روانشناسی فرگشتی و نقد ادبی تجربی
در میانه قرن بیستم میلادی، عده ای از دانشوران حوزه ادبیات بر آن شدند که ادبیات باید در جهت روش شناسی تجربی حرکت نماید و محققان حوزه علوم اجتماعی نیز باید به اهمیت حیاتی تخیل و آثار مترتب بر آن وقوف یابند. آنان باید این موضوع را وارد برنامه های تحقیقات جاری خود نمایند و چنین امر مهمی را به صورت بندیهای تفسیری صرفا نظری واگذار نکنند. همین امر موجب شد رویکردهای مختلفی از منظر علم تجربی به متون ادبی تقرب جویند. یکی از این رویکردها، روانشناسی فرگشتی بود که میکوشید نقد ادبی تجربی را با نگرشی داروینیستی به پیش ببرد. مقاله حاضر تلاشی است در راستای تبیین ربط و نسبت علوم تجربی، بویژه زیست شناسی فرگشتی، با علوم انسانی و اجتماعی، بویژه حوزه نقد ادبی. بدین منظور ابتدا پس از گزارشی اجمالی از نظریه انتخاب طبیعی داروین و تاثیر آن بر دانش روانشناسی، به معرفی روش شناسی روانشناسی فرگشتی پرداخته، سپس کاربرد آن را در نقد ادبی نشان داده و با ذکر نمونه هایی به محک تجربه زده ایم.
این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی، به شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و با استفاده از منابع دست اول حوزه نقد ادبی بر پایه روانشناسی فرگشتی انجام شده است.
اگر بخواهیم، مطالعه در متون ادبی را به شیوه ای علمی-تجربی پیش ببریم، نزدیکترین و کارآمدترین شیوه، بهره گیری از هستی شناسی و انسان شناسی داروینی و استفاده از متدولوژی فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی است.
در نهایت بر پایه مقدمات مذکور مدعی شده ایم که اگر روانشناسی فرگشتی بتواند روایت متقن و جامعی از طبیعت انسان ارایه دهد، میتواند جایگزین نظامات تبیینی مسلط در علوم انسانی امروزه شده، یا آنها را در بر بگیرد و در دل خود جای دهد و طبعا وارد حیطه نقد ادبی شده، تحولی هستی شناسانه و شناخت شناسانه در آن ایجاد نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.