شناسایی ابعاد و مولفه های نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی به منظور ارائه یک مدل مفهومی
هدف پژوهش حاضر به منظور ارایه الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران، انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها، آمیخته اکتشافی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه در بخش کیفی، داده بنیاد خودظهور، و در بخش کمی، پیمایشی مقطعی بوده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان حوزه ی علوم تربیتی و مدیریت آموزشی بودند که به روش هدفمند از نوع گلوله برفی و با معیار اشباع نظری داده ها، 30 نفر از آنان انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه ی پژوهش شامل همه ی مدیران دوره ی ابتدایی شهر تهران بودند که به روش تصادفی و براساس جدول مورگان 269 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن توسط تحلیل عاملی تایید شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی از طریق کدگذاری و در بخش کمی به مدد اجرای آزمون تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل و مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش اشتراوس و کوربین در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 154مفهوم اولیه، 36 مفهوم ثانویه و 8 مقوله عمده استخراج گردید که در مرحله کدگذاری محوری، مفاهیم به دست آمده از مرحله کدگذاری باز در قالب: عوامل علی شامل رهبری و خط مشی گذاری، ساختار مدیریتی؛ مقوله اصلی شامل آموزش اثربخش؛ راهبردها شامل طراحی آموزشی، برنامه ریزی آموزشی؛ شرایط زمینه ای شامل مدیریت اجرایی؛ عوامل مداخله گر شامل الزامات اجرایی؛ و پیامدهای ارزشیابی و پایش به صورت الگوی پارادایمی به هم مرتبط گردید. براین اساس، فراهم کردن شرایط لازم برای تدوین و اجرای الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی باید مورد توجه قرار گیرد، که به عنوان ابعاد آموزش اثربخش نقش مهمی در تحقق رسالت مدیران مدارس ایفا می کنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.