بررسی اشعار محمدتقی بهار بر اساس نظریه ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن
در واکاوی آثار ادبی، سه شیوه مرسوم است: محوریت لفظ، محوریت معنا و محوریت متن و معنا. به نظر پیروان گروه اخیر، متن، هم با محتوا و هم با پدیده های اجتماعی- تاریخی، فرهنگی و... ارتباط تنگاتنگ دارد. این گروه، دو زیرشاخه دارد: یکی شاخه «متاثرین پوزیتیویسم»، که تمام آثار ادبی را بازخورد بی واسطه پدیده ها می دانند و یکی هم شاخه ای که قایل به میانجی آفرینش های ادبی با پدیده ها هستند؛ مانند لوکاچ و لوسین گلدمن. شاخه اخیر می تواند از روی بازخوانی جزءجزء ساختار معنادار اثر، به جهان بینی کلی آفریننده اثر (میانجی) پی ببرد. این جستار به شیوه تحلیل محتوا و مطالعات کتابخانه ای، بعد از تورق نوشته های ادبی، جای خالی بررسی جهان بینی بهار بر دیوان وی را موضوعی متاسفانه مغفول دید و با تفسیری نوین، این خلا پژوهشی را پر کرده و در صدد پاسخ به این پرسش ها برآمده که اولا: با تحلیل اشعار ملک الشعرای بهار، درون مایه فکری و طبقه اجتماعی او چیست؟ ثانیا: جهان نگری کلی شاعر چیست؟ و ثالثا: تجلی این جهان نگری در دیوان او چگونه است؟ پژوهش در پاسخ گویی سوالات توانست ابتدا به کشف ساختار درونی اثر برسد. سپس جهان بینی شاعر را کشف نماید که از طبقه نیوکلاسیک ملتزم به ادب کلاسیک و شرع، برون گرا، واقع گرا و نیز غم گراست. اشعار تقریبا بدون یکپارچگی، استفاده از تصاویر رایج و معمولی، کم رنگی تصاویر مبتکرانه زیبا، انعدام عاطفه و نهایتا بسامد پایین صنایع معنوی از بازتاب های جهان بینی اوست.
جهان نگری ، ساخت گرایی تکوینی ، بهار ، گلدمن
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.