فهرست مطالب

پژوهش در هنر و علوم انسانی - پیاپی 55 (تیر 1402)

نشریه پژوهش در هنر و علوم انسانی
پیاپی 55 (تیر 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/04/31
  • تعداد عناوین: 7
|
  • لاله آهنی *، شهریار شکرپور، محمد عباس زاده، مهدی کشاورز افشار صفحات 1-12

    بحث ارتباط مخاطب با اثر هنری یکی از موضوعات مهم در حوزه هنر و جامعه شناسی هنر است. واقعیت این است که اثر هنری از لحظه ای که خلق می شود، ماهیت ارتباطی داشته و تفسیر آن از سوی مخاطب اهمیت بسیار دارد؛ در این میان به فراخور موضوع، تابلو فرش به عنوان گرایشی نوظهور در زمینه فرش، در عصر حاضر مورد توجه بسیاری قرار گرفته است، به همین دلیل در مقاله حاضر ارتباط مخاطب با اثر هنری یاد شده مطمح نظر بوده تا از این منظر، ارتباط یکی از مفاهیم اصلی در حوزه جامعه شناسی هنر یعنی، عادت واره های ذهنی در این خصوص هویدا شود. روش مورد مطالعه کیفی بوده و از مصاحبه های عمیق با شیوه نمونه گیری هدفمند در راستای کشف مسیله مورد مطالعه با تعداد 56 نمونه با لحاظ قاعده اشباع استفاده شده است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخ دهی به این سوال هستند که چه عواملی در برقراری ارتباط مخاطب با اثر هنری موثر هستند؟ یافته های مقاله حاضر نشان داد که در راستای شکل گیری عادت واره های هنری، جامعه پذیری اولیه با تاثیرگذاری بر شکل گیری مضامینی چون برندگرایی، چشم و هم چشمی و مواردی از این دست کالایی شدن اثر هنری تابلو فرش را دامن زده است؛ چیزی که می توان از آن به عنوان عادت واره های هنری و از عادت واره های هنری به عنوان حلقه مفقوده در ارتباط مخاطب با اثر هنری یاد کرد.

    کلیدواژگان: تابلو فرش، عادت واره هنری، ارتباط مخاطب با تابلو فرش، مخاطب، اثر هنری
  • سید علی اکبر سیدی * صفحات 13-25

    لباس پس از تغذیه و بهداشت سومین دغدغه و نیاز انسان در طول تاریخ بوده است. مطالعات به خوبی روشن نموده است که انسان ها همواره از پوشاک خویش به عنوان یک رسانه که معرف باورها و رسوم آنها باشد سود برده اند. در این مقاله سعی بر این است تا لباس اقوام مادی و پارسی بر اساس تصاویر بجای مانده از آنها مورد مطالعه و معرفی قرار گیرد و احیانا وام گیری هایی که در لباس آنها از یکدیگر وجود دارد معرفی شوند. در این بین طبیعی است که ویژگی های فرمی، تزیینی و رمزی لباس آنها نیز بیان شود. به نظر میرسد عمده ترین اختلاف موجود در لباس آنها، به علت تاثیر عوامل جغرافیایی و ویژگی های زیستی آنها است. خوانش تصاویر به جای مانده از آن دوران شیوه ای است که ما را به هدف مطالعه راهنمایی می کند. خوانشی که توسط دیگران انجام شده و یا توسط نگارنده به انجام میرسد. این شیوه مطالعه، توسط افراد مختلف در طول زمان به انجام رسیده و معمول است. مطالعه نشان میدهد که هر دو گروه مادها و پارس ها پس از ورود به نجد ایران تحت شرایط اقلیمی این مناطق کمکم تغییراتی متناسب با شرایط جغرافیایی و فعالیت های اجتماعی در لباس خود ایجاد نمودند. گرچه لباس اقوام پارسی که در مراسم مورد استفاده قرار می گرفته آراسته به تزییناتی است که به نوعی سلسله مراتب اجتماعی افراد اشاره دارد اما کارآمدی لباس مادی به خصوص به عنوان رزم جامه،کورش را بر آن داشت تا از آن برای سواره نظام خویش استفاده نماید.

    کلیدواژگان: ایران باستان، خوانش تصاویر، پوشاک، فرم و تزیین لباس، ماد، پارس
  • علی اسمعیل قربانی نژاد *، علی رضاغیورفر صفحات 27-37

    پدیدارشناسی رویکردی تفسیری است که با توجه به اهمیتی که به فرد،تجربه زیسته و فرایند تجربه به ماهیت اصلی آن دارد یک استراتژی تحقیق کیفی است که هدف آن نزدیکی به افراد مورد مطالعه برای آشکار ساختن ماهیت تجربه وذهن می باشد.بسیاری از پیروان این نحله به تحقیق درباره هنر وزیبایی شناختی روی آوردند. وظیفه هنر این است که ذهن انسان را به فراسوی فهم ودرک بکشاند و از وقایع بنحوی ویژه پرده افکند. هنر شیوه ای تامل برانگیز برای بیان، نمایش و وقوع حقیقت است. فلسفه هنر در تطبیق با پدیدار شناسی نقطه نظراتی مشترک داردکه منجر به پدیدار سازی، مرییت و اساس اصلی می گردد. باتوجه به یافته های این پژوهش به نظر میرسدکه هنرمندان عصر حاضر همسو با نحله پدیدار شناسی به شناخت حقیقت بیش از جنبه زیبایی شناسی روکرده اند. با توجه به دیدگاه پدیدارشناسان هنر به سمت حس متمایل است، اما پدیدار شناسان عقل را نیز نفی نمی کنند. به نظر میرسدکه عقل و حس هردو در پدیدار شناسی حقیقت نقش دارندکه در انتها باید به یک نتیجه واحد برسند و آن همان حقیقت مریی است. در این پژوهش سعی شده با مطالعات کتابخانه ای وتطبیقی و تفسیر آن به مفاهیم پدیدارشناسی در تطبیق با فلسفه هنر پرداخته شود و دیدگاه های برخی فلاسفه این نحله در برقراری ارتباط با هنر مورد کنکاش قرارگیرد.

    کلیدواژگان: پدیدارشناسی، هنر، فلسفه هنر، زیبایی شناختی، حقیقت
  • زینب گریوانی، رضا اکبری بنگر *، حمیده جعفری صفحات 39-48

    رنگ ها از نماد و نشانه هایی برخورداراند که بازتاباننده معانی و مفاهیم عمیقی هستند. دارای زبانی جهانی بوده، هر جای دنیا قابل فهم اند و جزء جدایی ناپذیر پوشاک اقوام هستند. پوشاک سنتی بانوان کرد شمال خراسان، یکی از هنرهای سنتی است که علاوه بر جنبه زیبایی، به لحاظ کاربرد در زندگی آنها اهمیت دارد؛ از این رو رنگ ها جهت زیباسازی پوشش آنان نقش بسزایی دارند. بر این اساس نمادشناسی رنگ در پوشاک بانوان کرد شمال خراسان هدف پژوهش حاضر است و پرسش آن چیستی نماد رنگ های غالب پوشاک بانوان کوچ نشین و یکجانشین کرد شمال خراسان است. جمع آوری داده های آن کتابخانه ای، الکترونیکی و برخی مستندات تصویری آن به صورت میدانی گردآوری شده و داده ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. نتایج نشان داد رنگ سرخ به طور مشترک در البسه هر دو گروه از اصلی ترین و مهمترین رنگ ها است که نمادی زمینی دارد. رنگ سفید که نماد نور کامل، پاکی و صلح است و نمادی آسمانی دارد؛ همچنین زرد که مسرور کننده است، در پوشش بانوان کوچنده به شکل سطح و در لبوس بانوی یکجانشین به شکل نقوش بکار رفته است. رنگ سیاه در شار بانوی یکجانشین نمادی از جستجوی معرفت و رسیدن به تعالی است.

    کلیدواژگان: پوشاک، نمادشناسی، رنگ، بانوان کوچ نشین، بانوان یکجانشین، کردهای شمال خراسان
  • لیلا مدقالچی *، نیما معماری، زهرا عزتی کرعلیا صفحات 49-62

    تفکر اصلی ترین ویژگی انسان است که او را از سایر موجودات متمایز می کند و از مهم ترین عواملی است که در پرورش خلاقیت تاثیرگذار می باشد. تفکر انواع مختلفی دارد، در این پژوهش تفکر همگرا و واگرا به عنوان یکی از تقسیم بندی های انواع تفکر که در پرورش خلاقیت افراد نقش ایفا می کنند؛ مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور ابتدا تفکر، خلاقیت و در یک جمع بندی کلی شاخص ها و ویژگی های تفکر همگرا و واگرا ارایه شده است. سپس براساس این شاخص ها نمونه های مصداقی پژوهش، مورد تحلیل قرار گرفته اند. جامعه ی آماری پژوهش، متشکل از دانشجویان درس مقدمات طراحی 2 دانشگاه هنر اسلامی تبریز هستند. بخش اول مطالعات با رویکرد کیفی و روش توصیفی تحلیلی و - بخش مطالعات میدانی با استفاده مصاحبه انجام شده است. نتایج نشان از سیر صعودی بهره گیری از تفکر خلاق در کارهای دانشجویان از ابتدا تا انتهای یک ترم تحصیلی را که عوامل گوناگونی بر این روند تاثیرگذار بوده است. بر اساس یافته ها می توان بیان کرد که نوع تفکر و میزان خلاقیت افراد، آموزش صحیح در نظام های آموزشی، نقش اساتید و حضور سایر دانشجویان و همچنین تبادل نظر میتواند در تفکر دانشجویان، خلاقیت آنها و روند طراحی معماری تاثیرگذار باشد. همچنین بهترین حالت پرورش خلاقیت افراد، استفاده از هر دو تفکر همگرا و واگرا می اشد.

    کلیدواژگان: خلاقیت، تفکر همگرا، تفکر واگرا، طراحی معماری، مقدمات طراحی
  • معمر اسپاهیچ * صفحات 63-69

    خوشنویسی و عرفان با یک دیگر ارتباط دارند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر این است که نشان داده شود ارتباط بین مولفه های "صفا" و "شان" از اصول دوازده گانه خوشنویسی ایرانی اسلامی با مراتب "لاهوت" و "هاهوت" از مراتب - وجودی ابن عربی چیست. مطالعه موردی تحقیق سوره حمد اثر میر عماد الحسنی بود. روش تحقیق کتابخانه ای و اسنادی است. طبق یافته ها برای رسیدن به صفا خوشنویس می کوشد خط خود را)مانند درون(پیراسته و رها از تقلید صرف کند و آماده شود که درک خود از زیبایی را در عالم ممکن آشکار سازد. بنابراین در این مرحله ابداعی صورت نمیگیرد. همچنین در صفا خوشنویسی اتصال به حق نیست، بلکه آمادگی برای اتصال به حق است. خط خوشنویس در این مرحله کیفیتی فراتر از اصول)هنر خوشنویسی(است و پاکی و سلامت بیشتری دارد. شان نیز جزء دوازدهم از اجزای خوشنویسی و مرتبه متعالی آن است. براثر شان، خوشنویس تجربه ای دیگر را می آزماید که شاید بتوان از آن به عنوان رهایی یاد کرد، رهایی از آنچه مانع وصل او به عین الیقین بوده است.شان، ظهور درونی خوشنویس در هنرش است. او در متن تجربه ای قرار میگیرد که شاید بتوان آن را نوعی خلاقیت ناب دانست. بنابراین می توان بیان داشت مولفه "شان" و "صفا" به عنوان دو ویژگی از ویژگی های دوازده گانه ابن مقله با مفاهیم عرفانی ارتباط دارد.

    کلیدواژگان: هنر خوشنویسی، صفا، شان، عرفان، ابن عربی، مراتب وجود
  • نرجس مومنی * صفحات 71-84

    هر پدیدهی زیبا در جهان هستی می تواند از منظر هنر مورد توجه قرار گیرد. انسان برای ارتباط با خدایان، آنان را در نقش پیکرهای بالدار به تصویر کشیده است که در گذر زمان تکامل یافته، از فرم بدوی فاصله گرفته و تحت عنوان سمبل و نماد شناخته شده اند. برای درک این نقوش باید برداشت های شخصی بشر در آن زمان را مورد بررسی قرار داد. در تاریخ هنر ایران، از نشانه های رمزگونه برای به تصویر کشیدن عقاید و اندیشه های آیینی استفاده شده است. با تامل در تاریخ هنر ایران باستان، شاهد نقش پیکره ی انسان بالدار و حیوانات تلفیقی بالدار هستیم. این مفهوم و نماد سمبولیک طبق فرضیه ی مطرح شده به نوعی بیان کننده مفهوم ایزدی و تعداد بال ها نشان از سرعت و قدرت بوده است. نقش بال در حجاری ها، نگاره ها، مهره ا، سفالینه ها و حتی ادوات جنگی از آغاز ایران باستان تا دوره اسلامی دیده می شود. پژوهش و مطالعه در منابع تصویری به جای مانده با روش توصیفی و تحلیلی، از انسان بالدار، بیانگر این نکته است که تجسم فرشته تنها به صورت انسان بالدار نبوده و به طور اخص یک نماد ایرانی نمی باشد، در واقع نقش بال پیش از اسلام، نمادی از قدرت و علامتی ایزدی بوده است. بر اساس شواهد و دلایل، احتمالا منشاء فرشته و بال از بین النهرین می باشد. شکل و ظاهر بال در نخستین به کارگیری آنها یعنی در هزاره سوم قبل از میلاد، با توجه به کهن ترین نمونه ی انسان بالدار (مربوط به دوره اکد)، نقشی ساده است؛ اما بال های سه قسمتی هخامنشیان دارای شکل خاص و پیکری سه قسمتی می باشد که آن را نسبت به سایر دوران متفاوت می کند.

    کلیدواژگان: انسان بالدار، فرشتگان بالدار، نقش فرشته، نقش بال