بررسی مولفه های کارناوال در داستان های عزاداران بیل غلامحسین ساعدی
کارناوال یکی از نظریه های برجسته میخاییل باختین، منتقد بزرگ قرن بیستم در ادبیات است. ویژگی های که موجب می شود بتوان یک اثر ادبی را کارناوال خواند، زبان کوچه و بازار، طنز، خنده، فرجام ناپذیری،گروتسک و... هستند که می توان در توصیف یک اثر کارناوالی از آنها یاد کرد.کارناوال ها جشن های عمومی و عامیانه هستند که در آن ها طبقات مختلف جامعه باژگون می شوند و خردمندها، احمق ها، دلقک ها و پادشاهان تمسخر می شوند. یکی از آثاری که قابلیت خوانش کارناوالی را دارد، عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی است. در این مقاله براساس روش توصیفی- تحلیلی و شیوه کتابخانه ای به این مهم پرداخته شده است. تبیین تضاد چند جانبه و اساسی بین شخصیت ها و موقعیت های فرهنگی و اعتقادی در اجتماع، تجمیع امور متضاد با خلق موقعیت های مناسب و فضاهای هنرمندانه و همچنین بازتاب جلوه های از مرگ و ترس در پایان داستان ها، خلق شخصیت های مسخ شده و دیوانه که توازن منطق و رسمیت را درهم می شکنند، به کارگیری زبان عامیانه در موقعیت های مختلف، وجود ترس و هراس حاکم بر اتمسفر داستان ها، خلق موقعیت های طنزگونه و خنده دار با شیوه ای خاص و منتسب به خود و... در این رمان بیانگر نشانه ها و مولفه های کارناوال گرایی در این اثر است.
کارناوال ، طنز ، باختین ، غلامحسین ساعدی ، عزاداران بیل
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.