خاستگاه زیبایی و هنر در سنت ایرانی
با تامل در آثار هنری ایران قبل و پس از اسلام، آنها را در انطباقی تنگاتنگ ولی رمزی با باورهای اعتقادی این مرز و بوم می یابیم. از آنجا که هنر شاخه ای از معرفت و حاصل ادراکی وجودی از هستی به شمار می رفت، اثر هنری نیز نتیجه معرفت حاصل از سلوک هنرمند در سیری دائمی از حقیقت به عالم خاکی و نیز رجوع دوباره بدان بود. بدین دلیل برای شناخت هنر و زیبایی در باورهای ایرانی به ویژه پس از اسلام، باید به مسئله خلقت رجوع کرد که بر اساس آن عالم هستی از حضرت حق نشئت می گیرد و به صورتی سلسله مراتبی در کسوت موجودات ظاهر می شود. هر موجود در این نظام نسبتی ویژه با حقیقت و زیبایی دارد. در نتیجه اثر هنری و هنرمند نیز در همین حیطه قرار می گیرند.
در نوشتار حاضر، پس از روشن کردن نسبت حقیقت با زیبایی و نیز ارتباط این دو با هنر، هنرمند و اثر هنری در باورهای ایرانی- اسلامی، کوشش شده نشان داده شود که چنین هنری حاصل بصیرتی باطنی است و بنابراین، درک آن نیز مستلزم دریافتی درونی و وجودی است که در معیارهای عقلی و حسی نمی گنجد. سرانجام آشکار می شود به دلیل غلبه کیفیت بر کمیت در همه چیز از جمله حروف و اعداد، در ایران پس از اسلام به تدریج خوشنویسی و معماری نسبت به هنرهای دیگر از جایگاه و مرتبت برتری برخوردار می شوند.
هنر ، سنت ایرانی ، اسلامی ، حقیقت ، نور ، وجود ، هستی ، کمال و جمال ، حسن ، زیبایی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.