فهرست مطالب

مجله پژوهش های اعتقادی کلامی
پیاپی 50 (تابستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/03/30
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمدعلی اردستانی صفحات 7-26

    معراج ترکیبی (روحانی - جسمانی) خاتم انبیاء - صلی الله علیه و آله - سخن حق و مطابق ظواهر آیات بلکه صریح اخبار دانسته شده است. این مبنا تحلیل مابعدطبیعی نیز یافته که از آن جمله نظریه اتصال وجودی است که مبتنی بر نهایت توافق و ربط روح مبارک خاتم انبیاء – صلی الله علیه و آله – با بدن شریف ایشان است، به جهت آنکه عظمت روح، تابع استعداد و آمادگی کامل بدن است و روح خاتمیت، نهایت قوت و تسلط کامل بر بدن شریف دارد؛ از این رو، سیر روح خاتم انبیاء - صلی الله علیه و آله - در عوالم هستی، مستلزم سیر بدن و مشاهدات حسی ایشان است.

    کلیدواژگان: خاتم انبیاء(ص)، معراج، جسمانی، روحانی، رویایی
  • ابوالفضل افشاری پور، رضا حیدری، رضا فهیمی صفحات 27-46

    مساله جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیده علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشت های گوناگون فرق مختلف کلامی و نحله های فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشت های گوناگون و بعضا متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی که هر یک از مشرب های فکری از جمله اشاعره و معتزله با توجه به زیرساخت های فکری و اندیشگانی خویش در جست وجوی مستمسکی برای اثبات عقایدشان بوده اند. در این میان عارفان مسلمان و از جمله مولانا جلال الدین در اثر سترگ خود مثنوی یکی از دلایل محکم و متقنی را که در جهت اثبات اختیار و اراده بشر ذکر می نماید بهره گیری از روش عقلانی و منطقی قدرت اندیشه و تفکر در جذب خواسته ها و طلب کردن پدیده هاست که از آن با عنوان «قدر مشترک» یاد می نماید. مولانا به کمک روش شناسی عقلانی به دنبال اثبات مساله اختیار و نفی جبر گرایی است و در پرتو اختیار و اراده بشری قدرت اندیشه و فکر را به اثبات می رساند. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و شیوه سندکاوی انجام شده است نشان می دهد که قدرت فکر و اندیشه در وجود انسان به عنوان نیرویی در جهت اثبات قدرت اختیار بشری در مشرب کلامی مولانا مورد توجه قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: جبر و اختیار، مولانا، مثنوی، فکر، روش شناسی عقلانی
  • افسانه آقاحسنی مهابادی، رضا فهیمی، منیژه فلاحی صفحات 47-68

    تجارب دین بر سه محور استوار می گردد: خدا، جهان و انسان. سیر تحول انسان به سطح متعالی، نوعی رها شدن از خود و حضور در اجتماع است. به عقیده عطار مهم ترین مرحله در عرفان، فناء فی الله است. رهرو در طی طریق الی الله با طلب معرفت حق، کیمیای عشق الهی را می یابد و با جذبه عنایات رب، سیر کمال را به شوق قرب حق طی می کند تا در حق الیقین به مرحله فناء فی الله برسد، به شهادت، حد اعلای مقام انسان. پژوهش حاضر با تحلیل محتوا، به تبیین رویکردهای عطار در الهی نامه، برای حصول به مرحله فناء فی الله پرداخته است. حاصل جستجو آن که عارف برای رسیدن به مرحله فنا و قرب حق نیازمند لوازمی است که بدون آن نیل به این مرحله امکان پذیر نیست، از جمله: ترک تعلقات، صبر بر سختی ها، خاموشی، حضور قلب، بصیرت و عنایت خداوند.

    کلیدواژگان: عطار، طریقت، رهرو، فناء فی الله، الهی نامه
  • معصومه حاجتی، محمد اکوان، امیر محبیان صفحات 69-90

    با تفکر ماکیاولی ،دریچه ای تازه از سیاست به روی جهان گشوده می شود.و سنگ بنای آن جهان، استقلال و انسانمداری است.ماکیاولی نخستین متفکر سیاسی است که یا تعیین مفهوم سیاست به منزله عملکرد استراتژی قدرت ،راه را برای نظریه سیاسی مدرن می گشاید. دو کتاب اصلی ماکیاولی شهریار و گفتارها می باشد.بررسی کتاب شهریار ماکیاولی سیاست را با دو مفهوم قدرت و قانون مشخص می کند.به همین دلیل او سیاستمداران را به ارتشی قوی و قانونی مدون توصیه می کند.ارتش قوی برای حفاظت از تمامیت ارضی و دفاع از مرزهای یک کشور و قانون مدون برای نگاه داشتن مردم و ایالتها در زیر یک پرچم واحد می باشد.او برای قانون مدون ابتدا مطالعه تاریخ و سپس استنتاجات صحیح ازحوادث را برای مورخان و سیاستمداران سفارش می کند.چون هر که تاریخ بداند مسلط بر اوضاع و احوال مردمان است.چراکه حوادث تاریخی معمولا تکرار شدنی هستندکتاب دیگر ماکیاولی یعنی گفتارها به منزله دستورالعملی مدون درخصوص شهریار یا رییس جمهور می باشد. این مقاله در پنج فصل و نتیجه گیری به تاثیر نظریات ماکیاولی در سلوک سیاسی بعد از خود پرداخته است.

    کلیدواژگان: سیاست، ماکیاولی، رنسانس، تجدد، فلسفه سیاسی باستان
  • سید محمدکاظم حسینی، فائزه مقتدایی صفحات 91-122

    حقوق زنان و مسیله حق زنان در طلاق، در تفاسیر مربوط به آیات 228 تا 241 سوره بقره، مفاهیم و تفاسیر مشترک در بین فقهای شیعه و اهل سنت وجود دارد. دو مفهوم معروف و امساک در تفاسیر فرقین ناظر به طلاق شارع و حق طلاق زن در هنگام عسر و سختی است. کلمه معروف در قرآن کریم 38 مرتبه به کار رفته که 15 مرتبه آن مربوط به خانواده و همسرداری است. در آیات 228 تا 241 سوره بقره، 12 بار لفظ معروف تکرار شده و تاکیدی بر اهمیت احکامی چون عده، طلاق، شیردهی و امثالهم است تا از حدود شرعی تجاوز نکند و بر اساس معروف (تصدیق و تایید شرع و عرف) رفتار شود. مواد قانونی مصوب در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز برگرفته از آیات مربوط به طلاق بوده و مبانی معروف را در حقوق زنان و در امر طلاق لحاظ کرده و به حکام اجازه داده تا در صورت تایید شرایط برای این نوع طلاق، حکم طلاق زن را صادر نماید.

    کلیدواژگان: طلاق حاکم، تفاسیر فرقین، شیعه، اهل سنت، قانون مدنی ج.ا.ا
  • حمید رضانیا شیرازی، سید علیرضا دانا صفحات 123-142

    ادیان برخلاف آنچه که برخی ماده گرایان پنداشته اند، دربردارنده تاثیرات و کارامدی های مختلف هستند. یکی از نمونه های این کارامدی در مکتب شیعه، فتوای فقهای آن است. با مراجعه به تاریخ موارد متعددی از نفوذ فتوا و تاثیرات آن را می توان ملاحظه کرد؛ در این میان فتوای تحریم تنباکو از جانب میرزای شیرازی امروزه بمثابه یک نماد برای تبلور قدرت فتوای فقهای شیعه قلمداد می شود. با بررسی این فتوا می توان به آثار و پیامدهای گسترده ای که یک فتوا می تواند در اقشار مختلف جامعه برای زمان ها و حتی ملل مختلف ایجاد کند پی برد. فتوای کوتاه و قاطعی که چون آیات آسمانی در قلب ها نفوذ کرد و شکوهمندترین نهضت مردمی را پدید آورد که تا آن زمان در تاریخ بی مانند بود و یک سده پس از آن به انقلاب اسلامی منتهی شد. روش تحقیق در این نوشتار، تحلیلی – توصیفی و جمع آوری داده ها نیز اسنادی است. یافته های پژوهشی: 1- فتوای فقها و از جمله میرزای شیرازی یکی از موارد تبلور قدرت دین است 2- دین، ضمن نفوذ در لایه ها و سطوح متنوع اجتماعی حتما در زیست جهان مردم، بیشترین نقش را دارد و قدرتمند ترین شاکله حیات اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. 3- نفوذ و مقبولیت فتوا در بین مردم، نشانه ی پیوند جامعه ودین و تبلور دین اجتماعی است.4- مقبولیت فتوا در اجتماع به مثابه حکم الهی، حکایت از تعبد جامعه در ابعاد احکام دینداری است.5- فتوا ضمن بیان حکم الهی، سبک زندگی و فرهنگ عامه را نیز متاثر می سازد.6- هنجارهای جامعه می توانند متاثر از فتوا شکل بگیرند.

    کلیدواژگان: میرزای شیرازی، فتوا، تغییرات اجتماعی، فقه اجتماعی، تحریم تنباکو
  • محمدرضا ضمیری، مرتضی ضمیری صفحات 143-160

    مهم ترین وظیفه منتظر در عصر غیبت، انتظار سازنده است، انتظاری که فرد را به خودسازی و جامعه سازی سوق داده و از سکوت و سکون رها نماید و او را در جهت زمینه سازی برای حکومت جهانی امام زمان (عج) در دو بعد انگیزشی و رفتاری تقویت نماید. شرط اصلی زمینه سازی برای ظهور، پاکسازی جامعه از انواع آلودگی ها وناهنجاری های اخلاقی واجتماعی است. سوال اساسی این پژوهش این است که انتظار سازنده چه کارکرد ی در اصلاح ومرتفع نمودن ناهنجاری های اجتماعی دارد؟ پس از بررسی های علمی با روش توصیفی و تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانه ای و اسنادی، این نتیجه به دست آمد که در مکتب انتظار با برخورداری از جامعه پذیری مهدوی و تقویت شخصیت، با ناهنجاری های موجود ستیز ایجاد می شود و سپس به اصلاح تعدیلی و نیز ساختاری ناهنجاری های جامعه اقدام می شود و در این خصوص به مدل تحلیلی ذیل با توضیحاتی که در متن خواهد آمد دست یافته ایم: انتظار  جامعه پذیری مهدویت  تقویت شخصیت ستیز و تضاد با ناهنجاری های موجود  کنترل و نظارت بر ناهنجاری های اجتماعی  اصلاح تعدیلی و ساختاری ناهنجاری های جامعه.

    کلیدواژگان: کارکرد، انتظار، جامعه پذیری، اصلاح اجتماعی، ناهنجاری
  • محمدحسن قدردان قراملکی صفحات 161-186

    اصل حسن و قبح ذاتی و عقلی در دو حوزه «هستی شناسی و «معرفت شناسی» از قواعد کلامی کلیدی محسوب می شود؛ لکن تبیین دقیق این دو قاعده در هر دو حوزه فوق از سوی متکلمان و فلاسفه با ابهامات مواجه شده است. نویسنده در این مقاله با روش عقلی و تحلیل هفت نظریه از اصل حسن و قبح ذاتی، ضمن ارزیابی شش نظریه اول، تبیین و تفسیر جدیدی از نظریه حسن و قبح ذاتی ارایه نموده و آن را به «حسن و قبح تکوینی و مصلحتی و دخالت مصالح در انتزاع حسن و قبح» تحویل نموده و به اثبات آن پرداخته است. هم چنین در آخر مقاله شبهه تقابل نظریه متکلمان و فلاسفه با یکدیگر بررسی و نقد گردیده و ره آورد آن همسو بودن قرایت مشهور متکلمان امامیه و فلاسفه می باشد.

    کلیدواژگان: حسن و قبح شرعی، حسن و قبح ذاتی، حسن و قبح تکوینی و نسبی، مصلحت و مفسدت
  • حسن محسنی، محمد محمد رضایی صفحات 187-206

    نظریه بینونت از مهم ترین مبانی مکتب معارف خراسان است زیرا در آن با رویکرد منتقدانه به مبانی فلسفی از جمله نفی سنخیت میان وجود واجب و ممکن و ارجاع آن به بینونت، متمایز بودن وجود واجب را نتیجه می گیرد. برای پی بردن دقیق به نظریه مذکور، باید به تحلیل ربط وجود خالق و مخلوق از نگاه میرزا مهدی اصفهانی بنیان گذار مکتب معارف خراسان، رجوع کرد لذا مسیله مرکزی این مقاله در باب تببین ربط وجود مذکور است و با توجه به ملاحظات تحلیلی-انتقادی، دو دیدگاه متضاد از مباحث ایشان استنباط می شود که از مبانی متضاد اندیشه او نشات می گیرد؛ زیرا از طرفی در مسیله چگونگی این ربط، با اعتقاد به بطلان مبانی فلسفی، بینونت بین وجود خالق و مخلوق را مطرح نموده است اما از سوی دیگر، در مقام بیان تحلیل چگونگی، نسبت به مباحث فلسفی منفعلانه برخورد می کند. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که: «دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی، با تمرکز به آثار خود او، در مورد مسیله ربط وجود خالق و مخلوق که از مبانی نظریه بینونت است، ، به چه صورت مطرح شده است؟»؛ آنچه در این مقاله مطرح می شود بررسی تحلیلی انتقادی مبانی نظریه بینونت از جمله ربط وجود خالق و مخلوق می باشد.

    کلیدواژگان: خالق، مخلوق، بینونت، مکتب معارف خراسان، میرزا مهدی اصفهانی
  • امیرعباس مهدوی فرد، امید امیدیان صفحات 207-226

    علی رغم قرابت مبانی عام کلامی سلفیان وهابی و جهادی، انکار مدخلیت عمل در تحقق ایمان از سوی وهابیت و اصرار بر مدخلیت عمل در تحقق ایمان از سوی جهادیون، این دو گرایش سلفیه معاصر را در مسیله ایمان و کفر در مقابل یکدیگر قرار داده است. این نوشتار با روش تحلیل کتابخانه ای پس از تبیین محل نزاع سلفیان وهابی و جهادی، به واکاوی اهم نقدهای متقابل این دو جریان سلفی در این مسیله پرداخته است. تحلیل نقدهای متقابل سلفیان وهابی و جهادی روشن می دارد که هر دو گروه ادعای استناد باورهای خود به فهم سلف از کتاب و سنت را دارند و در عین حال بر دو موضع کاملا متضاد پافشاری می-کنند که همین امر گواه روشنی بر تشتت مبانی فکری سلفیه معاصر به طور عام و سلفیان وهابی و جهادی به طور خاص است. از سوی دیگر تشبیه جهادیون به خوارج از طرف وهابیون و تشبیه وهابیون به مرجیه از طرف جهادیون به این معناست که بطلان باورهای خوارج و مرجیه را واضح می دانند و در نتیجه هر دو جریان اجماع مرکب بر فاسدالعقیده بودن خود دارند. اگرچه مرتبا علمای وهابی، ضمن تبریه خود از تکفیرگرایی، سلفیان جهادی را بدلیل تکفیر اهل معصیت، مروج تکفیرگرایی معرفی می کنند، اما عملکرد تاریخی سلفیه وهابی و جهادی نشان می دهد هر دو طیف نوعی از خوارج مسلکی را در مسیله ایمان و کفر اتخاذ کرده و بدون پشتوانه منطقی به تکفیر مسلمین رو آورده اند. با این تفاوت که جنس تکفیر وهابیت، کفر در امور عبادی فردی و جنس تکفیر جهادیون عموما کفر در امور اجتماعی و حکومتی است.

    کلیدواژگان: سلفیه وهابی، سلفیه جهادی، ایمان، عمل صالح، سلف
  • بتول یارعلی، محسن فهیم، مجتبی جعفری اشکاوندی صفحات 227-248

    بحث اختیار در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب از مباحث بنیادین فلسفه اخلاق و انسان شناسی است چرا که بدون در نظر داشتن اختیار بعنوان یک وجه تمایز اصلی انسان از سایر موجودات، آن دسته از افعال انسانی که در حیطه روابط او با دیگر انسانها تحقق می یابد را نمی توان فعل اخلاقی یا غیر اخلاقی تلقی نمود. براین اساس مطالعه تطبیقی این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کانت ذات معقول را دارای اختیار می داند. کانت اراده انسان را اراده ای وابسته ولی اراده خداوند را اراده ای مستقل می داند و برای پاسخ به شبهات مربوط به اختیار، حیطه عقل عملی را کارساز دانسته و عقل نظری را در این زمینه ناتوان می داند. ملاصدرا نیز انسان را مختار دانسته و اختیار او را در جهت حرکت نفس از مرتبه جسمانی به مرتبه تخلق به اخلاق و به مقصد رسیدن در اعلی مرتبه انسانی یعنی تجرد می داند. نتایج تحقیق نشان می دهند که اختیار همانگونه که در فلسفه اخلاق کانت مهمترین جایگاه در انجام تکالیف انسانی دارند و در آن نتایج کار مطرح نیستند، همین موضوع در فلسفه اخلاق ملاصدرا قابل گفتگو و تطبیق است زیرا ملاصدرا اختیار را برای کسب فضایل عقلانی در انسان مطرح می کند و بنابراین در آن اموری نظیر پیامدها و سودانگاری مطرح نیست.

    کلیدواژگان: نفس، اختیار، عقل نظری، خودآئینی ذوات معقول، خیر اعلی، فعل اخلاقی
  • علی اکبر یوسفی، ناصر محسنی نیا، رضا سمیع زاده، مهدی فیاض صفحات 249-273

    احوال وجودی از برساخته های فیلسوفان اگزیستانسیالیسم است؛ اما دیگر مکاتب فکری نیز بدون اینکه نامی از احوال وجودی ذکر نمایند بدان پرداخته اند. یکی از این مکاتب عرفان اسلامی است که اندیشه ورزی درباره انسان و حالات وجودی انسان، یکی از اصلی ترین شاخصه های آن محسوب می گردد. حالات و مسایل وجودی انسان نظیرشادی، غم، تنهایی، ایمان، امید ،مرگ و... موضوع بسیاری از متون عرفان اسلامی بوده است. این گونه مسایل و موضوعات، از مسایل و موضوعات مهم بشری هستندو هر انسانی در هر مکان و زمانی به آن ها می اندیشد و با آن ها درگیراست. شناخت انسان و احوال وی ازجمله مهم ترین مباحث مطرح شده در آثار عرفای مسلمان است. در آثار ادبیات عرفانی هم به مقام و ویژگی ها و احوال انسان به عنوان اشرف مخلوقات توجه ویژه شده است. یکی از مهم ترین آثار ادبیات عرفانی فارسی، منطق الطیر عطار است. در سراسر این منظومه به ویژگی ها و احوال وجودی انسان اشاره های دقیقی شده است که استخراج و تبیین آن باعث شناخت هر چه بیشتر اندیشه های عطار و عرفان اسلامی می گردد. در این جستار با روش توصیفی و تحلیلی بعد از بررسی مسایل وجودی انسان از منظر وجودگرایان و عطار، به این نتیجه رسیدیم که علی رغم تشابه نظرات عطار با وجودگرایان درباره انسان و احوال وجودی او، ازآنجایی که عطار با بینش توحیدی و عرفانی به انسان و مسایل انسانی می نگرد بین اندیشه های وی و وجودگرایان تفاوت هایی دیده می شود. در اندیشه عطار نوع احوال وجودی آدمی نتیجه ارتباط او باخدای خویش است نه صرف تجربه هایی که در طول زندگی خود به دست می آورد.

    کلیدواژگان: اگزیستانسیالیسم، احوال وجودی، ادبیات عرفانی، عطار، منطق الطیر