فهرست مطالب

مطالعات اجتماعی ایران - سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 39، پاییز 1396)

مجله مطالعات اجتماعی ایران
سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 39، پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/08/14
  • تعداد عناوین: 6
|
  • پرویز بگرضایی، حبیب الله زنجانی*، سیف الله سیف اللهی صفحات 5-32

    پدیده خشونت خانگی علیه زنان ریشه بسیاری از آسیب های فردی و اجتماعی تلقی می شود و در تمامی کشورهای توسع یافته و در حال توسعه، و در همه طبقات اجتماعی و اقتصادی، گروه های سنی و شغلی متفاوت رخ می دهد. در مطالعه حاضر، با اتخاذ رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه مبنایی، به مطالعه پدیده خشونت شوهران، از نظر زنان خشونت دیده پرداخته شده است. به منظور گردآوری اطلاعات با 35 نفر از زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شهر ایلام، مصاحبه شده است. یافته های تحقیق در 29 مفهوم اولیه در کدگذاری باز دسته بندی شده، سپس از طریق کدگذاری محوری در 8 مقوله محوری و یک مقوله هسته ای «بازتاب ساختار فرهنگی، اجتماعی جامعه» دسته بندی شدند. نتایج حاکی از آن است که بیشترین میزان خشونت در بین زنان سنین30 تا40 سال تجربه شده است. در بین انواع خشونت، خشونت روانی- عاطفی و فیزیکی بیش از سایر اشکال آن در زنان تجربه می شود. بر اساس یافته های این مطالعه کیفی، علاوه بر عناصر عمومی پدیده خشونت شوهران علیه زنان از قبیل کم سوادی، بیکاری و فقر، وضعیت نامطلوب اقتصادی و نظایر آن، مقوله های خاصی نیز به دست داد این مقوله ها عبارتند از: وجود تفکر مردسالاری در خانواده، ازدواج اجباری، کاهش اعتماد بین شخصی، کاهش حمایت اجتماعی، تجربه و مشاهده خشونت در خانواده خاستگاه، کاهش قدرت زن در ساختار خانواده و کاهش همیاری و همکاری در خانواده.

    کلیدواژگان: خشونت علیه زنان، اورژانس اجتماعی، روش کیفی، نظریه مبنایی، ساختار اجتماعی
  • امید علی احمدی صفحات 33-54
    طلاق یکی از آسیب های مهم در زندگی های خانوادگی است. اهمیت طلاق به حدی است که می توان سلامت خانواده و تغییراتی را که در پایداری آن پدید می آید، به واسطه شاخص های طلاق به دست آورد، اما به این موضوع کمتر توجه شده است که طلاق و وضعیت خانواده را نمی توان همواره سیاه یا سفید دید. وضعیت اغلب خانواده ها ازحیث سلامت و استحکام خاکستری است. به بیان دیگر، باید طیفی را در نظر گرفت که یک سوی آن خانواده کاملا سالم و پایداری قرار دارد که در آن احتمال و خطر طلاق نزدیک به صفر است، و در سوی دیگر، به هم ریختگی سامان خانواده و طلاق وجود دارد. تحقیق حاضر با نمونه ای 1200 نفری از زنان متاهل تهرانی انجام شده است. ابزار تحقیق پرسش نامه ای است که خجسته مهر و تکریمی برای زوج های طلاق گرفته اجرا کرده اند. متناسب با ابعاد متغیر خطر طلاق، نوعی گونه شناسی با توجه به تهدیدهای خانواده و خطر طلاق به دست آمده است. مهم ترین یافته تحقیق، ارائه گونه شناسی خطر طلاق در خانواده های عادی بوده است. در این تحقیق روشن شد که با ثابت نگاه داشتن متغیر قشر اجتماعی یا کنترل کردن آن، بین متغیرهای میزان تهدیدهای خانواده و خطر طلاق، هم بستگی بسیار ضعیفی برقرار می شود؛ بنابراین، ممکن است با خانواده هایی مواجه باشیم که با وجود سطح تهدید بالا، خطر طلاق در آنها اندک است یا برعکس.
    کلیدواژگان: خطر طلاق در خانواده، تهدیدهای خانواده، طلاق، خانواده ایرانی
  • یعقوب فروتن، خدیجه صادقی صفحات 55-76
    در پژوهش حاضر به یکی از مهم ترین مسائل خانواده امروز و برخی از مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با رویکرد جامعه به پدیدهسقط جنین پرداخته شده است. تحولات و مسائل خانوادهامروزطیفی به مراتب گسترده تر را دربرمی گیرد که شامل تغییر نگرش ها به سقط جنین، بالارفتن سن ازدواج، کاهش بعد خانوار و تقلیل باروری، تغییر در ساختار خانوار مانند افزایش خانوارهای یک نفره، زندگی مشترک بدون ازدواج، افزایش طلاق و افزایش خانواده های تک والدی و تک فرزندی است. جمعیت این پژوهش را4267 نفر از مردان و زنان 15ساله و بالاتر ساکن در منقطه های شهری و روستایی شهرستانهای اسفراین، اهواز، بابلسر، بجنورد، خرم آباد، سقز، کامیاران، گنبدکاووس، محمودآباد و همدان تشکیل میدهند. به طورکلی، نتایج پژوهش نشان داده است که نزدیک به دوپنجم افراد بررسی شده به سقط جنین نگرش مثبت دارند. درعین حال، این الگوی کلی تحت تاثیر سه دسته متغیر تعیین کننده،شامل متغیرها و تعیینکننده های جمعیتشناختی پایه،مانند سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، بعد ایده آل خانواده و سطح تحصیلات، متغیرهای مرتبط با مولفه های مذهبی و دینداری، و متغیرهای مرتبط با نگرش های جنسیتی است.
    کلیدواژگان: خانوادهامروز، سقط جنین، دین داری، نگرش جنسیتی، بعد ایده آل خانواده
  • مهناز فرهمند ، مهدیه دادستان صفحات 77-103
    در دوران متاخر، به دنبال رسوخ نوگرایی در تمام عرصه های زندگی، خشنودی، به مثابه سازه ای خانوادگی، در سطوح ذهنی، معنایی، ارزشی و انتظارات عمیقا متحول شده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه نوگرایی، انتظارات مادی معنوی و خشنودی زناشویی انجام شده است. در تدوین چارچوب نظری این پژوهش از نظریات روان شناختی و جامعه شناختی استفاده شده است. 384 نفر از زنان متاهل و دارای فرزند شهر جیرفت با روش نمونه گیری خوشه ایپرسش نامه تحقیق حاضر را تکمیل کردند. ابزار های پژوهش، مقیاس رضایت زناشویی اینریچ، انتظارات زناشویی امیدوار، نوگرایی شارما و انتظارات مادی محقق ساخته بود. نتایج تحقیق نشان داد که انتظارات مادی معنوی با خشنودی زناشویی رابطه دارد و تغییر در میزان نوگرایی، اشتغال، سطح تحصیلات و درآمد به تغییر میزان انتظارات مادی معنوی منتهی می شود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیر های انتظارات مادی، انتظارات معنوی، و نوگرایی به ترتیب با تاثیر مستقیم و غیرمستقیم 22/0درصد واریانس میزان خشنودی زناشویی را پیش بینی می کند.
    کلیدواژگان: خشنودی زناشویی، انتظارات مادی معنوی، مولفه های نوگرایی، زنان
  • مینا عزیزی ، سید حسن حسینی صفحات 104-125
    با توجه به تغییراتی که در سال های اخیر در حوزه خانواده و به ویژه درقالب شکل هایی از هم زیستی شاهد بوده ایم، و با درنظرگرفتن اولویتی که نظام جمهوری اسلامی برای تداوم و تقویت اشکال مشروع خانواده قائل است، پرداختن به موضوع منابع و موانع مشروعیت در صورت های سنتی خانواده و این زیست های نوظهور ضروری می نماید. در این مقاله کوشیده ایم با مرور نظریه های موجود در این حوزه و با استفاده از روش مصاحبه تخصصی با نخبگانی از طیف های فکری گوناگون، ازیک سو، و تحلیل نظرهای آنها در نسبت با مبانی نظری مرورشده، ازسوی دیگر، به درک بهتری از روند تغییرات حوزه خانواده، منابع و موانع مشروعیت اشکال متنوع خانواده، نسبت رویکردهای سیاست گذارانه و اشکال مشروعیت بخشی در شکل گیری ازدواج و نیز بدیل های حمایت از آتیه نهاد خانواده در ایران برسیم. نتایج این مطالعه حاکی از این واقعیت است که همچنان روزنه های امیدوارکننده ای برای گشایش های نظری، مفهومی و اعتقادی وجود دارد و می توان با فراهم کردن امکان گفت و گو میان سنت های نظری موجود، بر مقبولیت اقدام به تشکیل خانواده درمیان جوانان نسل حاضر افزود.
    کلیدواژگان: خانواده، سیاست گذاری، هم زیستی، هم خانگی، مشروعیت
  • محمدرضا حسنی ، منصوره هدایتی، فاطمه محمدزاده صفحات 126-151
    نگرش به طلاق همچون آیینه ای است که اوضاع فرهنگی و اجتماعی جامعه را بازتاب می دهد. این موضوع می تواند در کاهش کیفیت زندگی زناشویی و احتمال بروز طلاق در زندگی همسران نقش موثری داشته باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، فراتحلیل مطالعات انجام شده درباره نگرش به طلاق و نیز تبیین عوامل موثر بر این نگرش است. پژوهش حاضر از روش فراتحلیل کیفی بهره می جوید. بدین منظور، کلیه مطالعات انجام شده درقالب پایان نامه، مقاله علمی و طرح پژوهشی در طی سال های 1382 تا 1394، که درمجموع، پس از بررسی، چهارده اثر برآورد شد، با بیشترین ارتباط محتوایی با موضوع تحقیق انتخاب و به صورت تمام شماری مطالعه، فیش برداری و تحلیل شدند. یافته های این مطالعه نشان می دهد که سطح بالای تحصیلات، استفاده از اینترنت و داشتن ماهواره، طبقه اجتماعی سطح بالا، تفاوت های اجتماعی و فرهنگی همسران، تعارض در خانواده، کم رنگ شدن نقش اقتصادی مرد و کوچک شدن ابعاد خانواده، ازجمله عوامل موثر در نگرش مثبت به طلاق هستند. عواملی مثل پای بندی به مذهب، سنت گرایی، پرهیز جنسی، رضایت زناشویی، نبودن طلاق در خانواده، و سرمایه اجتماعی در ایجاد نگرش منفی به طلاق موثرند. نگرش مثبت به طلاق، روند نسبتا فزاینده و روبه رشدی را نشان می دهد. این روند محصول تسلط فردگرایی و لیبرالیسم، کاهش کنترل های نهادی، غلبه ارزش های فوق مادی، سبک زندگی مدرن، ورود زنان به بازار کار و عدم تعادل هزینه فایده ازدواج است. درمجموع، به نظر نمی رسد میزان روبه رشد طلاق و نگرش مساعد به آن، نشان دهنده ناخرسندی عمیق از نفس ازدواج باشد، بلکه نشانه عزم راسخ تر برای تبدیل ازدواج به رابطه ای پرثمر و رضایت بخش است. چنین تحولی متعلق به عصری است که با بازاندیشی مشخص می شود؛ یعنی عصری که در آن کنش ها و باورهای ما دائما بررسی می شود.
    کلیدواژگان: طلاق، نگرش به طلاق، فراتحلیل، فراتحلیل کیفی
|
  • Parviz Bagrezaei, Habibollah Zanjani*, Seifollah Seifollahi Pages 5-32

    The phenomenon of domestic violence is considered as the origin of many individual and social harms and it occurs in all developed and developing countries and among all socio-economic, age, and vocational groups. In the current study, using the qualitative approach of grounded theory, husbands' violence against wives was studied based on the viewpoint and life experience of women affected by violence.
    In order to collect data 35 women who were victims of violence and had referred to the social emergency centers were interviewed. The research findings were classified in 29 primary concepts in open coding, then were classified in eight main categories. The canonical category obtained as "the reflection of socio-cultural structure of the society".
    The results show that the highest rate of violence has been experienced among women aged 30 to 40 years. Findings of this study show that among types of violence, psycho-emotional and physical violence is more common. The qualitative findings of the current study, while referring to the general elements of husbands' violence against women such as low level of education, unemployment, poverty, and the undesirable economic conditions, also presented some special categories like the existence of patriarchal thoughts, compulsory marriage, the reduction in interpersonal trust, the reduction in social support, experiencing violence in family of origin, low level of women's authority in the family structure, and the reduction in cooperation in the family

    Keywords: Domestic vViolence, Women, Social Emergency, Ilam
  • Omid Ali Ahmadi Pages 33-54
    Divorce is one of the most important issues of families. The divorce rates could be a proximate indicator of health and stability of family. In this regard the situation of families could be traced on a spectrum from quite well and stable to quite unstable. This research was conducted on a sample of 1200 families in Tehran. The data gathered trough "Khojastemehr" and "Takrimi" questionnaires. Based on the pathological problems of families, the risk of divorce was obtained. The results of study indicate that when the socio-economic status of families is controlled, there is a weak relationship between problems of families and the risk of divorce. Therefore, the risk of divorce depends on factors other than family threats and problems.
    Keywords: Family, Divorce, Divorce risk, Threats to the Family, Tehran
  • Yaghoub Forootan, Khadijeh Sadeghi Pages 55-76
    This research focuses primarily on one of the main challenges of the contemporary family and examines the patterns and determinants of social attitudes towards abortion in Iran. It is acknowledged that the contemporary family is facing a wider range of challenges including increasing the age at marriage, fertility decline, increasing rates of divorce and cohabitation, and other emerging forms of family such as one-child and single-parent families.
    The results of this article are based on a survey conducted in rural and urban areas of Ahvaz, Babolsar, Bojnord, Gonbad Kavos, Kamyaran, Mahmoudabad, Hamadan, and Saghez. The sample includes 4267 males and females aged 15 years old and over. Generally speaking, the results of this analysis indicate that about two-fifth of the respondents have positive attitudes towards abortion. However, further analysis show that this general pattern is significantly associated with demographic determinants (such as age, gender, place of residence, marital status, education, ideal size of family), determinants related to religiosity and gender attitudes
    Keywords: Contemporary family, Aabortion, Rreligiosity, Ggender attitude, Iideal size of family
  • Mahnaz Farahmand , Mahdieh Dadsetan Pages 77-103
    In recent years, following the penetration of modernity in all areas of life, family structure and marital satisfaction has undergone profound changes. The present study was conducted to investigate the relationship between modernity, material-spiritual expectations and marital satisfaction. In so doing, a sample of 384 married women were selected via cluster sampling method. The data were gathered using questionnaires in Jiroft city located in Kerman province. The research tools were Inrich's marital satisfaction scale, Omidvar's marital expectations scale, Sharma's modernizations scale, and the researcher made scale of material expectations. Results indicate that spiritual and material expectations are correlated with the marital satisfaction. Changes in the level of modernization, employment, education and income leads changes in the material-spiritual expectation. The results of regression analysis indicate that material and spiritual expectations and modernization, predicted 22.2% of the variance of marital satisfaction.
    Keywords: Marital Satisfaction, Spiritual, Material Expectation, Modernization, Jiroft
  • Mina Azizi , Seyed Hassan Hoseini Pages 104-125
    Due to both religious and traditional state of Iranian society, conventional and legitimate forms of family formation has always been preferred. However, the ideals of Islamic republic have been seriously challenged by emergence of new family types such as cohabitation. Sociological analysis, therefore, would be required to see how the Iranian policy makers could come up with new religious interpretations in order to recognize most of those new types as “legitimate”. Cohabitation, in particular, needs to be tackled objectively, since it provides a family-like pattern which could act as a growing rival for the conventional forms of family. Drawing on qualitative interviews with well-reputed experts, this study has focused on the ways of legitimizing new family forms in Iran. The results reveal that in spite of radical readings of Islam which reject any inclination to reinterpret “Sharia”, flexible and inclusive readings of religion are still possible, to give a much broader meaning to what is known as “legitimate” Islamic family
    Keywords: Family, Policy Making, Cohabitation, Legitimacy
  • Mohammad Reza Hassani , Mansoureh hedayati, Fatemeh Mohammadzadeh Pages 126-151
    Attitude towards divorce may reflect the cultural and social conditions of society. A positive attitude towards divorce can have a significant effect on the quality of marital life and the probability of divorce in couple's life. The main purpose of this study is to review the studies on attitude towards divorce to categorize the factors influencing this attitude. The present study uses a qualitative meta-analysis method. For this purpose, all theses, scientific papers and research projects conducted from 1382 (2003) to 1394 (2015) were reviewed. The findings indicate that high levels of education, using internet and having satellite, higher social class, social and cultural differences of couples, conflict in the family, diminishing male economic role and small family size, are among the factors affecting the positive attitude towards divorce. Adherence to religion, traditionalism, marital satisfaction, lack of experience of divorce in the family, and social capital are effective in creating a negative attitude towards divorce. The positive attitude toward divorce shows a relatively increasing trend. This growing attitude is due to individualism and liberalism, the reduction of institutional controls, post materialistic values, modern lifestyles, the entry of women into the labor market, and the imbalance in the cost-benefit of marriage. It does not seem that the rising rate of divorce suggests more resolute determination to make marriage a fruitful and satisfying relationship.
    Keywords: Divorce, Attitude toward Divorce, Meta-Analysis