فهرست مطالب
نشریه جامعه شناسی ارتباطات
پیاپی 4 (تابستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/05/10
- تعداد عناوین: 6
-
صفحات 3-6
در موخره سرمقاله پیشین، ذیل عنوان باید و نبایدها در حوزه دانش ارتباطات و روابطعمومی، فرجام سخن از آنچه گفته آمده این بود که شماری از روابط عمومیها، به ویژه روابطعمومیهای نهادها و سازمانهای مهم شهری به سبب ناکارآمدی و دوری جستن خواسته یا ناخواسته از وظایف اصلی و هدفهای راهبردی خویش، کشتی به خشکی میرانند. و اینک در این جستار و نوشتار مکمل، با نگاهی تیزبینتر و فرانگرتر به ابعاد و زوایای آشکار و پنهان موضوع، بر آنیم که پرده های ابهام از حقایق برگیریم تا شاید از این پس در پرتو روشن اندیشی و اعتنای مدیران کنشگر و پویای سازمان ها، فرجامی خجسته و تغییری نیکو را در این وادی عرصه گاه نوید بخش باشیم و افق هایی روشن به روی آینده و سرنوشت روابط عمومیها بگشاییم. یکی از نکات مهم و درخور تامل و تدقیق در این باب، بازشناسی ماهیت روابط عمومیهای سازمانها و نهادهای خدمترسان و مردم محور و مرزبندی خردمندانه آنها از روابط عمومیهای موسسات و بنگاه هایی است که بر حسب وظیفه و ماموریت برای تحقق هدفهای اقتصادی و تجاری موسسه متبوع تلاش می ورزند. زیرا ناگفته پیداست که تفاوت این دو، کاملا بنیادی، محتوایی و ریشه ای است و توامان نمی توانند هدف های مشترک و یکسانی را تعقیب کنند. آن یک به تبع از هدف های راهبردی سازمان متبوع خود باید با سرانگشت تدبیر و هنر و دانش ارتباطی خویش، موجبات جلب رضایت قاطبه و جمهور مردم را در مقام مخدومین جامعه بزرگ شهری و فراتر از آن فراهم سازد؛ و این یک در صدد جلب رضایت مشتری به نیت رونق بخشی فعالیت های اقتصادی موسسه تجاری و تولیدی است. اولی برای نیل به مقصود، به پشتوانه یک سلسله تحقیقات ژرف علمی، نظرسنجیهای میدانی و برنامه ریزی های هدفمند، طرح توسعه گام به گام و پایدار را با تبعیت بخردانه از اصول و رویکردهای خلاق نسبت به سیاست های کلان دستگاه های مرجع، برای پیشرفت و تعالی جامعه بزرگ شهری و فراهم آوردن اسباب رفاه شهروندان هدایتگری میکند و دومی خلاقیت و دانش و مهارت ارتباطی خود را وقف برنامه های اقتصادی و هدفهای تجاری بنگاه یا موسسهای میکند که در آن فعالیت دارد. این یک باید ماخوذ به اصول و آداب اخلاق اجتماعی، و متعهد و ملتزم به رسالتها و موازین برگرفته از ارزشهای حاکم بر جامعه باشد و آن دگر، پیشرفت کار خویش را منوط به تبلیغات موثر برای جلب مشتری بیشتر میپندارد و از اصول اخلاق تجارت تبعیت میکند. این یک موفقیت درخشان خود را در گرو جلب رضایت بیشتر مردم از طریق توزیع عادلانه خدمات، مشارکت فعال در امر کاهش آسیبهای اجتماعی، تقویت حس تعلق شهروندی و برخودار نمودن هرچه بیشتر مردم از ره آوردهای توسعه می بیند و آن دگر میزان موفقیت روابطعمومی را با بازدهیهای اقتصادی و دستاوردهای نو در توسعه روابط و مناسبات تجاری به محک ارزیابی میکشاند. آری، بدین منوال، روابطعمومی به عنوان یک نهاد خدمترسان، اعتماد سازی را شرط تحقق هدف های راهبردی نظام و سازمان متبوع می داند و آن را به منزله یک اصل در سرلوحه کار خود قرار میدهد، حال آن که روابط عمومی های موسسات تجاری و تولیدی، اعتماد سازی را متلازم و متناظر با تحقق برنامههای کلان اقتصادی و بازدهی چشمگیر سرمایه گذاری میپندارند. بر اساس چنین رویکردی میتوان نتیجه گرفت که: 1- روابطعمومیها به منزله پلهای ارتباطی مستحکم، تزلزل ناپذیر و دو سویه باید تسهیل بخش و فراهم آورنده زمینههای برقراری ارتباط متقابل مسوولان با مردم باشند و این اصل را یک وظیفه مبرم و ضرورت غیرقابل احتراز برای اعتمادسازی و نیز فرصت و زمینهای مساعد برای نیازسنجیها و تعیین اولویتها در فرایند توسعه پایدار و تدوین برنامههای میان مدت و دراز مدت عمرانی، اصلاحی، فرهنگی و اجتماعی بدانند. 2- اقتدار و میزان توانمندی یک روابطعمومی پویا و خلاق با شمارکارکنان، تجهیزات و فنآوری های نوین ارتباطی پیشرفته و فعالیتهای تبلیغاتی ورسانهای صرف محک نمیخورد. سنجش افکار عمومی از طریق نظرسنجیهای دقیق و میدانی، پیوند ناگسستنی با مردم و دردها و آرزوهای مشترک آنان، تعهد و التزام به ارزشهای والای اخلاق اجتماعی، داشتن روحیه معدلت پروری و عدالت گستری، همچنین خلاقیت و نوآوری در رویارویی با چالشها و بحرانهای نوپدید در جامعه شهری، استفاده بهینه و به هنگام از فنآوریهای نوین ارتباطی در اطلاع رسانی و شماری از مولفههای دیگر باید درهم آمیخته شود تا روابطعمومی را در رسالتی که به دوش میکشد، کامیاب و ظفرمند سازد. 3- روابطعمومی باید چشم بینا و ذهن هوشمند سازمان یا نهاد خدمترسان باشد نه آیینه خودپسندی و خودشیفتگی مدیران! بنابراین تمجیدها و ستایشگریهای اغراقآمیز از مدیران و چشم فروبستن بر کاستیها، خیانت آشکاری است که پیامدهای شوم و زیانبار آن گریبانگیر جامعه میشود. چندگاهی است که خودانتقادی در سازمانها و نهادهای خدمترسان به ورای فراموشی سپرده شده است که یکی از دلایل آن، گسست ارتباطی آنان از مردم، غفلت از نقصانهای عملکردی خود و بها ندادن به نظرها و دیدگاههای سازنده است. خودانتقادی لازمه بهبود تصمیم سازیها، سیاستگذاریهای دقیق و اصلاح امور جامعه است و در نبود آن،کاستیها فزونی می گیرد و هیچ یک از هدفهای راهبردی به طور کامل محقق نمییابد و به فرجام نمیرسد. 4- روابطعمومیها با کند و کاو بیشتر در حوزه جامعه شناختی شهری، همچنین رفتارشناسی لایههای جامعه شهرنشین، به این نتیجه خواهند رسید که پارهای از کنشهای تبلیغی آنها هنگامی که مبتنی بر راست گفتاری نباشد، بازخورد و برون داد معکوس و نامطلوب خواهد داشت و سرانجام در تعارض و تقابل با هدفهای سازمانی قرار میگیرد. برای مثال متاسفانه بعضی از تبلیغهای غیر ضروری و اغراقآمیز در قالب بنر و سایر گونههای تبلیغی، نه تنها فاقد اثربخشی مثبت میشود، بلکه عملا اذهان شهروندان را میکاود و چه بسا می آزارد که به راستی چرا اینچنین هزینههای سنگین بر شهر تحمیل میشود و پول آن در جیب کدامیک از موسسات و بنگاههای تبلیغاتی مورد حمایت قرار میگیرد!؟ و بدیهی است که تداوم و استمرار این نوع رفتارهای غلط، بحران را آنچنان تشدید میکند که متاسفانه برخی شهروندان پرخاشگر، عصبانی و ناراضی را به ورطه «وندالیسم» و تخریب اموال عمومی میکشاند. البته وندالیسم فقط پدیده زیانبار و آسیبی نیست که چهره کریه خود را در فضای شهری آشکار می سازد و پنجه لجاج و انتقال بر چهره شهری میکشد، بلکه فاجعه بارتر از آن، این است که سلب اعتماد عمومی، وادادگی و واگرایی ناشی از هم گسیختگی روابط و مناسبات حاکم بر جامعه شهری که در غایت به سلب هویت شهروندی و به بیان دقیقتر «عدم خاطر تعلق شهروندی» میانجامد، از عواقب سوء و شومی است که شهر را برای شهروندان نا امن میسازد و انتظام و انسجام شهری را شدیدا به مخاطره میافکند. 5- و در خاتمه این که، اگر روابطعمومیها فعالیتهای خویش را در حصار تنگ و تیره جناحهای سیاسی محصور کنند، از هدفهای اصلی خدمترسانی فاصله گرفته و ناگزیر به دنباله روی از مشیهای سیاسی ناپایدار، مواضع لغزنده جناحی و فراموش کردن رسالتهای بزرگ و ارزشمندی میشوند که خود را مکلف به انجام آن میدانستهاند. امید آن که به نیروی عشق و عقل و عدل بتوانیم نوید بخش فرداهایی بهتر باشیم و همدوش و همگام با خیل عظیم خدمتگزاران این مرز و بوم، جامعه را به منزلگاههای توسعه رهنمون نماییم./ عباس زمانی- مدیر مسوول
کلیدواژگان: روابط عمومی، رسانه، علوم ارتباطات -
صفحات 7-24
این پژوهش با هدف شناسایی موانع ارتقاء سرمایه اجتماعی در استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش، کیفی و از نوع پدیدار شناسی بوده و حوزه پژوهش شامل اساتید، کارشناسان و متخصصین حوزه رسانه، ارتباطات، جامعه شناسی و علوم اجتماعی بودند که در این زمینه تعداد 18 نفر با روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب و اطلاعات آنها با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استخراج شد که جمع آوری یافته ها تا اشباع نظری اطلاعات ادامه داشت و با روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مهمترین موانع ارتقاء سرمایه اجتماعی در استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی عبارتند از حضور کاربر با هویت جعلی، بی اعتمادی به شبکه های اجتماعی داخلی، انتشار اخبار منفی به دلایل فرهنگی، بی اعتمادی مردم به حاکمیت، ناتوانی نخبگان در بهره برداری از فضای مجازی، نگاه منفی به فضای مجازی، ضعف در پیام رسانهای داخلی، بی اعتمادی در اثر محتوای نامعتبر، بهره گیری موثرتر دشمن از فضای مجازی، ترویج ارتباطات نابهنجار، گسترش فردگرایی، وارونه نمایی واقعیت، تضعیف سرمایه اجتماعی سنتی، تضعیف اصول اخلاقی، تهدید سنت ها و رسوم بومی، ترویج ادبیات غیر بومی، تغییر در باورهای مثبت کاربران و ابزار سلطه غرب بودن فضای مجازی.
کلیدواژگان: شبکه های اجتماعی، فضای مجازی، سرمایه اجتماعی، ارتباطات -
صفحات 25-44
امروزه ضرورت بکارگیری تکنولوژی در تمامی سازمانها به امری مهم تبدیل شده است، خصوصا روابط عمومی ها که در راستای ماموریت خود در امر اطلاع رسانی بیشتر و بهتر اهمیت بکارگیری تکنولوژی های جدید مانند شبکه های اجتماعی مجازی را بیش از پیش درک نموده اند، این امر ضرورت توجه و بکارگیری قابلیتهای کانالهای ارتباطی جدید را نشان می دهد. با توجه به این موارد، هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر شبکههای اجتماعی در دنیای روابط عمومی است. روش تحقیق توصیفی پیمایشی و از نوع کاربردی است. دادههای تحقیق با استفاده از پرسشنامه بسته محقق ساخته، که از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار بوده است، جمع آوری شد. نمونه ای شامل 196 نفر از مراجعه کنندگان به واحد روابط عمومی شهرداری بابل که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند، به پرسشنامهها پاسخ دادند. داده ها بعد از بررسی و کد گذاری با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در ادامه با استفاده از آزمونهای نرمالیته، همبستگی و رگرسیون خطی نتایج تحقیق نشان داد که؛ به ترتیب، بکارگیری شبکه های اجتماعی مجازی (تلگرام) در روابط عمومی بر توسعه خدمات اطلاعرسانی، توسعه دسترسی به منابع خبری دسته اول، انگاره سازی مثبت و کارایی و راندمان روابط عمومی الکترونیک در شهرداری بابل تاثیر دارد.
کلیدواژگان: شبکه اجتماعی، روابط عمومی، شهرداری، بابل -
صفحات 45-54
ورود فضای مجازی به دنیای ارتباطات دیدگاه های نوینی را در این عرصه مطرح کرد. در علوم ارتباطات، توسعه فناوریهای ارتباطی همیشه با ایجاد نظریه های تازه ارتباطی همراه بوده است. در شبکه های اجتماعی، مفاهیم زمان و مکان معانی تازه ای پیدا کرده اند که با معانی سنتی آن در جوامع سنتی و صنعتی تفاوت دارد. انتقال آنی اطلاعات و امکان ارتباط هم زمان میان افراد در نقاط مختلف، فواصل زمانی و مکانی را از میان برده و چارچوب های نظم سابق را مخدوش کرده است. امروزه هر کسی میتواند با ورود به این شبکه ها هر پیامی را به هر کسی در هر کجا و به هر تعداد ارسال کند. بر این اساس در مقاله حاضر به جایگاه روابط عمومی و بررسی کاربردها و نقشی که شبکه های اجتماعی در انجام وظایف و ماموریت های روابط عمومی ایفا میکند، می پردازیم.
کلیدواژگان: روابط عمومی، شبکه های اجتماعی، شبکه مجازی، رسانه های اجتماعی -
صفحات 55-66
درجوامع امروزی دسترسی به اطلاعات واقعی و بدون تغییر، جزء نیازهای غریزی و اثبات شده هر شهروند بوده که با حجمه ای از رسانه های نوین ارتباطی این اطلاعات دستخوش تغییر و دگرگونی می شود. هرشخص جهت دسترسی به اطلاعات باید فنون آن را بداند که در مواجهه با پیام های مختلف به سوالات مطرح شده رسانه ای پاسخ دهد که چه کسی این پیام را تولید کرده است؟ هدف از ساخت این پیام چیست؟ این پیام برای چه فرهنگی ساخته شده است؟ از چه قالب و فنونی برای توجه مخاطب استفاده شده است؟ گیرندگان این پیام چه اشخاصی هستند؟ یعنی در چه شرایط سنی، تحصیلی، مذهبی هستند؟ از طرف دیگر اکثر تولید کنندگان پیامها برای رسیدن به اهداف خود دست به هر ترفندی می زنند که مخاطبان بیشتری را جذب پیام های خود نمایند، این ترفندها در تصاویر، متن ها و فیلم ها به چشم می خورد. با توجه به مطالب ذکر شده هر شخص در مواجهه با پیامها باید به اینگونه سوالات پاسخ دهد و با ترفندهای متعدد رسانه ای آشنایی داشته باشد تا مورد اثابت پیام های کاذب قرار نگیرد که ذهن و وقت خود را تا رسیدن اطلاعات صحیح درگیر خود نماید و یا با انتشار آن، باعث ترویج شایعات و اطلاعات کذب نباشد. نوشته پیش رو ابتدا به تعاریفی همچون؛ رسانه، انواع رسانه، کارکرد رسانه ها، دروازه بانان رسانه ها و تشریح سرمایه داران رسانه ها می پردازد و در آخر نحوه مواجهه با پیام ها را در قالب سواد اطلاعاتی در اختیار خواننده قرار می دهد. امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را در این عرصه ادا کرده باشم و برای مخاطبان عزیز ارزش علمی و تخصصی داشته باشد.
کلیدواژگان: روابط عمومی، اطلاع رسانی، رسانه، ارتباطات جمعی -
صفحات 67-90
ادوارد هاپر از هنرمندان اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 و مکتب ریالیسم از مکاتب هنری عصر مدرن و نتیجه انقلاب صنعتی بود. تغییر رویکرد هنر در عصر شکل گیری جامعه متوسطه بعد از انقلابهای سیاسی و اجتماعی بزرگ از کارکرد تزیینی و آیینی به کارکرد رسانه ای و اجتماعی یکی از دغدغه های شکل گیری واقعیت گرایی در هنر بود. تغییر موضوعی و پرداخت انتقادی به موضوع های روزمره قشر متوسط در هنر بعد از گذر از نوسانات اجتماعی اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 و به دنبال گسترش علمی و شکلگیری نظریات زیست شناسی، روانشاسی و جامعه شناسی به انتقاد از تحولات روحی انسان از جمله بیگانگی انسان رسید. بیگانگی که نتیجه جامعه مدرن برشمرده شده است. دغدغه بسیاری از هنرمندان مانند هاپر گردیده است که در آثار آنها نمود واقعی یافته است. شکل گیری هنر عکاسی و سینما و تاثیر پذیری و تاثیرگذاری آنها از و بر هنرهای دیگر نمی توانیم نادیده بگیرم. با مرور انتقادی از وجود بیگانگی انسان در اندیشمندان مدرن مانند اریک فروم به تاثیر این نظریه انقادی و رابطه سینما بر آثار هاپر با مرور موردی دو اثر نقاشی «فیلم نیویورکی» 1939 و «دفتر کار»1960 از دوران شکوفایی هنرمند به تاثیر موضوع بیگانگی در اثار او و تاثیر رسانه سینما بر نقاشی های او می رسیم.
کلیدواژگان: هاپر، رئالیسم، بیگانگی، مدرنیسم، هنر
-
Pages 3-6
-
Pages 55-66