بررسی موقعیت «روایت شنو» در آثار جلال آل احمد
نقش روایت شنو در آفرینش داستان، چنان اساسی است که نبودش مساوی با مرگ جهان داستانی است. در کنار صدای غالب راوی، صدای دیگری که به گوش مخاطب میرسد، صدای روایت شنو است. روایت شنو به چند شکل خودنمایی میکند و یکی از چهار نقش اصلی در روایت (نویسنده واقعی، خواننده واقعی، راوی و روایت شنو) است؛ ازاینرو آگاهی از آن میتواند به شناخت ویژگیهای متن روایی منجر شود. پژوهش حاضر با نگاهی متمرکز به نظر روایتشناسی به تحلیل روایت شنو با استفاده از آثار نویسنده مطرح ایران، جلال آل احمد، برآمده است.
این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است.
روایت شنو در آثار آل احمد درون داستانی است. در فضای داستانی این نویسنده، روایت شنو هم نقش راوی را برعهده دارد و هم روایت شنو بطور غیرمستقیم و با طرح پرسش و شبه پرسش مورد خطاب راوی قرار گرفته است و در بخشهایی از آثار این نویسنده راوی بر افکار و ذهنیات روایت شنو تسلط یافته است.
در مجموعه داستانهای مورد بررسی، شاهد روایت شنو درون داستانی هستیم. راوی برای روایت داستانهایش در بخشهای زیادی از داستان، روایت شنو را بعنوان شخصیت انتخاب میکند و او را در موقعیتها و مواجه با حوادث و رویدادهایی که برای یک شخصیت پیش میآید، قرار میدهد.
روایت شناسی ، روایت شنو ، متن روایی ، راوی ، جلال آل احمد
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.