فهرست مطالب

تحقیقات فرهنگی ایران - سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 57، بهار 1401)

فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 57، بهار 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/06/30
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سعیدرضا عاملی*، راضیه صیادی صفحات 1-22

    از آنجا که دانشگاه تهران یکی از نهادهای مهم علمی کشور است و دانشجو بعنوان رکن نهادهای دانشگاهی محسوب می شود، دو پرسش اصلی در این رابطه مطرح است: زیست جهان دانشجویی در دانشگاه تهران چیست؟ و این زیست جهان چه ارتباطی با فضا و ماموریت دانشگاه دارد؟ در این مقاله برای مطالعه چنین زیست جهانی، دیدگاه های نظری زیست جهان و کنش ارتباطی در جهان زندگی به کاررفته است. اطلاعات میدانی نیز با اتخاذ روش شناسی مردم نگارانه و دو ابزار این روش یعنی مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه ساخت یافته به دست آمد. با استفاده از روش مردم نگارانه دانشکده پزشکی از پردیس علوم پزشکی، دانشکده مهندسی برق و الکترونیک، مهندسی مکانیک و مهندسی عمران و نقشه برداری از پردیس فنی و دانشکده نمایش و موسیقی از پردیس هنرهای زیبا و همچنین دانشکده علوم اجتماعی از مجموعه علوم اجتماعی و رفتاری انتخاب و با سی نفر از دانشجویان مصاحبه انجام شده است. زیست جهان دانشجویی با هشت مقوله دانشجو، استاد، هم کلاسی، اصطلاحات دانشجویی، رشته تحصیلی، رسانه فضای مجازی، دانشگاه و خوابگاه تعریف شد و این نظام به هم پیوسته مورد مداقه قرار گرفته است. نتایج برخواسته از مصاحبه عمیق و کیفی بر این معنا تاکید می کند که با یک اختلال معنایی برای «حس دانشجو بودن»، روحیه همکاری علمی و افق نگاه به آینده در پرتو نقش فعال و موثر دانشجو و دانشگاه برای پیشرفت و توسعه کشور وجود دارد که مستلزم برنامه ریزی چند متغیره برای تقویت آن در دوران گذار از دانشگاه منزوی به دانشگاه پیوند خورده با جهان است.

    کلیدواژگان: زیست جهان، دانشگاه، دانشجو
  • مریم ازنب، سید جلیل موسوی، جمال الدین هنرور* صفحات 23-41

    مکان و حس دلبستگی به مکان از مباحث موردتوجه طراحان بوده است که فرد در ارتباطی درونی با محیط قرار می گیرد. احساس تعلق و دلبستگی به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که در هر موقعیت و فضا به منظور بهره مندی و تداوم حضور انسان در مکان نقش اثرگذاری می یابد. دلبستگی به گونه ای فرد را با مکان پیوند می دهد که آدمی خود را جزیی از مکان در نظر می‎گیرد. این حس، رابطه تعلقی و هویتی فرد به محیط اجتماعی است که در آن زیست می‎کند. بنابراین، هدف این مقاله دستیابی به عوامل موثر در شکل گیری حس دلبستگی به خانه، در پی شناخت ویژگی هایی از خانه است که نقشی موثر در ایجاد یا ارتقای این پیوند ایفا می کنند. این مقاله به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسانه اگزیستانسیال (تجربه زیسته افراد) به انجام رسیده است و در آن، از سه نوع مصاحبه غیررسمی (گفت و گو) و نیمه ساختاریافته و مصاحبه عمیق (ساختاریافته) به عنوان ابزار گردآوری داده ها بهره گرفته شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که دو دسته از عوامل می توانند در حس دلبستگی ساکنان به خانه موثر باشند: 1) دیالکتیک بیرون: ویژگی ها و عواملی که مربوط به بیرون خانه هستند (کیفیت جلوه بیرونی خانه، کیفیت خوش نامی محله و امنیت)؛ و 2) دیالکتیک درون: ویژگی ها و عواملی که مربوط به درون خانه هستند (مالکیت، کیفیت آسایش، کیفیت کالبدی خانه، کیفیت رضایت از همسایگی و روابط عاطفی مثبت در خانه) که بر شکل گیری دلبستگی ساکنان به خانه به عنوان مقوله «تعامل انسان و خانه» تاثیرگذار است و به عنوان هسته اصلی مقاله، شناسایی شد. در دیدگاه پدیدارشناسی، حس تعلق به معنی رابطه هم پیوندی میان انسان و محیط است که همه شاخص ها را دربرمی گیرد.

    کلیدواژگان: حس دلبستگی، پدیدارشناسی مکان، حس مکان، تجربه زیسته
  • هادی افرا* صفحات 43-68

    در دنیای فردگرای امروز که گروه ها، نهادها، هویت ها و نگرش های متنوعی در آن به وجود آمده است، احتمال برخورد فرهنگ ها خصوصا بین جوانان امری محتمل است. در چنین شرایطی این مدارای اجتماعی است که مانع شکل گیری خشونت و تعارضات در جامعه دارای تنوع فرهنگی می شود. ازاین رو، این مقاله به مطالعه رابطه فردگرایی و مدارای اجتماعی در میان جوانان شهر بجنورد پرداخته است. در این مقاله، 825 نفر از جوانان با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به سوالات پرسشنامه پاسخ دادند. پایایی و روایی آن با روش آلفای کرونباخ و اعتبار صوری تایید شده است. یافته ها نشان می دهد بین فردگرایی اخلاقی و مدارای اجتماعی، فردگرایی افراطی و مدارای اجتماعی، و همچنین بین فردگرایی اخلاقی/ فردگرایی افراطی و ابعاد سه گانه مدارای اجتماعی (مدارای سیاسی، مدارای هویتی و مدارای رفتاری) رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. نتایج حاصل از ضریب رگرسیونی نشان می دهد که فردگرایی اخلاقی و فردگرایی افراطی حدود 34 درصد واریانس مدارای اجتماعی را تبیین می کنند. بنابراین با رواج یکی از پیامدهای فرهنگی مدرنیته، یعنی فردگرایی، مدارای اجتماعی در جامعه افزایش می یابد.

    کلیدواژگان: فردگرایی، تنوع فرهنگی، مدارای اجتماعی، جامعه مدرن
  • افسانه قاسمی* صفحات 69-95

    در این مقاله، خلقیات ایرانیان به روش فازی بررسی شد تا نشان داده شود خلقیات نیز مانند بسیاری از مفاهیم فازی است. به همین دلیل، واقعه حساس و نقطه گسستی چون قحطی جنگ جهانی اول که تاثیر زیادی بر خلق وخوی مردم ایران داشت انتخاب شد. جنگ جهانی اول، تاثیرات زیادی بر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان بر جای گذاشت، لذا در این مقاله به طور خاص این تاثیرات بر خلقیات ایرانیان بررسی شده است. یافته ها نشان داد مردم در قحطی جنگ جهانی اول ویژگی هایی چون فردگرایی، جمع گرایی، استبدادستیزی و قانون گریزی را از خود نشان دادند که هر ویژگی در شاخص های متفاوت و درجات مختلف ظاهر شد. جمع گرایی با دو شاخص بخشش و مشارکت اجتماعی، و فردگرایی با شاخص هایی مانند ترجیح منافع مادی و غیرمادی ظهور یافت که ترجیح منافع مادی از سوی توانمندان نمره عضویت بالاتری (48/0) دریافت کرد. درقالب قانون گریزی، جرایم مختلفی در جامعه رخ داد که گران فروشی با 52/0، نمره عضویت بالاتری را به خود اختصاص داد. استبدادستیزی نیز با شاخص هایی مانند دخالت در امور و پاسخگویی حاکمان شناسایی شد که پاسخگویی حاکمان با 18/0، بالاترین نمره عضویت را دریافت کرد. بررسی نهایی مفاهیم نیز نشان داد قانون گریزی (در قالب مصداق گران فروشی) خلق معرف ایرانیان در قحطی جنگ جهانی اول بود. براین اساس، می توان گفت خلقیات مانند بسیاری مفاهیم فازی بوده و با استفاده از روش فازی می توان تحلیل واقع بینانه تری از آن ارایه کرد.

    کلیدواژگان: خلقیات، قحطی، جنگ جهانی اول، روش فازی کیفی
  • تجربه زیسته زنان متقاضی طلاق از فرایندهای وقوع طلاق
    مرضیه شهریاری*، عبدالرضا نواح صفحات 97-120

    رابطه میان عقلانی شدن روابط اجتماعی و آزادی فردی از درون مایه های اصلی جامعه شناسی است. هدف از این مقاله، شناسایی تمایل و علاقهمندی زوجین به جداشدن و گسستن روابط زناشویی طی مراحل قانونی است که در خانواده های در حال طلاق تابه حال پنهان مانده و درباره آن کمتر بحث و بررسی شده است. این مقاله به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و نیز با بهره مندی از راهبردهای نمونه گیری هدفمند (ازنوع گلوله برفی) انجام شده است. داده های مورد نیاز، ازطریق مصاحبه با 20 زوج در معرض طلاق تا حد اشباع انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته بررسی و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. پس از استخراج جملات و واژگان مهم از متن مصاحبه ها، 213 کد اولیه به دست آمد که با توجه به هدف و سوال مقاله بسترهای طلاق در چهار بزرگ مضمون کلان، میانی، خرد و تعاملی طبقه بندی شد. برپایه یافته های مطالعه حاضر، خطر روزمره شدن عشق و سرکوب امر عاشقانه، رنگ باختن سناریوی عشق، فانتزی و تخیلات جنسی، تغییر میل در فانتزی و ظهور دیگری بزرگ، فانتزی و تحریف عشق، دوآلیته عشق و فانتزی، خود زنانه و گذار به زنانگی هژمون است. به طور کلی، یافته های مقاله نشان می دهد که به طلاق انجامیدن رابطه ناگهانی نیست و تدقیق ساختار تجربه مشارکت کنندگان نشان دهنده نظام مندبودن ابعاد طلاق، چرخشی بودن بسترهای طلاق و شکل گیری فرایند ازدواج است.

    کلیدواژگان: پدیدارشناسی، خود زنانه، دیگری بزرگ، زنای ذهنی، طلاق، فانتزی
  • ماهرخ حق پرس*، سید حسین نبوی، محمدرضا کلاهی صفحات 121-148

    هدف این مقاله شناسایی دلالت های معنایی سوژه اخلاقی و بهنجار و سازوکارهای برساخت آن در نهاد خانواده است. رخدادهای تروماتیک نظیر قتل های ناموسی، برهه هایی هستند که با برهم زدن روابط درون خانواده از ظرفیت تحلیلی غنی برای شناسایی بایدها و نبایدهای درون خانواده برخوردارند. برای این منظور از رویکرد بازنمایی استوارت هال و برنامه پژوهشی قوی جفری الگزاندر استفاده شده است. پرسش های اصلی مقاله عبارت اند از: دلالت های معنایی سوژه اخلاقی و بهنجار در خانواده چیست؟ و سازوکار برساخت سوژه اخلاقی در خانواده چیست؟ برای پاسخ، 65 یادداشت و سرمقاله از روزنامه های «شرق»، «اعتماد ملی» و «همشهری» در یک بخش و روزنامه های جوان و کیهان در بخش دیگر که به بازنمایی قتل رومینا اشرفی پرداخته اند، با استفاده از چارچوب روشی روایت پژوهی و سنخ تحلیلی تحلیل تماتیک، بررسی و تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد در هر دو بخش، مولفه های مشابه از اخلاقیات فردی درون نهاد خانواده به عنوان امری بهنجار بازنمایی شده است. سوژه بهنجار،خودبنیان،خودتنظیم گر و استانداردشده که می تواند آرمان جهان یکدست شده در شبکه اطاعت و انقیاد را تحقق بخشد. اما متولیان این جهان آرمانی در دو روایت با هم متفاوت اند. متولیان در روزنامه های «جوان» و «کیهان»: خانواده مقدس، پدر ناموس مدار و حقانیت تام حاکمیت، و در روزنامه های «شرق»، «اعتماد ملی» و «همشهری»: پدر بهنجار، معیارهای حقیقت پنداشته شده متخصصان روان شناسی و نظام آموزشی هستند.

    کلیدواژگان: ارزش مندی ناموس، بازنمایی، جامعه شناسی فرهنگی الگزاندر، مجازات قصاص
|
  • S.R. Ameli *, R. Sayadi Pages 1-22

    Given that the University of Tehran is one of the key institutions of knowledge production, two main questions arise in this regard: What is the student lifeworld at the University of Tehran? What is the connection between this lifeworld and the university? In the course of this research to reach the actual answer to the problems, theoretical views of lifeworld and communication action were taken into account. Field information was obtained using ethnographic methodology as well through two tools, namely participatory observation and semi-structured interview. The sample of the study was 30 students who were interviews. They were from different colleges such as medical sciences; electrical, electronic, and mechanical and civil engineering departments and technical campus, theater and music from the faculty of fine arts, faculty of social sciences. The student's world was defined by eight categories: student, professor, classmate, academic terms and field of study, cyberspace, media, university, and dormitory. Results was obtained from qualitative interviews, with emphasis being on the existence of a semantic disorder for the "sense of being a student", the spirit of scientific cooperation and the horizon of looking to the future in the light of active and effective role of students and universities for the development of the country.

    Keywords: lifeworld, University, student, sense of being student, connecting with world, University of Tehran
  • M. Aznab, S.J. Mousavi, J. Honarvar * Pages 23-41

    Place and the sense of attachment to a place are among the topics that are considered in this study in which people are shown to have internal relationship with the environment. In fact, the feeling of belonging and attachment to a place play a decisive role in any situation and space, in order to benefit and maintain human presence there. This sense leads to the connection in such a way that man considers himself as a part of the place. The spatial attachment is a relationship of belonging and identity to the environment in which one lives. For this reason, the purpose of this study is to achieve the effective factors in the formation of a sense of attachment, by recognizing the characteristics of the place. This research is qualitative in nature and is conducted with an existential phenomenological approach in which three types of informal (conversational) and semi-structured interviews and in-depth (structured) interviews are used as data tools. Findings show that two categories of factors can be effective in the sense of attachment of residents to the house: external dialectic and factors that are related to the outside of the house (i.e., the quality of the exterior appearance of the house; neighborhood reputation and security) and internal dialectics factors that are related to inside (i.e. ownership; quality of comfort; physical quality of the house; neighborhood satisfaction and positive emotional relationships). These two categories influence the formation of residents' attachment to house i.e. "human-house interaction" and have been identified as the core of research. In the phenomenological approach, the sense of belonging means the inter-relationship between human and the environment, which includes all indicators.

    Keywords: sense of attachment, phenomenology of place, Sense of place, existential experience
  • H. Afra * Pages 43-68

    In a contemporary individualistic world with a significant diversity of groups, institutions, identities, and attitudes, cultures are likely to collide, especially among young people. In such circumstances, it is social tolerance that prevents the eruption of violence and conflict in a culturally diverse society. Therefore, the present study aims to study the relationship between individualism and social tolerance in the youth of Bojnord. A total of 825 young people were selected by the multi-stage cluster sampling technique and interviewed through a questionnaire. Its reliability and validity are confirmed by Cronbach's alpha technique and face validity. The findings show that there is a significant and direct relationship between moral individualism and social tolerance, extreme individualism and social tolerance, as well as between moral individualism / extreme individualism and the three dimensions of social tolerance (political, identity, and behavior). The results of the regression coefficient show that moral individualism and extreme individualism explain about 34% of the variance of social tolerance. Thus, with the spread of one of the cultural consequences of modernity, namely individualism, social tolerance increases in society.

    Keywords: individualism, Cultural diversity, Social Tolerance, Modern Society
  • A. Ghasemi * Pages 69-95

    The Iranians’ Ethos is one of the issues that have been taken into account by researchers in recent decades. This article takes up the issue using a fuzzy method and attempts to show that ethos like many other concepts is fuzzy. For that purpose, break points and sensitive historical events were selected that had a great impact on the mood of Iranians, including the famine during the First World War. The war in the early 20th century had also adversely impacted the economic, social and cultural life of Iranians, which in this study specifically examines as the Ethos of Iranians. The results show that the people during the famine demonstrated characteristics such as individualism, collectivism, anti-authoritarianism and lawlessness, each of which too prevailed to some extent among Iranians. Collectivism emerged in the form of two indicators of generosity and social participation, individualism as consideration to material and immaterial interests, with the material having a higher membership score (0.48). On the discussion of lawlessness, various crimes emerged and overcharging had the highest score with 0.52 points of fuzzy membership. Anti-authoritarianism was also manifested in the form of indicators such as interference in the government’s affairs and accountability, in which the latter received the highest score with 0.18 member score. The final analysis of the concepts also shows that overcharging was the main Ethos during the famine of the First World War. Finally, it can be said that Ethos is like many fuzzy concepts and using this method can provide more appropriate results.

    Keywords: Iranians’ ethos, famine, World War 1, qualitative fuzzy method
  • M. Haghpors *, S.H. Nabavi, M.R. Kolahi Pages 121-148

    The paper aims to identify the semantic implication of moral and normal subjects, and mechanisms of their reconstruction in the family institution. For this purpose, here Stuart Hall’s representation approach and Jeffrey Alexander's strong research program have been applied to reach the conclusion on the main research questions: What is the semantic implication of moral and normal subjects in the family? And what is the mechanism for reconstructing a moral subject in the family? 65 notes and editorials published in Shargh, Etemad-e Melli and Hamshahri newspapers in one section as well as Javan and Kayhan were selected and reviewed in the course of the study. Newspapers in the other section, representing the murder of Romina Ashrafi, were examined using a narrative research framework and thematic analysis. Findings reveal that in both sections, similar components of individual ethics in the family institution are represented as a normal ideal of a unified world in the network of obedience and submission.

    Keywords: Alexander's cultural sociology, honor value, Representation, retribution punishment