هژمونی سکوت: خوانشی هگلی لاکانی از رابطه سکوت و زبان در اندیشه مولوی
در مقاله حاضر میکوشیم در برخی از ابیات و اشعار مولوی رد چیزی را پیدا کنیم که آن را «هژمونی سکوت» مینامیم. طرفداران «هژمونی سکوت» زبان را خوار میشمارند و سکوت را بیاندازه ارج مینهند و آن را دربردارنده نوعی شهود ویژه میدانند که دسترسی به امر فراسوی زبان را میسر میسازد. این نگرش به سکوت و زبان تاریخ دور و درازی دارد و تازه در قرنهای اخیر به پرسش گرفته شده است. سعی خواهیم کرد رویکرد «هژمونی سکوت» را بهمیانجی رویکردی هگلی لاکانی خوانش کنیم، رویکردی مدرن که سکوت و زبان را به یک اندازه ارزشمند میداند و در نهایت سکوت را پدیدهای صرفا زبانی میداند. خاطرنشان خواهیم ساخت که این دو نگرش در دو منطق متفاوت بنیاد دارند؛ اولی در قاعده امکان اشرف سهروردی و دومی در منطق پسگسترانه ایدیالیسم آلمانی. پس از بررسی تبعات معرفتشناختی و هستیشناختی این دو رویکرد، در نهایت نتیجه خواهیم گرفت که موضع «هژمونی سکوت» موضعی متناقض و ناممکن است.
مولوی ، هژمونی سکوت ، زبان ، سهروردی ، ایدئالیسم آلمانی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.