فهرست مطالب

مطالعات عرفانی - پیاپی 29 (بهار و تابستان 1398)

نشریه مطالعات عرفانی
پیاپی 29 (بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/04/12
  • تعداد عناوین: 12
|
  • صحبت الله حسنوند*، تقی اژه ای صفحات 5-30

    به یقین، فریدالدین عطار نیشابوری (م 618ق) هم میراث دار و هم راوی روح عرفان عاشقانه در زبان فارسی است که کوشش می کند با رویکرد تعلیمی رخداد عشق را یا برحسب تجربه خویش در آثاری چون منطق الطیر و یا با روایت از تجربه دیگران در تذکره الاولیا گزارش کند. تذکره الاولیا فقط نقل قصص و اقوال 96 تن از مشایخ طریقت بر مبنای وقایع نگاری از زندگی آن ها نیست تا برحسب قواعد تاریخی تحلیل شود، بلکه عطار کوشش کرده است تا به طور غیرمستقیم اصول و مبانی تعلیمی- تربیتی مطرح در آیات قرآن کریم را در بطن اقوال و احوال آنان برای تعلیم مخاطبان جاری سازد؛ نکته ای که در این مقاله با تحلیل اسنادی و توصیف آماری تحلیل شده است. عناوین اصول تعلیمی و تربیتی مستخرج از تذکره الاولیا، در این تحقیق عبارت است از: «جذبه حسن و احسان»، «تطور وسع»، «کرامت»، «آشنایی و بیگانگی با خداوند»، «ضعف» و «دلبستگی». بر اساس تحلیل آماری، اصول تربیتی که در کتاب تذکره الاولیا به کار گرفته شده اند، دارای بسامدهای متفاوتی هستند. از این میان بهره گیری از« آشنایی و بیگانگی با خداوند» بیشترین بسامد و بیان «ضعف» کمترین بسامد را در میان این اصول داشته است.

    کلیدواژگان: قرآن کریم، تذکره الاولیا، زیرساخت، تعلیم و تربیت
  • مریم حسینی، الهام روستایی راد* صفحات 31-57

    زبان هنر اسلامی زبانی نمادین و رمزگونه است. نمادها حامل معنای درونی و ذاتی این هنر بوده و راه بررسی آثار هنری هم بررسی این نمادها و سمبول هاست. اگر تصوف را نگاه هنری به مذهب بدانیم، مشاهده می کنیم که آثار صوفیان آمیخته به نمادها و نشانه هایی است که واکاوی دلالت های این رمزها می تواند رهیافتی به سوی درک عمیق مفاهیم و بن مایه های موضوعات عرفانی باشد. معراج نامه منسوب به بایزید بسطامی، شرح  سفری روحانی است که توسط ابوالقاسم عارف به نگارش درآمده است. معراج نامه به ضرورت ساختار رویاگونه اش طالب شکلی نمادین و رمزگراست. در این پژوهش، نمادها در چهار خوشه تصویری آب، پرواز، نور و رویش طبقه بندی و تفسیر می شوند. رمزهایی که در قالب خوشه های تصویری، تصاویر کهن الگویی و اساطیری برای بیان رویاهای عارفانه بایزید بسطامی به کار گرفته شده اند، بخشی از نمادهای مکرر متون صوفیه و سایر معراج نامه ها هستند که علاوه بر ارایه جهان بینی عارف، جایگاه این تصاویر را در رویاهای صوفیه به دست می دهد. از آنجا که الگوی همه معراج نامه های دوره اسلامی، معراج پیامبر اکرم (ص) است، بسیاری از مشاهدات و تصاویر این رویا با معراج الگو، هماهنگ و همسوست. برای بررسی این موضوع ساختار و نمادهای عرفانی دو اثر با هم تطبیق داده شد. بررسی این نمادها، به یافتن چگونگی جهان مصور صوفیه در عالم معراج که عالمی نورانی است کمک می کند. نیز نشان می دهد که مرتبه مسافر معراج، هماهنگ با نمادهای متن و مدارجی است که وی طی می کند. شیوه این پژوهش توصیفی تحلیلی و تطبیقی با رویکرد بلاغی است.

    کلیدواژگان: معراج نامه، بایزید بسطامی، نماد، تجربه عرفانی
  • رضا شجری*، الهام عربشاهی کاشی صفحات 59-85

    نقد روش شناسی کتاب، یکی از موضوعات قابل توجه در حوزه آثار علمی و پژوهشی است و با توجه به اینکه کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزالدین محمود کاشانی و ترجمه ابومنصور عبدالمومن اصفهانی در شمار آثار شاخص و مهم عرفانی در قرن هشتم هجری است و هر دو مترجم در شمار سلسله مشایخ سهروردیه از مشرب فکری واحدی برخوردارند، مقایسه تطبیقی و نقد روش شناسی این آثار، علاوه بر معرفی و تبیین کتاب عوارف المعارف سهروردی، امکان شناخت بیشتر و همه جانبه هر دو اثر را نیز فراهم می کند و نشان می دهد که مترجمان تا چه اندازه در ترجمه خود، تحت تاثیر متن اصلی عوارف المعارف سهروردی بوده و توانسته اند در زمینه ترجمه، توانمند عمل کنند. البته نقدهایی نیز بر این دو اثر وارد است که نگارندگان در این نگاشته قصد دارند علاوه بر مقایسه تطبیقی و توصیف و تبیین متن اصلی هر دو ترجمه، نقدهایی با رویکرد محتوایی و لفظی نیز انجام دهند تا ضمن بررسی، توصیف و تحلیل این دو اثر، روش شناسی آن ها هم از جنبه انتقادی نقادی شود.

    کلیدواژگان: عوارف المعارف سهروردی، مصباح الهدایه عزالدین کاشانی، ترجمه ابومنصور عبدالمومن اصفهانی، نقد و روش شناسی
  • فاطمه رضایی*، ذوالفقار علامی صفحات 87-116

    مثنوی معنوی مولانا حاوی مباحث بسیار متنوع و گوناگونی است؛ به طوری که هر قسم موضوعی را در آن می توان یافت. اما در همه موضوعات مطرح شده در آن، مولانا می خواهد به آن هدفی که در ذهن خود دارد، برسد و با تمثیل های خود، مخاطب را به اقناع برساند. یکی از مباحثی که در لابه لای ابیات مثنوی به چشم می خورد، ذکر داستان های عاشقانه ای چون لیلی و مجنون، محمود و ایاز، وامق و عذرا، شیرین و فرهاد و... است که قهرمانان این داستان ها، نام آشنا و شناخته شده هستند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای، ضمن پی بردن به میزان بسامد این داستان ها در دفترهای شش گانه مثنوی، به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا از ذکر این داستان ها در مثنوی، چه اهدافی را دنبال می کرده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که مولانا جز در مواردی که با هدف بیان مثال نامی از قهرمانان این داستان ها می برد، در بقیه موارد، با ذکر این حکایت ها یک لطیفه زیبای عرفانی را که منبعث از عشق حقیقی که پایه و اساس مکتب اوست، بیان می کند.

    کلیدواژگان: مثنوی، قصه های عاشقانه، لیلی و مجنون، محمود و ایاز، وامق و عذرا، شیرین و فرهاد، خسرو و شیرین، ورقه و گلشاه
  • مجتبی زروانی، امیر یوسفی* صفحات 117-144

    از دیرباز، اختلاف بین صوفیان و فقیهان، بسیار عمیق و گاه خونین بوده است. صوفیان همواره داعیه بیان و عمل به حقیقت دین را داشته اند و در مقابل، فقیهان ایشان را به دوری از مبانی و سخنان پیامبر و بزرگان دین متهم کرده اند. در این مقاله سعی شده است به قسمتی از این میدان که از طرف کسانی چون ابن جوزی، ابن تیمیه و پیروانشان رهبری می شود، پرداخته و دلایل و چرایی این نزاع در دو قالب کلی بررسی شود: 1. زمینه های اصولی و بنیادین اختلاف از قبیل تضعیف عقل و منزوی کردن آن، جهان بینی تک قطبی، رویکرد روایت محور، تفسیر ظاهرگرایانه و مقید به زمان و مکان، تضعیف و ترهیب فرق دیگر، خوف محوری، منطق حفظ قدرت؛ 2. دلایل مصداقی در برخی اعمال و اندیشه های صوفیانه چون وجود شطحیات، بدعت ها، ریا، جهل، شرک و... همچنین در میان بیان نقد های ایشان گاهی به نحو مختصر به دیدگاه عرفا اشاره خواهد شد تا مطالب کاملا یک سویه پیش نرود. در نهایت با عنایت به تفاوت های این دو مشرب، مشاهده می شود که گاهی مرز میان این دو طیف، کم رنگ شده و افرادی را نمی توان به راحتی در میان یکی از این دو مکتب دسته بندی کرد. ولی فهم دلایل این اختلاف چه از منظر تحلیلی در بیان زمینه های اصولی و چه از حیث توصیفی در نقدهای مصداقی در بستر رویکرد امثال ابن جوزی، معیار تقریبی برای فهم تمایزها و شناخت دقیق تر از هریک از این دو نگرش به دست خواهد داد.

    کلیدواژگان: فقیهان، ظاهرگرایی، اخباریگری، بدعت، صوفیه، ابن جوزی، ابن تیمیه
  • سید مهدی طباطبایی*، ملیکا حاجی شعبانیان صفحات 145-172

    یکی از جلوه های مهم زندگی صوفیان و عارفان که نزد محققان کمتر بدان توجه شده، مسئله اهمیت کسب وکار و جایگاه پیشه و حرفه نزد عارفان و سالکان مسلمان است؛ از آنجا که کار و کوشش برای تامین معاش به اشکال گوناگون در زندگی گروه های مختلف جامعه نمود داشته، در نزد اهل تصوف نیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. جایگاه شامخ عرفان و عرفای اسلامی در ادب فارسی و ضرورت بررسی اقوال و اعمال مشایخ عرفان و تصوف، از اهمیت تحقیق است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین، تحلیل و توصیف نگرش عارفان به کار و جایگاه حرفه و پیشه در اندیشه عارفان مسلمان شش قرن نخست اسلامی صورت گرفته، مشخص شد که باتوجه به حکایات و اقوال مشایخ صوفیه در متون منثور عرفانی این دوره، شیوه های ارتزاق آن ها از سه روش کسب، توکل و دریوزگی بوده است و با وجود رابطه حسنه سلاطین و مردم با صوفیه، اهل تصوف پیوسته از فتوحات و نذورات، صدقات، عطایا، منابع اوقافی و... بی بهره نبوده اند. به طور کلی، اکثر صوفیان به پیشه و حرفه اشتغال داشته اند و از دیدگاه آنان، کار و کوشش، نه تنها برای تامین معاش آن ها بلکه برای کمک به نیازمندان، ضعفا و یاران جایگاهی والا داشته است.

    کلیدواژگان: متون منثور عرفانی، شیوه های معیشت صوفیه، جایگاه پیشه ها و حرف در عرفان
  • جواد غلامعلی زاده*، شهاب عیدی پور کوویی صفحات 173-200

    در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به تبیین و تشریح کارکرد و تاثیر خیال در تحول عشق مجازی به عشق حقیقی با تکیه بر آراء ابن عربی پرداخته شده است. بعد از مقدمه و ذکر مسئله تحقیق و پیشینه آن، ماهیت عشق و انواع آن بررسی و سپس به مباحث اصلی این پژوهش پرداخته شده است؛ از جمله: عالم خیال و انواع آن، معرفت شناسی و هستی شناسی خیال عرفانی در دیدگاه ابن عربی، همچنین رابطه عالم خیال متصل و عالم خیال منفصل، طرق اتصال به عالم خیال منفصل که از دو طریق خواب و بیداری رخ می دهد، دلیل تاثیر خیال در تحول عشق مجازی به عشق حقیقی، ارتباط خیال عرفانی با نور خدا و تجلی حق و مراحل تحول عشق مجازی به حقیقی بر پایه خیال که به پنج قسمت ادراک زیبایی، پختگی صورت ذهنی، اتحاد عاشق و معشوق، کمرنگی صورت معشوق خیالی و سیر به سوی معشوق عقلی و خیال عشق حقیقی تقسیم می شود. نتیجه این تحقیق نشان می دهد عشق با گذر زمان، قوه خیال فرد را تسخیر و تصویری از معشوق در خیال عاشق ایجاد می کند که از حوادث خارج مصون است و با نفس عاشق اتحاد درونی دارد؛ با گذر زمان این تصویر نیز کمرنگ تر می شود تا بدان جا که عشق، بدون تصویر می گردد و به عشق عقلی و سپس الهی تبدیل می شود.

    کلیدواژگان: عشق، خیال متصل، خیال منفصل، معشوق خیالی، معشوق حقیقی
  • ریحانه کریمائی*، ماندانا هاشمی اصفهان صفحات 201-226

    دغدغه وجود جهانی دیگر که از آن با عنوان «وطن مالوف» یاد می شود، در ذهن بشرعهد باستان تا انسان قرن بیست ویکم، همواره وجود داشته است. مولانا نیز در اندیشه های عرفانی خود، برای انسان وطنی فرامادی متصور شده است که این خاستگاه، تفاوت های اقلیمی و زبانی را کمرنگ می کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی نگاهی به مفهوم وطن مالوف بر اساس مثنوی معنوی دارد. جاودانگی انسان در مثنوی، با دستیابی به وطن اصلی فراهم می شود. این جاودانگی به تدریج هم می تواند صورت بگیرد و هر انسانی با هر رتبه ای، دور از این تعالی و کمال نیست. مولانا معتقد است با تهذیب نفس و طی مراحل سلوک می توان بازگشتی اختیاری داشت و حتی هنگام حیات دنیوی نیز از مبدا الهی بهره برد. از دیدگاه مولانا، وطن مالوف، مکانی دور از دسترس نیست و راه دستیابی به آن «انسان بودن» است و بس.

    کلیدواژگان: وطن، وطن مالوف، بازگشت به اصل، مولانا، مثنوی معنوی
  • مرضیه کسرائی فر*، هادی وکیلی صفحات 227-252

    مایستر اکهارت، عارف دومینیکن مسیحی، مدعی است کاربست آموزه های عرفانی و زندگی در سرمدیت، سبب بروز تغییراتی پایدار به لحاظ روحی و جسمی در سالک می شود. این تغییرات می توانند برای دستیابی به هدف زندگی به دور از رنج، یاری کننده باشند . از سوی دیگر، اکهارت تولی نیز به عنوان یک معلم معنوی معاصر، ظهور زندگی سرمدی را راه حلی برای پایان رنج اسارت ذهن و گرفتاری در چرخه زمان می داند. او بر آن است که با این شیوه می توان جهانی تازه را خلق کرد. با فرض وجود شباهت هایی، در این مقاله سعی شده است مبحث حال و زندگی سرمدی را در این دو دیدگاه مقایسه شود. این دو نظرگاه در طرح شیوه های اتحاد عرفانی با امر فرا طبیعی و زندگی در حال سرمدی با یکدیگر اشتراکات زیادی دارند. عمده تفاوت های مبنایی این دو در نظرگاه عرفانی اکهارت و معنویت پیشنهادی تولی است و مواردی همچون مباحث هستی شناختی، بحث از خلقت جهان، تغییر در وضعیت آگاهی، تجربه پذیری و سعادت درونی و بیرونی را در بر می گیرد.

    کلیدواژگان: مایستر اکهارت، اکهارت تولی، حال سرمدی، زندگی سرمدی، جهانی تازه
  • سید مصطفی موسوی اعظم*، زهرا قاسم زاده، احسان ممتحن صفحات 253-280

    آشنایان با دیدگاه های سیمون وی، به خوبی از ژرفا و عمق آرای عرفانی او آگاه اند. در این پژوهش مکانیسم رهایی از خود و یگانگی با حقیقت مطلق (خدا) در چهارچوب نظام عرفانی سیمون وی بررسی می شود. به باور او، آدمی برای حفظ توازن درونی، نباید خلاهای به وجود آمده در درونش را با امور موهوم و خیالی پر کند. آدمی با انقطاع از امیال و تاب آوردن خلاهایی که عامل عدم توازن اند، پذیرش محنت ناب و خلق معکوس زمینه دریافت لطف الهی را فراهم می سازد. با ظهور لطف الهی، انسان به خود حقیقی اش یعنی امر مقدس غیرشخصی و تفاوت آن با خود خودپنداشته آگاه می شود. طالب حقیقت باید یک گام فراتر گذارد و با فانی کردن من، تنها داشته اش را به پروردگار بازگرداند.

    کلیدواژگان: سیمون وی، توازن، خلا، تخیل، توهم، لطف، خلق معکوس، خود، من، امر غیرشخصی
  • راضیه نظری*، عباس اقبالی صفحات 281-304

    وصال، هدف عارف سالک بوده و هریک از احوال عرفانی، نماینده مرحله ای از سفر عرفانی تا رسیدن به این هدف هستند. ابن عربی کتاب ترجمان الاشواق را به زبان شعر و به سبک اشعار جاهلی سروده و در آن به بیان تجربیات عارفانه اش در مسیر وصال پرداخته است. در این بین، نباید از نظر دور داشت که تعابیر مجازی از جمله استعاره ها در ساختار نمادهای رمزآلود متون عرفانی نقش مند هستند؛ ازاین رو برای شناخت جهان بینی عارف، بررسی این استعاره ها ضروری است. این جستار با محوریت بررسی استعاره های شناختی و نیز با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، این هدف را پی گرفته است تا مفاهیم مرتبط با پربسامدترین تعبیرات عرفانی ابن عربی را مورد تحلیل قرار دهد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که احوال «مشاهده» و «شوق» بیشترین مفاهیم استعاری را در حوزه مقصد به خود اختصاص داده و ریزاستعاره های شناختی پیرامون دو کلان الگوی «مشاهده/شوق انسان است» و «مشاهده/شوق مکان است» شکل گرفته اند. همچنین با توجه به رویکرد این استعاره ها می توان گفت که گفتمان کتاب ترجمان الاشواق اکتشافی ماجراجویانه است.

    کلیدواژگان: ترجمان الاشواق، استعاره شناختی، گفتمان، ابن عربی، تجربیات عارفانه
  • بتول واعظ*، معصومه موسایی باغستانی، فرزانه سادات هجرتی صفحات 305-332

    مولانا جلال الدین بلخی به واسطه فعالیت های مولوی پژوهان و محققان در سراسر دنیا چهره ای شناخته شده است. تاثیرپذیری از اشعار مولانا در عرصه های هنری، همچون فیلم سازی و برگزاری کنسرت های موسیقی و یا ترجمه آثار او و الهام گیری از آن ها در خلق آثار متفاوت بوده است. دسته ای از محققان مغرب زمین، فراتر از ترجمه، نگاهی هرچند مختصر به زندگانی مولوی و اندیشه هایش داشته اند که آنه ماری شیمل و ویلیام چیتیک منتخب از این دسته اند. در این پژوهش سعی شده تا با طبقه بندی ساختاری و موضوعی آرای مستشرقان مذکور و بیان دیدگاه و روش کار آنان، شمایی کلی از مولانا از دید پژوهشگران غربی ارایه داده و بستری برای مقابله چهره مولانا از منظر شرقی و غربی فراهم سازیم. در حوزه ساختاری مباحثی چون عربی سرایی، بهره گیری از زبان های دیگر، انسجام و پیوستگی، بلاغت، داستان سرایی، عروض و موسیقی زبان و نمادشناسی مورد توجه قرار گرفته و در حوزه موضوع نیز توجه به مباحث هستی شناختی و الهیات مولوی، آدمی و احوالات او در مثنوی، عبادات، تاثیرپذیری مولوی از ابن عربی و شاعران دیگر، سماع و مثنوی مدنظر این محققان بوده است. تحلیل توصیفی، قرایت نزدیک با متن، توجه به مفاهیم کلیدی و تحلیل چهره مولانا از جنبه تاریخی نیز، از جمله شیوه هایی است که آنان در بررسی های خود اتخاذ کرده اند. آنچه از تحلیل و بررسی آرای مولوی پژوهان مذکور به دست آمد، توجه بیشتر آنان به جنبه های موضوعی تا ساختاری، تمرکز بر متن آثار مولانا برای تحلیل شخصیت او و تشابه موضوعات مورد بررسی در آثار آنان و تفاوت اندک دیدگاه ها در توضیح برخی مفاهیم و اصطلاحات است.

    کلیدواژگان: مولانا، مولوی پژوهان، آنه ماری شیمل، ویلیام چیتیک، طبقه بندی ساختاری و موضوعی، روش شناسی