فهرست مطالب
فصلنامه ذهن
سال بیست و یکم شماره 2 (پیاپی 82، تابستان 1399)
- تاریخ انتشار: 1399/06/01
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 5-30طبق تلقی پوزیتیویستی پذیرفتن تاثیر ارزش ها بر علم متعارض با حفظ مرز علم و غیرعلم، عینیت یا آفاقیت و جهان شمولی علم است؛ اما دیگر دیدگاه های فلسفه علم که به کمک آن میتوان تاثیر ارزش ها بر علم را پذیرفت، نهایتا به تعریفی از عینیت علم می انجامد که متعارض با عینیت علم و مطابقت آن با واقع است؛ برای مثال پوپر اصرار دارد که ضمن پذیرش تاثیر ارزش ها بر علم، عینیت علم را حفظ کند، درنهایت از تیوری خاصی درباره عینیت دفاع میکند که میتوان آن را مشترک لفظی با تلقی پیشین از عینیت دانست. بازخوانی تلاش های فیلسوفان علم از منظر مسئله فوق نشان میدهد نمیتوان با استفاده از دیدگاه پوزیتویست ها، پوپر، کوهن، لاکاتوش و فایرابند مسئله فوق را پاسخ داد؛ اما با استفاده از دیدگاه هیو لیسی میتوان راهی برای تبیین ارزش باری علم توام با حفظ عینیت و کاشفیت علم یافت. هیو لیسی اگرچه مسئله ای متفاوت با مسئله پژوهش حاضر دارد و در پی پاسخ به این سوال است که «آیا علم فارغ از ارزش است؟» اما درنهایت با تفکیک مقومات مفهومی بی طرفی ارزشی علم، تبیینی از جایگاه ارزش در علم ارایه میکند که میتوان با استفاده و اقتباس از آن، نقش ارزش ها در علم را به گونه ای توضیح داد که با عینیت علم قابل جمع باشد.کلیدواژگان: علم، ارزش، بی طرفی ارزشی علم، هیو لیسی
-
صفحات 31-50
شناخت عقل و خرد از جمله مباحث بسیار اساسی در فلسفه، معرفت شناسی و روش شناسی است. هستیشناسی عقل که در فلسفه بررسی می شود، منزلت معرفتشناختی عقل را تعیین میکند و معرفت شناسی نیز بنیادهای روش شناختی علوم و معارف را پی می ریزد؛ از این رو هستی شناسی و معرفت شناسی عقل اهمیت درخور توجهی دارد. این مسئله در نگره تفکیکی نیز جایگاه برجسته ای یافته، در صدر مسایل آن قرار دارد. با توجه به نقشی که این رویکرد میتواند در حوزه معارف دینی ایفا و جهت گیریهای خاصی را دنبال کند، لازم می نماید عقل شناسی آن در بوته سنجش قرار گیرد. مقاله حاضر در پی آن است این مسئله را رصد و نتایجش را روشن کند. روش تحقیق در این بحث اسنادی و تحلیلی است و ماحصل آن این است که نگره عقل شناختی تفکیکی تهی از هر گونه پشتوانه عقلی و نقلی است و درنهایت به ندانم گویی و بن بست معرفت می انجامد.
کلیدواژگان: عقل شناسی، هستی شناسی عقل، معرفت شناسی عقل، نگره تفکیک -
صفحات 51-80استعاره و تمثیل در مهمترین حوزه های معرفتی و در عرصه علوم تجربی از جمله زیست شناسی و تکامل کاربرد دارند. زیستشناسی و فلسفه زیستشناسی دامنه وسیعی از مباحث معرفتی و فلسفی را به وجود آورده است. تحویل گرایی و ضد تحویل گرایی، از آموزه های مهم قابل بحث در فلسفه زیست شناسی اند. کلر و دوپره دو تن از نمایندگان این دو مکتب اند. کلر با بهکارگرفتن استعاره و تمثیل، برای تحویل تبیین ها در زیست شناسی به تبیین ها در فیزیک و شیمی کوشیده است؛ اما دوپره با این تحویل گرایی مخالف است. افراد با رویکردهای مختلف که گاه ممکن است رویکردها در تقابل با یکدیگر نیز باشند، از استعاره ها و تمثیل ها کاربردهای مختلفی مراد می کنند. تمثیل زیست شناسی سیستم ها نمونه ای از این دست است که کاربرد وسیع استعاره و تمثیل را در علم نشان می دهد.کلیدواژگان: استعاره، تمثیل، تحویل گرایی، تبیین، زیست شناسی سیستم ها
-
صفحات 81-108هدف مقاله تعیین مسیری برای تبیین فناورانه مفهوم یابی از آیات قرآن است. مفهوم یابی یکی از مراحل اصلی روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم است و در عین حال در سایر مطالعات مرتبط با فهم قرآن میتواند به کار گرفته شود. استفاده از دانش متن کاوی رایانشی برای پردازش متون، روشی متداول در فناوری دنیای امروز است. قرآن کریم نیز به عنوان یک متن و زبان مورد توجه این دانش قرار گرفته است. گام اول برای تحلیل هر متن تشکیل پیکره متنی است که متن را به داده های ساخت یافته تبدیل می کنند. در طراحی این پیکره ها از قواعد مختلفی از جمله قواعد متداول صرفی- نحوی استفاده می شود. آنچه انتظار داریم درنهایت به عنوان خروجی ماشین از آن بهره بگیریم، مفهوم یابی و استخراج دانش یا ابزارهایی برای تسهیل این کار است؛ لذا پس از تشکیل پیکره متنی، داده های نمونه برای استفاده در فرایند یادگیری ماشین برای مفهوم یابی آماده شده اند. این داده ها الگوهای ساده زبانی مبتنی بر پیکره متنی است که منجر به دریافت مفهوم می شود و میتواند در مراحل تکمیلی تدقیق شده، به سمت الگوهای پیشرفته سوق پیدا کند.کلیدواژگان: روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم، مفهوم یابی، متن کاوی، پیکره متنی، یادگیری ماشین
-
صفحات 109-134دیدگاه ابنسینا در مورد خودآگاهی با دیدگاه ارسطو متفاوت است. بر اساس نظر ارسطو فاعل شناسا نمیتواند آگاهی بیواسطهای به خود داشته باشد، بلکه همواره به واسطه علم به شیء دیگر به خود علم پیدا میکند و چون مبدا علم در فلسفه ارسطو علم به اشیای مادی و محسوس است، اصولا شناخت انسانی بر این اساس و مبتنی بر این مدل شکل میگیرد و از این جهت حقیقت «خود» نیز که همواره همراه با ادراک اشیای مادی و ملازم با آنها درک میشود، امری مکانمند و زمانمند است. این در حالی است که از نظر ابنسینا حقیقت «خود» از راه نوعی شهود بیواسطه درونی و صرف نظر از هر گونه ادراک حسی قابل وصول است و دقیقا این همان نکته ای است که ابنسینا در انسان معلق در فضا در صدد بیان آن است. اگر بخواهیم دیدگاه ارسطو و ابنسینا در مورد خودآگاهی و نسبت آن با آگاهی به غیر را با دیدگاههای رایج در فلسفه ذهن معاصر مقایسه کنیم، باید بگوییم دیدگاه ارسطو در مورد خودآگاهی بیشتر با آن نوع خودآگاهی که در فلسفه ذهن از آن با نام خودآگاهی مرتبه اول یا پیشا تاملی یاد میشود، سازگار است؛ در حالی که ابنسینا ضمن پذیرش این معنا از خودآگاهی به نوعی خودآگاهی مرتبه بالاتر یا تاملی نیز قایل است.کلیدواژگان: خودآگاهی، آگاهی به غیر، ارسطو، ابن سینا، خودآگاهی پیشا تاملی، خودآگاهی تاملی
-
صفحات 135-158
استعاره در معنا شناسی شناختی سازوکاری ذهنی برای ساماندهی مفاهیم جهان اطراف و ابزاری برای بیان مفاهیم انتزاعی در قالب مفاهیم ملموس تر است. در قرآن کریم نیز با تکیه بر استعاره های مفهومی بدیع مفهوم سازی دقیق و جامعی از جهان و پدیده های آن ارایه شده است که بررسی آنها برای درک بهتر جهان بینی این کتاب آسمانی لازم است. این پژوهش با روش تحلیلی- تطبیقی به تحلیل مفهومی سوره عصر با محوریت استعاره مفهومی «عمر سرمایه است» پرداخته است. پی جویی عبارات استعاری در این موضوع در دیگر آیات قران کریم نشان می دهد که بسیاری از عبارات استعاری به ظاهر مستقل، نمود زبانی برقراری تناظر میان هستی های دو حوزه عمر و سرمایه است. این امر خود تاییدی دیگر بر اعجاز قرآن کریم در بهره مندی از نظام مفهومی کاملا هماهنگ و به هم پیوسته است.
کلیدواژگان: استعاره مفهومی، سوره عصر، عمر، سرمایه، خسران -
صفحات 159-186
دو مقوله «فرهنگ» و «ادبیات» از مهمترین عناصر نرم افزاری حیات آدمی اند و مبحث مناسبات و تعاملات آن دو از مباحث اساسی «فلسفه فرهنگ» از سویی و «فلسفه ادبیات» از سوی دیگر است. مسئله این نوشتار بررسی چگونگی تاثیر فرهنگ بر ادبیات و برخی دلالت های معرفت شناختی آن از رهگذر کاربست روش مطالعه عقلی و فلسفی است. این مقاله ادعا دارد با فرض اختیار یک تلقی از تلقی های متعدد این دو مفهوم، تاثیرگذاری فرهنگ بر ادبیات در چارچوب علل اربعه وجود شیء قابل بررسی است. اتخاذ این روش آشکار می کند در عین استقلال مفهومی فرهنگ و ادبیات، فرهنگ بر علل وجودی و ماهوی ادبیات تاثیر مستقیم می گذارد و نتیجه آنکه هر فرهنگی ادبیات متناسب خود را می پروراند؛ هرچند این پرورده که از عناصر فرهنگ تغذیه کرده، باعث بالندگی و تقویت و تحکیم آن فرهنگ شود. در این میان «بینش»، «گرایش»، «منش» و «کنش» به عنوان موضوع ادبیات از سویی و مولفه های فرهنگ از دیگرسو مهم ترین نقطه تلاقی این دو عنصر است و این تاثیر دارای دلالت های معرفت شناختی قابل توجهی است.
کلیدواژگان: فلسفه ادبیات، نسبت ادبیات و فرهنگ، معرفت شناسی ادبیات، معرفت شناسی فرهنگ، جامعه شناسی ادبیات -
صفحات 187-217اراده در خدا و انسان از مسایل مهم در حوزه معرفت دینی است که از دیرباز مورد توجه متفکران بوده و چالشهایی را در پی داشته است. در مقاله پیش رو به بررسی واژه با روش معناشناسی توصیفی و محوریت رابطه همنشینی وجانشینی- که از زبانشناسی ساختگرا برآمده- پرداخته میشود. مطالعه مشتقات اراده در 47 سوره از قرآن، نشان ازارتباط معنایی آنبر محور جانشینی با «مشیت، اختیار، اشتهاء، ابتغاء، هم، عزم و قضی» و بر محور همنشینی با «الله، فعل، کن فیکون، امر، وجه و نفس» میباشد که حوزه معنایی اراده را شکل میدهند. بر محور جانشینی، این واژگان در هسته اصلی معنای اراده یعنی «خواستن»، مشترک بوده وجملگی در زنجیره انجام فعل قرار میگیرند. بر محور همنشینی نیز دو نسبت تقارب معنایی و رابطه مکملی دیده میشود که درمجموع میتوانند معنای شفاف و دقیقتری از اراده را ارایه نمایند.کلیدواژگان: قرآن کریم، معناشناسی، اراده، رابطه جانشینی، رابطه همنشینی