سنجش تاثیر ابعاد فرهنگ سازمانی بر مولفه های انتقال دانش آشکار و ضمنی مبتنی بر مدیریت دانش

هدف از پژوهش حاضر، این است که آیا ابعاد فرهنگ سازمانی بر مولفه های دانش، تاثیر دارد؟ یا خیر. همچنین با توجه به دو فرضیه، فرضیه اول؛ بین ابعاد فرهنگ سازمانی و مولفه های انتقال دانش رابطه وجود دارد و فرضیه دوم؛ بین میزان تاثیرپذیری متغیرهای وابسته(مولفه های انتقال دانش)، با متغیر مستقل(ابعاد فرهنگ سازمانی)، رابطه معناداری است. لذا ضرورت پژوهش، به استخراج نتایج و یافتن تاثیر ابعاد فرهنگ سازمانی بر مولفه های انتقال دانش، پرداخته است.

روش شناسی: 

این پژوهش، از نوع کاربردی است که با رویکرد کمی و راهبرد پیمایشی در چندین دانشگاه و سازمان مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به دو روش کتابخانه ای و میدانی مطالب پژوهش جمع آوری شدند. در روش کتابخانه ای از ابزار فیش و در روش میدانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. از روایی محتوا با تکنیک دلفی و برای سنجش پایایی آن، از آماره ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای داده های توصیفی از آمار تحلیلی مثل رگرسیون، بهره گیری شد. از آزمون کولموگروف و اسمیرنوف برای نرمال بودن توزیع داده ها استفاده گردید تا بتوان از روش های آماری پارامتریک مثل رگرسیون خطی بهره گرفت.

فرهنگ سازمانی به عنوان یک مفهوم کلی با ضریب مسیر79% بر مولفه های انتقال دانش در سازمان مورد مطالعه تاثیرگذار است که نشان از نقش آفرینی بسیار بالای این مفهوم در انتقال دانش بین واحدهای سازمان دارد. از بین ابعاد فرهنگ سازمانی، متغیر«اعتماد آفرینی» بیشترین تاثیر را بر مولفه های انتقال دانش دارد. نکته قابل توجه اینکه براساس مقدار به دست آمده برای آمارهR2 یا ضریب تعیین، ابعاد فرهنگ سازمانی میزان 62 % از تغییرات مربوط به مولفه های انتقال دانش در موارد مطالعه را تبیین می کند که حاکی از تاثیرگذاری بسیار بالای این مفهوم بر اجرای موفق مولفه های انتقال دانش دارد.

در فرهنگ یادگیری تلاش می شود، اعتماد عمومی در دانشگاه و سازمان های مورد هدف گسترش یابد فرهنگ پشتیبان یادگیری، فضای اعتماد را در نمونه های منتخب به وجود می آورد که در آن افراد آزادانه نظرات خود را تبیین کنند. در مدل های ذهنی و دانش یکدیگر سهیم می شوند و ترسی از تنبیه ندارند.