تبیین و بررسی مدل های طراحی بیوفیلی و نظریه بوم شناختی ادراک با اصول روان شناختی گیبسون
تمایل فراگیر جامعه بشری نسبت به ارتباط با سایر موجودات نظام زیست و حضور در محیط های طبیعی به عنوان بستر نخستین و بنیادین جریان زیست، طبق شواهد مستند گشته است. این پرسش که آیا چنین جذبه ای با چنین جامعیتی ریشه در فطرت ذاتی نوع بشر دارد (خاصه بواسطه معماری)، مباحث نظری بسیاری را در این حوزه برانگیخته است. این نظریه ها قایل به پیوند غریزی و ذاتی انسان نسبت به محیط ها و عوامل طبیعی هستند. به عبارتی چنین کششی را فارغ از بعد زمان و مکان، سن، جنس و نژاد، میان تمامی افرادانسانی مشترک تلقی می نمایند. ازجمله مباحثی که در خصوص گرایش سرشتی انسان نسبت به مظاهر حیات مطرح می باشد، فرضیه «حیات دوستی» (بیوفیلیا) است. روش تحقیق، «توصیفی- تحلیلی» است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. همچنین از روش «استدلال منطقی» در بازیابی مدل مفهومی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که ارزشمندی تجربه مستقیم و پایدار نظام های محیطی و نیز تعامل فعال با آن ها در مکان های زیست هرروزه شهروندان، زمینه ساز پرداختن به طبیعت دوستی در حوزه فضاهای شهری و معماری می گردد؛ لذا فضاهای شهری و معماری باید به عنوان عرصه ای ارزنده برای ارتباط با عناصر و نظام های طبیعی توسط جوامع شهرنشین مطرح می شوند. در پایان نیز مدل منظری معماری بیوفیلی در ایجاد و تقویت حس طبیعت دوستی در معماری با تاکید بر نظریه بوم شناختی ادراک اشاره شده است.