فهرست مطالب

نشریه تاریخ اسلام در آینه اندیشه ها
سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 19، بهار و تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/06/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سلطان حسین نوری* صفحات 5-27

    از آن جایی که مذهب تشیع هم زمان با ورود اسلام به خراسان بزرگ (افغانستان کنونی) در دوره «خلفای نخستین» وارد این سرزمین گردیده و به تدریج گسترش و توسعه پیدا کرده است. و از طرفی دیگر باتوجه به اینکه ایمه معصومین (ع) خود تحت فشار حکام جور اموی و عباسی قرار داشتند باتربیت شاگردان و راویان احادیث، جهت انتشار و گسترش در مناطق مهم جهان اسلام اهتمام ورزیدند، یکی از این مناطق سرزمین خراسان بزرگ دوره اسلامی با حوزه های مهم مانند بلخ، هرات و سیستان است که ازجمله برکات حضور این شخصیت ها آشنا نمودن مردم این سامان با معارف اهل بیت (ع) است، این تعامل موجب شد که مردم خراسان (افغانستان کنونی) به سراغ سرچشمه های اصلی بروند و از زلال علم، دانش و معارف اوصیای برحق پیامبر (ص) بدون واسطه بهره مند گردند، لذا با مراجعه به منابع کتب ‏رجالی، حدیثی و تاریخی شاهد حضور تعداد قابل توجهی از شیعیان خراسانی ‏هستیم که با عناوین سیستانی، بلخی هروی، زابلی، کابلی و... که با آن شرایط سیاسی موجود نزد ایمه (ع) حضور یافته، افتخار مصاحبت، ملازمت و تلمذ و نقل روایت از امامان معصوم (ع) را پیدا کرده اند. وسیله ارتباط با امام را با شیعیان و تغذیه فکری آنان فراهم آورده و در مرحله بعد موجب ترویج و گسترش تشیع در منطقه خود بودند، به عنوان نمونه دراین تحقیق ذکر گردیده است، البته ناگفته نماند اصحاب و شاگردان ایمه (ع) از این سرزمین به این افراد محدود نمی شود.

    کلیدواژگان: افغانستان، تشیع، اصحاب ائمه معصومین(ع)، خراسان بزرگ
  • عبدالحکیم محمدی (کاظمی)* صفحات 29-56

    افغانستان پس از اسلام به لحاظ دینی و فرهنگی، نوسانات زیادی را تجربه کرد. اما هجوم مغولان به خاطر ایجاد تغییرات گسترده، بمثابه یک سرفصل جدید در تاریخ آن به شمار می رود. طبیعی است، تخریب گسترده مغولان پیش زمینه هایی داشته است که کمتر بدان توجه شده. این سیاهه با تکیه بر منابع کتابخانه ای، در صدد است دو حوزه دین و فرهنگ را در هفت دهه قبل از مغولان مورد بررسی قرار دهد. یافته ها حاکی است، پیش از مغول، علاوه برمذاهب موجود در افغانستان، شافعیه، حنبلیه و کرامیه را نیز در خود جای داده بود که پس از مغول از بین رفتند. به لحاظ فرهنگی، سه دوره مهم را طی کرده است، اما هرگز نشاط قرن چهار و پنج هجری احیا نشد. در نتیجه، زمینه های زوال اقتدار فرهنگی قبل از مغولان هم وجود داشت.

    کلیدواژگان: گروه های دینی، شیعه، حنبلیه، حنفیه، دوره های فرهنگی، مغولان
  • محمدرضا ضیایی* صفحات 57-82

    دوره ی تیموریان هرات، یکی از با عظمت ترین و درخشان ترین دوره های تاریخ کشور اسلامی افغانستان به حساب می آید. این دوره تاریخی از لحاظ رشد فرهنگ، ادب، علم و صنعت با هیچ دوره ای قابل قیاس نبوده است. بقایای تمدن تیموریان هرات تا امروز نیز باعث شهرت کشور افغانستان گردیده است. با نشستن شاهرخ میرزا براری که سلطنت؛ عالمان، دانشمندان، نویسندگان، شعرا، ادبا و هنرمندان اعم از شیعه و اهل سنت از هرگوشه و کنار به هرات روی آوردند و مرکز تمدن تیموری از سمرقند که به همت امیر تیمور گورگانی به عروس شهرها و جایگاه دانشمندان و صنعتگران و هنرمندان تبدیل شده بود به هرات انتقال یافت و بیشتر از صد سال مرکز علم و هنر باقی ماند. این مقاله با استفاده از منابع تاریخی و رجالی به این پرسش پاسخ داده است که نقش علمی عالمان شیعه در هرات در گسترش علوم اسلامی در دوره ی تیموریان چگونه بوده است؟ این مقاله با استفاده از منابع مکتوب و روش تحلیلی- توصیفی، به این یافته ها رسیده است که عالمان شیعه در عصر تیموریان فعالیت های علمی و فرهنگی داشتند. برخی از علمای بزرگ شیعه از مناطق مختلف کشورهای اسلامی به ویژه ایران، به شهر هرات مهاجرت نمودند. علما و دانشمندان شیعه در این دوره ی تاریخی نقش موثری در گسترش علوم اسلامی داشتند. اینان افزون بر تدریس و تدرس، آثار علمی فراوانی در علوم گوناگون؛ مانند علوم قرآن و حدیث، فقه و اصول، کلام و عرفان، ادبیات و تصوف از خود به جای گذارده اند که نشانگر گسترش علوم اسلامی در این دوره ی زمانی است.

    کلیدواژگان: علوم اسلامی، شیعه، عالمان شیعه، هرات و تیموریان
  • احمد بخش اخلاصی* صفحات 83-115

    مباحث تیوریک این نوشته را بررسی تاریخی نظام آموزش ابتدایی افغانستان از زمان شکل گیری معارف جدید (1283شمسی) تا پایان دوره ی ریاست جمهوری سردار محمد داود خان (1357شمسی) دربر می گیرد. این دوره ی تاریخی را می توان به چند دوره مجزا از هم تقسیم بندی کرد؛ ولی از آنجایی که تعلیم و تربیت ابتدایی در این برهه زمانی، کمتر با حوادث و رویداد های خونبار و اسفبار رو به رو بوده است، از اینرو در یک بازه ی زمانی مشترک مورد بررسی قرار گرفته است. البته، تنها موردی که معارف را با چالش و مشکل اساسی گرفتار کرد، دوران حاکمیت نه ماهه ای حبیب الله کلکانی بود که خسارات و آسیب های شدیدی بر پیکر نوبنیاد معارف کشور وارد کرد و خدمات و فعالیت های آموزشی گذشته را به کلی نابود و آثار و پیامدهای خودش را تا سالیان درازی بر تنه ضعیف و شکننده نهاد معارف جدید کشور نشان می داد. ناگفته نماند که تعصبات قومی، مذهبی و زبانی و هم چنین تفاوت های جنسیتی آفت دیگری بود که از همان ابتدا به جان معارف افتاده بود و این دو بلای بنیادکن در طول این سالیان دراز بر معارف کشور سایه افکنده بود و تا هنوز همچنان جولان می دهد. با توجه به اینکه محتوای این تحقیق را بررسی آموزش ابتدایی در یک مقطع زمانی خاص تشکیل می دهد، بررسی عوامل آسیب زا و بنیادکن معارف در یک نوشته جداگانه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

    کلیدواژگان: نظام آموزشی، تعلیم و تربیت، مکاتب ابتدایی، قوانین
  • علیجان عادلی* صفحات 117-139

    در طول تاریخ علاقه به فهم و درک رفتارهای فرهنگی فعالان دینی جاذبه قوی در گرایش به عرصه های فرهنگی داشته است، علی رغم این علاقمندی تلاش برای ارایه پاسخ به چکونگی نقش ملاهای مکتب به عنوان فعالان دینی در رشد فرهنگی دینی در جامعه افغانستان و تبیین تاثیر گزاری آنان در گسترش مکتب اهل بیت (ع) کمتر صورت گرفته است. از این رو با این سوال بنیادین رو برو می شویم که نقش ملای مکتب به عنوان آموزگار و مبلغ احکام دینی در گسترش آموزه های دینی و رشد فرهنگی چه بوده و چه وظایف در قبال مردم و جامعه دارند؟ گمان این مقاله آن است که علمای شیعه خصوصا ملاهای مکتب در رشد و گسترش فرهنگ دینی به ویژه مکتب اهل بیت (ع) نقش موثر داشته است. و هدف این نوشتار نشان دادن رفتارهای منتهی به آگاه بخشی، تقویت فرهنگ و آموزه های دینی توسط ملامکتب در جامعه افغانستان است که به دلیل تعصب حاکمان آن سرزمین از دست رسی به مراکز آموزش و فرهنگی دولتی محروم بوده است. و آن چه از این نوشتار به دست می آید، این است که در طول تاریخ، نقش ملاهای مکتب در آگاهی و تبیین احکام شرعی و تعالیم اسلامی بسیار برجسته بوده است. نه تنها آگاهی در باره امور معنوی و عبادی، بلکه امور مربوط به زندگی روز مره اجتماعی مردم، که پیوند ناکستنی بین مردم و «ملا» در تمام مراحل زندگی ایجاد کرده بود. به طوری که وجود یک«ملا» در یک منطقه از ضروریات به شمار می آمد.

    کلیدواژگان: مکتب خانه، ملا، نقش ملای مکتب، رشد فرهنگی، آموزه های دینی
  • خانعلی عظیمی*، عبدالله علیزاده صفحات 141-165

    نوشتار پیش رو به تبیین و نقش قدرت پاکستان در تحولات سیاسی افغانستان پساطالبان (1383-1400) پرداخته است. برحسب میزان نفوذ و تاثیرگذاری قدرت های شبه قاره می توان به پاکستان اشاره کرد. این کشور بیشترین نقش را در تحولات سیاسی افغانستان داشته است. افغانستان از نظر موقعیت سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قومی و مذهبی، موجب شده که این کشور همواره تحت تاثیر قدرت های منطقه ای خصوصا پاکستان و فرامنطقه (غرب و شرق) قرار داشته باشد. تحولات سیاسی افغانستان پساطالبان از سیاست های متعارض و رقابت آمیز قدرت های شبه قاره، تاثیر زیادی پذیرفته است. پاکستان، یکی از مهم ترین کشورهای تاثیرگذار قدرت منطقه ای در تحولات سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی افغانستان است. به طوری که در دوره طالبان، مناسب ترین روابط در میان دو کشور حاکم بود. ولی پس از طالبان روابط دو کشور به شدت دچار تنش و بحران گردیده است. در این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نیز استفاده از تیوری قدرت های منطقه ای، تاثیر مثبت و منفی قدرت کشور پاکستان برتحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افغانستان موردبررسی قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: قدرت، سیاست، پاکستان، افغانستان، طالبان