فهرست مطالب

پژوهشنامه جریان شناسی شعر و داستان ادبیات معاصر ایران - سال یکم شماره 1 (بهار و تابستان 1398)

پژوهشنامه جریان شناسی شعر و داستان ادبیات معاصر ایران
سال یکم شماره 1 (بهار و تابستان 1398)

  • 236 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1398/06/20
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حسن حیدری صفحات 1-16

    مفهوم مرگ و زوال یکی از زمینه‌های اصلی شعر فروغ فرخزاد است و چنان که خود اذعان داشته شعر او نیز یک راه تقابل با مرگ و زوال بوده است. شاعر با استفاده از صور خیال و بیش از همه از تشبیه و استعاره این مفهوم را بیان کرده است. نزدیک بودن شعر او به زبان گفتار موجب استفاده بیشتر او از مجاز و سپس استعاره و تشبیه شده است. سیر صور خیال در شعر او ازتشبیهات ساده به طرف آرایه‌های ترکیبی است. آنیمیسم در شعر او در درجه اول شامل انسان-انگاری و در مرحله بعد جاندارانگاری است. از نوآوری‌های او در زمینه صور خیال ایجاد تصاویر ترکیبی و نیز احیای شعر لحظه‌ها و نگاه‌ها است. در جستارحاضر، فاصله شاعر با مرگ در بیان شعری، ملاک قرار گرفته است. با این معیار، فروغ در مراحل نخست شاعری خود بیشترین فاصله را با مرگ دارد. در مرحله دوم زندگی با مرگ همراه و ممزوج است و در مرحله سوم مرگ بر زندگی پیشی می‌گیرد و مردگان از آن سوی دریچه می‌توانند با زندگان سخن بگویند.

    کلیدواژگان: فروغ، مرگ، تشبیه، استعاره
  • ابراهیم ظاهری عبدوند، جهانگیر صفری، اسماعیل صادقی صفحات 17-35

    هدف این جستار،‏ بررسی تاثیر مدرنیته بر خانواده ایرانی با تکیه بر رمان «مادرم بی‌بی‌جان» از اصغر الهی است. در این رمان،‏ نویسنده کوشیده است نشان دهد ایجاد مدرسه به شیوه نوین و احزاب سیاسی،‏ مهمترین عوامل ورود مولفه‌های مدرنیته به خانواده‌های ایرانی، و نتیجه این امر، نیز شکاف نسلی بوده است. تقابل بین کارکرد خانواده با مدرسه و اداره،‏ تقابل نگرش سنتی و مدرن به زمین و طبیعت،‏ تقابل بین جبر و اختیار،‏ تغییر در نگرش‌های دینی،‏ ازدواج،‏ تغییر در روابط بین اعضای خانواده و ماندن زنان در عرصه خصوصی یا وارد شدن آنان به عرصه عمومی،‏ برخی از مسایل مطرح شده در این مقاله هستند. در خانواده بی‌بی‌جان،‏ مادر شخصیتی سنتی است که هیچ یک از مولفه‌های مدرنیته را نمی‌پذیرد و هرگونه تغییر را بی‌دینی و بی‌مذهبی می‌خواند. پدر ضمن سنتی بودن،‏ خواهان برخی تغییرات به خصوص در شیوه کار کردن به شکل سنتی است. اسکندر به عنوان راوی داستان،‏ هم به ارزش‌های سنتی متمایل است و هم به ارزش‌های مدرن. رشید،‏ شخصیتی است که تنها مولفه‌های مدرنیته را پذیرفته است و در پی این است که ارزش‌های سنتی را تغییر دهد. از نظر نویسنده،‏ خانواده ایرانی نمی‌تواند به شکل سنتی باقی بماند.

    کلیدواژگان: رمان مادرم بی بی جان، سنت، مدرنیته، خانواده، کارکرد، ساختار
  • میثم زارع صفحات 39-53

    در آثار بزرگ علوی، مسایل مختلف جامعه ایرانی با کمک صناعت‌ها و عناصر داستانی، به شکلی هنرمندانه و انتقادی، بازنمایی شده است. این جستار بر آن است تا داستان کوتاه «یک زن خوشبخت» با روش تحلیلی- توصیفی و بر مبنای نقد جامعه‌شناسی ادبیات بررسی شود. تباهی اخلاقی طبقه متوسط جامعه، نقد پدرسالاری، تاثیرات مدرنیسم و جنگ جهانی دوم بر جامعه از جمله موضوع‌های واکاوی شده در این پژوهش هستند. از نتایج این مقاله برمی‌آید که بزرگ علوی در این داستان به بازنمایی تحولات جامعه سنتی در حال گذار به مدرنیسم پرداخته است. در چنین جامعه‌ای خانواده در اثر آشنایی با مدرنیته در حال تحول و دگرگونی است، به اصول اخلاق سنتی پایبند نیست و پدر جایگاه اجتماعی خود را در خانواده از دست داده است.

    کلیدواژگان: علوی، داستان، نقد جامعه شناختی، مدرنیته، خانواده، پدرسالاری
  • دگردیسی معانی نماد در شعر نو / نمادهای چراغ و آب و آینه در شعر چهار شاعر
    حجت الله امیدعلی صفحات 55-76

    بررسی جریان نمادگرایی در شعر نو حاکی از آن است که نگرش و جهان‌بینی شاعر و زمینه اصلی اشعار او در تحلیل و تاویل نمادها نقش محوری دارد. هر شاعر متناسب با علایق،‏ افکار و ارزش‌های خود،‏ لحن و فضایی را ترسیم می کند که تعیین کننده بار معنایی نمادها نیز هستند. این مقاله با هدف نشان دادن چگونگی تحول معانی نماد در شعر نو با انتخاب سه نماد پرکاربرد چراغ و آب و آینه در اشعار فروغ فرخزاد،‏ سهراب سپهری،‏ احمدشاملو و محمدرضا شفیعی کدکنی،‏ دلایل و چگونگی تحول و دگردیسی نمادها را تحلیل و بررسی می‌کند. توجه به دنیای فکری شاعران،‏ ساختار و فضای هر شعر،‏ روابط میان جملات،‏ دقت در زنجیره همنشینی کلمات و نوع انتخاب و کاربرد آنها،‏ جایگاه اسم‌ها،‏ افعال،‏ قیود و... برای کشف تفاوت و دگردیسی معانی نمادها ضروری است. نمادها در اشعار فروغ،‏ سهراب،‏ شاملو و م.سرشک با توجه به دلایل ذکرشده بار معانی متفاوتی دارند.

    کلیدواژگان: شعر نو، نماد، چراغ، آب، آینه
  • مریم شیری صفحات 77-99

    عناصر زبان عامیانه، به‌عنوان سطحی گسترده از زبان پارسی، اهمیت ویژه دارد. شاعران همواره با بهره‌گیری از این عناصر، به شعر خویش شگرفی و روایی بخشیده‌اند. علاوه بر این، بسیاری از ترکیب‌ها و اصطلاحات ساخته و پرداخته ذهن شاعران، در گذر زمان، زیرمجموعه زبان عامیانه شده است. پدر شعر نو پارسی، نیما یوشیج، کسی است که در شعر خود به فراوانی از عناصر و کارکردهای زبان عامیانه بهره جسته است و پسینیان وی، این روش را ادامه داده‌اند. بسامد بالای عناصر زبان عامیانه در شعر نیما، به‌عنوان شاعری تاثیرگذار، خط مشی شعر معاصر را به سمت شعر گفتار و همنشینی با زبان عامیانه کشانده است. نیما از تمام ظرفیت زبان عامیانه، از واج گرفته تا جمله، استفاده کرده و سخن خویش را توانمند ساخته است. در شعر نیما، زبان ادبی و زبان عامیانه، در یک همنشینی دلنشین و متعادل، به غنای زبان شعری این شاعر نام‌آوازه افزوده است. علاوه بر مصداق‌های عام زبان عامیانه، نیما از واژه‌ها، اصطلاحات و مفاهیم مربوط به فرهنگ و زبان عامه‌ گویش مازندرانی بسیار بهره گرفته و می‌توان گفت مجموعه اشعار وی فرهنگ‌واره‌ای از عناصر زبان عامیانه است. بهره‌گیری از زبان عامیانه به نیما در زمینه ابلاغ پیام شاعرانه و رسالت هنرمندانه‌اش، کمک بسزایی کرده است. کلیدواژگان: پدر شعر نو، زبان عامیانه، فرهنگ عامه، گویش مازندرانی، نیما یوشیج.

    کلیدواژگان: زبان عامیانه، فرهنگ عامه، گویش مازندرانی، نیما یوشیج
  • مریم قنبری کرمانشاهی، صادق ابراهیمی کاوری صفحات 101-116

    وجود نقاط مشترک بارز میان نیما یوشیج و صلاح عبدالصبور، شاعر عرب زبان زمینه مناسبی را برای مقایسه‌ای ادبی میان این دو شاعر معاصر فراهم آورده. تعهد به رسالت شعری، آگاهی از مشکلات جامعه استبدادزده روزگار خویش و بازتاب آلام و مصایب جامعه به زبان شعر از مهم‌ترین وجوه اشتراک شعر این دو شاعر برجسته است. پژوهش حاضر تلاشی است برای بررسی شباهت ها و تفاوت ها و مقایسه میزان خلاقیت و هنرآفرینی در شعر نیما یوشیج و صلاح عبد الصبور با روش تحلیلی توصیفی. صلاح عبدالصبور با استفاده از مواد تاریخی، اشعاری اسطوره‌ای را در قالبی سنتی پدید آورده است و کوشیده میان روایت های تاریخی و دنیای امروز ارتباط ایجاد کند. نوآوری نیما نیز بیشتر در خلق معانی تخیلی تازه و پیوند دادن آنها با زندگی امروز است. در هر صورت دو شاعر در خلق مضمون‌‌های نو و مبتکرانه با دستمایه مضامین اجتماعی و در پرتو دامنه گسترده تخیل خود موفق عمل کرده‌اند.

    کلیدواژگان: نیما یوشیج، صلاح عبدالصبور، ادبیات تطبیقی، مصامین اجتماعی
  • حسن شعبانی آزاد صفحات 117-131

    طنزپردازی در حکایات فارسی سابقه‌ای دیرینه دارد، اما سابقه آن در داستان‌های کوتاه به بعد از مشروطه برمی‌گردد. فریدون تنکابنی یکی از نویسندگان طنز‌پرداز معاصر است که با نیشتر طنز درصدد اصلاح معایب و رفع کمبود‌های دوره معاصر برآمده‌است. یکی از مشهورترین آثار طنز وی مجموعه داستانی«یادداشت‌های شهر شلوغ و اندیشه‌ها» است . شگردها و تکنیک‌های طنز‌پردازی یکی از مهم-ترین عناصر طنز به شمار می‌رود. در این پژوهش با روش ترکیبی توصیفی- تحلیلی به بررسی شگردهای طنز‌پردازی در مجموعه داستانی مذکور پرداخته‌می‌شود. تنکابنی در این اثر از شگردهایی چون: بزرگ‌نمایی، کوچک‌نمایی، تعلیل‌طنزآمیز، طنز موقعیت، غلط‌های مشخص املایی، القاب طنزآمیز، تشبیه، تجاهل‌العارف، طنز لغت‌نامه‌ای، نقیضه، تضاد طنزآمیز، سادگی و عدم‌آگاهی برای طنزآفرینی استفاده کرده‌است.طنزپردازی در حکایات فارسی سابقه‌ای دیرینه دارد، اما سابقه آن در داستان‌های کوتاه به بعد از مشروطه برمی‌گردد.

    کلیدواژگان: طنز، شگردهای طنزپردازی، فریدون تنکابنی، یادداشت های شهر شلوغ و اندیشه ها
  • سودابه کشاورزی، عسکر سیادت صفحات 133-146

    داستان‌نویسی برای کودکان و نوجونان با داستان‌پردازی بزرگسالان متفاوت است. هر چه سن و تجربه‌ی کودک و نوجوان پایین‌تر باشد، میزان کاربرد عنصرهای داستانی، محدودیت بیشتری دارد. این مسیله، داستان‌نویسی برای کودکان و نوجوانان را دشوار می‌کند. شخصیت‌پردازی یکی از عنصرهای اصلی داستان‌نویسی به شمار می‌رود؛ توانایی نویسنده در تکامل و پرورش هر چه بهتر شخصیت‌ها، نقش زیادی در جذب مخاطبان دارد. مهدی آذریزدی یکی از نویسندگان مشهوری است که داستان‌های بسیای را برای کودکان و نوجوانان بازنویسی کرده و در دو مجموعه‌ی داستانی«قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» و «قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن» به چاپ رسانیده‌است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل عنصر داستانی شخصیت در مجموعه‌ی داستانی قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن می‌پردازد. هدف این پژوهش بررسی چگونگی عنصر داستانی شخصیت در مجموعه‌ی داستانی ذکر شده و سنجیدن آن با معیارهای شخصیت‌پردازی در داستان‌های کودکان است. نتایج بررسی نشانگر رعایت بسیاری از معیارهای شخصیت‌پردازی داستان کودکان از جانب مهدی آذریزدی در مجموعه‌ی داستانی مذکور است.

    کلیدواژگان: داستان، شخصیت پردازی، کودک، قصه های تازه از کتاب های کهن
  • محمدابراهیم رهیاب بلخی صفحات 147-167

    در آثار ادبی معاصر به ویژه در رمانهای معاصر افغانستان به زنان توجه شده است و بیشتر به مشکلات اجتماعی و معضلات زنان و احقاق حقوقشان به گونهای واضح پرداخته شده است. وضعیت زنان در افغانستان به علت آشفتگیهای زیادی که در سه دهه گذشته وجود داشته نابسامان است. بنابراین رمان، مشکلات و معضلات اجتماعی را که زنان در افغانستان با آن درگیر هستند به تصویر میکشد. خشونت در برابر زنان یکی از رویدادهای جامعه نارس می‌باشد که عدم اجرای قوانین، فرهنگ پایین، جهل و بیسودای، تعصب، افراط یا تفریط در مسایل مذهبی و غیره مسایلی به وجود آورده که مانع رسیدن زنان به حقوق خود در جامعه مرد سالار شده است. دراین پژوهش با روش توصیفی، تحلیل محتوا و بررسی موضوع خشونت در داستان های خالد حسنی پر داخته می‌شود، خالد حسینی در رمانهای خود انواع و اقسام خشونت، خشونت های خانوادگی و اجتماعی که منجر به خشونت های فیزیکی و رفتاری نیز می‌شود، لت و کوب، دشنام دادن، توهین و تحقیر ازدواج اجباری و... را به تصویر کشیده و تفاوت ها و شباهت ها را در آثار خودبه نمایش گذاشته است.

    کلیدواژگان: خالد حسینی، رمان، زن، خشونت، افغانستان
  • سمیه حسنعلیان صفحات 169-186

    نظر به اینکه از یک سو مطالعات مقابله‌ای می‌تواند در فهم مولفه‌ها و مضامین مشترک موضوعات مختلف در بین فرهنگ‌ها و ملت‌های گوناگون مفید باشد، و از سوی دیگر یکی از موضوعات مهم در جهان امروز پایداری و ایستادگی ملت‌ها در برابر مشکلات گوناگون است، مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، مولفه‌های پایداری را در دو شاعر معاصر، کمال ناصر و ادیب برومند، در ادبیات عربی و فارسی بررسیده است. مهم‌ترین یافته‌های پژوهش بیانگر این است که هر دو شاعر به موضوعات و مضامینی مشترک پرداخته‌اند، از جمله وطن و لزوم حفظ آن، ضرورت پاسداشت ارزش‌های اسلامی، توجه به وحدت اسلامی، مبارزه با دشمنان وطن، ضرورت شهادت‌طلبی و بیان جایگاه شهادت و... پرداخته‌اند. ستایش شخصیت‌های آزاده و الگوگیری از ایشان در راه حفظ ارزش‌ها و مبارزه با دشمنان از مولفه‌های اساسی شعر پایداری نزد دو شاعر است، با این تفاوت که این موضوع نزد شاعر ایرانی بارزتر است.

    کلیدواژگان: ادبیات مقابله ای، شعر انقلابی، شعر پایداری، کمال ناصر، ادیب برومند
  • محمد انصاری، عفت فروغی صفحات 187-203

    گاهی شاعر به طور ارادی و دانسته و گاه نادانسته از صورت‌های ویژه زبانی استفاده کرده و زبان معیار را دگرگون می‌کند و به اصطلاح با این روش دست به عمل هنجارگریزی می‌زند که خود عاملی است برای آفرینش شعر. ملک الشعراء بهار نیز از جمله شاعران معاصر آزادی‌خواه بوده که این استقلال فکری در اکثر حوزه‌های شعرش راه یافته است و با گریز از هنجارهای متعارف، افکار، ذوق و احساسات خود را به نمایش گذاشته است‌. این جستار پژوهشی درباره زبان شعری ملک الشعراء بهار بر اساس نظریه هنجارگریزی فرمالیستی‌ها است. در این مقاله میزان توجه بهار به هنجارگریزی و کاربرد این هنر در حوزه‌ها و سطوح مختلف از جمله سبکی، گویشی، واژگانی، نحوی، نوشتاری، معنایی، در زمانی (باستان‌گرایی) و آوایی تحلیل و بررسی شده است. در طول این بررسی مشاهده شد که انواع هنجارگریزی را در اشعار بهار به چشم می‌خورد ولی هنجارگریزی سبکی نمود بیشتری در سروده‌هایش دارد که آن را می‌توان متاثر از شرایط زمانی دوران حیات و علایق ادبی و پژوهشی وی دانست.

    کلیدواژگان: ملک الشعراء بهار، فرمالیسم، هنجارگریزی، آشنایی زدایی
  • امیرحسین مغیث، فیروز فاضلی صفحات 205-222

    متن‌پژوهی در ادوار مختلف مورد توجه محققان بوده است و انجام چنین تحقیقاتی موجب آشکار شدن ظرایف و ویژگی‌های متون ادبی می‌شده است. با پدید آمدن اندیشه‌های نو در علوم و خصوصا در زبان و ادبیات ملل و نضج یافتن علم زبان‌شناسی در قرون اخیر، نظریات گوناگونی درباره چگونگی دستیابی به عمق معنایی متون ارایه می شود که در این میان تحلیل متن در مرکز این بازخوانی‌ها قرار گرفته است. الگوی انسجام هلیدی و حسن یکی از ابزارهای جدید در تحلیل و بررسی متون است و می‌توان وجود یا عدم انسجام متن را اثبات نمود . آنچه که در بلاغت سنتی با عنوان انسجام به کار می‌رود، بیشتر در قالب جمله است و در داوری در باب متن به ارایه معیارهایی دقیق نمی‌انجامد و بیشتر در قالب ارزش‌گذاری کیفی بیان می شود. هدف این مقاله بررسی عوامل انسجام‌بخش متن در شعر «آرش کمانگیر» با توجه به نظریه انسجام هلیدی و حسن است تا ضمن ارایه نگاهی جدید در شناخت این اثر حماسی، الگویی با معیارهای زبا‎ن‎شناسی در سنجش انسجام متن ارایه شود.

    کلیدواژگان: بلاغت، انسجام، روش، آرش کمانگیر