استعاره مرگ در شعر احمدرضا احمدی از دیدگاه زبان شناسی شناختی
استعاره مفهومی یکی از مهمترین دیدگاه های زبان شناسی نوین است که در تحلیل متن و زبان ارتباطی، نقش ویژه و جدیدی را ایفا می کند. مرگ مفهومی لغزنده و درک ناپذیر است و همواره از طریق ابژهای عینی و ملموس درک می شود. در نظریه ی استعاره مفهومی که بر پایه تفکرات زبان شناسان شناختی شکل گرفته است، مرگ با نگاشت هایی نظیر «مرگ قدرت است»، «مرگ سفر است»، «مرگ انسان است» بیان شده است. براین اساس، با هدف بررسی مفهوم مرگ در شعر احمدرضا احمدی، شاعر معاصر، ابتدا به طرح مفاهیم کلی استعاره پرداخته، سپس استعاره مفهومی را از دیدگاه زبان شناسان شناختی تعریف و طبقه بندی کرده ایم. پژوهش حاضر پیوند میان استعاره و بنیان فکری شاعر را بررسی می کند و به این می پردازد که احمدی چگونه توانسته از طریق استعاره، ایدیولوژی و نگرش خود را درباره مرگ بیان کند. شواهد نشان می دهد مفهوم مرگ در شعر احمدی با توجه به کاربرد استعاره مفهومی، با احساسات ناب شاعرانه ی او در آمیخته و اغلب از مفاهیم قراردادی استعاری فراتر رفته است. مرگ اغلب به مثابه موجود یا جسمی انگاشته شده که همراه شاعر است و با نگاشت هایی نظیر «مرگ پدیده ای حاضر است»، «مرگ انسان است» به مرگ اندیشی احمدی و بسامد مفهوم مرگ در شعر او دلالت دارد. با توجه با تاریخ مجموعه های مورد بررسی استعاره مفهومی مرگ، به مرور در اندیشه شاعر نمود پررنگ تری می یابد.
استعاره مفهومی ، طرحواره ، مرگ ، احمدرضا احمدی ، شعر
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.