تجربه بیگانگی در زندگی روزمره: مطالعه موردی فضای شهری تهران
پژوهش حاضر در رویکردی مردم نگارانه و انتقادی و با استفاده از رهیافت هانری لوفوردر تحلیل فرایند تولید فضا، به مقایسه طبقاتی این تجربه در میان زیست کنندگان فضای شهری تهران پرداخته است. تجربه بیگانگی به مثابه رابطه ای مختل شده و ابزاری در برابر رابطه ای به منزله هدف فی نفسه و به معنای تملک در برابر مالکیت تعریف شد. سه فضای بازار بورس، مجموعه دریاچه خلیج فارس و باملند و محله خلازیر به مثابه نمایندگانی از فضاهای انتزاعی و انضمامی و سه گانه های فضایی لوفور انتخاب شدند. داده های چندگانه شامل مشاهده، عکس، مصاحبه های شخصی، داده های پژوهش های قبلی و مردم نگاری ها، مستندهای ویدیویی، اسناد سازمانی، گزارش های مطبوعاتی و پیمایش آنلاین درباره هر فضا جمع آوری شد، به شیوه تفسیری و استقرایی تحلیل، کدگذاری و مقوله بندی شد و در تحلیل فرمی، کارکردی و ساختاری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان می دهد، تجربه بیگانگی با دیگری، خود، کار، فضای شهری و زندگی روزمره، تجربه مشترک میان زیست کنندگان این فضاها و با نظم فضایی مرتبط است، اما در مرکز و حاشیه معانی متفاوتی می یابد و به شیوه متفاوتی در آگاهی روزمره ادغام می شود. تجربه بیگانگی در مناسبات تولید، به بی معنایی کار، بازار رقابتی و کالایی شدن مربوط می شود و تجربه ای در مقیاس جهانی است؛ درحالی که تجربه بیگانگی مرتبط با ساختار سیاسی و فرهنگی به ویژگی های خاص شهر تهران وابسته است. جلوه های متنوع زندگی روزمره در کنار ممنوعیت ها، هراس ها و شکاف ها، مانع از شکل گیری آگاهی جمعی و درنتیجه تلاشی جمعی برای بیگانگی زدایی می شود. مومنت های زندگی روزمره در سطوح متفاوتی از واقعیت اجتماعی ممکن است رهایی بخش عمل کنند و در سطحی بالاتر عقیم بمانند.
تهران ، بیگانگی ، تولید فضا ، زندگی روزمره ، هانری لوفور
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.