فهرست مطالب

پژوهش در هنر و علوم انسانی - پیاپی 56 (امرداد 1402)

نشریه پژوهش در هنر و علوم انسانی
پیاپی 56 (امرداد 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/06/22
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محمدعلی اسپنانی صفحات 1-9

    در زیرگروه زیراندازهای تخت، گلیمها به دلیل کاربرد و کارکردهای سنتی فراوان در حوزه های روستایی و عشایری حضور چشم گیری داشته اند. در این بین اهمیت گلیم های با ساختار فنی ساده و شاخصه های طرح و نقش آنها خاصه هماهنگی با زندگی معاصر اسباب روزافزون حضور این گلیم ها را در بازارها دوچندان نموده است. بر این اساس نقشپردازی این نوع دستبافتها با ملاحظات ذات سنتی آنها همواره نیاز به مراعات مواردی دارد تا علاوه بر حفظ اصالت و هویت بتواند با شرایط معاصر هماهنگ باشد و به ویژه در بازارها شرایط رقابت را احراز نماید. در بحث حاضر کیفیات مطلوب ممکن در نقش پردازی گلیم های ساده بررسی شده تا از بروز آسیب در روند آنها پرهیز شود. نتایج این مطالعه میتواند در نقش پردازی صحیح گلیمها و احیاء آنها تلقی شود و برای گلیم های نو و خالقانه به عنوان مقدمه به حساب آید. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و فراهم آوری اسناد و منابع آن میدانی و کتابخانه ای است.

    کلیدواژگان: کیفیات مطلوب، زیراندازهای تخت، گلیم ساده، نقشپردازی، طرح و نقش
  • غزاله تمیمیان عراب نژاد، علیرضا غیورفر صفحات 11-22

    اطلاعات تاریخ فلسفه از زمان پیش از افلاطون، افلاطون و ارسطو تا زمان حال حاضر حاکی از آن است که همواره در رابطه با صورت، ماده، فرم، محتوا اندیشه های بسیاری شکل گرفته و کتب، مقالات و نوشته های بسیاری ترجمه و تدوین گردیده است. که در این میان شرح مفهوم صورت و ماده بخش قابل توجهی را به خویش اختصاص داده اما از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی به تدریج با روی کار آمدن فلسفه ماده باوری، ماتریالیسم نوشته ها و فلسفه حول محور ماده شکل می گیرد بی آنکه آن را به صورت ارتباط دهند. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر شناخت مفاهیم و ویژگی های ماتریالیسم و ساختارگرایی و به کارگیری آن در ارزشیابی آثار هنری می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که جهان بینی و نگرش ماتریالیست ها و ساختارگرایان نسبت به جایگاه ماده در شکل گیری پدیده ها و ارزیابی آثار هنری از برخی جهات مشابه و از برخی جهات متمایز می باشد.

    کلیدواژگان: ماتریالیسم، ماده، ساختارگرایی، فلسفه
  • فاطمه السادات کاظمی، آویده طلایی صفحات 23-30

    بیان مسئله:

     همان گونه که ما می توانیم نشانه ها را تفسیر کرده و از متن معنایی را ایجاد کنیم، قادریم از تصاویر بصری مشترک،در مد و معماری برای ساختن مفاهیم مشترک در نما و پوسته استفاده کنیم. مد و معماری زبانی از نشانه ها هستند که بصورت غیر کلامی معانی رامنتقل می کنند.به نظر می رسد نشانه شناسی می تواند اشتراکات معنایی میان مد و معماری در پوسته و نما ایجاد کند.

    هدف پژوهش: 

    این پژوهش با مراجعه به مبانی نشانه شناسی در پی یافتن اشتراکات معنایی معماری و مد برای یافتن مفاهیم و عالیم مشترک با بررسی نمونه موردی پوسته فولدینگ در ساختمان شو روم دیور با طرح لباس عروس شرکت BHLDN می باشد.

    روش پژوهش:

     این مقاله از روش تطبیقی برای قیاس معماری و مد به عنوان یک متن و نشانه شناسی به عنوان ابزار تحلیل متن بهره میبرد و با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تحلیل مفاهیم پایه ، نظرات و تقسیم بندی های دانشمند نشانه شناس پیرس در عرصه نشانه شناسی می پردازد.همچنین با بررسی سبک فولدینگ در پوسته معماری و لباس به بررسی نشانه ها و وجوه مشترک دو هنر خالقانه و کاربردی می پردازد.

    نتیجه گیری

    مد و معماری هر دو رشته های هنر کاربردی هستند. به عبارت دیگر، معماری و همچنین مد، ذایقه و هویت یک فرد یا جامعه را در محصولاتی که کاربرد عمومی دارند، بیان می کند. پوسته در لباس و ساختمان، شباهت هایی در زیبایی، نشانه شناسی و همپنین در فرآیند طراحی، عملکرد و تکنیک دارا می باشند. طبق بررسی های صورت گرفته در نمونه موردی های ارایه شده ، نشانه ها و استراتژی های مشترک در هر دو حوزه معماری و مد برای شکل دادن به پوسته ، پیوسته با هم در ارتباط و تعامل هستند.

    کلیدواژگان: نشانه شناسی، معماری، مد، پوسته
  • علی وندشعاری، بهنام میرزاپور صفحات 31-45

    همانندی های بسیاری میان نقش مایه های پرندگان در آثار پارچه و قالی های به جای مانده از دوره صفوی وجود دارد. که در پژوهش انجام گرفته به بررسی مجموع 21 اثر انتخابی پرداخته شده است. که نحوه انتخاب نمونه ها کاملا هدفمند بوده و در این راستا تعداد 11 اثر مربوط به قالیهای دوره صفوی و 22 اثر نیز نمونه هایی از پارچه های این دوره را تشکیل میدهند. که با رویکرد کیفی مورد بررسی قرار گرفته اند. از این رو مسیله اصلی در این پژوهش، شناخت و معرفی انواع نقوش پرندگان مورد استفاده در نمونه هایی از قالی و پارچه های دوره صفوی است. که روش تحقیق به صورت تاریخی_ توصیفی انجام گرفته است. و درپی پاسخ به این سوالات میباشد. -2 انواع نقش مایه های پرندگان در منسوجات و قالیهای دوره صفوی کدام است؟ -1 وجوه اشتراک و افتراق نقش مایه های پرندگان در منسوجات و قالی های دوره صفوی چیست؟ که یافته ها حاکی از آناند که در قالیها و منسوجات دوره صفوی استفاده از انواع پرندگان مانند، قرقاول، طوطی، باز، اردک، لکلک، سیمرغ مشابه بوده و قرقاول به عنوان پرکاربردترین پرنده در طراحی مورد استفاده قرار گرفته است. پرندگان مشابه در آثار قالی و پارچه، از لحاظ ترکیب بندی آزاد یا قرارگرفتن درون قاب، طرز قرار گیری در زمینه، فرم و حالت های ترسیم، دارای تشابهات فراوانی هستند. به نظر میرسد با توجه به محدودیت و ساختار فنی بافت قالی، طراحان پارچه درپی ترسیم واقعی این پرنده بوده اند نه جنبه نمادین که بیشتر در قالی مورد استفاده قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: دوره صفوی، قالی، منسوجات، پارچه، نقش مایه پرنده
  • مارال اصغرپور ارشد، لیلا مدقالچی، مرضیه پورغفار، گلناز قیومی ایلخچی صفحات 47-60

    این مقاله به بررسی تاثیر جداره سازی معاصر در بافت تاریخی شهر تبریز در محله مقصودیه پرداخته است. هدف از این مطالعه استخراج مولفه های موثر بر کیفیت بصری جداره سازی معاصر شهری موجود در بافت تاریخی است. نمونه موردی این پژوهش شامل 16 بنا با جداره های معاصر موجود در محله مقصودیه با بافت تاریخی است. روش پژوهش در این مقاله به گونه ای است که پس از استخراج شاخص های تاثیر گذار جداره سازی معاصر بر بافت تاریخی و تحلیل این شاخص ها در نمونه های موردی جمع آوری شده به روش برداشت میدانی، به توصیف وضعیت موجود از باب تاثیرات جداره سازی معاصر در بافت تاریخی این محدوده مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج در این تحقیق نشان می دهد که هر نمونه موردی تا چه اندازه با بافت تاریخی محله هماهنگی دارد و همچنین نشان می دهد که جداره سازی معاصر در محله مسکونی در بیشتر مواقع متناسب با بافت تاریخی محله مقصودیه طراحی و اجرا شده است و در برخی موارد نیز با جداره سازی معاصر با بافت تاریخی محله مقصودیه متناسب نبوده است.

    کلیدواژگان: جداره سازی معاصر، بافت تاریخی شهر تبریز، محله مقصودیه شهر تبریز
  • زینب عسگری فروشانی صفحات 61-70

    هنر در تفکر نیچه، فیلسوف آلمانی قرن 19م. و آنانداکوماراسوامی از سنت گرایان قرن 20م. جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است. با آنکه این دو متفکر در دو پارادایم فکری متفاوت اندیشیده اند اما می توان شباهاتی را در نظرگاه آنان حول مفهوم هنر دریافت خاصه آنکه هر دو از منتقدین جدی هنر مدرن و مدرنیته اند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با تطبیق و مقایسه دو نظرگاه با هدف بررسی اشتراکات و افتراقات میان تعاریف این دو متفکر حول مفهوم هنر و تبیین رسالت هنر بر مبنای اشتراکات یافت شده به این دو پرسش پاسخ می دهد: وجوه اشتراک و افتراق مفهوم هنر در تفکر نیچه و کوماراسوامی چیست؟ هنر بر مبنای اشتراکات نظرگاه های نیچه و کوماراسوامی چه رسالتی دارد؟ یافته ها حاکی از آن است که وجوه اشتراک بیش از افتراق است و در نهایت این هنرمند است که با هنر ایده آل خود در بستر جامعه و برای ارتقا آن تغییراتی را ایجاد می کند، خواه این هنر منشا انسانی و زمینی داشته باشد خواه منشا ازلی.

    کلیدواژگان: هنر، نیچه، کوماراسوامی