چالش ها و رهیافت های تحدید حدود دریای خزر درچارچوب کنوانسیون آکتائو
سوابق معاهداتی و قراردادی مربوط به تعیین رژیم حقوقی دریای خزر نشان می دهد تحدیدحدود پهنه آبی، بستر و زیر بستر دریای خزر نه در قراردادهای 1921 و 1940 میان ایران و شوری سابق و نه در «کنوانسیون آکتایو 2018 » روشن نشده و تعیین خطوط مبداء و تحدیدحدود مناطق دریایی خزر را موکول به انعقاد توافقنامه های آتی میان کشورهای ساحلی نموده است. در پژوهش پیشرو، محقق درنظر دارد ضمن بررسی اسناد حقوقی و موافقتنامه مشترک فی مابین کشورهای ساحلی خزر و با تحلیل رویه های قضایی بین المللی، مطلوب ترین روش را جهت تعیین خط مبداء و تحدیدحدود سطح، بستر و زیربستر دریای خزر پیشنهاد نماید تا بیشترین منافع ملی کسب و حقوق حاکمه ایران تامین گردد. بنابراین، تحقیق حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی تلاش دارد ضمن شناسایی خلاهای حقوقی موجود در کنوانسیون آکتایو 2018 و پیامدهای ناشی از کاربست سطح تراز 28- متر کرونشتات، بتواند راهکارهایی را جهت تعیین خطوط مبدا و تحدید مناطق دریای خزر ارایه نماید. نتایج این پژوهش نشان می دهد از میان روش های مختلف، استفاده از روش ریاضی و مهندسی (پلی گون محدب) جهت در تحدیدحدود سطح آب؛ رجوع به «اصل انصاف» در تعیین حدود بستر و زیربستر؛ و استفاده از خط مبداء مستقیم براساس عوامل زمین شناسی و شکل سواحل، می توان سهم ایران از دریای خزر را بیشترین حدممکن افزایش داد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.