فهرست مطالب

کاوش نامه ادبیات تطبیقی - پیاپی 18 (تابستان 1394)

کاوش نامه ادبیات تطبیقی
پیاپی 18 (تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/06/26
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علی اکبر احمدی چناری، پریسا احمدی صفحات 1-26
    یوسف الخال، شاعر سوری و فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی، دو شخصیت ادبی هستند که انسان معاصر و دغدغه های او در زندگی اجتماعی، درکانون اندیشه آن هاست. تصویری که فروغ در دو دفتر «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» و الخال در «قصیده طویله» با بهره گیری از اسطوره «قهرمان» از انسان معاصر ترسیم می کنند، همانندی بسیاری دارد. بحران هویت انسان در جوامع کلان شهری مدرن در نتیجه فاصله گرفتن او از ارزش های سنتی و میراث معنوی، درونمایه اصلی این آثار است. نقطه اشتراک دو شاعر در این ارتباط، تاثیرپذیری عمیق از «تی. اس. الیوت» است که شعر او به عنوان یکی از آبشخورهای اصلی تحول در شعر مدرن عربی و فارسی قلمداد می شود. جستار پیش روی از رهگذر تحلیل درونمایه های مرتبط با اسطوره فوق الذکر به روش توصیفی تطبیقی در آثار دو شاعر، همانندی محتوایی آن ها در ترسیم چهره انسان معاصر را نشان می دهد. برداشت نهایی آن است که آثار یادشده، عرصه جدال نومیدی و امید برای رهایی انسان معاصر از بحران هویت است.
    کلیدواژگان: اسطوره قهرمان، انسان معاصر، فروغ فرخزاد، یوسف الخال
  • زهرا افضلی صفحات 27-52
    صاحب بن عباد، وزیر ایرانی و ادیب نامبردار عصر عباسی، از جمله افرادیست که تصویرش به عنوان شخصیتی بیگانه، در شعر ابن نباتهسعدی و شریف رضی (شاعران عراقی دوره عباسی) انعکاس یافته است. در این مقاله تصویر شخصیت صاحب، بر اساس مبانی مهم تصویرشناسی، در شعر این دو شاعر مورد بررسی قرارگرفته است. نتیجه تحقیق بیانگرآن است که تصویرسازی، به روش غیرمستقیم بینامتنی (از طریق نامه نگاری صاحب با ابن نباته و شریف) صورت پذیرفته و تصویر در دو حالت تسامح و تحریف مثبت خوانش شده است. از آن جایی که نامه نگاری، باعث ایجاد رابطه دوستانه میان صاحب و آن ها وکاهش نقش سایر عوامل در تصویرسازی گردیده وحالت تسامح نسبت به حالت تحریف مثبت،کاربرد بیشتری داشته، تصویر شخصیت وی در آثار ایشان، به واقعیت نزدیک تر شده است. افزون بر این، تشابه روش تصویرسازی و عوامل موثر برآن، سبب شباهت هرچه بیشتر تصویرسازی آن دو از شخصیت صاحب گردیده است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، تصویرشناسی، صاحب بن عباد، ابن نباته سعدی، شریف رضی
  • موسی پرنیان، علی سهامی صفحات 53-70
    اسکندر، شخصیتی تاریخی است که زندگی و کشورگشایی های او در کتاب اخبارالطوال و شاهنامه روایت شده است. این مقاله در صدد است تا با بررسی تطبیقی چهره اسکندر و داستان شهر زنان در هر دو متن - روایت دینوری و فردوسی - را از نظر شیوه های روایت گری مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. به این منظور ضمن بررسی چهره اسکندر در متون قبل و بعد از اسلام، به تفاوت ها و تشابه های روایت داستانی و تاریخ روایی بر اساس دیدگاه راویان، توصیف ها، ویژگی های روایت ها، انتقال و گفتگوها، اشاره می شود. تا اینکه میزان توفیق هرکدام از راویان در این بررسی و تطبیق معلوم گردد. یافته های این پژوهش، بیانگر این است که این روایت در دو اثر از ساختار مشابهی پیروی می کند؛ اما گفتگوها و توصیفات در شاهنامه طولانی تر است و بار نمایشی در آن بیشتر خود را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: شهر زنان، روایت، اسکندر، ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، شاهنامه فردوسی
  • صحبت الله حسنوند صفحات 71-97
    تحولات سیاسی- اجتماعی و به دنبال آن، شکل گیری انقلاب های معاصردر تاریخ ایران و مصر، زمینه مناسبی برای گروهی از شاعران و سخنورانی شد تا تمام توش و توان ادبیشان را در راه آزادی وتحقق آرمان ملت ها و توده های ظلم ستیز به کارگیرند. فرخی یزدی، شاعر انقلابی ایران در دوره قاجار و رضاخان پهلوی و عبد الرحمن یوسف، شاعر انقلاب مردم مصر، علیه حکومت مستبدانه حسنی مبارک از جمله شاعران متعهدی می باشندکه در دو عرصه شعر و روزنامه نگاری به مبارزه علیه استبداد و ستم پرداختند. آزادی، عدالتخواهی، دعوت به مبارزه و انقلاب، حمایت از وطن و طبقه های ستمدیده مردم و نقد اوضاع اجتماعی، برجسته ترین مضامین شعری این دو شاعر انقلابی است. فرخی و عبدالرحمن ریشه بیشتر چالش های جامعه را به حکومت ها و دستگاه های سیاسی وقت نسبت نمی دهند، بلکه مردم را نیز در بروز برخی مشکلات و مصائب اجتماعی سهیم می دانند. از آنجاکه مخاطب شعر پایداری، عموم افراد جامعه است، هر دو شاعر این پژوهش درگزینش واژگان مانوس و ساده، تعمد دارند و در این زمینه، شاعر مصری توجه بیشتری داشته و واژگان عامیانه در شعر وی بسیار دیده می شود. این سادگی و وضوح بیان در صور خیال هر دو شاعر نیز تاثیر داشته است، از این رو ارکان تشبی هات و استعاره های هر دو شاعر غالبا از امور محسوس و یا معقولاتی است که برای مخاطبین با آسانی قابل درک می باشند. پژوهش حاضر با تحلیل و نقد تطبیقی به واکاوی مضامین و ویژگی های فنی ادبیات پایداری این دو شاعر می پردازد.
    کلیدواژگان: فرخی یزدی، عبد الرحمن یوسف، شعر معاصر فارسی و عربی، ادبیات، پایداری
  • پیمان صالحی، پروین خلیلی صفحات 99-120
    با توجه به اینکه رمان، تصویری عینی از چشم انداز و برداشت نویسنده از زندگی است که اوضاع فکری- فرهنگی هر عصری را به تصویر می کشد؛ پژوهش مذکور تلاش کرده است با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بر اساس مکتب تطبیقی آمریکایی، رمان های الشحاذ (گدا) اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشته ابراهیم دارابی را از منظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار دهد تا تصویری از سیمای مصر پس از انقلاب 1952 و ایران سال های 1324 تا 1357 را از لابه لای سطور این آثار به نمایش بگذارد. نتایج نشان از آن دارد که محفوظ در رمان خود با استفاده از شیوه جریان سیال ذهن و زبانی نمادین، به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه مصر پرداخته و بحران روحی قهرمان داستان، مصیبت های روشنفکران و تعارض های درونی آنان را به تصویر کشیده است؛ ابراهیم دارابی نیز به مانند محفوظ، اما با سبکی رئالیستی، اوضاع ایران را در برهه تاریخی مذکور، بازگو کرده است. قهرمان رمانش، فردی تحصیل کرده و مبارزی نستوه علیه رژیم پهلوی است. درون مایه اشک سبلان استبدادستیزی و درون مایه الشحاذ، ستیو با فرهنط غربی است. شخصیت زنان در رمان های مذکور، تابع شخصیت مردان است. زن در رمان الشحاذ، وسیله ای برای رسیدن به آرامش های زودگذر است؛ اما در رمان اشک سبلان با زنانی نمونه برخورد می کنیم که علاوه بر خانه داری، دوشادوش مردان، در عرصه مبارزه نیز حضوری فعال دارند. کودکان و نوجوانان نیز نوید دهنده آینده ای زیبا هستند و نویسندگان مذکور به وسیله این دو قشر، پیروزی و آزادی را بشارت می دهد.
    کلیدواژگان: نجیب محفوظ، ابراهیم دارابی، الشحاذ، اشک سبلان، رمان، جامعه شناسی انتقادی
  • شعله ظهیری صفحات 121-146
    مطالعه و بررسی نقش مراکز علمی ایران در پیشبرد علوم عربی و ادبی در حوزه ادبیات تطبیقی مکتب فرانسه می گنجد؛ زیرا مراکز علمی ملتی در ادبیات ملتی دیگر تاثیرگذار بوده است. در دوره عباسی (656-132ه. ق) که علوم عربی و ادبی بیش از هر دوره دیگری شکوفا شد، با در نظر گرفتن مقتضیات و بستر سیاسی و دینی مناسب، نقش چهار مرکز علمی غرب ایران «دینور، قرمیسین، شهرزور و حلوان» در پیشبرد علوم عربی و ادبی و شاخه های آن چون صرف و نحو، بلاغت و نقد، حدیث و فقه، تاریخ نگاری و علوم ادبی محض برجسته است. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی در صدد تبیین نقش سازنده و جایگاه حقیقی این مراکز در اعتلای علوم عربی و ادبی در عصر عباسیان است و یافته های آن حاکی از این است که این مناطق با پرورش اندیشمندان بزرگی چون دینوری ها و شهرزوری ها در به بار نشستن و پیشرفت علوم عربی و فرهنگ اسلامی نقش به سزایی ایفا نموده است.
    کلیدواژگان: دوره عباسیان، مراکز علمی ایران، ادب عربی، علوم عربی
  • رسول عبادی صفحات 146-164
    خاصیت تنوع واژگان از عوامل مهم در مقبولیت یک شعر یا نثر محسوب می شود. تنوع واژگان از جمله ویژگی های سبکی است که با مقایسه آن در بین تعدادی از متن ها، می توان با ارائه آمار و نمودارها، عنوان کرد که کدام یک از این متن ها در مقایسه با دیگر متون از غنای لغوی بیشتری برخوردار است؟ بحث حاضر به ارائه یک روش نظری برای مقایسه خاصیت تنوع کلمات در اسلوب پرداخته و این روش را به شکل عملی میان نمونه هایی از نوشته های ابن درید، بدیع الزمان همدانی و قاضی حمید الدین بلخی به مرحله اجرا در می آورد. نتیجه این بررسی، نشان می دهد که اسلوب قاضی حمید الدین بلخی (5/ 48 %) در مقایسه با ابن درید و بدیع الزمان همدانی از تنوع واژگان بیشتری برخوردار است و اسلوب ابن درید (48 %) در سطح پایین تری نسبت به آن دو قرار می گیرد و اسلوب بدیع الزمان (2/ 48 %) در حد وسط میان آن دو می باشد.
    کلیدواژگان: تنوع واژگان، مقامات بدیع الزمان، احادیث ابن درید، مقامات حمیدی، نسبت کلی تنوع، منحنی تراکم، منحنی تناقص
  • نوذر عباسی، علی باقری طاهری نیا، فاطمه صادقی زاده صفحات 165-185
    «تزاحم تصاویر»: پدیده ای ادبی و نتیجه کوشش شاعران برای انباشته کردن و در کنار هم چیدن هرچه بیشتر تصویرها و صور خیال در کمترین ابیات است. این پدیده در شعر شاعران اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم نمود بیشتری یافته و به عنوان یکی از عوامل مهم تقلید و عدم نوآوری در شعر شاعران این دوره معرفی شده است. از میان شاعران این دوره، می توان اشعار منوچهری در ادب فارسی و ابن خفاجه اندلسی در ادبیات عرب را مورد تطبیق و بررسی قرار داد.
    پژوهش حاضر در پی آن است تا با نگرشی تحلیلی و تطبیقی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، شعر دو شاعر مذکور را بررسی کرده و مظاهر و عوامل تزاحم تصاویر موجود در شعر ایشان را استخراج نماید. نتایج پژوهش، نشان می دهد که مقوله تزاحم تصاویر در هر دو وجه آن؛ یعنی «تزاحم تصویر با تصویر» و «تصویر با موضوع» ناشی از عواملی چون ضعف محور عمودی، صبغه اشرافیت، تصویرگرا بودن شاعر، عدم آگاهی شاعر به موضوع وصف خود، عدم تناسب میان تصویر با زمینه های موضوعی و عاطفی است.
    کلیدواژگان: تزاحم تصاویر، تصویرگرایی، محور عمودی شعر، ابن خفاجه، منوچهری دامغانی