فهرست مطالب

فصلنامه آینه معرفت
پیاپی 60 (پاییز 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/11/28
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مجتبی قربانی*، سید احمد غفاری قره باغ صفحات 1-16

    در یک دسته بندی، علوم به آلی و اصالی تقسیم می شوند. علومی مانند منطق، اصول فقه و جبر به مثابه علوم آلی و سایر علوم مانند فلسفه، فقه و حساب، به مثابه علوم اصالی مطرح می شوند. آلی و اصالی بودن دو اصطلاح اند که البته تعریف دقیقی از آن ها ارائه نشده است. برای فهم ملاک این دو علم، باید به فهم متعارف علم شناسان از این دو اصطلاح تکیه کرد. علوم مختلف با هم رابطه تعاون دارند و در حل بسیاری از مسائل علوم، از مسائل علوم دیگر استفاده می شود، با این حال نمی توان استفاده از یک علم در علم دیگر را ملاک آلی بودن دانست. همچنین اغراض شخصی تولیدگران و مطالعه کنندگان یک علم نمی تواند ملاک صحیحی برای این تقسیم بندی باشد. در این مقاله با رد شخصی و نسبی بودن، ملاک عامی برای آلی بودن یک علم ارائه شده است. فایده اصلی یک علم که عقلا، به دلیل وجود آن فایده اصلی، بودن این علم را در مجموعه معارف بشری، عاقلانه می دانند، می تواند معیاری برای این دسته بندی باشد. در این مقاله دانش منطق به عنوان یک علم آلی محور بحث قرار گرفته است هرچند ملاک ارائه شده اختصاصی به منطق ندارد.

    کلیدواژگان: طبقه بندی علوم، علم آلی، علم اصالی، منطق، ابزاری بودن منطق
  • عبدالله نصری*، سید محمد حسین نقیبی صفحات 17-38

    در ادراک حسی دو مرحله اتفاق می افتد، یکی تاثیرپذیری عضو حسی و دیگری ادراک نفس است مرحله اول مادی و مرحله دوم مجرد است. براساس اتحاد نفس و بدن، نفس به تاثرات مادی که در اعضای حسی واقع می شود علم دارد و این علم، از سنخ علم حضوری است علامه طباطبائی و شهید مطهری به این دیدگاه گرایش دارند از لوازم معرفت شناختی این نظریه، توانایی بر تبیین علت پیدایش برخی از خطاهای حس است. پذیرش حضوری بودن علم به تاثر مادی عضو حسی، با قول به حصولی بودن ادراک حسی قابل جمع است. ابن سینا و صدرا قائل به حصولی بودن ادراک حسی اند، در نقطه ی مقابل سهروردی و سبزواری قائل به حضوری بودن آنند. طبق دیدگاه اخیر، نفس خود خارج را می یابد، بنابراین عدم تطابق ادراک با خارج متصور نیست این در حالی است که هنگام مواجهه ابزار حسی با خارج، در برخی موارد صورت غیرمطابق با واقع بر نفس پدیدار می گردد، در نتیجه نمی توان قائل به حضوری بودن ادراک حسی شد

    کلیدواژگان: علم حضوری، ادراک حسی، تاثر مادی، خطای حسی، معرفت شناسی
  • سید حسن بطحایی، لیلی خیدانی* صفحات 39-64

    مسئله اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداخته اند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار می دهند. این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایب نیتس می پردازد و در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که ایا در نظام فلسفی لایب نیتس می توان انسان را مختار دانست یا نوعی ضرورت انگاری اسپینوزایی بر آن حاکم است ؟ لایب نیتس برای اینکه اختیار در انسان را نفی نکند ضرورت را دو قسم می داند: ضرورت مابعدالطبیعی(هندسی) و ضرورت مشروط (اخلاقی). او می گوید خداوند واجد صفت خیر است و در آفرینش موجودات اصل کمال را مراعات می کند و لازمه این مراعات این است که قدرت انتخاب در کار باشد؛ پس مخلوقات فقط از ضرورت مشروط برخوردارند و ضرورت ذاتی در کار آنها نیست و همین ضرورت مشروط مثبت اختیار آنهاست. علامه طباطبایی هم اختیار را امری فطری دانسته و بیان داشته است که قاعده ضرورت سابق الشی ما لم یجب لم یوجد هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.

    کلیدواژگان: اختیار، ضرورت، موناد، لایب نیتس، علامه طباطبایی
  • جواد آیار، مهدی منفرد* صفحات 65-86

    آموزه گناه یکی از اصلی ترین ارکان قرائت پولسی مسیحیت است که ضمن توجیه آموزه نجات، الوهیت مسیح را تایید و تصدیق می کند. در واقع گناه، نجات یا فیض و الوهیت مسیح ارتباط ضروری و وثیقی با هم دارند که رد یا انکار یکی از آنها نظام استعلایی پولس را با چالش جدی مواجه می کند. بر همین اساس متکلمان و فلاسفه مسیحی از جمله: آگو ستین، آنسلم و ادو به منظور درک و فهم بهتر از آموزه گناه و دفاع  در برابر نظرات منتقدان، ضمن حفظ چارچوب آنچه پولس در کتاب عهد جدید، در نامه هایش بیان کرده به شرح، تفسیر و توجیه فلسفی آن پرداختند. آگوستین از طریق توارث، آنسلم با تکیه بر طبیعت بشر و ادو به واسطه نسبت مصادیق با انواعشان می کوشند تا تبیین بهتری از مسئله گناه عرضه کنند اما به نظر می رسد که هیچ یک از آنها قادر به ارائه توجیهی متقن در این خصوص نمی شوند. این مقاله بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی  به نقد آرای ایشان بپردازد.

    کلیدواژگان: مسیحیت، گناه نخستین، پولس، آگوستین، آنسلم، ادو
  • مرضیه محصص*، هاله بادینده صفحات 87-110

    محمد شحرور به عنوان یکی از فعالان گفتمان قرآن بسندگی معاصر، درصدد تضییق محدوده سنت نبوی در ساحت دینداری است. روزآمدسازی دین با پیراستن آن از آموزه های اجتماعی سنت نبوی، آرمان مدافعان این جریان به شمار می آید. این جستار، با روش توصیفی- تحلیلی، این رویکرد نواندیشی دینی را به بوته نقد می گذارد. محمد شحرور از رهگذر جدا انگاری مفهوم «رسول» و« نبی»، القای عدم اصالت سنت نبوی و همچنین اعلام همگونی سنت نبوی با سنت های انسانی، بر ضرورت خوانش تاریخ مند سنت تاکید می کند. وی مانایی و کارآمدی آموزه های سنت نبوی را مخدوش اعلام می کند. از جمله تهافت های این رویکرد با اندیشه های امامیه می توان به ناسازگاری با ماهیت سنت، ناسازگاری با ماهیت عصمت و مغالطه تاریخ مندی سنت اشاره نمود. غالب متکلمان امامیه با تاکید بر جایگاه نبی در اخبار بی واسطه از خدا و ساماندهی حیات معنوی و اجتماعی مردم و همچنین برخورداری ایشان از کمال معرفت یقینی و مصونیت از گناه و خطا در عرصه اعمال شخصی و اجتماعی، تبعیت مطلق از نبی را ضروری می دانند. از این منظر سنت تشریعی نبوی کاشف از حکم الهی است و حجیت فراگیر سنت افاده می شود.

    کلیدواژگان: محمد شحرور، سنت نبوی، عصمت، تشریع احکام
  • حوران اکبرزاده*، فاطمه اسدی کتیگری صفحات 111-134

    سخن پیرامون چگونگی بازسازی بدن در آخرت همیشه از مباحث چالش برانگیز و مهم در میان پیروان ادیان آسمانی، متکلمان و فلاسفه دین باور بوده است. لذا هدف از انجام این تحقیق ارائه تبیین فلسفی و کلامی از حدیث معروف به عجب الذنب است، بدین مضمون که پس از مرگ انسان همه اجزای بدن مادی از بین می رود مگر عجب الذنب که همانا آخرین مهره ستون فقرات است و از همین عضو مادی است که بدن اخروی آدمی پدید می آید. تا بتوان از این طریق به بیان یکی از قطعات پازل معاد جسمانی که همانا چگونگی بازسازی بدن در آخرت است، پرداخت لذا برای رسیدن به چنین مقصودی سعی شده تا از طریق روش کتابخانه ای دیدگاه های متکلمانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، غزالی و.. و از فلاسفه به نظرات ابن سینا، ملاصدرا و... بپردازیم که نتیجه برآمده از بررسی ها حاکی از قبول ظاهر محتوای حدیث مبنی برحشر بدن عنصری در قیامت از جانب متکلمان مسلمان و عدم پذیرش حدیث از سوی فلاسفه ای همچون ابن سینا و نیز تاویل حدیث و توجه به باطن آن از سوی ملاصدرا است که تمام این دیدگاه ها ربط وثیقی به چارچوب های فکریشان داشته است.

    کلیدواژگان: عجب الذنب، بازسازی بدن، معاد جسمانی، متکلمان، فلاسفه
|
  • AhmadGHafari GHarebagh, Ahmad GHorbani* Pages 1-16
  • Leila Kheidani* Pages 39-64

    the issue of inevitability is one of the most important issues in the history of human thinking , which has always been the site of a wide range of thinkers . the main question is whether it is not necessary to believe in the principle of former coordination of the foundation of authority and sovereignty ?

    Keywords: free will, necessity, inevitability, knowledge, leibniz, allame tabatabaii
  • Jvad Ayar, Mehdi Monfared* Pages 65-86

    Original Sin instruction is one of the fundamental pillar of polusian interpretation of Christianity that besides the justification of salvation instruction, confirms the divinity of Jesus. Indeed, Sin, salvation or grace and Christ divinity have necessary and profound relation together that denial or repudiate one of them accost to problem drastic the transcendental system of polus. Hence the theologians and philosophers of Christianity like: Saint Augustinus, saint Anselm and Odo for better apprehension and understanding the sin instruction and defence against opinions of critics, besides preservation the frame of whatever Polus expressed in the Gospels book in his epistle, they proceeds to describe, commentary and philosophical justification of this problem. Through his inheritance Augustine and Anselm, by relying on human nature and Odo, is trying through the ratio of their species, attempts to give a better explanation of the original sin, but none of them seems to be able to provide a dependable justification in this regard. This article intends to analyze his opinions. Christianity, original sin, Polus, Augustinus, Anselm, Odo.

    Keywords: Christianity, original sin, Polus, Augustinus, Anselm, Odo
  • Mrziyeh Mohases*, Hale Badindeh Pages 87-110

    The discourse of religious thought in recent decades has been influenced by various religious developments. The design of these topics of thought has created challenges in both social and political arenas. Contemporary anti-sunnah is a contemporary trend that seeks to curtail the traditions of religiosity, and the upgrading of religion by dressing it out of the traditional teachings of the religion is the cause of the advocates of this trend. This research, based on the descriptive-analytical method, criticizes the approach of Mohammad Shahrur as one of the activists of the above-mentioned stream. Through the separation of the concept of "messenger" and "prophet", the incitement of the inhumanity of the traditional tradition, as well as the declaration of the unity of the Prophetic tradition with human traditions, emphasizes the necessity of a historical reading of the Sunnah, and thus renders unwarranted beliefs in the traditional tradition. And conveys the validity of the doctrines of narrativity as well as the adequacy of the traditional laws in the area of the Sunnah. Among the implications of this approach to Imāmī's thoughts, one can point out the incompatibility with the nature of tradition, the incompatibility with the nature of the infallibility and the fallacy of the tradition of tradition.

    Keywords: Authoritarianism, prophet (PBUH), infallibility, decree, Mohammad Shahrur
  • Pages 111-134

    The talk of how to rebuild the body in the hereafter has always been a critical and controversial issue among followers of the heavenly religions, theologians, and philosophers of religion. Therefore, the purpose of this research is to provide a philosophical and verbal explanation of the Hadith known as Ajb al-Zenb, in that after the death of man, all the components of the material body are destroyed, except that the vertebral column, which is the last vertebra of the spine, is from this member Material is the human body's afterlife. To this end, in order to express one of the parts of the puzzle of the physical resurrection, which is how to rebuild the body in the hereafter, therefore, in order to achieve such a purpose, we tried to find a way through the librarian's methodological approaches such as Khaje Nasir al-Din Tusi, Ghazali and others. And from philosophers to the views of Ibn-e-Sina, Mulla Sadra and ... The results of the studies suggest that the appearance of the content of the hadith on the elemental body movement on the Day of Judgment by Muslim theologians and the refusal of the hadith by philosophers such as Ibn Sina and It is also the interpretation of hadith and the attention to its backwardness by Mulla Sadra. All of these views have been tied to their intellectual frameworks.

    Keywords: Wisdom, Body Restoration, Physical Resurrection, Theologians, Philosophers