فهرست مطالب

نشریه پژوهش در پزشکی
سال بیست و دوم شماره 1 (پیاپی 89، بهار 1377)

  • تاریخ انتشار: 1376/12/10
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمد افخمی اردکانی*، اعظم سرشار، ماه طلعت نفرآبادی، فریدون عزیزی صفحات 1-10

    افزایش گذرای نیروتروپین در روزهای اول تولد در مناطقی که کمبود ید دارند شایع است. در پژوهشی که در سال 1366-67 قبل از توزیع نمک یددار انجام شده بود 12 درصد نوزادان دارای افزایش گذرای TSH بند ناف (بیش از µU / ml15) بودند اخیرا" نشان داده شد که افزایش گذرای TSH در نوزادانی که در مناطق کم ید زندگی می کنند، ممکن است با کمبود رشد ذهنی و کاهش ضریب هوشی همراه باشد. بررسی کنونی در نوزادانی که در مطالعه قبل دارای افزایش گذرای تیروتروپین بودند، انجام شده است. 18 بیمار که میزان تیروتروپین آنان بیش از µU/ ml15 بود و 19 بیمار که هنگام تولد تیرویر وبین طبیعی داشتند، باهم مقایسه شدند. در 9 سالگی متوسط قد و وزن بیماران در دو گروه تفاوتی با هم نداشت. T3 , T4 , TSH,T3R upt و ید ادرار نیز در دو گروه اختلاف معنی داری را نشان نداد. متوسط ضریب هوشی در گروه مورد 11±98 درصد و در گروه شاهد 8± 106درصد بود که این امر نشاندهنده اختلاف معنی دار بین دو گروه می باشد (0/01 >P)، مقایسه بین پیک موتور در دو گروه اختلاف معنی داری را نشان نداد. این مطالعه نشان داد، نوزادانی که دارای افزایش گذرای TSH هستند در سنین مدرسه از ضریب هوشی کمتری برخوردارند، هرچند که هنوز ضریب هوشی آنان در حد طبیعی باشد.

  • حسین اسدیان* صفحات 11-21

    برای مقایسه تاثیرات درمانی مجموعه بروموکریپتین و سیپروهپتادین ، این مطالعه روی 15 بیمار مبتلا به آکرومگالی فعال انجام شد. بیماران در ابتدا با بروموکریپتین - به میزان12 - 10 میلی گرم طی دو تا 21 ماه- درمان شدند و سپس سیپروهپتادین - به مقدار 12 تا 16 میلی گرم به مدت8 الی 52 ماه- به این برنامه درمانی اضافه شد. متوسط هورمون رشد بازال در ابتدای مطالعه 5/5±31/3 میکروگرم در لیتر بود که پس از یک دوره درمان با بروموکریپتین به 1930 میکروگرم در لیتر کاهش یافت. با اضافه شدن سیپروهپتادین، هورمون رشد بیشتر کاهش یافت (3±9/4 میکروگرم در لیتر، در مقایسه با قبل از درمان 0/001>P)و در مقایسه با درمان با بروموکریپتین (0/005>P) و در 8 بیمار نیز به مقادیر طبیعی رسید، میزان سوماتومدین C پلاسما نیز در این 8 بیمار بعد از درمان با هر دو دارو به سطح طبیعی رسید (0/3-1/8 واحد در میلی لیتر). پاسخ GH به TRH با GHRH در زمان درمان یک مجموعه در 6 بیمار به طور چشمگیری کاهش یافت و همچنین اندازه تومور نیز در 4 نفر از 7 بیماری که قبلا تحت عمل جراحی قرار نگرفته بودند، به میزان محسوسی کوچکتر شد. بنابراین، می توان گفت که اضافه کردن سیپروهپتادین به رژیم درمانی بیماران مبتلا به آکرومگالی که به بروموکریپتین پاسخ نداده هورمون رشد در آنان به طور کامل مهار نشده، می تواند تاثیر مناسبی داشته باشد و همچنین این مجموعه دارویی در برخی از بیماران منجر به کاهش اندازه تومور میشود.

  • فیروزه جزایری*، پروین میرمیران، مهدی هدایتی، یدالله محرابی، لیدا نوایی، فریدون عزیزی صفحات 22-30

    با توجه به اینکه نوع کربوهیدرات موجود در مواد غذایی می تواند تاثیر متفاوتی در افزایش قند خون داشته باشد، برای اولین بار در کشور این بررسی به منظور مقایسه شاخص گلیسمی خربزه، هندوانه، انگور و گلابی در افراد سالم، IGT و دیابتی غیر وابسته به انسولین انجام شد. تعداد 32 زن با میانگین سنی 7±53 سال در سه گروه سالم (8 نفر)، IGT 12(نفر) و دیابتی (12 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی از طریق مشابه سازی انتخاب شدند. افراد مورد بررسی 5 بار متوالی به فواصل 2 تا 4 روز به مرکز بهداشت ورامین مراجعه نمودند. در هر روز، افراد مورد بررسی به 5 گروه تقسیم شده و هر گروه یکی از مواد غذایی مورد آزمایش را به میزانی که حاوی 50 گرم کربوهیدرات بود مصرف می نمودند، نمونه های خون در دقایق صفر، 15 ، 30، 60، 120 و 180 برای اندازه گیری قند با استفاده از اتوآنالیزر گرفته می شد. در جلسات بعد هر فرد ماده غذایی دیگری را دریافت می کرد؛ به طوری که افراد هر 5 ماده غذایی را مصرف نمودند میانگین شاخص گلیسمی هندوانه، خربزه، انگور و گلابی به ترتیب 22±47، 22±44،26±47، 22±43 بود که اختلاف معنی داری بین آنها مشاهده نگردید. مقایسه شاخص گلیسمی میوه ها در سه گروه مورد بررسی نیز تنها انگور اختلاف معنی داری را بین گروه دیابتی با دو گروه دیگر نشان داد. دلتا ماگزیمم (اختلاف قند خون حداکثر تا ناشتا) برای نان، هندوانه، خربزه، انگور و گلابی به ترتیب 71±142، 5±82، 51 ±81، 48 ±78 و 58 ±75 میلی گرم در دسیلیتر بود و t ماکزیمم (زمان رسیدن قند خون به حداکثر) برای نان 18 ±50، هندوانه 19±25، خربزه 22 ± 35، انگور 21 ± 29 و گلابی 20± 27 دقیقه بود. نان دیرتر از میوه ها قند خون را افزایش میداد ولی میزان افزایش به مراتب بیش از میوه های بررسی شده بود.نتایج این بررسی نشان داد که هندوانه، خربزه، انگور و گلابی جزء مواد غذایی با شاخص گلیسمی پایین بوده و براحتی میتوانند در برنامه غذایی بیمارن دیابتی مصرف شوند.

  • حسن رضوانیان*، ربابه شیخ الاسلام، فریدون عزیزی صفحات 31-37

    اختلالات ناشی از کمبود ید یکی از مشکلات عمده بهداشتی درمانی کشور بوده، آموزش بهورزان برای تشخیص دقیق گواتر از اهداف برنامه پیشگیری کمیته کشوری IDD است، به منظور مقایسه روش های تشخیص گواتر توسط بهورزان بر آن شدیم تا با دو روش تشخیص گواتر را به بهورزان آموزش دهیم: روش I، تشخیص گواتر در وضعیت طبیعی گردن (گواتر درجه 2 و 3) و روش II تشخیص گواتر در وضعیت سر به عقب (گواتر Ib، 2 و 3). سپس روش ارجح را تعیین کرده، با گنجاندن آن در برنامه های آموزشی بهورزان گامی در تداوم برنامه پیشگیری IDD برداریم. بدین منظور 1541 دانش آموز دختر و پسر 8-10 ساله در 29 مرکز بهداشتی درمانی روستایی قزوین و 1532 دانش آموز دختر و پسر 8-10 ساله در 30 مرکز بهداشتی درمانی روستایی ابهر به ترتیب به روش او II توسط بهورزان، از نظر گواتر درجه بندی شدند و مجددا" دو هفته بعد همین دانش آموزان را متخصص غدد معاینه کرد و درجه بندی گواتر انجام شد و نتایج با هم مقایسه شدند. نتیجه آنکه روش II تشخیص گواتر توسط بهورزان شامل تشخیم گواتر در وضعیت سر به عقب با حساسیت تشخیصی 69/3 درصد و ارزش پیش بینی مثبت 3/ 76 درصد و کار آبی کلی 61 درصد در مقایسه با روش I تشخیص گواتر توسط بهورزان شامل تشخیص گواتر در وضعیت طبیعی گردن با حساسیت تشخیصی 42 درصد و ارزش پیش بینی مثبت   (Positive predictive value) 51/8 رصد و کارآیی کلی  (Efficiency) 58/7 درصد، روش ترجیحی تشخیص گواتر توسط بهورزان است. با توجه به نتیجه به دست آمده پیشنهاد می شود که روش II برای درجه بندی گواتر در برنامه آموزشی بهورزان گنجانده شود.

  • ناهید سالار کیا*، حمید ذاکری، صدیقه سهیلی خواه، مسعود کیمیاگر، ماه طلعت نفر آبادی، اعظم غروی نوری، فریدون عزیزی صفحات 38-45

    با توجه به تولید و توزیع نمک یددار و افزایش مصرف آن در سالهای اخیر این پژوهش جهت پایش برنامه پیشگیری از اختلالات ناشی از کمبود ید در سال 1375 در شهر تهران انجام شد. 5140 نفر از 1146 خانوار در مناطق بیست گاته شهر تهران در کلیه گروه های سنی به طور تصادفی انتخاب و از نظر درجه گواتر از طریق المس تیرویید بررسی شدند. در 163 خانوار (749 نفر) به طور تصادفی انتخاب شدند و از کلیه اعضای هر خانواده نمونه گیری ادرار برای اندازه گیری غلظت ید دفعی ادرار؛ و نمونه گیری خون، چهت سنجش غلظت هورمونهای تیرویید انجام شد. معاینه بالینی گواتر را متخصصان غدد و بر اساس طبقه بندی سازمان جهانی بهداشت به عمل آوردند. سنجش بد ادرار با روش هضم و اندازه گیری غلظت هورمونهای تیرویید و نیروتروپین با استفاده از کیت های تجاری انجام گرفت. نتایج نشان داد که در 3111 نفر مونث و 2029 نفر مذکر درصد گواترهای درجه 1 و 2 به ترتیب 44 و 44 (مونث) و 49 و 33 (مذکر) وجود داشت. میانگین ید دفعی ادرار در 749 فرد مورد بررسی 5/3 ± 17/5 میکروگرم در دسیلیتر بود. ید ادرار در 1/2 درصد افراد ، کمتر از 2؛ 2/8 درصد، بین 2 تا 5؛ 9/1  درصد، بین 5 تا 10؛ 78/5 درصد، بین 10 تا 25 و 8/4 درصد، بیشتر از 25 میکروگرم در دسی لیتر بود. غلظت T4 ، T3 و TSH به ترتیب  1/4±8/4 میکروگرم در دسی لیتر، 37±170 نانوگرم در دسیلیتر و 0/8±1/4 میکرویونیت در میلی لیتر بود و در شیوع پرکاری تیرویید افزایشی وجود نداشت. این نتایج نشان میدهد که دریافت بد در اکثر قریب به اتفاق ساکنان شهر تهران در حد مطلوب است و شیوع بالای گواتر در این بررسی نشانگر آن است که نمک یددار در بیشتر شهروندان تهران به مدت کافی مصرف نشده است که در نتیجه اثرات قابل توجهی در عدم شیوع گواتر بر جای گذاشته باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که مصرف نمک یددار (ppm40) عوارض جانبی زیان باری به دنبال نخواهد داشت.

  • نوید سعادت*، ربابه شیخ الاسلام، ماه طلعت نفرآبادی، فیروزه جزایری، فریدون عزیزی صفحات 46-54

    مطالعات قبلی موید آن بوده است که تجویز محلول ید روغنی در زنان باردار بی خطر بوده، موجب پیشگیری و درمان اختلالات ناشی از کمبود ید و بهبود شاخص های رشد و کاهش مرگ و میر نوزادان می شود. از آنجا که افزایش مصرف و یا غلظت ید در جنین ممکن است گواتر و بعضا" هیپوتیروییدی ایجاد کند، این بررسی- در مقایسه با گروه شاهد- روی نوزادان و شیرخوارانی که مادران آنان در حین بارداری 480 میلی گرم ید روغنی را به صورت عضلانی دریافت کرده بودند، انجام گرفت. در 269 نمونه خون بند ناف شامل 117 نمونه بد گرفته (گروه تجربی) و 152 نمونه ید نگرفته (گروه شاهد) و 1015 نمونه خون نوزاد و شیر خوار شامل 539 نمونه ید گرفته و 476 نمونه بد نگرفته، آزمونهای T4 ، T3 و TSH به روش RIA و توسط کیت های تجارتی انجام گرفت. در نمونه های خون بند ناف که در سه ماهه دوم بارداری ید روغنی تزریق شده بود غلظت T4 کمتر از گروه شاهد بود (0/01>P) ولی غلظت T3 و TSH میان گروه تجربی و شاهد از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت. در نمونه های خون نوزادان غلظت T4میان دو گروه تفاوت آماری مهمی نداشت ولی غلظت T3 در افرادی که تزریق در سه ماهه سوم صورت گرفته بود در مقایسه با تزریق در سه ماهه اول و دوم ارقام بالاتری را نشان می داد (0/001>P)، همچنین اختلاف میان هر کدام از سه ماهه ها با یکدیگر نیز در مقایسه با گروه شاهد از نظر آماری معنی دار بود (0/001>P). به علاوه، غلظت TSH در تزریق سه ماهه اول در مقایسه با سه ماهه دوم مختصری بالاتر بود (0/01>P). از آنجا که این تفاوت ها جزیی بود و کلیه مقادیر T4 ، T3 و TSH در محدوده طبیعی بودند چنین نتیجه گیری می شود که تزریق بد روغنی در خلال بارداری بی خطر بوده، سبب افزایش TSH نمی شود و بعلاوه افزایش T3 در نوزادان با زمان تزریق ارتباط مستقیمی داشته و با پیشرفت بارداری فزونی می یابد.

  • فرانک شریفی*، حمیدرضا امیر مقدمی، فریدون عزیزی صفحات 55-64

    نظر به در دسترس نبودن اطلاعات کافی در مورد شیوع دیابت و عوامل مستعد کننده آن در جوامع روستایی، به منظور تعیین شیوع دیابت و عدم تحمل گلوکز در روستاهای استان زنجان بررسی حاضر در سال 1375 انجام شد. در این مطالعه توصیفی، به روش تصادفی چند مرحله ای 1977 نفر از افراد روستایی بالای 30 سال که شامل 706 (36 درصد) مرد و 1271 (64 درصد) زن بودند، برگزیده شدند و به گونه دو مرحله ای مورد مطالعه قرار گرفتند. در مرحله اول قند خون ناشتا و دو ساعت بعد از خوردن 75 گرم گلوکز اندازه گیری شد. در مرحله دوم، در افرادی که گلوکز خون آنان غیر طبیعی بود و تعدادی از افراد سالم آزمون تحمل گلوکز انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که 3/8 درصد افراد مورد مطالعه (3/6 مردان و 4 درصد زنان) مبتلا به دیابت هستند و 48 درصد آنان هیچ گونه اطلاع قبلی از بیماری خود نداشتند. به علاوه، 3/4 درصد افراد مبتلا به IGT بودند (1/9 درصد مردان و 4 درصد زنان)، شیوع دیابت و IGT با افزایش سن بیشتر شد و به ترتیب در زنان 30-39 ساله از 2/3 درصد به 11/9 درصد در سنین 70-79 سالگی افزایش یافت (0/0001>P). و در مردان از 2/6 درصد در 30-39 سالگی به 5/6 درصد در 70-79 سالگی رسید (0/001 >P).30 درصد افراد دیابتی پیشینه خانوادگی مثبت داشتند که در مقایسه با گروه سالم با سابقه خانوادگی مثبت 5 درصد افزایش نشان می دهد (0/0001 >P). در مرحله دوم طرح، 94 درصد گروه IGT در این مرحله نیز IGT داشتند و 4 درصد دارای قند طبیعی و میزان قند 2 درصد آنان در حد دیابت آشکار (Overt) بود. 100 درصد کسانی که در مرحله اول دیابتی تشخیص داده شدند در مرحله دوم نیز دیابت داشتند. در مقایسه معیارهای سازمان جهانی بهداشت و NDDG در تشخیص دیابت و IGT، 3/9 درصد افراد سالم و 10 درصد افراد با IGT و در کل، 4/3 درصد افراد با معیار NDDG در هیچ گروهی قرار نمی گیرند و لذا استفاده از معیار سازمان جهانی بهداشت در مطالعات اپیدمیولوژیک توصیه می شود . این مطالعه نشان میدهد که شیوع اختلالات متابولیسم کربوهیدراتها در جامعه روستایی دور افتاده زنجان در حد پایین تر از شیوع گزارش شده در جوامع شهری ایران میباشد .

  • فریدون عزیزی* صفحات 65-70

    جهت بررسی اثر بالینی پروپیل تیواوراسیل (PTU) ساخت ایران هورمون و مقایسه آن با فرآورده مشابه خارجی به 17 بیمار مبتلا به پرکاری تیرویید (گروه 1) PTU ساخت ایران هورمون داده شد و برای 11 نفر دیگر (گروه 2) PTU ساخت یک کارخانه آلمانی تجویز شد. به هر دو گروه در چهار هفته اول 200 میلیگرم و در چهار هفته بعد 50 میلی گرم دارو داده شد. اندازه گیری T3 , T4  TSH به روش رادیو ایمونواسی و اندازه گیری جذب , T3 توسط رزین با کیت های تجاریی قبل و در هفته های دوم، چهارم و هشتم پس از درمان انجام شد. در هر دو گروه غلظت سرمی T3 , T4و جذب T3توسط رزین کاهش یافت. T4  سرم پس از 4 هفته در گروه 1 از 5/3±19/1 به 3/3±9/2 و در گروه 2 از 1/5±21/0 به 2/2±8/9 µg / dl  کاهش پیدا کرد. همچنین، T3 سرم در گروه 1 از 181± 462 به 52 ±197 و در گروه 2 از 189± 426 به  63± 182 نانوگرم در دسی لیتر کاهش یافت (همه تغییرات با 0/001>P معنی دار بودند). 8 هفته پس از درمان در  T4 هر دو گروه تغییری بروز نکرد ولی T3 هر دو گروه، نسبت به هفته چهارم افزایش یافت ؛ به ترتیب، 43±26 و 53 ±220 نانوگرم در دسی لیتر در دو گروه اول و دوم بین اثر در دارو در کاهش  T3 و T4 اختلافی دیده نشد. این بررسی نشان میدهد که پروپیل تیو اوراسیل ساخت ایران هورمون می تواند به جای مشابه خارجی آن مورد استفاده قرار گیرد. همچنین برای درمان پرکاری تیرویید با این دارو باید به مقدار بیشتری استفاده شود. پیشنهاد می شود برای ماه اول روزانه 300 میلیگرم و در ماه دوم 100 میلیگرم تجویز شود.

  • لیدا نوایی*، مسعود کیمیاگر، رامبد حاجی پور، فریدون عزیزی، یدالله محرابی صفحات 71-80

    هیپرکلسترولمی و هیپرتری گلیسریدمی هر دو عامل خطر دار مهم بیماریهای ایسکمیک قلبی می باشند. در یک بررسی که روی جمعیت 244000 نفری اسلامشهر انجام شد، 2033 نفر (41 درصد مرد و 59 درصد زن) بالای 30 سالگی از طریق نمونه گیری تصادفی منظم (سیستماتیک) از نواحی 17 گانه اسلام شهر انتخاب شدند. قد و وزن اندازه گیری و نمایه توده بدن محاسبه شد. میزان تری گلیسرید و غلظت کلسترول به وسیله دستگاه 1000 RA اتوآنالیزر تعیین شد. نتایج نشان داد که میانگین و انحراف معیار تری گلیسرید 179±228 میلی گرم در دسیلیتر است و مردان، در مقایسه با زنان، دارای تری گلیسرید بیشتری بودند. میزان تری گلیسرید در43/2 درصد افراد جامعه مورد بررسی (مردان 47/5 درصد و زنان 40/1 درصد) بیشتر از 200 میلی گرم در دسیلیتر بود. میانگین و انحراف معیار کلسترول 56±238 میلی گرم در دسی لیتر و غلظت آن در 42/9 درصد افراد جامعه مورد بررسی (مردان 41/4 درصد و زنان 43/9 درصد) بیش از 239 میلی گرم در دسیلیتر بود.74/7 درصد افراد مورد بررسی دارای کلسترول بیشتر از 200 میلی گرم در دسی لیتر بودند. میانگین و انحراف معیار نمایه توده بدن افراد مورد بررسی 4/8± 2/8 کیلوگرم بر مترمربع بود. زنان نسبت به مردان به طور چشمگیری از افزایش وزن بیشتری برخوردار بودند (0/001>P). 31/1 درصد افراد مورد بررسی (مردان 19/2 درصد و زنان 39/1 درصد) فربهی متوسط و شدید داشتند. با ازدیاد سن متوسط نمایه توده بدن افزایش می یابد ولی این افزایش فقط تا 50 سالگی ادامه پیدا می کند و پس از آن، نمایه توده بدن کاهش می یابد. غلظت کلسترول و تری گلیسرید خون با پیشرفت سن فزونی می یابد ولی در ششمین دهه زندگی غلظت تری گلیسرید کاهش پیدا می کند. بین نمایه توده بدن و غلظت کلسترول و نیز نمایه توده بدن و میزان تری گلیسرید ارتباط مستقیم معنی داری مشاهده شد. با توجه به افزایش چشمگیر میزان تری گلیسرید، غلظت کلسترول و وزن در افراد مورد بررسی، ضروری به نظر می رسد که پژوهشهای گسترده ای در زمینه تعیین عوامل محیطی، به ویژه نقش برنامه های غذایی و فعالیت بدنی و ارایه رهیافت های مناسب برای پیشگیری از هیپرلیپیدمی و چاقی انجام شود.

  • مرضیه معطری*، فریدون عزیزی صفحات 81-106

    فرموده پیامبر عظیم الشان اسلام که توسط شاعر ایرانی « زگهواره تا گور دانش بجوی که به نظم در آمده واقعیت شگرفی را در بر دارد که انسان تا انتهای زندگی از کسب دانش بی نیاز نخواهد بود. توجه به امر آموزش مداوم در نیمه قرن اخیر در جهان، به ویژه در رشته های گروه پزشکی حایز اهمیت فراوان است. در رشته پزشکی آموزش در سه مرحله عمومی، تخصصی و آموزش مداوم صورت می گیرد. هر پزشک نیاز به داشتن مدرک با گواهینامه پزشکی دارد. زیرا عموم مردم حق دارند که از پزشکان که مدعی داشتن دانش، تبحر و شایستگی هستند، انتظار داشته باشند که دوره آموزشی مدون و مناسبی را گذرانده، به حداقل مهارتها دست یافته باشند. کمتر از نیمی از کل پزشکان جهان به آموزش تخصصی وارد میشوند و بقیه به صورت پزشک عمومی باقی می مانند. حتی اگر آموزشهای دانشگاهی عمومی و تخصصی) کافی باشند نمی تواند متضمن مهارتهای کافی در طول عمر حرفه ای پزشک باشد. زیرا عمر متوسط دانش مفید 10 سال است (1). به ویژه در فرهنگی و تکنولوژی سریع، افزایش هزینه مراقبتها توسعه فن آوریهای تشخیص و تغییر در الگوی بیماریها سبب شده اند که ظرفیت حرفه ای برای تطبیق با این تغییرات کاهش یابد لذا آموزش بزرگسالان بعنی آموزش مداوم و یادگیری فعال در همه عمر برای حفظ دانش و مهارتهای حرفه ای ضروری است (1 و 2) برای انسان یکی از مشکل ترین امور، تلاشی برای نگهداشتن دانشی است که کسب کرده است. زیرا پس از اتمام دوره تحصیلی که توانایی خاصی حاصل شده- اغلب افراد باید برای امرار معاش و نیز خدمت به جامعه خود، قابلیت کسب شده را به کار گیرند. از این زمان به بعد مشغله های زندگی و پرداختن به امور خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی فرد را از منبع کسب فیض بنور می دارد و لذا آگاهی و معرفت علمی او رو به افول می رود. این واقعیت به خصوص در مورد علومی که دامنه آگاهیهای آنها سریعا در حال تغییر است و یا وسعت می یابد و خدمات ارایه شده توسط صاحبان مشاغل آنها، نیاز به اطلاعات جدیدتر دارد به صورت یک مسئله مهم در می آید. صاحبان علوم پزشکی در زمره افرادی هستند که کاهش اطلاعات در زمینه های علمی برای خود و افراد جامعه که از خدمات آنان بهره می برند، ضایعه زیادی را به دنبال دارد (3) بررسیهای متعدد نیز نشان داده است که پزشکان نسبت به داوریهای بالینی خود احساس ناراحتی می کنند و هنگام اشتغال به حرفه پزشکی احساس تنهایی، جدایی و عدم کفایت دارند (4) رها کردن پزشک به مدت 30 سال پس از فارغ التحصیلی که از طریق خودآموزی و استماع آزاد خود را با علم روز تطبیق دهد. برای همه پزشکان امکان پذیر نیست و نیاز به یک فرآیند منظم جهت کسب علم و مهارتها و در نتیجه تمدید گواهی طبابت دارد (5). آموزش مداوم در بیست و هفتمین اجلاسیه جهانی بهداشت در 1974 به رسمیت شناخته شد و از کشورهای عضو خواسته شد که این مسئله را به مثابه یک ضرورت فوری به صورت زیر در دستور کار خود قرار دهند. 1) توسعه سیستمهای ملی آموزش مداوم برای صاحبان مشاغل بهداشتی بر مبنای نیازها و تقاضای. 2) تطبیق با نیازهای بهداشتی تغییر یافته تغییرات جمعیتی، تغییر در الگوی شیوع بیماریها و افزایش تقاضا برای خدمات بیشتر 3) تصحیح شیوه های نادرست یا نامناسب آموزشی (عدم وجود آموزش در زمینه راه حلهای ارایه شده در مورد مشکلات بهداشتی جامعه) 4) تطیبق کارکنان بهداشتی با مقررات در حال تغییر (مانند تغییر در سازمان خدمات بهداشتی درمانی که موجب تغییر وظایف کارکنان بهداشتی میشود) 5) جبران کاهش کیفی تامین خدمات توسط هر یک از کارکنان بهداشتی 6) آماده ساختن کارکنان بهداشتی برای تغییر یا ارتقاء شغلی؛ 7) پاسخگویی به علاقه کارکنان بهداشتی به امر یادگیری اهمیت و لزوم توجه به آموزش پزشکی به صورت یک طرح سامان داده شده و همگانی منجر به شکل گیری فدراسیون جهانی آموزش پزشکی شده است که تحت عنوان فدراسیون جهانی آموزش پزشکی (World Federation for Medical Education) صاحبان مشاغل بهداشتی بر مبنای نیازها و تقاضای بهداشت ملی و منطقه ای هماهنگ با سیستمهای آموزشی و خدمات بهداشتی با استفاده کامل از منابع دانشگاهی و مدارس کارکنان بهداشتی 2) تکامل سیستمهای مربوط به برنامه ریزی آموزشی برای آموزش مداوم و ارزشیابی دوره ای کیفیت عملکرد پرسنل بهداشتی در ارایه خدمات بهداشتی درمانی و خدمات بهداشتی پیشگیری، برای اثبات نیاز پزشکان به آموزش هفت دلیل عمده وجود دارد (6):(کاربرد دانش، منابع با دیدگاه های جدید معرفی یک دارو یا یک وسیله جدید و با یک نظریه برای تکمیل خدمات بهداشتی اولیه)؛ پزشکی (World Federation for Medical Education) مسایل مختلف مربوط به آموزش پزشکی را مدنظر دارد. این فدراسیون در گردهمایی جهانی آموزش پزشکی در ادینبورگ در سال 1993 بر اهمیت آموزش مداوم پزشکی به عنوان یک وسیله ضروری جهت حفظ مهارتهای حرفه ای فارغ التحصیلان توافق و اعلام داشت که برای اثربخشی و مرتبط بودن آموزش مداوم پزشکی بایستی از قبل به نحوی طراحی شود که متناسب با نیازهای یادگیرندگان باشید، و بایستی توجه داشت که این نیازها براساس مسیولیتهای حرفه ای آنان تغییر یابد (7). طبق تعریف، آموزش مداوم کارکنان بهداشتی عبارتست از تجارب به دست آمده بعد از آموزش اولیه که در کارکنان خدمات بهداشتی در زمینه تامین خدمات بهداشتی شایستگی های مناسب را به وجود می آورد. آموزش مداوم، بخش اساسی مدیریت سیستم بهداشتی است و از نظر سازمان جهانی بهداشت می تواند به کارکنان بهداشتی در انجام وظایف زیر کمک کند !) بهبود استاندارد کار و استفاده درست از منابع موجود. مسئله بسیار مهم این است که کارکنان بهداشتی ممکن است بعضی وجوه فعالیتهای اولیه خود را فراموش کرده، با انگیزه های آن را از دست داده باشند. 2) یادگیری استفاده از ابزار جدید یا تطبیق با یک محدودیت ناگهانی در منابع موجود، 3) تطبیق وظایف با تغییر سیاست خدمات بهداشنتی 4) تطبیق وظایف با تغییرات وضعیت بهداشتی کشور 5) پذیرش مسیولیتهای جدید 6) بادگیری شیوه های غلبه بر نقاط ضعف در آموزش اولیه که ممکن است برای مثال در ارایه مهارتهای لازم برای حل مشکل کارآیی نداشته حتی بعضا نابجا باشد. 7) صرفه جویی در استفاده از منابع که در نهایت به کاهش هزینه خدمات بهداشتی منجر می شود (6).

|
  • Mohammad Afkhami*, Azam Sarshar, Mah Talat Nafarabadi, Fereydon Azizi Pages 1-10
    Background

    Transient neonatal hyperthyrotropinemia (TNH) occurs frequently in areas of iodine deficiency and may affect intellectual function and psychomotor performance.

    Design: 

    A historical cohort study of intellectual development, psychomotor performance, urine iodine and thyroid function tests, performed in 9 years children with documented TNH at birth and control group.

    Subjects: 

    Eighteen (18) children who had been born in Mahdieh hospital were studied at age 9 with TNH in 1987-88 and compared to 19 matched children born in the same time, but having normal thyroid function at birth.
    Measurment: Global intelligent (IQ) and psychomotor performance were evaluated with Raven and Bender-Gestalt tests, respectively. Total T4, and T3 were measured by commerical RIA ana TSH were measured by IRMA. Urine was tested for iodine content by digestion method.

    Results

    Height and weight were similar in two groups at birth and at 9 years of age. Thyroid function test were similar in two groups except for TSH at birth, which was higher in TNH than in control group (23.4±8.3 vs 3.6±1.0 µU/ml, P<0.001). Results of T4, T3, and T3,Rupt and urinary iodine concentration at 9 years of age were not different between two groups. Mean IQ was 98±11 and 106±8 in TNH and normal children, respectively (P<0.01). There was no significant difference between psychomotor performance in two groups. There was no correlation between TSH at birth and IQ at 9 years of age.

    Canclusion:

     Infants born in an area lodine deficiency, who had TNH at birth, had lower IQ at the age of 9 years than matched controls living in the same environmental conditions but with normal thyroid function at birth. The present finding suggests that TNH may adversely affect longterm intellectual development.

  • Hossein Assadian* Pages 11-21

    The therapeutic efficacy of the combination of cyproheptadine and bromocriptine was studied in 15 patients with active acromegaly showing incomplete GH suppression in response to bromocriptine therapy alone. The mean basal plasma GH was 31.3±5.5 µg/L, and it decreased to 19.0±3.9 µg/L during the single bromocriptine therapy (10-20 mg for 2 to 21 months). When cyproheptadine (12 to 16 mg for 8 to 52 month) was added to bromocriptine therapy, plasma GH decreased further (9.4±3.0 µg/L: vs pretreatment, P<0.001: vs bromocriptine treatment, P<0.005), and GH normalization was obtained in 8 patients. The plasma somatomedin-c levels in these 8 patients (0.3-1.8 U/ml) were within the normal range during the combination therapy. Plasma GH responses to TRH or GHRH were markedly suppressed in 6 patients during the combination therapy compared to pretreatment or during bromocriptine treatment. In addition, a clear reduction in the tumor size was observed in 4 of 7 previously untreated patients during the combination therapy. In conclusion, cyproheptadine has therapeutic efficacy in acromegalic patients who showed incomplete GH suppression in response to treatment with bromocriptine alone.
    Following the cyproheptadine and bromocriptine combination therapy tumor shrinkage was observed in some patients.

  • Firozeh Jazayeri*, Parvin Mirmiran, Mahdi Hedayati, Yadollah Mehrabi, Lida Navaei, Fereydon Azizi Pages 22-30

    The carbohydrate content in different foods may have different effects on postprandial blood glucose. Study was conducted to compare the glycemic effect of 50g carbohydrate in fruits (watermelon, Persian melon, grapes and pears) in normal, IGT and diabetic subjects. Thirty two subjects, 12 NIDDM, 12 IGT and 8 normals, with a mean age of 53±7 years were randomly selected. The subjects came to Varamin Health Centre 5 times in 2 to 4 days intervals. The subjects were divided in 5 group consumed one of the bread or fruit samples with 50g carbohydrate content. Blood samples were collected before and at 15, 30, 60, 120, 180 minutes after taking food. The blood glucose content was measured with autoanalyzer method. At the end of the experiment all the subjects received five different kinds of fruits or bread samples. The glycemic index of watermelon, Persian melon, grapes and pears were 47±22, 44 ±22, 47±26 and 43 ±22 respectively. No difference in glycemic index of different fruits was detected. Significant difference between glycemic index of diabetics and normal subjects was seen. A maximum and T maximum for bread, watermelon, melon, grapes and pears were 142±71, 83±50, 81±51, 78±48 and 75 ±58 mg/dl; and 50±18. 25±19, 35±22, 30±21, 27±20 minutes, respectively. White bread had later effect on rising blood glucose, but ultimately with a higher rate than fruits. The resutls of this study indicate that watermelon, Persian melon, grapes and pears have low glycemic index and can be recommended for use in diabetic meal plan.

  • Hossein Rezvanian*, Robabe Sheikholeslam, Fereydon Azizi Pages 31-37

    Iodine deficiency disorders (IDD) have been a major health problem in Iran. In order to train primary health workers (Behvarz) the diagnosis of visible goiter, two methods were compared. I: With head and neck in normal position; II: With extended neck. Behvarzes in 29 rural health centers in Ghazvin were trained method I an d30 were trained method II. 1541 school children in Ghazvin and 1532 in Abjar, aged 8 to lo years were examined by Behvarz and 2 weeks later by an endocrinologist. The results showed sensitivity of 69.3 and 42.0 positive predictive value of 76.3 and 51.8% and efficiency of 610 and 58.7% with methods I and II, respectively. It is concluded that Bchvarzes do better diagnosis with method II and they should be trained with extended meck for epidemiological detection of goiter.

  • Nahid Salarkia*, Hamid Zakeri, Sedigheh Sohelikhah, Masoud Kimiagar, Mah Talat Nafarabadi, Azam Gharavi, Fereydon Azizi Pages 38-45
    Introduction

    As the production, distribution and consumption of iodised salt has increased in recent years, this study was carried out to monitor the IDD control program in Tehran, in 1996.

    Methods

    1146 families comprising 5140 subjects intwenty districts of Tehran City from all age groups were randomly selected. Thyroid size was examined by palpation and graded according to WHO classification. In 163 families selected randomly and comprising of 749 subjects, (digestion method) and TH, T, and TSH (RIA) were measured.

    Results

    In 3111 females and 2029 males percentage of grades 1 & 2 goiter were 44 & 44 in females and 49 & 33% in males, respectively. Mean urinary iodine was 17.5±5.3 µg/dl. Urinary iodine was below 2 in 1.2% of subjects, 2-5 in 2.8%, 5-10 in 9.1%, 10-25 in 78.5%, >25 µg/dl in 8.4%. Serum T4, T3 and TSH concentrations were 8.4±1.4 µg/dl, 170±37 µg/dl and 1.4±0.08 µU/ml, respectively. Prevalence of thyrotoxicosis was not increased

    Conclusion

    This study demonstrates that iodine intake in the majority of families residing in Tehran city is adequate. High goiter prevalence observed in this study points to the fact that the length of iodised salt consumption has not been long enough to affect the prevalence rate.

  • Navid Saadat*, Robabe Sheikholeslam, Mah Talat Nafarabadi, Firozeh Jazayeri, Fereydon Azizi Pages 46-54

    Previous studies have clearly shown that the injection of iodized oil in the pregnant women may be a prophylactic strategy for IDD (Iodine Deficiency Disorders) and could improve the growth indices of their offsprings. Since the administration of pharmacological doses of iodine may occasionally lead to large goiter and rarely hypothyroidism, in the present study the thyroid function tests of the neonates and infants born to women who received 1 ml (480 mg) of iodized oil (Lipiodol) intramuscularly during pregnancy in the years 1993-94 were assessed and compared to control group. Two hundred sixty nine cord blood samples from Mazandaran and Kohkiluyeh & Boyerahmad provinces, 117 in the experimental (injected) and 152 in the control (noninjected) group and 1015 blood samples of the neonates and infants from Mazandaran province consist of 539 in the experimental and 476 in the control groups were obtained and T4, T3, and TSH concentrations were measured with commertial RIA Kits. In the cord samples in whom the iodized oil was administered in the second trimester of pregnancy, T4 was lower than the control group: 10.8±2.6 vs 11.6±2.6 µg/dl, respectively (P<0.01). T, and TSH concentration did not differ: 56±30 vs 60±31 ng/dl and 8.2± 5.6 vs 6.9±5.3 µU/ml, respectively. In the neonates and infants, T4 and TSH concentrations did not show any significant difference(s) between the experimental and control groups: 13.8±3.1 vs 13.1±3.1 µg/dl and 2.8 ±4.7 vs 3.4 ±6.3 µU/ml, respectively. Mean T, concentration in the experimental group was higher than control: 228 ±78 vs 198±82 ng/dl, respectively (P<0.001). T3, concentrations in infants born to mothers injected in the first, second and third trimester of pregnancy were 198±50, 233±75 and 242 ±81 ng/dl, respectively. TSH concentrations were higher in those subjects being injected iodized oil in the first trimester of pregnancy than in the second trimester: 3.4±2.0 vs 2.3±1.5 µU/ml, respectively (P<0.001). In conclusion, iodized oil injection during pregnancy would not lead to any significant alteration(s) in T4, and TSH concentrations in the cord blood samples and also in the neonates However, it may increase T3, concentration and this increment was closely related to the time of injection and delivery.

  • Faranak Sharifi*, HamidReza Amirmoghadam, Fereydon Azizi Pages 55-64

    In order to determine the prevalence of diabetes mellitus and its related factors in remote areas of Zanjan Province, this stud was performed in 1996. 1997 persons older than 30 years of age 706 (36%) male and 1271 (64%) female were selected by random sampling from all rural areas in Zanjan. FBS and 2h postprandial BS following 75 gm glucose were determined. In second stage, full 2h GTT was performed in all of those with abnormal glucosc tolerance and a control group. 3.8% of people (3.6% of males and 4 % of females) had diabetes and 48% of them did not knoun the diagnosis. 3.4% (1.9% of males and 4% of females) and IGT. Prevalence of diabetes and IGT increased with age: in female, it was 2.3%in 30-39 and 11.9% in 70-79 year age groups (P<0.001); corresponding values for males were: 2.6 and 5.6% (P<0.001). 30% of diabetics and 5% of normals had family history of diabetes (P<0.001). In rcpcated GTT, 94% of IGT people had IGT, 4% normal and 2% diabetes. All diabetic people in first screening had diabetic GTT in 2nd stage. When NDDG criteria was used, 3.9% of normals, 10% of IGT and 4.3% of diabetic subjects could not be located in any categorie. It is concluded that prevalence of diabetes and IGT is lower in villagers of Zanjan than in urban areas in Iran. We recommend WHO rather than NDDG criteria for epidemiologic surveys.

  • Fereydon Azizi* Pages 65-70

    In order to compare the effect of propylthiouracil (PTU) of Iran Hormone Co. and that of Dr. Herbrand KG, Germany, 28 patients with toxic goiter entered this study. Each patient received 200 mg PTU daily for the first 4 weeks and 50 mg daily thereafter. 17 patients received PTU from Iran Hormone (group 1) and 111 took PTU from Germany (group 2). T4, T3 and TSH by RIA and resine T3, uptake were measured by commercial kits before and 2, 4 and 8 weeks after therapy. 4 weeks after PTU treatment, T4. decreased from 19.1±5.3 to 9.2±3.3 (group 1) and from 21.0±1.5 to 8.9±2.2 µg/dl (group 2); T3, decreased from 462±181 to 197±52 (group 1) and from 426±189 to 182±63 ng/dl (group 2): all changes P<0.001. 8 weeks after therapy serum Ty increased in both groups: 262±43 and 220±53 ng/dl, respectively; but no changes in serum T4 occured. There was no significant difference between effects of two PTU preparation in T4, T3; and TSH up to 8 weeks. It is concluded that PTU preparation of Tran Hormone is effective in treatment of toxic goiter and compares well with German preparation. Recommended dosage of PTU would be 300 mg daily for the first and 100 mg daily for the second month of therapy.

  • Lida Navaie*, Masoud Kimiagar, Rambod Hajipoor, Fereydon Azizi, Yadollah Mehrabi Pages 71-80

    Despite impressive progress in diagnosis. treatment and control of hypertension, this symptom is still one of the major causes of brain and kidney disease as well as cardiac insufficiencies. Since the control of blood lipids, glucose and body weight are highly important in the prevention and treatment of hypertensive drugs, this epidemiologic study was carried out in Islamshahr, 30 Km. to The Southwest of Tehran to investigate the relationship of hypertension with BMI, blood lipids and glucose. Out of 244000 inhabitants, 1919 (40% male and 60% female subjects) over 30 years of age were selected by step-wise random sampling in 17 districts of Islamshahr. A fasting blood sample was secured from each subject for cholesterol and triglyceride measurement. Another blood sample was collected two hours following on oral dose of 75 g. glucose. Height and weight were measured and BMI calculated. The subjects seated blood pressure was taken. Blood glucose was determined by orthotoluidine method. Triglyceride and cholesterol were measured by RA 1000 autoanalyzer. Mean and SD systolic BP was 128±23 mmHg with no significant difference between malcs and females. Mean ±SD diastolic BP was 78± 13 mmHg in females who had significantly higher BP than males (78 ±13 in females VS. 76±13 in males P<0.003). Mean diastolic and systolic BP increased with age in both sexes, while diastolic hypertension remained static from the fifth decade on. Mean SD two-hour blood glucose in diastolically normal, mild and severe hypertension were 120±59, 133±64 and 150±94 mg/dl respectively. These figures, for systolic pressure were 117±55, 128±60 and 156 ±87 mg/dl respectively. Diastolic pressure was high in 19% of normal subjects, 34% of IGT and 34% of diabetics (P<0.01). The same figures for systolic pressure were 24, 42 and 51% respectively (P <0.01). Diastolic pressure in subjects possessing normal and abnormal scrum triglyceride was 18% and 27% (P<0.001) while systolic pressure was 24% and 34% (P<0.001). In 19% of those having normal cholesterol levels and 26% of those with abnormal cholesterol levels diastolic pressure was high (P <0.001). For systolic pressure the same figures were 24% and 34% (P<0.001). Prevalence of mild and severe obesity in subjects with diastolic and systolic hypertension were 46 and 41%. Obesity together with hypertension were more pronounced in women than in men in that 13% of females and 5.7% of males having diastolic hypertension and 13.9% of females and 8.1% of males having systolic blood pressure were obese. This survey points to the high prevalence of hypertension in people over 30 years of age. Higher diastolic blood pressue in women compared to men and the correlation between hypertension on the one hand and TG, cholesterol, blood glucose levels and obesity the other, merits attention and further studies.

  • Marzie Moattari*, Fereydoun Azizi Pages 81-106