مداخلات غیر بوم شناختی و واگرایی در تغییرات سرزمینی (مطالعه موردی: پی ریزی آمایش سرزمین در دوره پهلوی)
برنامه های توسعه، تغییرات سرزمینی را طراحی و عملیاتی می سازند. هر چند برنامه های توسعه در ایران، جدید بوده اند اما مداخلات در سرزمین ایران، سابقه ای دیرین داشته است. به بیان دیگر، شیوه های پروراندن و بهره برداری از استعدادهای طبیعی و انسانی که در فناوری های بومی قابل شناسایی هستند، در طول زمان، ترکیب و بافت خاصی را در سرزمین پدید آورده بود که آمایش سرزمین ایران قدیم را نشان می داد. بنابراین، تغییرات سرزمینی در دوره پهلوی -که حاصل اجرای برنامه های توسعه در چارچوب مکتب نوسازی است- در نسبت با آمایش سرزمین در پیشینه تاریخی الگوهای زیست جمعی در کشور قرار می گیرد. از این رو، سوال اصلی مقاله عبارت است از این که: آمایش سرزمین در ایران دوره پهلوی چگونه شکل گرفت و چه ویژگی هایی داشت؟ به نظر می رسد با توجه به برون زایی برنامه های توسعه دوره پهلوی و بوم پایه نبودن آن ها، تغییرات سرزمینی طراحی شده، فاقد ویژگی همگرایی میان فرهنگ و فناوری و غفلت و بی اعتنایی در نقش حیاتی زیست بوم در پیوند یاد شده است. در واقع، تغییرات سرزمینی ناشی از برنامه های نوسازی، در تقابل با آمایش سرزمین پیشانوسازی و به صورت غیر مشارکتی، طراحی و عملیاتی شدند. ناتوانی از درک یکپارچه سرزمین و واگرایی در همبست فرهنگ-زیست بوم-فناوری، حاصل این تغییر رویکرد مداخلات در سرزمین در دوره پهلوی می باشد.
آمایش سرزمین ، نوسازی ، زیست بوم ، فناوری بومی ، فضا
-
نظریه الفت؛ صورت بندی سرمایه اجتماعی بر اساس آموزه های نهج البلاغه
محسن ردادی*،
مجله دانش سیاسی، بهار و تابستان 1403 -
آینده نگری «زیست-کار» زمین-جامعه شناسان گیاهی و دام پروران متقدم (مطالعه موردی: زیست عشایری در سند ملی آمایش سرزمین)
*
نشریه مطالعات برنامه ریزی قلمرو کوچ نشینان، پاییز و زمستان 1402