فهرست مطالب

پژوهش های دانش زمین - پیاپی 8 (زمستان 1390)

مجله پژوهش های دانش زمین
پیاپی 8 (زمستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/12/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • هادی علی نیا، علی اصغر مریدی فریمانی، نصیر نادری میقان صفحات 1-18
    با توجه به اینکه کشور ایران بر روی کمربند زلزله خیز آلپ- هیمالیا قرار دارد و هر چند یک بار شاهد زلزله-های مخرب و ویرانگری در آن می باشیم، بررسی وضعیت زمین ساخت جنبا و ارزیابی تهدیدات، خسارات و بروز این فعالیت ها در شهرها از اهمیت بالایی برخوردار است. گستره مورد مطالعه در شمال شهر نیشابور و ارتفاعات جنوبی بینالود (Km21117) قرار دارد. در این پژوهش با استفاده از هفت شاخص ریخت سنجی کمی از قبیل شاخص نسبت شکل حوضه (BS) ، انتگرال فراز سنجی (Hi) ، نامتقارن بودن حوضه آبریز (AF) ، شاخص-سینوسیتی پیشانی کوهستان (Smf) ، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf) ، شاخص سینوسیتی رودخانه (S) ، شاخص طول به گرادیان رود (SL) در زیر حوضه های این منطقه، مطالعات دقیقی انجام گرفته است. نتایج این مطالعات بصورت لایه های اطلاعاتی مختلف با یکدیگر تلفیق گردید. سپس با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS، Spss، Minitab و بررسی های صحرایی نقشه پهنه بندی زمین ساخت جنبا منطقه بصورت کمی ترسیم و به 4 رده (بسیارفعال، فعال، نیمه فعال و غیرفعال) تفکیک گردید. براساس نقشه مذکور بخش جنوبی گستره مورد مطالعه با وسعت 441/538 کیلومتر مربع معادل 32/36 درصد از گستره مورد مطالعه دارای زمین ساخت بسیار فعال می باشد. نقشه پهنه بندی ترسیم شده، افزایش میزان فعالیت زمین ساختی را از شمال به سمت جنوب تا جنوب باختر، دامنه جنوبی بینالود نشان می دهد. نکته حائز اهمیت انطباق این مناطق با گسل های فشاری شمال نیشابور، نیشابور و زلزله های متعدد تاریخی و دستگاهی ناشی از فعالیت این گسل های فعال و جنبا است و این دلیل بر صحت مطالعات این پژوهش می باشد. امید که این قبیل مطالعات پژوهشی بنیادی در مناطق مختلف انجام و مورد استفاده مسئولین در امر برنامه ریزی شهری و ساخت ساز ه های سنگین قرار گیرد.
    کلیدواژگان: شاخص های ریخت زمین ساختی، پهنه بندی، زمین ساخت جنبا، نیشابور
  • منصور قربانی صفحات 19-35
    میجان در شمال خاور شهرستان جیرفت و در جنوب استان کرمان واقع شده است. این منطقه بخشی از باتولیت جبال بارز است. ترکیب سنگ شناسی نفوذی ها در محدوده میجان در کمپلکس جبال بارز متنوع بوده و شامل آلکالی گرانیت، آلکالی سینیت، گرانودیوریت و کوارتزسینیت است. سرشت ماگمایی این سنگ ها ساب آلکالن و کالکوآلکالن بوده و به سری های پتاسیک، کالکوآلکالن و پتاسیم بالا تعلق دارند. بررسی نمودارهای ژئوشیمیایی نشانگر آن است که این سنگ ها در محیط تکتونوماگمایی حاشیه فعال قاره ای تشکیل شده اند. اغلب سنگ های نفوذی میجان، کمان قاره ای از نوع گرانیت های قبل از برخورد و هم زمان با برخورد به شمار می آیند. نمودارهای عنکبوتی سنگ های منطقه نشان می دهد که شاخصه کمان های ماگمایی را دارا بوده و چنین سنگ هایی در اثر فرورانش پوسته اقیانوسی، آبزدایی آن و ذوب گوه گوشته ای به وجود آمده اند. توده های نفوذی محدوده میجان، سه فاز ماگمایی پی در پی را پشت سر گذاشته که بیشترین گستردگی در محدوده میجان مربوط به سنگ های فاز نهایی و کمترین برونزد متعلق به سنگ های اولین فاز ماگمایی است.
    کلیدواژگان: توده های نفوذی میجان، جبال بارز، فرورانش، سری کالکوآلکالن
  • محمد فاتحی، محمد محجل، محمد مهدی خطیب صفحات 36-45
    بعد فرکتالی فرآیند لرزه ای برای پهنه برشی پانه ای شکل گسل دهشیر با استفاده از روش مربع شمار محاسبه شد. مقدار آن 0003/1 است که تقریبا 2 برابر ضریب (522/0) b منطقه می باشد. بعد فرکتالی فرآیند لرزه ای کمتر از بعد فرکتال شبکه گسلی پهنه برشی مورد مطالعه (65/1) است. در سده بیستم آزاد سازی انرژی در بخش شمالی پهنه برشی پانه ای شکل گسل دهشیر در امتداد گسل عقدا رحمت آباد و تفت بوده است. اگرچه فعالیت راندگی های پنهان در بخش جنوبی با بررسی های زمین شناسی اثبات می شود با وجود این پیدایش چین های ارنان و دهشیر نشان از مصرف شدن انرژی در بخش جنوبی بصورت کرنش بی خزش دارد. بعد فرکتالی ازبخش شمالی به سمت مرکز و بخش جنوبی پهنه برشی مذکور کاسته می شود که این امر نشان از افزایش فضایی گسلیده در پوسته شکننده مناطق شمالی و مرکز پهنه فوق دارد یعنی بخش عمده ای از انرژی صرف دگرریختی و شکسته شدن پوسته زمین در این مناطق گردیده است. درکل ناپایداری ها از منطقه راسی پهنه برشی پانه ای شکل به سمت مرکز و انتهای آن کاسته می شود. در کواترنر انرژی حاکم بر منطقه صرف رشد و جابجایی همان شکستگی های قبلی شده و روند رشد جدیدی ایجاد نشده است. یعنی تنش حاکم بر منطقه در طی سالهای متوالی تغییر نکرده و آزاد سازی انرژی در امتداد همان گسل ها و شکستگی های قبلی با روندی یکنواخت صورت گرفته است.
    کلیدواژگان: شبکه گسلی، پهنه برشی گسل دهشیر، بعد فرکتالی
  • علیرضا شکیبا، آتنا چشمی صفحات 46-57
    پدیده تغییر اقلیم در سال های اخیر منجر به تغییرات قابل توجه در عناصراقلیمی و در نتیجه وضعیت منابع سطحی و زیرزمینی تامین آب خصوصا در مناطق خشک و نیمه خشک شده است، این مساله بعضا باعث افت قابل توجه منابع آب زیرزمینی شده است. در این مقاله، اثرات تغییر اقلیم بر وضعیت منابع آب زیرزمینی دشت رامهرمز بررسی شده است. تامین آب بخش های مختلف این منطقه به شدت به منابع زیرزمینی وابسته بوده و به همین دلیل بررسی تغییرات آب های زیرزمینی در دوره های آتی در توسعه این دشت و مدیریت منابع آب آن حائز اهمیت می باشد. به منظور ارزیابی اثرات تغییر اقلیم، از خروجی مدل های گردش عمومی جو (GCM) استفاده شده است. و سپس جهت انطباق مقیاس خروجی این مدل ها با مقیاس مورد نیاز مطالعات محلی تغییر اقلیم، داده های بارش و دما توسط مدل LARS-WG ریز مقیاس شده اند. از اطلاعات ریزمقیاس شده جهت تعیین مقادیر تغذیه و تخلیه آبخوان در دوره های آتی استفاده گردید. برای بررسی تغییرات تراز آب زیرزمینی در مقاطع مختلف، مدل دینامیکی شبکه عصبی در محیط نرم افزار MATLAB توسعه داده شده است. همچنین می توان با استفاده از سایر سناریوها و مدلسازی ریاضی به بررسی و مقایسه دیگرنقاط هم پرداخت. نتایج مطالعه با فرض حفظ وضعیت موجود توسعه منطقه، حاکی از سیر نزولی حجم آبخوان با توجه به تغییرات اقلیمی و اثرات آن بر منابع و مصارف محدوده مطالعاتی می باشد. همینطور نتایج، سناریوA2 را بحرانی ترین سناریو مربوط به تغییرات اقلیمی معرفی که بیشترین افت آبخوان را در مدل سازی شبکه عصبی هم نشان می دهد.
    کلیدواژگان: آب زیرزمینی، تغییر اقلیم، ریزمقیاس کردن، شبکه عصبی NARX
  • عادل سپهر، ناصر پرویان صفحات 58-71
    بیابانی شدن را می توان نمود عینی فروپاشی اکوسیستم در مناطقی دانست که تغییرات و اغتشاشات محیطی، مجال حفظ تعادل را از اکوسیستم ربوده است. اکوسیستم هایی که به واسطه قرار داشتن در محیط های شکننده از آسیب پذیری بالایی در برابر تغییرات حاصل از نیروهای موثر در بیابان زایی برخوردارند. بخش وسیعی از اراضی کشور ایران را محیط های خشک و نیمه خشک آسیب پذیر به خطر بیابانی شدن احاطه کرده اند، بطوریکه در حدود 75% از اکوسیستم های مناطق خشک و نیمه خشک کشور، با آثار و پیامدهای بیابانی شدن روبرو هستند. هدف از این پژوهش تهیه نقشه آسیب پذیری اکوسیستم های استان خراسان رضوی به بیابانی شدن و ارائه مدیریت راهبردی اکوسیستم های مذکور در چارچوب معیارهای اکولوژیکی-اقتصادی است. بدین منظور در دو مرحله روش پژوهش حاضر انجام گرفت. در مرحله نخست، بر پایه تغییرات کاربری اراضی در بین سال های 1990 الی 2012، نقشه آسیب پذیری بیابان زایی با استفاده از الگوریتم نارتبه ای پرامسه II و معیارهای اصلی بیابان زایی برای سال 2012 تهیه شد. در مرحله بعد، بر اساس نقشه آسیب پذیری تهیه شده و نظرات کارشناسان، شش راهبرد (استراتژی) مقابله با بیابانی شدن اراضی استان بر پایه معیارهای اکولوژیکی-اقتصادی ارائه و سند مدیریت راهبردی مقابله با این پدیده بر پایه الگوریتم نارتبه ای پرامسه تدوین شد. نتایج پژوهش نشان داد که 7/91% از مساحت استان خراسان رضوی در محدوده کلاس کیفی آسیب پذیری زیاد، 36/2% در کلاس آسیب پذیری متوسط و 85/5% در کلاس آسیب پذیری پایین قرار دارد. از میان راهبردهای در نظر گرفته شده، کنترل چرا مهم ترین برنامه اقدام مقابله با بیابانی شدن در استان است. هم چنین به ترتیب راهبرد اصلاح سیستم های آبیاری، کنترل فرسایش، مدیریت منابع آبی و روش های احیاء خاک در رتبه های بعدی این سند قرار گرفتند.
    کلیدواژگان: آسیب پذیری بیابان زایی، اکوسیستم، پرامسه، مدیریت استراتژیک
  • شقایق دلفان آذری، راحله افشار صفحات 72-85
    کاربری اراضی، از ابزار اساسی برای ایجاد ارزش زمین و شکل دادن به رشد فیزیکی شهر است. (برامو و همکاران، 2007) در واقع هدف نهایی در برنامه ریزی کاربری زمین ایجاد نوعی تعادل اکولوژیک و عدالت اجتماعی در توسعه و عمران شهر است. «شهر کلاردشت» به موازات رشد و گسترش، و به علت مهاجرت و نرخ رشد بالا در دو دهه اخیر تغییرات کالبدی سریع را پذیرفته است به طوری که اغلب زمین های کشاورزی و بایر به انواع ساخت ساز ها تبدیل شده است. در تغییر کاربری زمین نهادهای دولتی مانند منابع طبیعی، شهرداری، جهادکشاورزی نقش بسزایی داشته اند. هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش نهادهای دولتی در تغییر الگوی کاربری زمین شهری در شهر کلاردشت می باشد. فرضیه های این تحقیق به بررسی قوانین و مقررات کاربری زمین در (شهرداری، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی) که باعث تغییر کاربری بی رویه فضای شهری شده است می پردازد. روش تحقیق توصیفی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری شامل 150نفر از کلیه پرسنل، کارشناسان و مسئولان مربوط به تغییر کاربری در شهرداری، منابع طبیعی و جهاد کشاورزی بودند و تحلیل آمار گردآوری شده از نرم افزار SPSS و از روش های آماری از قبیل رابطه کیفی چی دو کارل پیرسون و ضریب چوپروف و فریدمن استفاده گردید. با توجه به نتایج بدست آمده از تحقیق نقض قوانین، ضعف های مالی، خواسته ها و فشار های فرا قانونی افراد ذی نفوذ، فشار سیاسی، ابزارهای کنترل تغییرات و کمبود نظارت بر عملکرد سازمانها از مهم ترین عوامل تغییر کاربری زمین در نهادهای دولتی (شهرداری، جهادکشاورزی، منابع طبیعی) می باشد و همچنین شهرداری بیشترین نقش را در تغییر کاربری زمین در شهر کلاردشت دارد و جهاد کشاورزی و منابع طبیعی به ترتیب در الویت دوم و سوم قرار دارند.
    کلیدواژگان: کاربری زمین، شهر کلاردشت، نهادهای دولتی
  • منیژه قهرودی تالی، محمدرضا ثروتی، سید حسن صدوق، کاظم نصرتی، طیبه عبدالملکی صفحات 86-100
    گسترش کلان شهرها، افزایش تراکم شهری، حرارت سطحی شهر و آلودگی سبب تغییرات عمده ای در محیط طبیعی شهری می شود که از جمله پیامدهای آن تحول سیستمهای ژئومورفیک است. هوازدگی از مهمترین فرآیندهای سیستم ژئومرفیک می باشند که در بستر کلان شهرها، تحول می یابد. تهران مهمترین و بزرگترین شهر ایران که به دلیل گستردگی، تراکم بالا و آلودگی، سیستم ژئومورفیک آن تغییر کرده است در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. داده مورد استفاده شامل داده اقلیمی ایستگاه های سینوپتیک و کلیماتولوژی استان تهران و ایستگاه های استانهای اطراف مربوط به سالهای 2009- 1990 میلادی ، داده آلودگی 15 ایستگاه مربوط به دو آلاینده دی اکسید گوگرد (SO2) و اکسید نیتروژن (NO2) سالهای 2011- 2009 و تصویر مادون قرمز حرارتی با بهره بالای از سنجنده ETM مربوط به 11 آوریل 2001 بودند. هوازدگی فیزیکی در دو رده دما شکافتگی و یخ شکافتگی مورد بررسی قرار گرفت. پهنه بندی های مربوط به هوازدگی در عناصر اولیه با روش کریجینگ متکی بر سمی واریوگرام انجام شد و از این نظر تهران در پهنه ای گسترده تر از محدوده خود مورد بررسی قرار گرفت. درون یابی آلاینده ها، محاسبه شاخص دمای سطحی زمین و تعریف بافت فرسوده برای شناسایی سیستم ژئومرفیک تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از برتری فرآیندهای فیزیکی در پهنه تهران است. اما دخالت آلاینده ها، دمای سطحی زمین و مقایسه مشاهدات میدانی در بافت فرسوده و سالم بیانگر وجود سیستمی با برتری هوازدگی شیمیایی در جنوب و مرکز تهران می باشد که به طور پراکنده در حواشی نیز مشاهده می شود. بنابراین تغییر سیستم ژئومورفیک در تهران مرکزی و جنوبی وجود دارد که با افزایش تراکم شهری و افزایش آلودگی در حال گسترش به اطراف می باشد.
    کلیدواژگان: سیستم ژئومورفیک، هوازدگی، تهران، سمی واریوگرام