فهرست مطالب

بهداشت مواد غذایی - سال هفتم شماره 3 (پیاپی 27، پاییز 1396)

نشریه بهداشت مواد غذایی
سال هفتم شماره 3 (پیاپی 27، پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/09/25
  • تعداد عناوین: 8
|
  • حجت الله گلکاری، حمیدرضا قیصری *، سید شهرام شکرفروش، محمود امین لاری، محمد رئیسی صفحات 1-14
    محدودیت تولید و قیمت بالای مایه پنیر حیوانی موجب گردیده که تاکنون تلاش های متعددی جهت جایگزینی آن با سایر پروتئازهای منعقد کننده شیر، انجام شود. گیاه کارده به دلیل فعالیت پروتئازی بالا می تواند یکی از گزینه های احتمالی این جایگزینی باشد. مطالعات چندانی در خصوص این گیاه و آنزیم های آن تا به حال صورت نگرفته است. هدف از تحقیق حاضر تهیه عصاره گیاه کارده، اندازه گیری فعالیت پروتئازی آن جهت انعقاد شیر و تولید پنیر سفید ایرانی و مطالعه خواص فیزیکوشیمیایی و ارگانولپتیکی محصول بود. پس از تولید پنیر توسط عصاره گیاهی به میزان 5/0%، خصوصیات حسی، بافتی و شاخص حلالیت نیتروژن آن در مقایسه با نمونه شاهد در طی دوره رسیدن 45 روزه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که اپتیمم فعالیت پروتئازی آنزیم های عصاره جهت انعقاد شیر در دمای °C 45، 5pH= و غلظت mmol/ml 15 نمک CaCl2 بود. در نمونه پنیر تهیه شده با آنزیم گیاهی، طعم تلخ بیشتر و بوی پنیر تیزتر بود. در آنالیز بافتی، پنیر حاصل از سفتی کمتری برخوردار بود. ارزیابی فرآیند پروتئولیز طی دوره رسیدن پنیر با اندازه گیری شاخص نیتروژن محلول نشان داد که شدت پروتئولیز نمونه پنیر تهیه شده با آنزیم گیاهی، به طور معنی داری (05/0 p<) بیشتر از نمونه شاهد بود. لذا به نظر می رسد عصاره گیاه کارده در غلظت به کار رفته برای تولید پنیر سفید ایرانی جایگزین مناسبی برای رنت نباشد.
    کلیدواژگان: پروتئولیز، پنیر سفید ایرانی، رنت، عصاره گیاهی، کارده
  • محمد قربان پور * صفحات 15-24
    هدف از تحقیق حاضر ارائه روشی جدید جهت تهیه نانوکامپوزیت اکسیدروی/سیلیکاژل می باشد. بدین منظور، از غوطه ور کردن سیلیکاژل در نمک مذاب سولفات روی در دمای 560 درجه سلسیوس استفاده شد. برای سنتز این نانوکامپوزیت از هیچ عامل احیا کننده و یا ماده شیمیایی به غیر از سولفات روی استفاده نشد و با این روش سنتز نانوذرات و تثبیت آن ها بر روی پایه در زمانی کمتر از 60 دقیقه میسر شد. نانوکامپوزیت اکسیدروی/سیلیکاژل ساخته شده توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی و اسپکترومتر فرابنفش-مرئی مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج میکروسکوپ الکترونی روبشی مشخص شد که تماس سیلیکاژل با نمک مذاب منجر به تشکیل نانوذرات بر روی سطح سیلیکاژل شده است. از سوی دیگر، افزایش زمان تماس موجب بزرگ تر شدن نانوذرات اکسید روی شد. نتایج حاصل از کشت میکروبی نشان دادند که با تماس 60 دقیقه ای مابین سیلیکاژل و نمک مذاب نانوکامپوزیت بهینه با کشندگی بالای 85/99 درصد علیه باکتری اشریشیا کولای حاصل شد. تست آب شویی نیز بر پایداری نانوکامپوزیت های ساخته شده دلالت داشت و میزان رهاسازی روی در آب کمتر از 5/1 درصد بود.
    کلیدواژگان: اکسيدروي، پايداري، سيليکاژل، ضدميکروب، نانوکامپوزيت
  • ایوب پارچه باف جدید، سحر صادقی * صفحات 25-35
    رنگ های خوراکی به موادی گفته می شود که در صورت افزودنشان به غذا و نوشیدنی ها باعث انتقال رنگ به آن ها می شود. اکثر این رنگ ها از نظر مصرف در غذای انسان قابل قبول نبوده و زمینه ساز بیماری های مختلفی ازجمله بیماری های گوارشی، مسمومیت های کلیوی، کبدی و خونی می شود. هدف از این تحقیق، تعیین کارایی آلومینای اصلاح شده با سدیم دو دسیل سولفات در حذف رنگ تارترازین از محیط های آبی است. در این کار پژوهشی اثر پارامترهای موثر ازجمله غلظت اولیه رنگ تارترازین، زمان، pH، مقدار دز آلومینا و سدیم دو دسیل سولفات به منظور دست یافتن به شرایط بهینه حذف رنگ بررسی شد. همچنین رفتار جذب رنگ زا توسط ایزو ترم های فروندلیچ و لانگمویر، مورد ارزیابی قرار گرفت. بیشترین کارایی حذف رنگ تارترازین از محلول در pH بهینه 2، مقدار جاذب 5/1 گرم بر لیتر، مدت زمان 16 دقیقه و مقدار سدیم دو دسیل سولفات 04/0 گرم بر لیتر حاصل شد که برای غلظت رنگ زا 5 میلی گرم بر لیتر حدود 13/94 درصد به دست آمد. نتایج نشان داد که جذب رنگ تارترازین از ایزوترم لانگمویر پیروی می کند (9867/ 0R2=). نتایج حاصل از مطالعات ترمودینامیکی نظیر انرژی آزاد گیبس kj/mol) 728/5- (، آنتالپی kj/mol) 86/85- (و آنتروپی(j/mol. K 102/271-) نیز مشخص ساخت که فرآیند جذب، گرمازا است. نتایج این مطالعه نشان داد که آلومینای اصلاح شده با سدیم دو دسیل سولفات قابلیت نسبتا خوبی در حذف رنگ تارترازین از محیط های آبی دارد. لذا استفاده از این تکنیک جهت حذف آلاینده های رنگی از محیط های آبی پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: تارترازین، آلومینا، سدیم دودسیل سولفات، لانگمویر، پارامترهای ترمودینامیکی
  • علیرضا همتی مقدم، نارملا آصفی *، شهرام حنیفیان صفحات 37-47
    ادویه ها غالبا با روش های سنتی و در شرایط نامناسب بهداشتی تهیه و فرآوری می شوند و می توانند حاوی مقادیر بالایی از میکروب های عامل فساد و بیماری زای انسانی باشند. هدف این پژوهش مطالعه اثر گاز ازن بر برخی از ویژگی های کیفی و میکروبی ادویه های سماق، زیره و فلفل بود. برای این منظور نمونه های مورد آزمایش توسط گاز ازن با غلظت 2 گرم بر ساعت به مدت 10، 20، 40 و 60 دقیقه تیمار شدند. سپس بار میکروبی و شاخص هایی نظیر درصد رطوبت، خواص آنتی اکسیدانی و میزان ترکیبات فنلی نمونه ها تعیین گردیدند. نتایج بررسی نشان داد در قیاس با نمونه شاهد، تیمار با گاز ازن موجب کاهش 2 واحد لگاریتمی (05/0P<) تعداد کلی میکروارگانیسم ها، 4 واحد لگاریتمی کپک و مخمر و 1 واحد لگاریتمی جمعیت کلی فرم ها شد. از طرفی، تیمار 60 دقیقه ای با گاز ازن باعث کاهش معنی دار (05/0P<) میزان رطوبت در زیره و فلفل شد اما این کاهش در سماق معنی دار نبود. هم چنین متعاقب تیمار 60 دقیقه ای گاز ازن، مقدار ترکیبات فنولی در زیره و فلفل نسبت به نمونه شاهد به طور معنی داری (05/0P<) کاهش یافت، درحالی که در سماق کاهش معنی داری مشاهده نشد. در مورد شاخص آنتی اکسیدانی (درصد به دام اندازی رادیکال DPPH) نتایج نشان داد در زمان صفر و بعد از 60 دقیقه تیمار با گاز ازن، بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی به ترتیب در ادویه های سماق، فلفل و زیره مشاهده شد. طبق یافته های مطالعه، می توان با چشم پوشی از اثرات منفی ازن بر برخی از ویژگی های کیفی ادویه، به طور موثری برای کاهش میکروبی ادویه استفاده نمود.
    کلیدواژگان: ازن، ادویه، بار میکروبی، ترکیبات فنولی، رادیکال DPPH
  • مریم عباس والی *، حامد طالب نجف آبادی، عزیزالله فلاح مهرجردی صفحات 49-59
    دوغ یک فرآورده تخمیری شیر است و به عنوان یک نوشیدنی ملی ایرانی محسوب می شود. این پژوهش با هدف اندازه گیری میزان دو نگه دارنده شیمیایی بنزوات سدیم و سوربات پتاسیم و همچنین اندازه گیری ویژگی های شیمیایی شامل میزان pH، ماده خشک بدون چربی (SNF) ، چربی و نمک در 61 نمونه دوغ صنعتی از 16 کارخانه متفاوت و زمان های متفاوت تولید، موجود در بازار شیراز انجام شد. میانگین غلظت سوربات پتاسیم و بنزوات سدیم در نمونه ها به ترتیب 84/31 و 83/31 میلی گرم در کیلوگرم بود. ازآن جایی که مطابق استاندارد ملی ایران در دوغ نباید هیچ گونه نگه دارنده ای اضافه شود از نظر وجود نگه دارنده های سوربات پتاسیم و بنزوات سدیم به ترتیب 8/73 و 3/85 درصد از نمونه ها غیراستاندارد بودند. از نظر میزان pH و SNF 100 درصد، نمک، 1/95 درصد و چربی، 5/70 درصد نمونه های دوغ طبق استاندارد ملی ایران بودند. در این مطالعه 5/11 درصد نمونه ها فقط حاوی سوربات پتاسیم و 23 درصد فقط حاوی بنزوات سدیم بودند و 3/62 درصد حاوی هردو نگه دارنده بودند. بین مدت زمان ماندگاری و مقدار بنزوات سدیم نمونه ها همبستگی معنی دار وجود نداشت. اما بین مدت زمان ماندگاری و مقدار سوربات پتاسیم نمونه ها همبستگی معنی دار بود (001/0p=، 37/0r =). نتایج این مطالعه نشان داد که باوجود قوانین موجود در استاندارد ملی ایران از این نگه دارنده ها که سلامت مصرف کننده را به خطر می اندازند در تولید این فرآورده مهم تخمیری شیر استفاده می گردد.
    کلیدواژگان: دوغ، بنزوات سدیم، سوربات پتاسیم، شیراز
  • ابوالفضل عسکری ساری، سمیرا حسینی نژاد، مژده چله مال دزفول نژاد، محمد ولایت زاده * صفحات 61-76
    این پژوهش به منظور تعیین و بررسی اثر روش های مختلف پخت بر روی غلظت عناصر ضروری آهن، مس، روی و نیکل در بافت عضله ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) انجام شد. تعداد 75 نمونه ماهی از مجتمع پرورش ماهی آزادگان شهر اهواز تهیه شدند. برای اندازه گیری عناصر ضروری نمونه ها ابتدا با روش مرطوب، هضم شیمیایی شدند و سپس توسط دستگاه جذب اتمی میزان آن ها مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که بالاترین و پایین ترین غلظت آهن در روش سرخ شده و بخارپز 31/0±54/3 و 11/0±64/1 میلی گرم بر 100 گرم وزن تر بود. بالاترین و پایین ترین میزان روی نیز متعلق به روش سرخ شده و بخارپز 09/0±74/1 و 09/0±24/1 میلی گرم بر 100 گرم وزن تر بود. بالاترین و پایین ترین غلظت مس در نمونه های مایکروویو و بخارپز 09/0±12/0 و 003/0±07/0 میلی گرم بر 100 گرم وزن تر به دست آمد. بالاترین و پایین ترین میزان نیکل در نمونه های سرخ شده و کباب پز 001/0±023/0 و 0002/0±016/0 میلی گرم بر 100 گرم وزن تر اندازه گیری شد. هم چنین در مقایسه غلظت عناصر ضروری 4 روش پخت، در تمامی روش ها بیشترین میزان متعلق به آهن و کمترین میزان متعلق به نیکل بود. میزان آهن در تمامی نمونه ها از استاندارد FDA پایین تر به دست آمد. میزان نیکل، روی و مس در تمامی نمونه ها از میزان حداکثر استاندارد جهانی WHO،MAFF ، NHMRC و FAO پایین تر بود.
    کلیدواژگان: کپور معمولی، روش های پخت، عناصر ضروری، عضله، ماهی
  • سپیدار سیدی منصور، لیلا روفه گری نژاد * صفحات 77-88
    هیدروکسی متیل فورفورال (HMF) یکی از ترکیبات تشکیل شده درنتیجه فرآیند حرارتی و نگهداری عسل بوده و طبق استاندارد کدکس حداکثر مجاز آن در عسل ppm40 تعیین شده است. در این تحقیق، تاثیر دمای حرارت دهی (5 5 ، 6 5 و 7 5 درجه سلسیوس) ، زمان حرارت دهی (1 0 ، 2 0 و 3 0 دقیقه) و همچنین دمای مختلف نگهداری (2 5 و 4 0 درجه سلسیوس) طی سه ماه بر مبنای روش سطح پاسخ مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر متغیرهای ذکر شده بر روی خصوصیات فیزیکی شیمیایی (فاکتور های رنگی Lab، pH و رطوبت) و محتوای HMF (طیف سنجی با اسپکتروفتومتر) در نمونه های عسل تیمار شده مطالعه و مدل های پیش بینی برای هر یک محاسبه گردید و نتایج یافته ها در زمان های 4 5 و 9 0 روز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد دما و زمان فرآیند حرارتی و نگهداری روی pH، رطوبت و رنگ تاثیرگذار نبودند در حالی که دمای نگهداری تاثیر خود را بر روی شاخص L و a نشان داد. محتوای HMF تحت تاثیر تمام متغیرهای مورد بررسی قرار گرفت به نحوی که میزان آن به طور معنی داری با افزایش فرآیند حرارتی و نگهداری بیشتر گردید. در بین نمونه های مورد بررسی میزان HMF در نمونه حرارت دیده در دمای 75 درجه سلسیوس به مدت 20 دقیقه و نگهداری در دمای 40 درجه سلسیوس به مدت 90 روز بیشتر از حد مجاز به دست آمد. میزان بهینه HMF تحت شرایط عملیاتی حرارت دهی در دمای 5 5 درجه سلسیوس به مدت 1 0 دقیقه و نگهداری تحت دمای 2 5 درجه سلسیوس به مدت 4 5 روز نتیجه گردید.
    کلیدواژگان: روش سطح پاسخ، شرایط نگهداری، فرآیند حرارتی، عسل، هیدروکسی متیل فورفورال
  • پرستو فرشی، محمدرضا خاکپور، مهناز طبیبی آذر * صفحات 89-96
    آفلاتوکسین به عنوان یکی از قوی ترین مواد سرطان زا تهدید جدی برای سلامت جامعه محسوب می شود و برنامه ریزی برای کاهش میزان آفلاتوکسین M1 در شیر و فراورده های آن بدون ارزیابی وضعیت موجود امکان پذیر نیست. در این بررسی میزان آفلاتوکسین در شیرهای پاستوریزه شهر تبریز اندازه گیری شد. 74 نمونه شیر پاستوریزه تولیدی یازده کارخانه مختلف در فصول پاییز و زمستان 93 جمع آوری شد. مقدار آفلاتوکسین M1 با روش الایزا اندازه گیری شد. 83 درصد نمونه ها آلودگی به آفلاتوکسین M1 در محدوده 80-5 نانوگرم در لیتر داشتند. تنها 6/12 درصد نمونه ها (9 نمونه) میزان آفلاتوکسین M1 بالاتر از 50 نانوگرم در لیتر بود که حداکثر مقدار مجاز تعیین شده توسط اتحادیه اروپا است. براساس استاندارد کدکس، استاندارد غذا داروی آمریکا و استاندارد ملی ایران، آلودگی تمام نمونه ها کمتر از حد مجاز بود. در نمونه های شیر پاستوریزه کارخانه های لبنی مختلف از نظر میزان آلودگی به آفلاتوکسین M1، تفاوت معنی دار وجود داشت (05/0>p). پایش مداوم میزان آفلاتوکسین M1 در شیرهای توزیعی یک اقدام ضروری در کنترل و پیشگیری از این آلاینده است.
    کلیدواژگان: آفلاتوکسینM1، شیر پاستوریزه، روش الایزا، شهر تبریز
|
  • H. Golkari, H.R. Gheisari *, S.S. Shekarforoush, M. Aminlari, M. Raeisi Pages 1-14
    Numerous attempts have been made to replace calf rennet with another milk-clotting protease because of limited supply and the high price of calf rennet.Biarum carduchcorum is rich in protease activities, therefore it is a probable candidate for substitution. No systematic study on the Biarum carduchcorum and its enzyme characteristics have been conducted so far. The purpose of this study was to prepare Biarumextract, determination of its protease activity for milk clotting and production of Iranian white cheese and study on the physicochemical and organoleptic properties of the product. After the cheese production by the vegetable extract (0.5% concentration) organoleptic, textural properties and nitrogen solubility index (NSI) were analyzed during 45 days of ripening compared to the control sample. The results of this study showed that the optimal protease activity of the extracted enzymes for milk clotting was at 45 oC, pH= 5 and 15 mmol/ml concentration of CaCl2.The cheese sample that was manufactured with vegetable enzyme had a bitter flavor and sharper odor. At textural analysis, the cheese had a lower hardness. Assessment of proteolysis during the cheese ripening by NSI measurement showed that the proteolysis severity of cheese sample produced with vegetable enzyme was significantly higher than the control sample. Therefore, it seems that aqueous extract ofBiarum in concentration used for the production of Iranian white cheese cannot be a suitable substitute for rennet.
    Keywords: Biarum carduchcorum, Iranian white cheese, Proteolysis, Rennet, Vegetable extract
  • M. Ghorbanpour * Pages 15-24
    The aim of this study was to introduce a new method for producing ZnO/silica gel nanocomposites ZnO/silica gel. Nanocomposites were synthesized by inserting silica gels in a molten bath of zinc sulfate (at 560 °C) for different contact times. Except for zinc sulfate, no reduction agent or chemical material was used for the preparation of nanocomposite. In this method, synthesis of nanoparticles and their immobilization on the substrate were carried out in a period of time less than 60 minutes. The ZnO/silica gel nanocomposites were studied by scanning electron microscopy (SEM) and UV–visible diffusive reflectance spectrometer (UV–Vis DRS). The SEM micrograph showed that the contact of silica gel with molten salt resulted in the formation of nanoparticles on the silica gel surface. On the other hand, by increasing the contact time, ZnO nanoparticles loading was increased. The antibacterial test against E. coli revealed that nanocomposites produced by 60 min contact duration, reached a mortality rate of 99.85%. The leaching test demonstrated the stability of the nanocomposites, and the delivery of zinc in water was less than 1.5% for all samples.
    Keywords: ZnO, Stability, Silica gel, Antibacterial, Nanocomposite
  • A. Parchebaf Jadid, S. Sadeghi * Pages 25-35
    Edible colors are materials which in the case of adding to food and drinks cause transferring color to them. Most of these colors are not acceptable in terms of applying in human food and underlies various diseases like gastrointestinal disorders, renal, liver and blood toxicity. The goal of this study was investigating the efficiency of improved alumina by sodium dodecyl sulfate (SDS) in eliminating Tartrazine from aqueous environments. In this research, the impact of effective parameters such as initial concentration of Tartrazine, time, pH, alumina dose and SDS value were studied in order to approach an optimal condition for eliminating the color. Also, absorption behavior was evaluated by Freundlich and Langmuir isotherms. The highest efficiency of Tartrazine elimination in the solution resulted in optimal pH of 2, the amount of adsorbent 1.5 g/L, 16 min duration and value 0.04 SDS g/l which was obtained for dye concentration 5 mg/L about 94.13%. Also, results suggested that Tartrazine absorption follows Langmuir isotherm (R2 = 0.9867). Obtained results from thermodynamic studies such as Gibbs free energy (-5.728 Kj/mol) and enthalpy (-85.86 Kj/mol) and entropy (-271.102 J/mol.K) also suggested that the absorption process was exothermic. The results of this research suggested that improved alumina by sodium dodecyl sulfate had a relative good capability in Tartrazine elimination from aqueous environments is suggested.
    Keywords: Tartrazine, Alumina, Sodium Dodecyl Sulfate, Langmuir, Thermodynamic parameters
  • A. Hemmati Moghadam, N. Asefi *, S. Hanifian Pages 37-47
    Herbs are often produced by traditional methods and in poor sanitary conditions and can contain high amounts of spoilage and pathogenic microbes. The aim of this study has investigated the effect of ozone on some qualitative characteristics and microbial spices sumac, cumin and pepper. For this purpose, samples were treated by ozone at a concentration of 2 g per hour for 10, 20, 40 and 60 minutes. Then microbial count and chemical characters such as moisture content, antioxidant properties, and phenolic compounds were determined. The results showed that compared with controls, treatment with ozone decreased 2 logarithmic units (P
    Keywords: DPPH radical, Microbial load, Ozone, phenolic compounds, Spice
  • M. Abbasvali *, H. Taleb Najafabadi, A. Falah Mehrjerdi Pages 49-59
    This study was conducted to determine the quantity of sodium benzoate and potassium sorbate in 61 industrial dough samples (16 different brands with a different production date) in Shiraz market. Moreover, chemical characteristics of the samples (pH, SNF, fat and salt content) were determined. The mean concentrations of potassium sorbate and sodium benzoate were 31.84 and 31.83 mg/kg, respectively. Based on Iranian National Standard (No 2453), none of these preservatives are permitted to be used in the dough. According to the results, 73.8% and 85.3% of the samples contained potassium sorbate and sodium benzoate, respectively and consequently inappropriate for consumption. Moreover, pH, salt, fat and SNF contents in 100%, 95.1%, 70.5% and 100% of the samples were found in the acceptable limit, respectively. Among the samples, 11.5% had potassium sorbate and 23% had sodium benzoate, and 62.3% contained both of the preservatives. There was no significant correlation between the concentration of sodium benzoate and the shelf life of the samples. However, there was a significant correlation between the concentration of potassium sorbate and the shelf life (r= 0.37, p= 0.001). Despite the Iranian National Standard legislation, presence of these chemical preservatives in dough could be a public health concern.
    Keywords: Dough, Potassium sorbate, Sodium benzoate, Shiraz
  • A. Askary Sary, S. Hosseini Nezhad, M. Chelemal Dezfoul Nezhad, M. Velayatzadeh * Pages 61-76
    This study was performed to evaluate the effect of different cooking methods on the level of iron, copper, zinc, and nickel in the muscle of Cyprinus carpio. For this purpose, 75 samples of fish with different sizes were obtained from Azadegan Aquaculture Center in Ahvaz. The samples were digested through the wet-digestion method and the concentrations of the essential elements were measured by Atomic Absorption Spectrophotometer. According to the results, fried and steamed samples had the highest (3.54±0.31 mg/100g wet weight) and lowest (1.64±0.11 mg/100g wet weight) concentration of iron. The highest and lowest concentration of zinc was recorded in the fried (1.74±0.09 mg/100g WW) and steamed (1.24±0.09 mg/100g WW) samples, respectively. In the case of copper, the highest (0.12±0.09 mg/100g WW) and lowest (0.07±0.003 mg/100g WW) concentration were recorded in the micro-waved and steamed specimens, respectively. The results for nickel was determined as 0.023±0.001 mg/100g WW and 0.016±0.0002 mg/100g WW in the fried and grilled fishes Moreover, the highest and the lowest level of essential elements which were recorded among the samples belonged to iron and nickel respectively. In all samples, the level of iron was recorded below the FDA limit. In addition, in all samples, the level of nickel, zinc, and copper was estimated below the maximum acceptable limit of WHO, MAFF, NHMRC, and FAO.
    Keywords: Cyprinus carpio, Methods of Cooking, Trace elements, Muscle, Fish
  • S. Seyyedi Mansoor, L. Roufegari-Nejad * Pages 77-88
    Hydroxymethylfurfural (HMF) is one of the compounds formed due to the heat treatment and storage of honey and the maximum level of HMF in honey have been set in 40 ppm under codex standards. In this study, the effects of heating temperature (55, 65 and 75 °C), heating duration (10, 20 and 30 min) as well as storage temperature (25 and 40 °C) were assayed during the three months of storage, based on response surface methodology. The effect of the above-mentioned variables on physicochemical properties (Lab color factors, pH, and moisture) and HMF content (based on spectrophotometric technique) of the samples was studied. Prediction model of each treatment was calculated. The outcomes during the 45 and 90 days of storage were analyzed. Results showed that temperature, time of heat treatment and storage duration had no effect on pH, moisture content, and color; while storage temperature had a significant effect on L* and a*. HMF content was affected by of all the variables so that its rate was increased significantly with increasing thermal process and storage time. Among the studied samples, HMF content was exceeded the standard limit in the sample heated at 75 °C for 20 min and kept at 40 °C for 90 days. The optimal level of HMF resulted by heating at 55 °C for 10 min and under the storage temperature of 25 °C for 45 days.
    Keywords: honey, Hydroxymethylfurfural, Response surface methodology, Storage, Thermal Process
  • P. Farshi, M. Khakpour, M. Tabibiazar * Pages 89-96
    Aflatoxin, as one of the most potent carcinogen, is considered an important threat for public health, and it is not possible planning for reducing aflatoxin M1 (AFM1) levels in milk and milk products without paying great attention to the exposure to these compounds. This survey aimed to investigate the occurrence of AFM1 in pasteurized milk samples produced in Tabriz, Iran. Seventy-four milk samples produced by eleven different factories were collected from local market during six months in fall and winter 2015. AFM1 was analyzed by Enzyme-Linked Immune Sorbent Assay (ELISA). Based on results, 82% of the samples were contaminated with AFM1 in concentration levels ranged 5 to 80 ng/l. In 9 samples (12.16%) the AFM1 level was higher than 50 ng/l, the maximum residue limit (MRL) accepted by Codex and European Union for AFM1 in milk. The difference of AFM1 level between dairy factories was statistically significant (p
    Keywords: Aflatoxin M1, Pasteurized Milk, ELISA, Tabriz