فهرست مطالب

تعلیم و تربیت - سال سی و نهم شماره 2 (پیاپی 154، تابستان 1402)

فصلنامه تعلیم و تربیت
سال سی و نهم شماره 2 (پیاپی 154، تابستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/06/10
  • تعداد عناوین: 12
|
  • فرانک قنبری پور طالمی، علی اکبر خسروی بابادی*، علیرضا عصاره صفحات 7-28

    هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی سواد اطلاعاتی برای دوره متوسطه دوم بوده است. به این منظور از روش های تحلیل اسنادی، تحلیل محتوای مضمونی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. منابع مورد مطالعه برای گردآوری داده ها شامل 233 منبع داخلی و خارجی اعم از کتاب، مقاله و پایان نامه درباره برنامه درسی سواد اطلاعاتی بود و مشارکت کنندگان چهار متخصص رشته برنامه ریزی درسی و شش متخصص علم اطلاعات و دانش شناسی بودند که به طور هدفمند انتخاب شدند. فنون گرد آوری داده ها عبارت بودند از: توصیف و تحلیل محتوا و مصاحبه نیمه ساختار یافته با صاحب نظران. داده های منتج از مصاحبه ها و تحلیل محتوا با نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA 2018 کدگذاری و تحلیل شدند. خروجی نرم افزار ویژگیهای عناصر برنامه درسی سواد اطلاعاتی را در پنج مقوله، 20 زیرمقوله و 77 شاخص به ترتیب برای هدف، محتوا، فعالیتهای یادگیرنده، نقش معلم و ارزشیابی مشخص کرد و الگوی اولیه برنامه طراحی شد. برای اعتباریابی برنامه، نظرات ده نفر از صاحب نظران و 34 نفر از دبیران مجرب درباره ضرورت عناصر برنامه (CVI) و تناسب عناصر برنامه (CVR) به صورت پرسشنامه اخذ شد که حاکی از ضرورت و تناسب همه عناصر برنامه و معتبر بودن برنامه با ویژگیهای جامع، تلفیقی، دانش آموز-محور و منعطف بود. نتایج این پژوهش را می توان در طراحی برنامه درسی سواد اطلاعاتی برای دوره متوسطه دوم به کار برد.

    کلیدواژگان: طراحی برنامه درسی، اعتباربخشی برنامه درسی، سواد اطلاعاتی، دوره متوسطه دوم
  • حسین داوری*، ابوطالب ایرانمهر، آیلین فیروزیان پوراصفهانی صفحات 29-48

    متاثر از تحولات چشمگیر در روند تهیه و تدوین کتابهای آموزش زبان، در سالهای اخیر چه در بعد نظری و چه در عمل شاهد توجهی گسترده به مقوله آموزش زیست محیطی در تهیه و تدوین کتابهای آموزش زبان انگلیسی بوده ایم. گرچه پشتوانه نظری و منطق بهره گیری این دسته از آثار درباره این رویکرد با تفاوتهایی همراه بوده است، اما غالب آنها بر این نکته اتفاق نظر دارند که آموزش زبان انگلیسی به منزله زبانی بین المللی، نه صرفا یک فعالیت آموزشی بلکه توامان فعالیتی اجتماعی است. با توجه به اهمیت این موضوع از یک سو و نیز توجه دیرهنگام اما نویدبخش به این مقوله در کتابهای نونگاشت زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش ایران، در این مقاله تلاش شده است تا به شیوه ای کیفی به سنجش نگرش شماری از متخصصان حوزه تهیه و تدوین کتابهای درسی به جایگاه و اهمیت این رویکرد و نیز مشخصا دیدگاه آنها نسبت به بازتاب این رویکرد در کتابهای نونگاشت زبان انگلیسی در پایه های دهم، یازدهم و دوازدهم پرداخته شود. یافته های حاصل از مصاحبه های پژوهش بیانگر آن است که با وجود برخی اختلاف نظرها درباره منطق بهره گیری از این رویکرد، از منظر این متخصصان توجه به آموزش زیست محیطی جایگاهی قابل توجه در تهیه و تدوین کتابهای آموزش زبان انگلیسی دارد؛ رویکردی که علاوه بر تقویت مهارتهای زبانی، به تقویت تفکر انتقادی، فعالیت گروهی و رشد اجتماعی فراگیران یاری می رساند. همچنین یافته ها مبین نگرش مثبت متخصصان به گنجاندن آموزش زیست محیطی در کتابهای نونگاشت زبان انگلیسی و البته ارایه پیشنهادهایی در راستای ارایه مطلوب تر آن بوده است.

    کلیدواژگان: آموزش زیست محیطی، تهیه و تدوین کتابهای درسی، آموزش زبان انگلیسی، نگرش، آموزش انتقادی
  • مریم احمدی، شهرام نظری*، معصومه بخیت صفحات 49-64

    هدف این پژوهش، تعیین تاثیر توانمندسازی روان شناختی بر توسعه فردی معلمان تربیت بدنی شهر تهران با نقش میانجیگری چابکی یادگیری بود. روش تحقیق توصیفی و همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق شامل همه معلمان تربیت بدنی شهر تهران به تعداد 1500 نفر بود که بر اساس جدول مورگان از میان آنان 325 نفر به صورت خوشه ای و تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات سه پرسشنامه استاندارد چابکی یادگیری گراوت و کالدول(2016)، توسعه فردی معلمان داچنر(2013) و توانمندسازی روان شناختی حاتمی و دستار(1391) بود. از آمار استنباطی کولموگروف- اسمیرنف و مدل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان داد که توانمندسازی روان شناختی به صورت مستقیم بر توسعه فردی معلمان تربیت بدنی تاثیر مثبت 0/36 دارد و همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق چابکی یادگیری بر توسعه فردی معلمان تربیت بدنی تاثیر مثبت 0/21 دارد. معلمانی که توانمندسازی روان شناختی و چابکی یادگیری بالایی دارند، تمایل بسیار به یادگیری موضوعات جدید و مواردی دارند که رشد شخصی آنها را ممکن می سازد. این افراد کنجکاوند و در پی توسعه مستمر فردی خود و بهبود نقاط فردی شان بر می آیند. لازم است که مسیولان مربوطه به این موارد توجه کنند و شرایط را برای بالابردن چابکی یادگیری معلمان تربیت بدنی فراهم کنند.

    کلیدواژگان: چابکی یادگیری، توانمندسازی روان شناختی، توسعه فردی، معلمان تربیت بدنی
  • مرتضی طاهری*، ریحانه سادات رضوی، جلیل یونسی بروجنی صفحات 65-82

    هدف این مطالعه تعیین نقش تعدیل کننده راهبردهای انضباطی اجباری معلم به منزله یک متغیر مدیریت کلاس درس در رابطه مسیولیت پذیری شخصی و اشتیاق عاملی دانش آموز بود. اشتیاق عاملی بیانگر مشارکت سازنده و داوطلبانه دانش آموز و عدم انفعال او در جریان آموزش است. این اشتیاق متاثر از متغیرهای شخصی، مسیولیت پذیری، محیط کلاس و راهبردهای انضباطی است. جامعه پژوهش شامل همه دانش آموزان مدارس غیردولتی دوره متوسطه اول شهر تهران بودند. داده های پژوهش با مشارکت 334 دانش آموز پایه هفتم، هشتم و نهم 15 کلاس در پنج مدرسه متوسطه دوره اول مناطق گوناگون شهر تهران و با به کارگیری پرسشنامه های اشتیاق عاملی ریو و تسنگ (2011) و مسیولیت پذیری دانش آموز لوییس (2001) گردآوری شدند. داده های راهبرد انضباطی اجباری معلمان بر اساس تجربه دانش آموزان از رفتار انضباطی معلم با پاسخ به مقیاس راهبرد انضباطی اجباری سنجیده شدند. در تحلیل رگرسیون برای تعیین نقش متغیر تعدیل کننده و تحلیل داده ها از برنامه الحاقی پردازشگر هایس استفاده شده است. یافته های پژوهش ضمن تایید کردن اثر مسیولیت پذیری بر اشتیاق، نشان دادند که راهبردهای انضباطی اجباری معلم اثر مسیولیت پذیری بر اشتیاق عاملی دانش آموز را تعدیل می کنند. بر اساس روش جانسون نیمن رابطه مسیولیت پذیری شخصی و اشتیاق عاملی دانش آموز با کاهش میزان راهبرد اجباری از سطح 0/85 معنادار است که در نتیجه ضریب تاثیر مسیولیت پذیری شخصی بر اشتیاق عاملی کاهش می یابد. راهبرد اجباری از تکنیکهایی بهره می برد که موجب ایجاد محیط مهارکننده و کاهنده خودپیروی می شوند. در چنین شرایطی به رغم مسیولیت پذیری دانش آموز، با شیوع راهبردهای انضباطی اجباری از سوی معلم، دانش آموزان اشتیاق کمتری از خود نشان می دهند.

    کلیدواژگان: مسئولیت پذیری دانش آموز، راهبرد انضباطی اجباری، اشتیاق تحصیلی عاملی، مدیریت کلاس
  • فرهاد شفیع پور مطلق*، هانیه ملکی صفحات 83-102

    تربیت اخلاقی دانش آموزان باید بر اساس نیازهای آینده صورت پذیرد چرا که تعلیم و تربیت فعالیتی آینده نگر و برای پرورش نسلهای آینده و انتقال میراث فرهنگی به آنان است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی دلالتهای برنامه های تربیت اخلاقی دانش آموزان برای زندگی آینده بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی- سنتزپژوهی بوده است. ابزار پژوهش، اسنادکاوی بوده و محیط پژوهش مشتمل بر همه مقالاتی بوده که طی سالهای 1400-1379 منتشر شده است. شیوه نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نظری داده ها بوده و مطالعه مقالات تا جایی ادامه یافته که داده های مکفی به دست آمده است. در نهایت 39 مقاله بر اساس ملاکهای ورودی(سال انتشار، پژوهشی بودن مقاله و امکان استخراج مضمونهای موردنیاز برای مقوله بندی) انتخاب شدند. شیوه تحلیل داده ها به صورت مفاهیم باز، مقوله محوری و مقوله هسته ای صورت پذیرفته است. حاصل تحلیل محتوایی استقرایی و ترکیبی مقولات و نتایج و ترکیبها، استخراج چارچوبی مفهومی در حوزه دلالتهای برنامه های تربیت اخلاقی دانش آموزان  برای زندگی آینده حول سه سطح (تعالی عقلی- شناختی، تعالی روحی- معنوی و تعالی رفتاری-کرداری) بوده است. نتایج به دست آمده حاکی از ارتباط مقوله های رشد شناخت عقلی، رشد شناخت تجربی-علمی، رشد شناخت شهودی، رشد شناخت تعبدی، تقویت روحیه اخلاق ارزش-مدارانه، تقویت روحیه عبادی- مذهبی و تقویت روحیه معنوی، سازگاری با جامعه، رفتار مطلوب شهروندی، مسیولیت پذیری و مراقبت در برابر آسیبهای اخلاقی با دلالتهای برنامه های تربیت اخلاقی دانش آموزان بوده است.

    کلیدواژگان: دلالتهای تربیتی، برنامه های اخلاقی، زندگی آینده، سنتزپژوهی
  • عبدالله خسروانی مقدم، علی شیروانی شیری*، جابر اکبری صفحات 103-118

    هدف کلی این پژوهش، فهم تربیت زیبایی‏ شناختی و هنری از دیدگاه آموزگاران دوره ابتدایی شهر یاسوج بود. ساحت تربیت زیبایی ‏شناختی و هنری یکی از شش ساحت اصلی تربیت در سند تحول بنیادین در نظام تعلیم‏ وتربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش، به صورت مطالعه ای کیفی از نوع تحلیل استقرایی با نظام کدگذاری طراحی و اجرا شده است. مشارکت‏ کنندگان این پژوهش 21 نفر از آموزگاران دوره ابتدایی شهر یاسوج بودند. داده‏ های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ‏ساختاریافته به شیوه هدفمند و با رعایت قاعده اشباع نظری گرد‏آوری شده و تحلیل آنها به شیوه تحلیل محتوای استقرایی انجام گرفته است. بر اساس یافته‏ های پژوهش، الف) در بخش اهداف ساحت تربیت زیبایی‏ شناختی و هنری مقوله ‏های محوری استخراج شده عبارت اند از: 1. شکوفایی زیبایی و هنر، 2. هدف تربیت هنری لزوما پرورش هنرمند حرفه ‏ای نیست، 3. شناسایی استعداد و شکوفایی خلاقیت و رشد همه جانبه ابعاد احساسی، عاطفی و شناختی متربیان . ب) در بخش جهت‏ گیری کلی ساحت تربیت زیبایی‏ شناختی و هنری نیز مقوله‏ های محوری، 1. هنر همچون هدف و 2. هنر همچون ابزار تشخیص داده ‏شده اند. ج) در بخش اصول ساحت تربیت زیبایی ‏شناختی و هنری 1. اصل تاثیر هنر و نگاه زیبایی شناسانه در یادگیری سایر دروس، 2. اصل تاثیر هنر و نگاه زیبایی شناسانه در کشف استعدادها و پرورش قدرت خلاقیت کودکان و 3. اصل رمزگشایی واکاوی و خلق معنا تشخیص داده ‏شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس فهم آموزگاران، در نظام تعلیم‏ وتربیت کشورمان تربیت هنری و زیبایی ‏شناسی در دوره ابتدایی آن‏ گونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته و به درس هنر در دبستان اهمیت درخور داده نمی‏ شود.

    کلیدواژگان: تربیت هنری، تربیت زیبایی شناختی، آموزگاران، دوره ابتدایی
  • علی ابراهیمی نیا، فیروزه زنگنه مطلق*، حمید جعفریان یسار، مژگان محمدی نایینی صفحات 119-138

    تربیت زیبایی شناسی محمل مناسبی برای اثربخشی، کارآمدی و خود شکوفایی است، ازاین رو نظامهای آموزشی پیشرو، برای دستیابی به اهداف موردنظر خود، توجهی ویژه به آن نموده اند. این پژوهش با هدف ارایه چارچوب مفهومی برای تربیت زیبایی شناسی در نظام تربیت معلم انجام شده است. در این مطالعه از روش پژوهش آمیخته (کیفی - کمی) استفاده شد و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی)، 13 نفر از صاحب نظران حوزه علوم تربیتی، هنر و زیبایی شناسی انتخاب شدند و با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام گرفت. داده های کیفی گرد آوری شده با روش تحلیل مضامین و استقرایی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. فرایند اعتباربخشی داده ها، با روش دلفی و اجرای آزمون t به انجام رسیده است. داده ها پس از مقوله بندی و تنظیم، در قالب یک چارچوب مفهومی با 14 مضمون اصلی، 7 مضمون سازمان دهنده و مضمون فراگیر «تربیت زیبایی شناسی فراگیر در تربیت معلم» ارایه شده اند. مولفه های اساسی این چارچوب عبارت اند از: رویکرد، اهداف، منطق و مبانی، اصول درونی، اصول بیرونی، محتوای نظری، فعالیتها، روش های مبتنی بر زیبایی شناسی، روش های عمومی، منابع، رسانه، نگرش و ارزشیابی. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بر اساس تایید صاحب نظران از مضامین شناسایی شده، چارچوب پیشنهادی از ظرفیتی مناسب برای تربیت زیبایی شناسی در تربیت معلم برخوردار است و برای تربیت معلمان خلاق و اثربخش، باید چارچوب نظری تربیت زیبایی شناسی، روح حاکم بر همه سطوح برنامه درسی رسمی و غیررسمی در نظام تربیت معلم قرار گیرد و همه عناصر دخیل در تربیت معلم نسبت به اهمیت، کارکرد و پیامدهای آن آگاه باشند. همچنین شایستگی معطوف به تربیت زیبایی شناسی به مثابه یک شایستگی بنیادی در کنار سایر شایستگیها مورد توجه قرار گیرد.

    کلیدواژگان: تربیت زیبایی شناسی، تربیت معلم، چارچوب مفهومی، مضامین سازمان دهنده
  • مریم کنعانی، رفیق حسنی*، مجید محمدی صفحات 139-160

    اگرچه مبحث توسعه حرفه ای معلمان موضوعی جدید نیست و پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه متعدد و متنوع است، اما مطالعات کمتری در زمینه تدوین مدل توسعه حرفه ای مبتنی بر تیم معلمان انجام گرفته و در میان مطالعات موجود، هیچ پژوهشی ابعاد و مولفه های توسعه حرفه ای مبتنی بر تیم معلمان را به صورت جامع مورد بررسی قرار نداده است. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های مدل توسعه حرفه ای مبتنی بر تیم معلمان، به شیوه مروری (اسنادی) و مبتنی بر روش پتی کرو و رابرتز (2006) انجام گرفته است. پس از تنظیم سوالات پژوهش، به منظور شناسایی ابعاد و مولفه ها، اصطلاحات جستجو مشخص و پایگاه های مناسب برای دریافت منابع مربوط تعیین شدند. در مجموع بیست مقاله مرتبط به حوزه توسعه حرفه ای مبتنی بر تیم مورد بررسی قرار گرفت. ابعاد مدل توسعه حرفه ای مبتنی بر تیم معلمان در چهار بعد فردی، تیمی، آموزشی و سازمانی تدوین شد. این مدل در بعد آموزشی با پنج مولفه (همکاری، تامل انتقادی، رویکرد آموزشی، دانش آموزشی و هویت معلمی)، در بعد فردی با شش مولفه (نگرش مثبت، انگیزه قوی، تعهد، خودکارآمدی، دسترسی پذیری و اعتماد به نفس)، در بعد تیمی با پنج مولفه (وضوح اهداف، تعامل تیمی، ترکیب تیم، رهبری تیم و گروه های کاری کوچک) و در بعد سازمانی با پنج مولفه (حمایت سازمانی، تشویقات، پژوهش- محوری، امور مالی و منابع و همکاری اداری) تدوین شده است. مدل پیشنهادی توسعه حرفه ای مبتنی بر تیم معلمان می تواند مدلی مناسب برای توسعه حرفه ای و ارتقای یادگیری معلمان و در نهایت بهبود کیفیت آموزش باشد.

    کلیدواژگان: توسعه حرفه ای، یادگیری حرفه ای، اجتماع یادگیری حرفه ای، یادگیری تیمی
  • عصمت بدخشان طرقی، محبوبه سلیمان پور عمران*، رخساره فضلی صفحات 161-184

    هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل کیفیت بخشی آموزش در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی بود. این پژوهش از نوع کیفی و در زمره تحقیقات سنتزپژوهی مبتنی بر رویکرد بررسی مطالعاتی در حیطه موضوع مورد مطالعه است. منابع مورد مطالعه شامل مقالات و پژوهشهای داخلی و خارجی در سالهای 2008 تا 2021 بوده که پس از انتخاب اولیه 61 پژوهش، 18 تحقیق به بررسی نهایی رسیده است. برای تجزیه و تحلیل از الگوی تحلیل محتوایی استقرایی و برای بررسی و دستیابی به پاسخ سوالات پژوهش از روش سندلوسکی و باروسو(2007) استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که  در کیفیت بخشی کلاسهای چندپایه، عوامل مرتبط با معلم (مدیریت کلاس، تخصص فناورانه، ایجاد شرایط جوی و موقعیتی، اجرای صحیح ارزشیابی، تخصص آکادمیک، مهارت افزایی معلمان، انعطاف آموزشی و رفتاری، انگیزه، به کارگیری صحیح ظرفیت کلاس، سازماندهی محیط و تجارب یادگیری، آموزش فعال و آموزش عمیق)، عوامل زمینه ای و بسترساز (امکانات و تجهیزات، مشوقهای کلاسی، ترکیب پایه ها، جو روانی، پویایی فضای کلاس و مدرسه، تجهیز مدرسه به ابزار فناوری) و عوامل مرتبط با اهداف سیاستگذاری آموزشی (محتوای کتابها، زمان کلاس، شرایط فرهنگی، توجه بیشتر به کلاسهای چندپایه در سطح کلان، روابط معلم و والدین دانش آموز و تفویض اختیارات بیشتر به معلم) تاثیرگذارند.

    کلیدواژگان: کلاسهای چندپایه، کیفیت بخشی تدریس، آموزش، یادگیری
  • جعفر امیری فرح آبادی*، محمود ابوالقاسمی صفحات 185-206

    یافته های پژوهشی بر کژکارکردی فرایند سیاستگذاری در آموزش و پرورش ایران دلالت دارند. سهمی از این ناکارآمدی به ناهمکنشی کارکردی و عدم انسجام نهادهای بخشی و فرابخشی سیاستگذار در این حوزه، به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات نظام مند مربوط می شود. سیاستگذاری داده باز رویکردی جدید است که سعی در افزایش مشارکت افراد و نهادهای گوناگون در فرایند سیاستگذاری عمومی دارد. در این راستا هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر سیاستگذاری داده باز بر هم افزایی نهادهای سیاستگذار در آموزش و پرورش ایران بوده است. رویکرد روش شناسی پژوهش از نوع ترکیبی (متوالی- اکتشافی) بوده است. در گام کیفی پژوهش به منظور شناسایی عوامل موثر بر هم افزایی نهادهای سیاستگذار، 13 نفر از خبرگان سیاستگذاری آموزش و پرورش ایران که تجاربی ارزشمند در حوزه وزارت، مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و غیره داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند/گلوله برفی انتخاب شدند. فرایند مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. طی این مرحله 45 عامل در قالب چهار بعد محتوایی، فرایندی، ساختاری و ارتباطی شناسایی شدند. یافته های بخش کمی نشان دادند که متغیر الزامات سیاستگذاری داده باز توان تبیین حدود 67 درصد از تغییرات واریانس متغیر هم افزایی نهادهای سیاستگذار را در آموزش و پرورش داشته است. بیشترین تاثیر این الزامات نیز بر ابعاد فرایندی و ساختاری متغیر هم افزایی با حدود 57 درصد بوده است.

    کلیدواژگان: سیاستگذاری آموزش و پرورش ایران، سیاستگذاری داده باز، هم افزایی نهادهای سیاستگذار آموزش و پرورش
  • اسد حجازی* صفحات 207-226

    پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مهارتهای اساسی سواد رسانه ای در برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای برای دانش آموزان پایه دهم دوره متوسطه انجام شده و برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی (کیفی-کمی) استفاده شده است. جامعه هدف افراد متخصص و مطلع در حوزه های سواد رسانه ای و برنامه درسی در آموزش و پرورش بود. در بخش کیفی بیست متخصص در زمینه موضوع مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند قرارگرفتند. نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. مصاحبه ها پس از ضبط، بازنویسی، کدگذاری و تحلیل شدند. از تحلیل داده های کیفی، مهارتهای سواد رسانه ای در حوزه های مفهومی، ارتباطی، اخلاقی، فنی و فناورانه با 14 مولفه اصلی و 64 گویه استنباط شده است. در بخش کمی، نتایج مطالعه کیفی در قالب پرسشنامه ای در اختیار 180 تن از خبرگان آموزش و پرورش و معلمان تفکر و سواد رسانه ای با به کارگیری روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را متخصصان برنامه درسی تایید کردند و پایایی آن با آلفای کرونباخ (0/90) محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی از تکنیک تحلیل محتوا و در بخش کمی، در راستای تحلیلهای تکمیلی از معادلات ساختاری برای مدل سازی روابط علی، با تاکید بر نرم افزار لیزرل بهره گیری شد. یافته های پژوهش نشان دادند که مولفه های احصاشده بار عاملی کافی برای پیش بینی مهارتهای سواد رسانه ای دارند. همچنین نتایج آزمون آماری نشان داد که الگوی طراحی شده در مدارس ایران از برازشی مناسب برخوردار است. نتایج این مطالعه می تواند به منزله مکمل برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای در مدارس استفاده شود.

    کلیدواژگان: مهارتهای سواد رسانه ای، مدارس متوسطه دوم، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
  • علی صحبت لو* صفحات 227-250

    هدف اصلی این پژوهش، نقد و مقایسه انسان‏ فرهیخته سند تحول از منظر ابن ‏سینا بوده و برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش تطبیقی بهره گرفته شده است. مبانی فلسفی ‏تربیت و ویژگیهای هر دو دیدگاه درباره انسان ‏فرهیخته به طور تفصیلی و در قالب عناوین متعدد مطرح شده و مورد مقایسه قرارگرفته است. بررسی مواضع خلاف و وفاق نشان داد که مبانی فلسفی‏ تربیت در هر دو دیدگاه با توجه به دین اسلام شکل گرفته است، در نتیجه در هر دو دیدگاه بنیانهای نظری در تربیت انسان ‏فرهیخته آموزه‏ های دینی و قرآنی است. بررسی مبانی فلسفی تربیت در هر دو نظام تربیتی نشان داد که تصویر انسان فرهیخته را نمی توان تنها ذیل مبحث مبانی انسان شناسی مشاهده کرد. در هر دو دیدگاه، هدف‏ غایی از تربیت انسان فرهیخته رسیدن به قرب الهی ذکر شده است. از وجوه اشتراک انسان فرهیخته‏ سینوی و سند تحول می‏توان به ویژگیهایی همچون نگرش غیرابزاری به دانش، حرفه گرایی و اجتماعی بودن اشاره کرد و همین‏طور از وجوه افتراق آنها ویژگیهایی همچون تعقل، اراده و اختیار و ابعاد تربیت قابل ذکر است. در نظام ‏تربیتی سینوی تربیت ‏عرفانی نقشی برجسته‏ دارد. با توجه به امکان به کارگیری آرای ابن‏ سینا در مورد انسان‏ فرهیخته در نظام آموزشی ضروری است که در بازنگری و اصلاح مبانی نظری سند تحول نقاط اشتراک مورد توجه قرار گیرد.

    کلیدواژگان: نقد، سند تحول، انسان فرهیخته، ابن سینا
|
  • F. Ganbaripour Taalemi, A. A. Khosravi Baabaadi *, A. R. Assaareh Pages 7-28

    In order to design and validate a high school curricular model in Information Literacy, the content of a set of 233 domestic and international books, articles, and theses on the subject was analyzed. Additionally, four specialists in Curriculum Planning and six experts in Information Science were carefully selected and interviewed in a semi-structured format. The resulting data were analyzed using MAXQDA2018. The output was the identification of special features of an Information Literacy curriculum in five categories of Objectives, Content, Learners’ Activities, Teachers’ Role, and Evaluation, and 20 subcategories and 77 indices thereof. To validate the initially designed curriculum, opinions of ten experts and 34 experienced teachers on the necessity and appropriateness of the indices were sought utilizing a questionnaire. The results indicate both necessity and appropriateness of the indices, as well as the validity of the program by being comprehensive, combinatory, student-centered, and flexible. The findings can be used in designing a high school curriculum in Information Literacy.

    Keywords: curriculum planning, curriculum validation, information literacy, high school
  • H. Davari *, A. Iranmehr, A. Firoozian Pooresfahani Pages 29-48

    In recent years, due to significant developments in the process of authoring English Language textbooks, extensive attention has been paid to the topic of environmental education, in both theoretical and practical aspects. Although the theoretical background and the logic of approaching the topic vary across these textbooks, most of them are based on this notion that teaching English Language, as an international means of communication, is both an educational and social activity. Due to the importance of the subject, on the one hand, and the belated, yet promising, attention paid to this topic in newly authored textbooks, on the other, the present research has tried to explore the attitudes of textbook experts towards the subject, especially those involved in supplying English Language textbooks for 10th-12th grades. The analysis of the data collected through interviews revealed that these specialists, despite differences of opinion on the logic of the approach, consider environmental content as having a considerably significant status in authoring English Language textbooks, as in addition to the language skills, such content can help students with critical thinking and social development. Furthermore, the findings indicate that experts have a positive attitude towards the inclusion of environmental topics in the newly authored English Language textbooks.

    Keywords: environmental education, textbook preparation, teaching English, attitude, critical thinking
  • M. Ahmadi, S. Nazari *, M. Bakhit Pages 49-64

    To determine the extent to which learning agility mediates the effect of psychological empowerment on personal development, a sample of 325 physical education teachers from among 1500 in Tehran was randomly selected and given three questionnaires to measure their learning agility (Gravett & Caldwell, 2016), personal development (Dachner, 2013), and psychological empowerment (Hatami & Dastar, 2012). Data analysis revealed that psychological empowerment affects teachers’ personal development, both directly (0.36), and indirectly through learning agility (0.21). Teachers with high empowerment and agility scores showed greater inclination towards learning new subjects that help them with their personal growth. Such individuals are curious and constantly in pursuit of personal development and improvement. It is recommended that responsible authorities pay attention to these findings and provide the necessary conditions for improving the learning agility of physical education teachers.

    Keywords: learning agility, psychological empowerment, personal development, physical education teachers
  • M. Taaheri *, R. S. Razavi, J. Younesi Boroujeni Pages 65-82

    To determine the mediating effect of teachers’ disciplinary approaches, as a classroom management tool, on students’ personal responsibility and agentic engagement, a sample of 334 students of 7th-9th grades in 15 classrooms of 5 schools in Tehran was given questionnaires on the above-mentioned three constructs. The research instruments included Reeve & Tseng Agentic Engagement Scale (2011) and Lewis Student Responsibility Questionnaire (2001). The used instruments were assumed to be valid and reliable. Data analysis through regression while confirming the effect of responsibility on engagement, clearly showed that teachers’ compulsory strategies of discipline reduce the impact of responsibility on engagement. The compulsory strategies of discipline utilize techniques that increase environmental control and decrease autonomy. Given such conditions, despite students’ responsibility, their engagement tend to diminish.

    Keywords: student responsibility, compulsory disciplinary strategy, agentic engagement, classroom management
  • F. Shafi’Pour Motlagh *, H. Maleki Pages 83-102

    Given that education, in general, is preparation for future life, moral training programs should also be geared towards students’ future needs. In order to explore the extent to which currently used programs adhere to this tenet, or should, a sample of 39 articles from among all articles published on the subject during the 2000-2021 period was accumulated to the point of saturation and plentifulness of the data. The criteria for article selection were the year of publication, being research-based, and containment of relevant material needed for categorization. Categorization of the contained concepts is based on their being either open or central/pivotal. Based on the deduced concepts a three dimensional framework for students’ moral training, with the objective of highest achievement on the cognitive, affective, and behavioral levels, was developed. This framework clearly shows the implications of the moral training programs as they relate to a range of concepts from different types of cognition, to responsibility and desired citizenship.

    Keywords: educational implications, moral training programs, future life, synthesis
  • A. Khosravaani Moghaddam, A. Shiravaani Shiri *, J. Akbari Pages 103-118

    To explore the understanding of Yasuji’s elementary school teachers of arts and esthetics training, which is one of the six main areas of training within the I.R.’s Fundamental Reform Document of Education (FRDE), a sample of 21 such teachers were gradually selected and interviewed to the point of data saturation within a semi-structured framework. The responses were then deductively content analyzed. Findings show that the pivotal subsections of the objectives section in arts and aesthetics training include the following: 1. blossoming of arts and aesthetics, 2. art training is not aimed at producing professional artists, 3. identification of students’ aptitudes and their all-around development. As for the general orientation of the area, the main subsections include: 1. art as an objective, and 2. art as an instrument. In the foundations section of the area the following principles were identified: 1. arts training affects learning in general, 2. arts, and aesthetics training helps with the discovery of children’s potentials and the development of their creativity, and 3. decoding and creation of meaning. Within the Iranian educational system, according to the interviewed teachers, arts and aesthetics training in elementary schools has not been paid the attention it deserves.

    Keywords: artistic training, aesthetics training, teachers, elementary school
  • A. Ebraahiminiyaa, F. Zanganeh Motlagh *, H. Ja’Fariyaan Yasaar, M. Mohammadi Naa’Ini Pages 119-138

    Aesthetics training is known to be helpful in increasing effectiveness, efficiency, and self-actualization, and as a result, in progressive educational systems is considered as a means for achieving goals. To construct a framework for such training, a group of 13 experts in education, arts, and aesthetics was selected and interviewed to the point of data saturation. Data validation was done through Delphi method and t-test. The collected data were analyzed and categorized within a conceptual framework consisting of 14 main topics, 7 organizational topics, and a general topic of aesthetics training in teacher training. The main topics are: approach, objectives, logic and foundations, internal principles, external principles, theoretical content, activities, aesthetically-based methods, general methods, resources, media, observation, and evaluation. According to the experts the suggested framework has the adequate potential for use in teacher training centers in order to train creative and effective teachers. Furthermore, all involved in teacher training programs need to be aware of the importance, usefulness, and consequences of using such a framework and familiarity with it be considered as a competency, alongside other teaching competencies.

    Keywords: aesthetics training, teacher training, conceptual framework, organizing topics
  • M. Kan’Aani, R. Hasani *, M. Mohammadi Pages 139-160

    Although teachers’ professional development is not a new topic and numerous studies have been done on it, fewer studies are done in the area of model construction for team-based professional development of teachers. The absence of a study identifying the dimensions and components of team-based professional development program has been the basis of the study reported herein. In this study a set of 20 articles related to the topic were content analyzed and four dimensions of professional development were identified as personal, team-vise, educational, and organizational. The personal dimension consists of the following components: positive attitude, strong motivation, commitment, self-efficiency, accessibility, and self-confidence. The team dimension is constituted by clarity of objectives, group interaction, team composition, team leadership, and small work groups. Cooperation, critical thinking, instructional approach, and teacher identity are identified as the components of the educational dimension. The organizational dimension consists of organizational support, rewards, research-based, finances, and administrative cooperation. This framework can be utilized to help with the professional development of teachers and the overall improvement of the quality of teaching.

    Keywords: professional development, professional learning, professional learning community, team learning
  • E. Badakhshaan Toroghi, M. Soleimanpour Omraan *, R. Fazli Pages 161-184

    To identify the main factors that affect the quality of teaching in multi-grade elementary school classrooms a set of 61 research reports published between 2008-2021 was initially selected and then, upon further scrutiny, reduced to 18 for the final perusal and deductive content analysis. The results of this analysis show that teacher-related factors affect the quality of teaching more than the background factors and policy factors. Teacher-related factors include, but not limited to, classroom management, technological expertise, valid evaluation, academic specialization, and active teaching, while the background factors refer to things like facilities and equipment, grade composition, psychological environment, and dynamism of classroom and school atmosphere. Textbooks content, class time, cultural conditions, and further possibility of teachers delegating their responsibilities are among policy factors that affect the quality of multi-grade teaching in elementary schools.

    Keywords: multi-grade classrooms, improving the quality of teaching, teaching, learning
  • J. Amiri Farahaabaadi *, M. Abolghaasemi Pages 185-206

    Research findings are indicative of malfunctioning of the very process of policy-making within the Iranian educational system, partly due to lack of cohesion, access to systemized information, and cooperation among the system’s divisions and subdivisions. Open data policy-making is a new approach in which attempts are made to increase the participation of different individuals and divisions in the process of policy-making. To explore the extent to which this approach is utilized within the Iranian educational system, and its impact, a group of 13 policy-making experts with working experiences at the ministerial, congressional, and the Supreme Council of the Cultural Revolution levels were interviewed extensively to the point of data saturation. As a result, 45 factors within the four dimensions of content, process, structure, and relation were identified. Further analyses of the data revealed %67 of the variance of synergy between policy-making divisions is explained by the requirements of open data policy-making. The highest effect of these requirements is seen to be on the dimensions of process and structure (%57).

    Keywords: policy-making in Iranian education, open data policy-making, synergy between policy-making divisions
  • A. Hejaazi, Ph.D.* Pages 207-226

    The attainment of both knowledge and skills required for the use of media is the main objective in the 10th Grade’s textbook named Thinking and Media Literacy. To explore the extent to which this textbook covers such knowledge and skills, a group of 20 experts in the fields of media literacy and curriculum was extensively interviewed to the point of data saturation. The deductive content analysis of these data yielded a set of indices of media literacy in four areas of conceptual, communicative, moral, and technological that consisted of 14 main components and 64 constituents. Based on these findings, a questionnaire of acceptable validity and reliability was constructed and given to a categorized random sample of 180 experts in the field. The analysis of these data show that the derived components can collectively predict media skills adequately. Furthermore, the statistical tests show an acceptable level of fitness for the model designed on the basis of the findings.

    Keywords: media skills, high schools, Fundamental Reform Document of Education
  • A. Sohbatlou * Pages 227-250

    FRDE, Fundamental Reform Document of Education, boasts about its goal of training culturally sophisticated citizens, yet it is not clear to what extent its definition of cultural sophistication matches that of Ibn-e-Sinaa’s. To clarify the similarities and differences of the two, their philosophical foundations, as well as their outstanding features were extensively delineated and compared. Results show that the philosophical foundations of both are rooted in Islamic teachings and different than that of humanism as they both consider proximity to the Almighty as the ultimate goal of education. Other similarities between the two include a non-instrumental attitude towards knowledge, professionalism, and being social. The differences show in areas of emphasis on wisdom, will, authority, and dimensions of education/training. Within the Avicennian perspective mysticism and mystic training loom large, and as a result it is necessary that the theoretical foundation of FRDE be reviewed and corrected.

    Keywords: critique, Fundamental Reform Document of Education, culturally sophisticated person, Ibn-e-Sinaa