فهرست مطالب

فصلنامه سیاست خارجی
سال سی و ششم شماره 4 (پیاپی 144، زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/12/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • حیدرعلی مسعودی* صفحات 5-28
    نظم بین المللی در حال گذار یکی از جذاب ترین موضوعات پژوهشی روابط بین الملل در دهه های اخیر بوده است. وجه مشترک پژوهش های واقع گرا و لیبرال در این زمینه، تمرکز بر ابعاد مادی نظم بین المللی و وجه افتراق آنها ماهیت منازعه آمیز یا همکاری جویانه سیاست بین الملل در دوران گذار است. با وجود این پیشینه نظری، ابعاد معنایی نظم بین المللی در حال گذار در این تحقیقات مغفول مانده است. تحقیقات سازه انگارانه معدود درباره  این ابعاد نیز صرفا برخی ابعاد را مبنا قرار داده اند و جامعیت لازم را ندارند. بر این اساس، سوال اصلی مقاله این است که رویکرد سازه انگاری چه کمکی به فهم نظم بین المللی در حال گذار می کند. برای پاسخ به این سوال ابتدا ادبیات موجود مورد بررسی قرار خواهد گرفت. سپس چارچوب مفهومی سازه انگارانه شامل مقوله ایده ها، هنجارها و هویت ها برای فهم ویژگی های نظم بین المللی در حال گذار توضیح داده خواهد شد. سپس در سه بخش مقاله، تداوم، فرسایش و ظهور ایده ها، هنجارها و هویت ها در نظم بین المللی در حال گذار مورد بررسی قرار خواهند گرفت. یافته اصلی مقاله این است که روندهای همزمان تداوم، فرسایش و ظهور ایده ها، هنجارها و هویت ها مهم ترین ویژگی نظم بین المللی در حال گذار از منظر سازه انگاری است.
    کلیدواژگان: نظم بین المللی در حال گذار، سازه انگاری، ایده ها، هویت ها، هنجارها
  • پریسا شاه محمدی*، رضا خلیلی صفحات 29-52

    فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موجب حضور تدریجی رژیم اسراییل در منطقه قفقاز، به ویژه جمهوری آذربایجان شده است. این کشور، با استقبال از برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم اسراییل، آن را به عنوان دروازه ورود به غرب و ایالات متحده آمریکا قلمداد می نماید. این رژیم نیز تلاش دارد با نفوذ بیشتر در جمهوری آذربایجان، نگرانی های امنیتی خود را به جدار مرزهای ایران منتقل نموده و با استفاده از ایجاد پایگاه هایی در مرزهای ایران، آسیب پذیری این کشور را افزایش داده و به همان نسبت دغدغه های امنیتی خود را در قبال ایران کاهش دهد. در واقع، ماهیت روابط رژیم اسراییل با جمهوری آذربایجان باید فراتر از دشمنی ایدیولوژیک و سیاسی با ایران و در جهت درک توازن قوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. مقاله درصدد پاسخ به این سوال است که هم گرایی جمهوری آذربایجان و رژیم اسراییل چه تاثیری بر امنیت ملی ایران دارد؟ در همین راستا اطلاعات و داده ها با بهره گیری از مقالات، اسناد و منابع کتابخانه ای جمع ‏آوری شده و با توصیف و تحلیل آنها با روش تحلیل تاریخی و استنباط منطقی این نتیجه حاصل شده است که هم گرایی جمهوری آذربایجان و رژیم اسراییل سبب افزایش نفوذ و حضور تل آویو در محیط پیرامونی امنیتی ایران شده و تهدیدات مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی و... را  در قالب ترویج فرهنگ غربی، تفکرات ضداسلامی، ضد شیعی و سکولار، جلوگیری از مشارکت ایران در تحولات کشورهای خاورمیانه و عدم مشروعیت نفوذ ایران در منطقه خلیج فارس علیه این کشور ایجاد کرده است.

    کلیدواژگان: همگرایی، امنیت ملی، ایران، جمهوری آذربایجان، رژیم اسرائیل
  • محمدرضا محمدی گودرزی*، سعید فریدی، فریدون طالب پور صفحات 53-74

    مناقشه هسته ای ایران و کشورهای1 +5، یکی از چالش برانگیزترین موضوعات سیاست داخلی و خارجی ایران در طی یک دهه گذشته بوده است. پس از امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، به دلیل خروج یک جانبه آمریکا از این توافق و عدم پایبندی سایر طرف های غربی به تعهدات پیش بینی شده در آن مبین آغاز بازی جدید و یا تغییر در تاکتیک و تکنیک های بازی های قبل بود. باتوجه به لزوم تعامل سازنده با کشورهای جهان در چارچوب اصول سیاست خارجی ج.ا.ا (عزت، حکمت و مصلحت) و جلوگیری از غافل گیری در برابر اقدامات و تصمیمات کشورهای مقابل، این پژوهش باهدف پیش بینی گزینه های احتمالی پیش روی هر یک از طرفین و رفتار متقابل طرف دیگر در آینده با بهره گیری از تیوری بازی ها بررسی اسناد و مدارک و سایر بانک های اطلاعاتی مرتبط با برجام و تحلیل آن ها انجام شد. نتیجه تحقیق، بیان گر ایجاد توافق جدیدی است که خواسته های طرفین در آن به صورت عادلانه تامین گردد. در صورت تحقق این امر، ایالات متحده با بیان عبارت های بشردوستانه و لزوم رفع تحریم های اقتصادی به منظور کاهش فشار بر مردم ایران بازگشت خود به برجام را توجیه نموده و جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به اصول سیاست های خارجی خود (عزت، حکمت و مصلحت) در خصوص مسیله برجام با طرف مقابل مذاکره می نماید.

    کلیدواژگان: برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، تئوری بازی ها، دیپلماسی، کشورهای 1+5
  • رحیم افشاریان*، رضا عرب چادگانی، مرضیه جوادی ارجمند صفحات 75-110

    جمهوری اسلامی ایران با ترسیم چشم انداز بیست ساله (1404-1384ه.ش.)، هدف خود را کسب جایگاه اول منطقه در حوزه های مختلف قرار داده است. تبدیل شدن ایران به قدرت برتر منطقه ای با چالش های متعدد اقتصادی، سیاسی و امنیتی رو به رو است به نحوی که شناخت راهبرد مناسب جهت دست یابی به این هدف ضروری بوده و فقدان چنین راهبردی باعث هدر رفت منابع سیاسی و اقتصادی ایران خواهد گردید. در این پژوهش با به کارگیری نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای و بررسی ویژگی های منطقه پیرامونی، مناسبات قدرت میان ایران و دیگر قدرت منطقه ای مدعی، تلاش شده است با استفاده از روش های کمی و کیفی و ابزارهای جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و هم چنین پرسش نامه که روایی آن با نظر خبرگان و پایایی آن با آلفای کرونباخ 0.9 تایید گردید، و به کارگیری تکنیک  SWOT  به منظور تحلیل یافته های پژوهش، به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که در رویکرد مجموعه امنیتی منطقه ای، بهترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران در دست یابی به قدرت برتر منطقه ای کدام است. اولویت راهبردهای 18گانه احصایی در این پژوهش نشان می دهد که دست یابی به این سطح از قدرت، ارتباط نزدیکی با حوزه اقتصادی دارد، به گونه ای که سه راهبرد نخست با نمره جذابیت بیشتر از 9 در این حوزه قرار می گیرند. بر این اساس راهبرد «دست یابی به قدرت برتر منطقه ای از طریق تقویت قفل شدگی اقتصادی به وسیله افزایش حجم مبادلات تجاری و فعال کردن نهادها و سازمان های اقتصادی منطقه ای » با نمره جذابیت 6/9 به عنوان راهبرد پیشنهادی پژوهش جهت دست یابی ایران به قدرت برتر منطقه ای پیشنهاد گردید.

    کلیدواژگان: راهبرد، مجموعه امنیتی منطقه ای، قدرت برتر، خاورمیانه، ج ا ایران
  • سید مهدی حسینی متین* صفحات 111-144

    دولت انگلیس برای نخستین بار پس از دهه 1970 میلادی و طی چندسال اخیر به ویژه پس از آغاز فرآیند خروج از اتحادیه اروپایی موسوم به «برگزیت»، اقدامات و کنش های متمایزی نسبت به گذشته در منطقه خلیج فارس انجام داده است که با الگوی رفتاری این کشور از سال 1969 مبنی بر «خروج از شرق سویز یا خلیج فارس» تاکنون، فاصله داشته و حاکی از نوعی تحول در سیاست خارجی این کشورنسبت به این منطقه است. لذا پرسش مهم این پژوهش این است که علت عمده این تغییر رویکرد وتغییر الگوی رفتاری انگلیس چیست؟ نوشتار حاضر بر این فرضیه استوار است که «علت اصلی رفتارهای اخیر انگلیس نگرانی از ایجاد «خلا قدرت» و پیگیری نوعی «سیاست موازنه قدرت» در چارچوب راهبرد «بریتانیایی جهانی» در منطقه است. روش پژوهش به کارگرفته شده در نوشتار حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر کاربست مفاهیم برگرفته شده از نظریه نوواقع گرایی در روابط بین الملل است که به نظر می رسد در این جا کارآیی بیشتری نسبت به سایر نظریه ها دارد. براین اساس، ابتدا تمام اطلاعات و داده های موجود در مورد موضوع شامل منابع نوشتاری، کتابخانه ای، اینترنتی، مقالات و اظهارات مقامات رسمی جمع آوری و سپس در راستای پشتیبانی از فرضیه اصلی نوشتار کنونی و در چارچوب نظری ارایه شده، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند. نتیجه بررسی های صورت گرفته حاکی از آن است که انگلستان در دوره جدید با تکیه بر ادراکات خود از شرایط حساس منطقه استراتژیک خلیج فارس و با احساس خطر از خلا قدرت ناشی از کاهش حضور آمریکا، درصدد است با پیشبرد سیاست موازنه قدرت نقش فعالانه ای در تحولات و معادلات این منطقه برعهده داشته باشد.

    کلیدواژگان: موازنه قدرت، خلا قدرت، سیاست خارجی، نظام بین الملل، بریتانیا، و، خلیج فارس
  • قدرت الله بهبودی نژاد* صفحات 145-174
    در این نوشتار تلاش شده است تا با استفاده از روشی تحلیلی-تبیینی به این پرسش پاسخ داده شود که جایگاه خلیج فارس در بازی بزرگ بین دو استراتژی ایندو-پاسیفیک آمریکا و ابتکار کمربند و جاده چین چیست؟ فرضیه تحقیق این است که تلاش های آمریکا و چین برای ترسیم نظم منطقه ای جدید که در قالب دو استراتژی ایندو- پاسیفیک و کمربند- راه متجلی شده است، زیرمنطقه خلیج فارس را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در نتیجه، کشورهای حوزه خلیج فارس که از چتر امنیتی آمریکا برای توسعه روابط تجاری با قدرت های فرامنطقه ای از جمله چین و هند استفاده کرده اند، در صورت تشدید رقابت بین این دو استراتژی و ایجاد کمشکش، چیزهای زیادی برای به دست آوردن یا باختن دارند. یافته های تحقیق هم چنین نشان می دهد که این معضل کشورهای حاشیه خلیج فارس را به بازی با حاصل جمع صفر تشویق می کند و باعث تشدید توازن قوا می شود که پیامدهای منفی بر امنیت منطقه ای دارد.
    کلیدواژگان: کواد، خلیج فارس، ابتکار عمل کمربند- راه، استراتژی ایندو-پاسیفیک، ایران
  • زهره خانمحمدی، علیرضا سلطانی* صفحات 175-200

    فدراسیون روسیه اگرچه با فروپاشی شوروی متولد و به زعم برخی نویسندگان دچار سرگشتگی هویتی شد اما می توان آن را دولتی قدیمی محسوب کرد که بر اساس برخی شاخص ها هویت آن از دوره تزارها تا امروز تداوم داشته است. «اقتدارگرایی» و «قدرت بزرگ» که همواره در تاریخ و هویت روسیه به چشم می خورد، نه تنها از بعد فرهنگ و هنجاری آن بلکه از منظر سیاسی و تاثیر بر سیاست خارجی نقش قابل ملاحظه ای دارد. منطقه خاورمیانه که روس ها از دیرباز سابقه حضور در آن را دارند، با بروز تحولات عربی شاهد نقش آفرینی فعال روس ها شد، زیرا مولفه هویت بر سیاست خارجی مسکو در این منطقه تاثیرگذار بود. از این رو، در پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که چگونه هویت ملی بر سیاست خاورمیانه ای روسیه در تحولات 2011 تاثیر گذاشته است؟ یافته ها حاکی از آن است که شاخص های هویت ملی روسیه مبتنی بر «اقتدارگرایی» و «قدرت بزرگ»، ذهنیت رهبران سیاسی این کشور در خصوص ادراک تهدید افراط گرایی و دیگر بازیگران خصوصا غرب نسبت به خویش را در تحولات خاورمیانه شکل داده اند و زمینه نقش آفرینی فعال این بازیگر را فراهم آوردند. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی سیاست خاورمیانه ای روسیه در یک دهه اخیر از منظر هویتی است تا بتواند منجر به شناخت سازه انگارانه سیاست خارجی این بازیگر شود. در این راستا، این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیری و بر مبنای مولفه هویت در نظریه سازه انگاری مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.

    کلیدواژگان: تحولات عربی، سازه انگاری، خاورمیانه، فدراسیون روسیه، هویت ملی
  • علی صالحیان*، محمدرضا دهشیری، ولی گلمحمدی صفحات 201-226

    امروزه با گسترش ابزاری تحت عنوان «پهپاد» و استفاده نظامی از آن، این فن آوری جدید به شکلی از قدرت ملی بدیل گشته است و به عنوان عنصری تاثیرگذار در منازعات و تعاملات بین المللی، ایفای نقش می کند. پهپادها به عنوان سلاحی نوین، توانایی آن را دارند تا به صورت از راه دور، در مدت زمان بالا و با انعطاف عملیاتی گسترده به ماموریت بپردازد و هزینه ای کمتری نسبت به جایگزین های عملیاتی دیگر دارند، لذا دسترسی به ابزاری جدید توسط دولت ها، می تواند به عنوان اهرمی در سیاست خارجی برای انتفاع ملی آن ها بدیل شود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش که چگونه می توان از ابزارهای نوین حوزه نظامی به صورت عام و پهپاد به صورت خاص را در سیاست خارجی به کار گرفت، با استفاده از چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک به آزمایش این فرضیه می پردازد که «پهپادها و ابزارهای نوین نظامی با ایجاد ظرفیت جدید در سه حوزه قدرت نرم، مبادلات اقتصادی و سیاسی به شکل تاثیر بر موازنه قدرت می تواند موجب پیگیری منافع کشورها شود» که در این راستا به مطالعه موردی سیاست پهپادی ترکیه از سال 2017  تا سال 2022 می پردازد.

    کلیدواژگان: پهپاد، ترکیه، سیاست خارجی