اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر باورهای هوشی دانش آموزان دختر
امروزه بهبود یادگیری و موفقیت دانش آموزان یکی از شاخص های مهم در ارزیابی آموزش و پرورش و یکی از عوامل مهم در پیشرفت کشور ها می باشد که برای رسیدن به آن لازم است به عوامل موثر در آن توجه خاصی مبذول شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر باورهای هوشی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه انجام شد.
روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر باغبهادران در پاییز 1401 بودند که از میان آنها (350 نفر)، 60 نفر بر اساس ملاک های ورود، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون از پرسشنامه دوپیروت و ماریان (2005) برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (خانجانی و همکاران،1393) و آموزش تفکر انتقادی (فیشر،2005) به نقل از (دوستی، یزدانبخش و مومنی1393) هر یک به تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه گواه هیچ برنامه آموزشی دریافت نکرد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با طرح آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکرانتقادی در مقایسه با گروه گواه بر مولفه افزایشی بودن هوش اثربخش است (01/0-p<606/0eta=).
با توجه به نتایج توصیه می شود آموزش های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی در مدارس توسط مشاورین استفاده شوند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.