زایش تراژدی عامیانه
تراژدی از دیدگاه نیچه فرهنگ و هنر واقعی را در خود دارد، زیرا تراژدی وارونه آنچه کلیسا میگوید، بر بی نظمی، مرگوارگی،بی عدالتی و بدفرجامی در زندگی بشری انگشت میگذارد.آنچه از نیچه برداشت می شود، این است که تراژدی ما را بابی نظمی آشنا می کند. اگر چه این رهیافت به نیست انگاری و ابسورد می انجامد، زاینده فرهنگ و هنر است؛ به زبان دیگر، مرگوارگی، تاوانی است که باید برای آگاهی و فرهنگ پس دهیم. از دیدگاه نیچه و اشتاینر، یونان باستان با زایش تراژدی به هنر واقعی دست یافت که سقراط، افلاطون و ارسطو آن را تضعیف کردند، تا بعدها کلیسا ناقوس مرگ تراژدی را بزند.اکنون دوباره باید به زایش تراژدی بیندیشیم. مقاله پیشرو بر آن است که بگوید، پس از تیاتر نوتراژدی دیگری زاده شده است:تراژدی عامیانه.تراژدی والای که ناز مرگ کاراکترهای خاص سخن میگفت، ولیدرتراژدی عامیانه، به ویژه شش نمایشنامه تراژدی عامیانه که در پی بررسی آن هستیم،مرگ تراژیک را دامنگیر کاراکترهای عامی نموده و حتی به همین زندگی روزمره آنها کشیده است.
بوتیقا ، تراژدی عامیانه ، مرگوارگی ، هنر ، نظم و بی نظمی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.