تعامل ادبیات و توسعه فضای جغرافیایی (مطالعه موردی دوره محمود غزنوی، قرن پنجم هجری)
سیر مضامین ادبی در دوره های مختلف شعر فارسی نشان می دهد رابطه ادبیات و جامعه، رابطه ای اجتناب ناپذیر است؛ برای نمونه، بازتاب مسایل ژیوپلیتیکی متاثر از عصبیت های فردی و دینی برخاسته از ضرورت های سیاسی و حکومتی زمانه در جهت منافع خلفا و پادشاهان مستبد حاکم بر ایران بعد از اسلام نشان می دهد که شاعران درباری در مقام یکی از رسانه های مهم تبلیغی جامعه، در جهت تقویت منافع جریان های سیاسی و مذهبی حاکم، مضامین همسو با گفتمان های ابلاغ شده را ترویج کرده اند؛ از جمله این مضامین، تشویق پادشاهان به کشورگشایی و حمله به دیگر سرزمین ها به بهانه گسترش اسلام و جاودانگی نام پادشاهان در صفحات تاریخ بوده است که در نتیجه، فضای جغرافیایی و به تبع آن، انباشت سرمایه را برای حاکمان وقت به ارمغان می آورده است. با نظر به اهمیت موضوع از لحاظ سیاسی، جغرافیایی، اجتماعی و تجلی آن در نحوه تفکر شاعران دوره غزنوی، بر آن شدیم تا این مسیله را از دیدگاه فرخی و عنصری و ناصرخسرو که اشعار درخور توجهی درباره موضوع گسترش ارضی برای حاکمان دوره خویش داشته اند، بررسی کنیم و در مقام نتیجه گیری نشان دهیم که براساس روح زمانه ایران عصر غزنوی، شاعران با دیدگاه های ایدیولوژیک و با توجه به هم راستا بودن مضامین گسترش ارضی و متملقانه ایشان با عملکرد و سیاست های توسعه ارضی سلطان، بر راهبرد سلطان برای رسیدن به اهدافش موثر واقع شده و چه بسا توانسته باشند گام های مهمی در جهت تفکر گسترش ارضی از حیث سیاسی و عقیدتی بردارند و با تشویق های متملقانه خود، پادشاه وقت را در کشور گشایی ها و توسعه ارضی از زوایای مختلف روحی و روانی یاریگر باشند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.