بررسی ارتباط بین تئوری ذهن، درک افعال ذهنی و میانگین طول گفته در کودکان کم شنوای 5-7ساله فارسی زبان
تئوری ذهن یک توانایی شناختی زیربنایی برای رشد مهارت های اجتماعی است که ارتباط تنگاتنگی با رشد زبان دارد. ازآنجایی که یکی از اصلی ترین نقایص ناشی از آسیب شنوایی، آسیب زبانی است، هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین مهارت تئوری ذهن با برخی حوزه های زبانی ازجمله میانگین طول گفته به عنوان شاخص رشد دستور زبان و درک افعال ذهنی، درکودکان 5-7ساله با آسیب شنوایی متوسط تا شدید است.
مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی است. در این پژوهش از بین نمونه های در دسترس، 38 نفر از کودکان 5-7ساله با آسیب شنوایی که شامل 18 پسر و 20 دختر بودند، براساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. میانگین طول گفته، تئوری ذهن و درک افعال ذهنی در کودکان به ترتیب با استفاده از گفتار محاوره، آزمون های تئوری ذهن و درک افعال ذهنی مورد سنجش قرار گرفت و ارتباط میان این متغیرها با استفاده از آزمون های همبستگی و بررسی میزان اثر بررسی شد.
آزمون کولموگروف اسمیرنوف نشان داد توزیع داده ها از وضعیت نرمال تبعیت می کند (0/05P). ازسوی دیگر، ارتباط بین میانگین طول گفته و درک افعال ذهنی نیز معنی دار بود (0/05>P). اندازه اثر با استفاده از محاسبه d کوهن بررسی شد و مقدار بالاتر از 0/8 برای تمامی همبستگی ها به دست آمد که میزان اثر بزرگ تلقی می شود.
با استناد به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که بین مهارت تئوری ذهن و درک افعال ذهنی ارتباط مثبت معنی دار وجود دارد. بنابراین می توان پیش بینی کرد که تقویت مهارت های تئوری ذهن در افزایش درک افعال ذهنی موثر است. ازاین رو، شاید بتوان با ایجاد برنامه های درمانی براساس تقویت مهارت های تئوری ذهن، درک افعال ذهنی را افزایش داد و باعث پیشرفت مهارت های زبان بیانی پیشرفته در کودکان با آسیب شنوایی شد. همچنین بین رشد تئوری ذهن و میانگین طول گفته که شاخصی برای رشد دستور زبان است، ارتباطی مشاهده نشد و این نشان می دهد ممکن است رشد دستور زبان ارتباطی با رشد تئوری ذهن نداشته باشد.