نقد و بررسی استدلال های ابن سینا در الهیات نجات بر «عرض» بودن وحدت
به گواهی ارسطو، در یونان باستان نظریه ای رواج داشته که بر اساس آن، «واحد» به عنوان جوهری مستقل تلقی می شده است که در نسبت با سایر جواهر نقش علی دارد. ارسطو با بیان «محمول» بودن «واحد» و نیز اشاره به تالی فاسد های مترتب بر نظریه کذایی، سعی در ابطال آن نمود. این نظریه و نقدهای ارسطو بر آن مورد توجه ابن سینا قرار گرفت و او برخلاف ارسطو به صرف «محمول» دانستن «واحد» اکتفا نکرد. او در الهیات نجات از طریق سه استدلال سعی نمود تا عرض لازم بودن «وحدت» را به عنوان مبدا اشتقاق «واحد» به اثبات رساند. استدلالهای ابن سینا از جهات متعددی قابل مناقشه اند، اما مهمترین اشکالی که بر استدلال او وارد است، خلط عروض مقولی و عروض تحلیلی است و با قبول محمول بودن واحد و طرح عدم مفارقت آن از موضوع، نمی توان «عرض»، در مقابل جوهر، بودن وحدت را اثبات نمود و از این طریق علیت واحد نسبت به جواهر را نفی کرد.
وحدت ، عرض ، عوارض الوجود ، عوارض الماهیه ، هیولی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.