فهرست مطالب

Contemporary Islamic Studies - Volume:4 Issue: 1, Winter-Spring 2022

Journal of Contemporary Islamic Studies
Volume:4 Issue: 1, Winter-Spring 2022

  • تاریخ انتشار: 1400/10/13
  • تعداد عناوین: 12
|
  • اسما ایرانمنش*، حسین خاکپور صفحات 1-13

    هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد شهرستانی، از بزرگان و تراجم نویسان اهل سنت، چگونه در تفسیر خود از روایات ایمه اطهار و به طور خاص امام صادق(ع) تاثیر پذیرفته است و مبانی تفسیر و فهم پذیری خود را از قرآن چگونه بیان می دارد و چه راه حلی را پیشنهاد می دهد. روش مقاله حاضر تحلیلی است. با بررسی مبانی فهم پذیری شهرستانی در تفسیر مفاتیح الاسرار، به این حقیقت می رسیم که وی تنها راه فهم قرآن را مراجعه به اهل بیت دانسته و خود در بحث مبانی قرآن، بسیار از اهل بیت تاثیر پذیرفته است. هم چنین او علم قرآن اعم از تفسیر و تاویل را مختص به اهل بیت دانسته، سرگردانی مفسران را در تفسیر قرآن، در عدم رجوع به اهل بیت می بیند و دوری از آنان را نابودی دانسته و معتقد است که اهل بیت، حافظ و نگهبان واقعی قرآن هستند. با توجه به بیان شهرستانی در مقدمه تفسیر خود و کاربرد استفاده روایات اهل بیت در این تفسیر، به این جمع بندی می رسیم که امکان فهم و تفسیر قرآن برای همه مفسران وجود دارد، به این شرط که پیش فرض های مذهبی خود را در تفسیر کنار گذارند و راه درست تفسیر قرآن را انتخاب نمایند که همان مراجعه به اهل بیت و استفاده از روایات ایشان است. همان طور که پیامبر(ص) بارها این نکته را در سخنان گهر بار خود گوشزد نموده اند.

    کلیدواژگان: قرآن، اهل بیت، امام صادق(ع)، شهرستانی، مبانی تفسیر، فهم پذیری
  • سید محمود طیب حسینی، حامد شریفی نسب* صفحات 15-30

    دانشمندان علوم قرآنی همواره درباره موضوع توقیفیت ترتیب چینش آیات در سوره های قرآن کریم، بحث و بررسی کرده اند و این موضوع در طول تاریخ موافقان و مخالفانی داشته است. در این بحث که از مصادر تاریخی - روایی و گاه کلامی سرچشمه می گیرد، نقش روایات از جایگاه ویژه ای برخوردار است.  بررسی مستقل این روایات، شاید برای روشن شدن ابعاد مختلف این موضوع اثر شایان توجهی داشته باشد. پس در این نوشتار، بدون در نظر گرفتن سایر ادله مطرح میان مدعیان توقیفیت و منکران آن، تنها به گرد آوری و ارزیابی سندی و دلالی روایات مربوط به کیفیت ترتیب چینش آیات قرآن در دوره پیامبر اکرم (ص) پرداخته ایم و علاوه بر آن، روایات مربوط به چینش مصحف حضرت علی (ع) و موضع آن حضرت نیز بررسی و ارزیابی گردیده و در نهایت این نتیجه به دست آمده که از منظر روایات، ترتیب اصیل آیات قرآن همان ترتیب نزولی بوده و جابه جایی های صورت گرفته در ترتیب برخی از آیات، به فعل پیامبر (ص) مستند نیست.

    کلیدواژگان: پیامبر (ص)، ترتیب نزول، توقیفیت چینش آیات، حضرت علی (ع)، روایات تغییر ترتیب آیات
  • حسین اترک* صفحات 31-43

    اغلب متکلمان اسلامی، به خصوص شیعی که باور به عصمت انبیا دارند، معتقدند که عمل آدم در خوردن میوه ممنوعه گناه نبود. آن ها توجیهاتی درباره این عمل آدم توجیهاتی ذکر کرده اند: 1. آدم تنها نهی ارشادی خدا را زیرپا گذاشت نه نهی مولوی او را؛ 2. مراد از گناه آدم در آیه، گناه فرزندان اوست نه خودش. برخی دیگر از متکلمان، ضمن پذیرش گناه بودن عمل آدم، در توجیه آن چنین راه کارهایی در پیش گرفته اند؛ 3. آدم وقتی مرتکب این عمل شد، نبی نبود؛ 4. آدم را شیطان فریب داد؛ 5. گناه او از روی فراموشی و خطا بود؛ 6. گناه او در بهشت بود؛ 7. گناه او گناه صغیره بود. به اعتقاد نگارنده این توجیهات موفق نیستند. در این مقاله اشکالات آن ها بیان شده است. به نظر می رسد دستور خدا به آدم یک دستور مولوی بود نه ارشادی، و عمل او از روی سهو و نسیان نبود. مهم این است که او دستور خدا را چه ارشادی بوده باشد و چه مولوی، زیرپا گذاشت و بهتر بود که چنین نمی کرد.

    کلیدواژگان: آدم، نهی ارشادی، عصمت انبیا، گناه
  • حسن رضایی هفتادر*، کوثر یوسفی نجف آبادی، زهرا مولا صفحات 45-55
    رسیدن به بهزیستی، هدفی است که مکاتب گوناگون بشری را برای رسیدن به آن به تکاپو واداشته است. در این میان، اسلام با داعیه بهزیستی، دستورهایی به جامعه بشری داده و قرآن کریم به شکل های گوناگون، راهکارهایی در این زمینه مطرح ساخته است. یاد آوری نعمت های الهی در قرآن کریم، از جمله مواردی است که در جهت رسیدن به بهزیستی به آن بسیار تاکید شده است. واکاوی آثار تربیتی این یاد آوری با تاکید بر آیه 20 سوره لقمان، رسالت این پژوهش است تا در پرتو یافته های آن، مسیولان آموزشی و تربیتی و معلمان و مشاوران و محققان، راه کارهایی عملی را در کتاب های درسی و شیوه های مشاوره ای در زمینه ایجاد بهزیستی فردی و اجتماعی به اجتماع مطرح کنند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، به آثار تربیتی فردی و اجتماعی یادآوری نعمت های الهی پرداخته است. نعمت هایی در این نوشتار بررسی شده که تمام مکاتب دینی و غیر دینی به آن باور دارند. از این روی، یافته های قرآنی حاصل، قابل انکار برای هیچ مکتب بشری و غیر بشری نیست و هر انسانی در پوشش عقیدتی و غیر عقیدتی، می تواند از این یافته ها استفاده کند. آثاری هم چون: احساس خود ارزشمندی، هدف داری در زندگی، بهبود روابط عاطفی و...، از مهم ترین آثار تربیتی فردی و اجتماعی یادآوری نعمت های الهی به شمار می آید.
    کلیدواژگان: یادآوری نعمت، تربیت انسان، آثار فردی، آثار اجتماعی، آیه 20 سوره لقمان
  • اصغر منتظرالقائم، زهرا سادات کشاورز* صفحات 57-72

    بررسی کارکردهای آموزه امت اسلامی در سنت جامعه ای که در آن پدید آمده، یکی از راه های کشف قابلیت های آموزه امت است؛ زیرا رویداد اجتماعی مشخص، در زمان و مکان و موقعیت خاص منحصر به فرد خود رخ می دهد. مدینه النبی و مدینه الوصی، بهترین گواه بر کارکردهای آموزه امت اسلامی است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، در جست وجوی پاسخی مناسب برای این پرسش است که پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) برای اعمال مفهوم امت اسلامی چه رفتارهایی داشتند و چه دیدگاه های را تبیین نمودند. نتایج نشان می دهد در مدینه النبی، مفهوم امت سبب شد در سایه گسترش مشارکت همگانی، عدم تهییج احساسات ناشی از تعصبات جاهلی، غیرفعال کردن گسست های اجتماعی و تبدیل تهدید تعصبات به فرصت پی ریزی قواعد انسانی و کم رنگ شدن تمایزطلبی های افراطی، عدالت اجتماعی را تحقق بخشد؛ بنابراین می توان مدینه را فرانمای تاسیسی آموزه امت دانست. هم سان سازی امتیازات اجتماعی در زمینه اجتماعی، از مهم ترین دستاوردهای برآمده از آموزه امت در دوران حکومت امام علی(ع) در مدینه الوصی بود. در این زمینه، پیوند عدالت اجتماعی با تعادل اجتماعی، احیای عملی جایگاه حقوقی و اجتماعی گروه های مورد تبعیض، اصلاح نگرش های قومی-قبیله ای جامعه به نگرش فراقومی و فرامذهبی و آزادی اجتماعی به منظور کسب امتیازات اجتماعی، مهم ترین زمینه برای تحقق عینی امت در این دوران بوده است.

    کلیدواژگان: امت، وحدت، هم سان سازی اجتماعی، مدینه النبی، مدینه الوصی
  • زهره بابااحمدی میلانی*، نصرت نیل ساز صفحات 73-86

    خداشناسی از موضوعات بسیار اساسی و مهم در قرآن کریم و بیان ایمه علیهم السلام است. در موارد فراوانی از آیات قرآن و کلام ایمه اطهار به ویژه حضرت علی(ع)، با تعابیر مختلف به راه های خداشناسی اشاره شده است. از مهم ترین این راه ها؛ راه فطرت، راه عقلی - حسی، و راه عقلی _ فلسفی است. از آن جا که نهج البلاغه پس از قرآن کریم، ارزشمندترین کتاب هدایت و انسان سازی محسوب می شود و انعکاس آیات آسمانی قرآن در آن مشهود است، در این پژوهش با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی - تحلیلی در بررسی داده ها، به تبیین راه های اثبات وجود خدا از دیدگاه نهج البلاغه، سپس تطبیق آن با آیات قرآن می پردازیم. نتایج حاصل از تحقیق، نشان می دهد که گاهی انسان به مجرد توجه به نظام عالم هستی، به حکم عقل فطری، وجود خدای متعال را باور می کند و هم چنین اساس خلقت موجودات و آفریده ها، نشان می دهد که عالم هستی، مسخر یک موجود مافوق طبیعی است و از نظر عقلی و فلسفی نیز وجود خدا با واسطه اثبات می شود؛ این واسطه ها، یک سری اصول عقلی هستند که ضرورت وجود خدای متعال را ثابت می کنند.

    کلیدواژگان: حدوث مخلوقات، خداشناسی، صنع الهی، قرآن، نظم، نهج البلاغه
  • حسین محققی*، رسول محمدجعفری صفحات 87-100

    علامه طباطبایی پیش از نگارش تفسیر المیزان در قم، تفسیر دیگری با نام تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن در زادگاهش تبریز نگاشت و این تفسیر پایه های اولیه المیزان محسوب می شود. سبک آن چنین است که علامه، ابتدا تفسیر به نسبت کوتاهی از آیات، با محوریت روش قرآن به قرآن آورده و آن گاه روایات مرتبط را ذکر کرده و سپس تلاش داشته که میان آیات و روایات سازگاری ایجاد کند. چنان که از عنوان این تفسیر پیداست، روایات نقش موثری در تفسیر آیات دارند، اما به این معنا نیست که متوقف بر روایات بوده، بلکه مشتمل بر روش های گوناگون و متنوع تفسیری است که عبارتند از: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن با حدیث، تفسیر قرآن با قواعد ادبی، تفسیر قرآن با لغت، و تفسیر قرآن با عقل.

    کلیدواژگان: تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن، روش شناسی، روایات، علامه طباطبایی
  • سید محمد موسوی مقدم*، غلامحسین اسفندیاری، سید محسن قائمی خرق صفحات 101-111
    در این نوشتار، دیدگاه کاترین کوانی (Kathryn kueny) درباره «شراب» (wine) در دایرهالمعارف قرآن لیدن (Encyclopedia Of the Quran)، جلد 5، صفحات 481-483 مطرح شده و سپس با استفاده از کتاب های فقهی، تفسیری و لغوی شیعه و سنی و برخی مواد قانونی حقوق موضوعه ایران، نقد و بررسی گردیده است. نویسنده در ابتدا، ماهیت و چیستی شراب و هم چنین وضعیت مکانی پرورش شراب را بیان کرده و سپس به مفهوم شناسی واژه های خمر، سکر و رحیق پرداخته است. در ادامه، ماهیت و تفاوت شراب دنیوی و بهشتی را مطرح ساخته و در پایان، به مبانی فقهی شرب خمر و مفهوم استعاری آن اشاره کرده است.
    کلیدواژگان: إثم، خمر، رحیق، فقه، قرآن، مسکر، نبیذ
  • باقر ریاحی مهر*، حسین شیرافکن صفحات 113-127
    وحی همان «پیام الهی به پیامبران برای هدایت مردم»، پایه و قوام شرایع الهی و ارزنده ترین گوهر آسمانی بر دامن زمینیان است و پیوندی ناگسستنی با سرشت و سرنوشت آدمی دارد. در سده های اخیر، با گسترش موج اسلام پژوهی در غرب، فرضیه اقتباس برخی از محتویات قرآن از متون دینی و ادبی گذشته نیز یکی از زمینه های فعالیت خاورشناسان قرار گرفت. ویلیام مونتگمری وات و درمنگام را می توان از مستشرقانی دانست که دیدگاه پدیدارشناسانه رایج در مغرب زمین نسبت به وحی را با دیدگاهی الهیاتی پیوند زده اند که بیش تر نیز برخاسته از الهیات مسیحی است. تبیین این مساله، ضروری است تا حقانیت دین اسلام و  وحی قرآنی و برتری آن بر تمام ادیان الهی اثبات شود. مقاله پیش رو، با بهره جستن از شیوه توصیفی - تحلیلی و با رویکرد انتقادی همراه با گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات سامان یافته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که محققان غربی و خاورشناسان از جمله: ویلیام مونتگمری و امیل درمنگام، با تمسک به اصولی چون: تاثیر شخصیت پیامبر(ص) بر قالب وحی، خطاپذیری وحی و پیامبر و عنصر بشری در قرآن و... را مطرح کرده اند که هیچ کدام از دانشمندان شیعه آن را نمی پذیرند و با اندیشه های دینی اسلام در تضاد است. در هر یک از این اصول، با نقدهایی جدی از جمله: مصونیت قرآن از خطا، سازگاری علم و دین در اسلام، و شخصیت کمال یافته پیامبر(ص) در دریافت وحی موضوعیت دارد نه طریقیت، عدم ابهام و تناقض در وحی قرآنی و... مواجه است.
    کلیدواژگان: نقد آراء مستشرقان، وحی انفسی پیامبر، مصادر وحی قرآنی، ویلیام مونتگمری وات، امیل درمنگام، سروش
  • سیده هانیه حسینی، محمدرضا رجبی* صفحات 129-138
    راز واژه ای است که مفهومی لغزنده و مبهم دارد. مصطفی ملکیان و گابریل مارسل، این واژه را به دو گونه متفاوت اما صریح و قطعی معنا کرده اند. این دو دانشمند با تعریف متفاوت و متمایزی از راز و بر اساس تعلقات فلسفی متفاوت، رویکرد جداگانه ای درباره راز دارند. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای نگارش یافته است، نقش و اثر راز باوری در نظام معرفتی و به تبع آن در نحوه زیست وجودی و حتی عملی انسان، روشن می شود. بر اساس یافته ها، دو رویکرد متفاوت مارسل و ملکیان در برخورد با واژه راز، از مارسل، فیلسوف راز می سازد و او را پیوسته مشغول به امر راز آمیز نگاه می دارد و ملکیان را از آن چه راز برمی شمارد، دور می کند و حتی خردمندی را در دوری نمودن از رازها می داند. این دو فیلسوف در جایگاه معنایی، معرفتی و هستی شناختی و نیز دسترسی یا عدم دسترسی انسان به راز، اختلاف نظر دارند.
    کلیدواژگان: راز، گابریل مارسل، مصطفی ملکیان، اگزیستانسیالیسم
  • مریم سادات سجادی* صفحات 139-149
    برخی از خاورپژوهان با استناد به تشابهات میان قرآن و تورات، به فرضیه اقتباس روی آورده اند و با طرح این فرضیه، درصدد اثبات منشایی غیر وحیانی برای قرآن و عدم پیامبری حضرت محمد(ص) هستند. این پژوهش با رویکرد توصیفی، تحلیلی و انتقادی، به بررسی و نقد فرضیه اقتباس در بعد شریعت، در بخش عبادات و به شکل خاص به زکات می پردازد و با بررسی تطبیقی زکات در قرآن کریم و تورات، علت وجود درون مایه های مشترک میان ادیان الهی در عبادات را ناشی از وحدت منشا الهی آن ها می داند نه به دلیل اقتباس آن ها از یک دیگر. افزون بر آن، به تبیین سازوکار دقیق و جامع زکات در قرآن پرداخته و به نقش اصلاحی و تکمیلی قرآن کریم نسبت به شرایع سابق اشاره کرده؛ از جمله: تشریع حکم زکات برای ریشه کن کردن فقر در جامعه، خروج زکات از یک مساله اخلاقی صرف به یک واجب شرعی همراه با ضمانت اجرایی دولت اسلامی، دایم بودن پرداخت زکات و خروج از چرخه هفت ساله، هدف گذاری های سیاسی، اجتماعی و اخلاقی در پس موارد مصارف زکات و... . این تفاوت های اساسی، حاکی از عدم اقتباس حکم زکات از تورات است.
    کلیدواژگان: قرآن، زکات، تورات، اقتباس، خاورشناسان
  • مایده بایرام، فاطمه جان احمدی*، عباس برومند اعلم صفحات 151-162

    اسلام هراسی بخشی از هستی گفتمانی در نظام فکری جهان غرب است. بخشی از ذهنیت غلط و خصمانه غربیان از اسلام را باید در نحوه بازنمایی اسلام جست وجو کرد. ابن وراق یکی از شاخص ترین نویسندگان معاصر فعال در جهت تصویرسازی مخدوش از اسلام است. آثار او بارها به زبان های مختلف ترویج شده و بنا بر ادعای خود، به جهت ترس از دچار شدن به سرنوشتی مشابه سرنوشت سلمان رشدی، به شکلی محتاطانه نام مستعار برگزیده است. پژوهش حاضر، ضمن بررسی اسلام هراسی در پی رنگ شخصیت ابن وراق، بازتاب اسلام هراسی را در انگاره سازی وی از اسلام، بررسی می کند. دستاورد پژوهش، نشان می دهد ابن وراق اسلام را زشت، ناانسانی، خردستیز و مسلمان را ستم دیده، جنگ طلب، ناکام و واپس مانده بازنمایی می کند. وی کوشیده تا هراس از دین اسلام را در مخاطب غیرمسلمان، القا کند و خواننده مسلمان خود را تشویق نماید تا از اسلام به وادی نفی و انکار دین اسلام پرتاپ شود. او با پیگیری اهداف روشن سیاسی، در پی گسترش ساختارمند اسلام هراسی است.

    کلیدواژگان: ابن وراق، اسلام هراسی، اسلام شناسی غربیان، سکولاریسم
|
  • Asmā Īrānmanesh *, Ḥusayn Khākpūr Pages 1-13

    The purpose of this article is to show that how Shahristānī, as one of the Sunnī great writers and exegetes, is influenced in his commentary by the narrations of Imāms (a) and in particular those of Imām Ṣādiq (a), how he expresses his views on the issues of interpretation and comprehensibility of the Qur’ān, and what solutions he proposed in this regard. The article at hand has adopted the analytical research method. Examining the comprehensibility principles proposed by Shahristānī in Mafātīḥ al-asrār commentary, we come to the point that Shahristānī deems that the reference to the narrations of Ahl al-Bayt (a) is the only way to understanding the Holy Qur’ān, and he himself has been influenced greatly by them in his discussion of the Qur’ānic principles. In addition, he takes the knowledge of the Qur’ān - including exegesis and esoteric interpretation – exclusive to Ahl al-Bayt (a), maintains that exegetes wonder in the interpretation of the Qur’ān because they do not refer to Ahl al-Bayt (a),  deems that staying away from them is the cause of destruction, and believes that Ahl al-Bayt (a) are the true protectors of the Qur’ān. In the light of Shahristānī’s comments in the introduction to his commentary and using Ahl al-Bayt’s (a) narratives, we might conclude that there is a possibility to understand and interpret the Qur’ān for all exegetes provided that they set aside their religious presuppositions in interpretation and choose the correct method for the interpretation of the Qur’ān, which is referring to Ahl al-Bayt (a) and using their narration, as the Prophet (s) repeatedly noted in his valuable words.

    Keywords: Qur’ān, Ahl al-Bayt (a), Imām Ṣādiq (a), Shahristānī, Principles of interpretation, Comprehensibility
  • Sayyid Maḥmūd Ṭayyib Ḥusaynī, Ḥāmid Sharīfīnasab * Pages 15-30

    The topic of the Mawqūfiyyat of the verse order (i.e., their original, divine order) in the noble Qur’ān chapters has always been discussed by the scholars of the Qur’ān sciences and has had proponents and opponents during the history. In this discussion, which has roots in the historical-narrative and sometimes in the theological sources, the role of narrations is highly significant, and the independent examination of the related narrations might have a significant effect on the clarification of its various dimensions. Therefore, in this study we did not take into account the other evidences presented by the proponents and opponents of the originality of the verse order, and only collected and evaluated the chains of transmission and indications of the narrations related to the manner of ordering the qur’ānic verses during the lifetime of the noble Prophet (s). Moreover, the narrations about the ordering of the verses in Imām ‘Alī’s (a) manuscript and his stance to this issue are also examined. At the end, it is concluded that from the viewpoint of the narrations, the original order of the qur’ānic verses is their very revelation order, and the changes made in the order of some verses did not come from the actions of the Prophet (s).

    Keywords: The Prophet (s), Revelation Order, Originality of the verse order, Imām ‘Alī (a), Narrations on changing the order of the qur’ānic verses
  • Hossein Atrak * Pages 31-43

    Most of the Islamic theologians, particularly Shiites, who believe in prophets’ infallibility assert that Adam’s act in eating the forbidden fruit was not a sin. They have provided some justifications for Adam’s act. The most significant justification is that God's prohibition of eating the fruit was not obligatory but advisory. In another justification, Muslim theologians attribute Adam's sin to his children and generation. Other justifications belong to those theologians who accept that Adam's act was a sin done in disobedience to God's necessary prohibition. They justify his act in these ways: 1) Adam was misled by Satan's oath; 2) He committed the sin out of oblivion or mistake; 3) His sin took place in the heaven; 4) That was a minor sin; and 5) Adam was not a prophet when he committed the sin. The current study aimed at analyzing these justifications. In conclusion, according to some evidence, it seems that God's command to Adam was not advisory. Accordingly, Adam's sin was neither minor nor unintentional. The kind of command, advisory or necessary, or the place where sin was committed is not important. What matters is that Adam disobeyed Gods’ strict and direct command. Since a prophet should obey all God's commands, Adam’s act was a sin.

    Keywords: Adam, Advisory Forbiddance, Infallibility Prophets, sin
  • ῌasan Riḍā‘Ī Haftādur *, Kawthar Yūsifī Najafābādī, Zahrā Mawlā Pages 45-55
    The attainment of welfare is a goal that has motivated different human schools of thought. In the meantime, Islam with a claim for welfare has given instructions to the human society, and the noble Qur’ān is teemed with verses that offer in various forms approaches as to this goal. Remembering divine boons in noble Qur’ān is of the items which is being emphasized greatly for the attainment of welfare. This study attempts to probe the training effects of this remembering with an emphasis on the verse 20 of Luqmān chapter (Qur’ān 31:20) so that education and training officials, teachers, advisors, and researchers could provide the society, in the light of the findings of this study, with practical solutions in educational books and advisory methods for generating personal and social welfare. With a descriptive-analytical approach, this study has looked at the personal and social, training effects of remembering divine boons. The boons investigated in this study are those ones that are recognized by all religious and non-religious schools of thought. Therefore, it is not possible for any human and non-human school to deny the achieved Qur’ānic findings, and every human can use these findings, whether to have belief in them or not. Of the most important personal and social, training effects of remembering divine boons are the feeling of self-worth, purposefulness in life, improvement of emotional relations, and so one.
    Keywords: Remembering boons, Human training, Personal effects, social effects, Verse 20 of Luqmān chapter
  • Asghar Muntaẓar Al-Qā‘Im, Zahrā Sādāt Kishāwarz * Pages 57-72

    One of the ways to discover the capabilities of the teaching of nation (Umma) is investigating the functions of Islamic nation teaching in a society from which it is originated; this is because a certain social event occurs in its own specific time, place and situation. Madīna al-Nabī and Madīna al-Waṣī is the best proof for the functions of Islamic nation teaching. With a descriptive-analytical method, this study seeks to find a response for this question: what behaviors did the holy Prophet (s) and Imām ‘Alī (a) have and what viewpoints did they describe for implementing the concept of Islamic nation? Results show that the concept of nation caused the realization of social justice in Madīna al-Nabī, in the light of the development of public cooperation, absence of emotional stimulation out of Ignorant prejudices, deactivation of social gaps, and transformation of prejudices threat to an opportunity to found human rules and make the extreme class differences fade out. Therefore, Madīna can be deemed as a reflection of founding the nation teaching. Equalization of social privileges in social arena was one of the most important achievements brought about by the nation teaching in the governing time of Imām ‘Alī (a) in Madīna al-Waṣī. In doing so, connection of social justice to social balance, the practical renewal of legal and social status of discriminated groups, correction of ethnic-tribal viewpoints of the society to trans-ethnic and trans-religious viewpoints, and social freedom to gain social privileges were the most important arenas for the tangible realization of the nation in that period.

    Keywords: nation, Unity, Social equalization, Madīna al-Nabī, Madīna al-Waṣī
  • Zohreh Babaaḥmadi Milani *, Noṣrat Nīlsāz Pages 73-86

    Of the very basically important issues in noble Qur’ān and the sayings of the Infallibles (a) is divinity. In many cases within the verses of Qur’ān and the speeches of the pure Infallibles (a), the ways of divinity are pointed out with various wordings. Of the important ways are rational-sensory and rational-philosophical ways. Since Nahj al-balāgha, after noble Qur’ān, is the most valuable book for guidance and humanization in which the repeated reflection of heavenly verses of Qur’ān is evident, the ways to prove the existence of God from the viewpoint of Nahj al-balāgha and then its conformity with the verses of Qur’ān are explicated in this study with a library method and a descriptive-analytical method in investigating the data. Results of the study show that sometimes as soon as humans pay attention to the system of the universe, they believe the existence of the sublime God, out of the innate reason. In addition, the base for the creation of beings indicates that the universe is under the control of a supernatural being. Moreover, from the rational and philosophical point of view, the existence of God can be proved with an intermediary; what is considered intermediary is a series of rational principles that proves the necessity of the sublime God’s existence.

    Keywords: Creation of beings, divinity, Divine making, Qur’ān, order, Nahj al-Balāgha
  • Ḥusayn Muḥaqqiqī *, Rasūl Muḥammad Ja’Farī Pages 87-100

    Before authoring Al-Mīzān commentary in Qom, ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī had written another commentary named Tafsīr al-bayān fī al-muwāfaqa bayn al-ḥadīth wa al-Qur’ān in his birthplace, Tabriz, and this commentary is among the early bases of Al-Mīzan. In this initial commentary, ‘Allāma first gives in a fairly brief interpretation of the verses based on the interpretation of the Qur’ān by Qur’ān method, followed by mentioning the related narrations and the clarification of the relationship between the verses and the narrations. As the title of this commentary shows, narrations have an effective role in the interpretation of the verses. However, this does not mean that the commentary is limited to the narrations; rather, it entails various method of interpretation, including the interpretation of the Qur’ān by Qur’ān, the interpretation of the Qur’ān by traditions, the interpretation of the Qur’ān by literary rules, the interpretation of the Qur’ān based on lexis, and the interpretation of the Qur’ān based on intellect.

    Keywords: Tafsīr al-bayān fī al-muwāfaqa bayn al-ḥadīth wa al-Qur’ān, methodology, Narrations, ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī
  • Sayyid Muḥammad Mūsawī Muqaddam *, Ghulām Ḥussain Isfandīyārī, Sayyid Muḥsin ‘Imī Kharq Pages 101-111
    In this article, the view of Kathryn Kueny about “wine” in the Encyclopedia of the Qur’ān, volume 5, pages 481 to 483 is propounded. Then, it has been probed using the jurisprudential, exegetic, and lexical books of Shī‘a and Sunni and some articles of Iran’s positive law. The author, at first, mentions the quiddity of wine and the location of winemaking, and then investigates the lexicology of the words khamr (ordinary wine), sakar (intoxication), and raḥīq (pure wine). Later on, the quiddity and difference between the worldly wine and heavenly wine is put forward. Finally, the jurisprudential principles for drinking wine and its metaphorical sense are mentioned.
    Keywords: Ithm (sin), Khamr (ordinary wine), Raḥīq (pure wine), jurisprudence, Qur’ān, Intoxicant, Nabīdh (date wine)
  • Bāghir Rīyāḥī Mihr *, Ḥusayn Shīrafkan Pages 113-127
    Revelation, “the divine message to the prophets in order to guide people,” is the base and pillar of divine religions and the most precious, heavenly gem in the lap of earth residents, and it has an unbreakable connection with the nature and destiny of humans. Through the expansion of research studying Islam in the West in recent centuries, the hypothesis wherein adoption of some Qur’ānic contents from earlier religious and literary texts was an arena for the studies of Orientalists. William Montgomery Watt and Dermenghem can be deemed as those Orientalists who have connected the common phenomenological view of the West about revelation to the theological view mostly originating from Christian theology. Elucidation of this issue is necessary so that the legitimacy of Islam and Qur’ānic revelation and its superiority over all divine religions could be proved. The article at hand is organized with using the descriptive-analytical method and a criticizing approach along with gathering and analyzing data. The findings of this study show that the Western researchers and Orientalists such as William Montgomery and Emile Dermenghem have put forward their opinions based on some principles including the impact of the character of the Prophet (s) on the form of revelation, fallibility of revelation and the Prophet (s), the presence of the element of human in Qur’ān, and so on; none of these is accepted by Shī’a thinkers, and they are in contrast to the religious thoughts of Islam. Each of these principles is faced with serious criticisms including the infallibility of Qur’ān; the harmony of religion with science in Islam; the perfect character of the Prophet (s) in receiving the revelation which matters, not his being a medium; lack of ambiguity and contradiction in Qur’ānic revelation; and so on.
    Keywords: Criticism of Orientalists’ opinions, The introversive revelation of the Prophet (s), Origins of Qur’ānic revelations, William Montgomery Watt, Emile Dermenghem, Sūrūsh
  • Sayyida Ḥāniya Ḥusaynī, Muḥammad Riḍā Rajabī * Pages 129-138
    Mystery, as a word that has a slippery and vague meaning, is defined by Muṣṭafā Malikiyān and Gabriel Marcel in two different but explicit and definitive ways. These two thinkers take different approaches to mystery by presenting different definitions of it and adopting different philosophical affiliations. In this paper, which has been written in a descriptive-analytical way with references to library sources, the role and effect of belief in mystery in the epistemological system and, consequently, in the human’s existential and practical ways of life is clarified. The approach that Marcel takes in the face of mystery makes him the philosopher of mystery and keeps him constantly engaged with mysterious matter, while the approach adopted by Malikiyān keeps him away from what he considers to be mystery such that he deems wisdom as avoiding mysteries. These two philosopher’s viewpoints differ in semantic, epistemological, and ontological aspects as well as in the human’s access to mystery.
    Keywords: Mystery, Gabriel Marcel, Muṣṭafā Malikiyān, Existentialism, Analytical philosophy
  • Maryam Sādāt Sajjādī * Pages 139-149
    Referring to some similarities between Qur’ān and Torah, some Orientalists have taken the adoption hypothesis. Proposing this hypothesis, they attempt to prove that the origin for Qur’ān is not revelation and that Muḥammad (s) is not a prophet. Adopting a descriptive, analytical, and critical approach, this study probes and criticizes the adoption hypothesis in the aspect of sacred law and in the part of rites, in particular the alms tax. Through a comparative investigation of alms tax in noble Qur’ān and Torah, this research sees the existence of common motifs among divine religions in their rites due to their divine union, not due to their adoption from each other. Moreover, it discusses the exact and comprehensive mechanism of alms tax in Qur’ān and alludes to the reforming and completing role of noble Qur’ān for the former religions including legislating the decree of alms tax to uproot poverty in the society, changing alms tax from a merely ethical issue to a legitimate obligation along with the Islamic government’s sanctions, making the payment of alms tax perpetual and canceling the seven-year cycle, setting political, social, and ethical aims for whereabouts of spending alms tax, and so on. These major differences indicate that the decree of alms tax has not been adopted from
    Keywords: Qur’ān, Alms tax, Torah, adoption, Orientalists
  • Mā’Ida Bāyrām, Fatemeh Janahmadi *, Abbās Boroumand A‘Lam Pages 151-162

    Islamophobia is part of the universe of discourse in the Western thought system. Part of the wrong and hostile mentality of the Westerns about Islam should be sought in the way Islam is represented. One of the outstanding contemporary authors active in making a distorted image of Islam is Ibn Warrāq. His works have been promoted many times in different languages, and based on his own claim he has chosen a pen name discreetly in fear of having a fate as that of Salman Rushdie. The present study attempts to probe Islamophobia in the plot of Ibn Warrāq’s character as well as the reflection of Islamophobia in his portrayal of Islam. The results of the study show that Ibn Warrāq represents Islam as ugly, inhumane, and irrational and the Muslim as oppressed, belligerent, frustrated, and reactionary. He tries to inculcate the phobia of the religion of Islam into his non-Muslim reader and to encourage his Muslim reader to jump from believing Islam to its denial. Seeking clear, political aims, he tries to promote Islamophobia systematically.

    Keywords: Ibn Warrāq, Islamophobia, Westerners’ study of Islam, Secularism