بررسی جایگاه خلیج فارس در سیاست خارجی منطقه ای ایالات متحده آمریکا با محوریت نقش ایران (سال های 1357-1348ش.)
با اعلام خروج نیروهای انگلستان از شرق سویز و خلیج فارس در سال 1347ش.، آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به عنوان ابرقدرت غرب به تدریج نفوذ خود را در منطقه خلیج فارس گسترش داد تا از توسعه نفوذ شوروی در منطقه جلوگیری نماید. با مطرح شدن خلاء قدرت و تغییر موازنه قدرت در منطقه، آمریکا با زمینه سازی های سیاسی و تبلیغاتی حضور رسمی خود را به عنوان حافظ منافع غرب در خلیج فارس اعلام کرد. با توجه به اهمیت راهبردی خلیج فارس در سیاست خارجی منطقه ای آمریکا، در سال 1348ش. بر اساس دکترین نیکسون- کیسینجر، سیاستی به نام سیاست دو ستونی برای حفظ سلطه بر منطقه با هزینه دولت های محلی جهت بومی کردن مسایل منطقه ای اتخاذ شد که بر مبنای آن، ایران ستون نظامی و عربستان ستون مالی آن را تشکیل می دادند. سیاست دو ستونی حدود 10 سال در منطقه ادامه یافت تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357ش. و از دست رفتن حمایت ایران به عنوان یکی از پایه های سیاست دو ستونی، راهبرد منطقه ای آمریکا در خلیج فارس در خلال دهه 1350ش. با شکست مواجه شد. در این مقاله سعی شده است تا جایگاه خلیج فارس در سیاست خارجی آمریکا در چارچوب دکترین نیکسون و با محوریت نقش ایران طی سال های 1357-1348ش. بررسی شود. روش پژوهش در این مقاله بر اساس منابع کتابخانه ای و آرشیوی و از نوع توصیفی- تحلیلی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.