فهرست مطالب

مجله پژوهش های اعتقادی کلامی
پیاپی 51 (پاییز 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/07/17
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمد انصاری * صفحات 7-28

    تکفیر موضوعی کلامی و فقهی است که از گذشته تاکنون در برخی جوامع دینی وجود داشته است. عالمان امامی مذهب این موضوع را با عنوان کفر مخالف دنبال کرده اند ودرباره آن رویکردهای گوناگون داشته اند. کفر از نظر کلامی و فقهی تفاوت های بسیاری دارد. برخی از علما مخالف را کافر فقهی و برخی کافر کلامی می دانند و برخی نیز مخالف را مسلمان می انگارند. البته معتقدان به کفر فقهی مخالف، کم شمار هستند و گاه سابقه اخباری گری نیز دارند، با این حال، مخالفان مستضعف را از دایره کفر فقهی خارج می کنند. در مقاله پیش رو به ابهامات و سوالات در این زمینه با روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای پرداخته شده و نتایج جدیدی تحصیل گردیده است.

    کلیدواژگان: تکفیر، مخالف، کفر کلامی، کفر فقهی
  • باقری افشار، مریم بختیار *، علی یار حسینی صفحات 29-48

    صراط مستقیم یکی از مهمترین موضوعاتی است که قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام بدان اشاره کرده اند. امام خمینی (ره) نیز در بیانات وآثار قلمی خویش هم به زبان توده ی مردم و هم عارفانه از آن سخن گفته اند. ایشان، سعادت انسان را در قرار گرفتن در صراط مستقیم و حرکت و رشد در این مسیر متعالی می دانند. در این پژوهش توصیفی - تحلیلی "حقیقت صراط مستقیم از منظر عرفانی امام خمینی (ره)" تبیین شده است. اهمیت معنای حقیقی و ملکوتی و سلوک عرفانی امام، تحقیق علمی پیرامون حقیقت صراط را لازم و ضروری نشان داد. چرا که تا آن حقیقت ملکوتی آشکار نشود نمی توان سراغ مصادیق آن رفت و همچنین عدم درک حقیقت صراط، تعدد صراط را در پی خواهد داشت. حقایق مانند بطون هستند که سخن از یک حقیقت، رد و نفی حقیقت دیگر نیست. اگر حقیقت صراط، توحید و ولایت است این دو امر از یکدیگر جدا نیستند و اگر صراط در دنیا کشیده شده است، در واقع همان مسیر صحیح توحید و پذیرش ولایت است. درکلام امام خمینی (ره) صراط مستقیم تشریعی که ادامه صراط تکوینی است از عالم دنیای محسوس آغاز می شود و تا لقا ءالله که مقصد نهایی است کشیده شده است و هنگامی که در جهان آخرت حجاب ها کنار برود این صراط به صورت پلی محسوس بر روی جهنم مشاهده خواهد شد. در حقیقت صراط اخروی تجسم صراط دنیوی است. در دیدگاه عرغانی امام خمینی انا لله و انا الیه راجعون و اسفار اربعه در حقیقت اشاره به صراط مستقیم است. در این سفر روحانی، انسان ها با سیر و سلوک و طی کردن آن، به کمک هادیان صراط مستقیم به حقیقت صراط می رسند.

    کلیدواژگان: قرآن، صراط مستقیم، عرفان، حقیقت، امام خمینی
  • ابراهیم برزگر، اردشیر صدرالدینی *، مصطفی یگانی صفحات 49-74

    رمان یکی از انواع ادبی، در ادبیات مقاومت است که بعد از حضور رژیم صهیونیسم در منطقه مورد توجه برخی از نویسندگان متعهد و وطنپرست قرار گرفت. از اینرو، نویسندگان عرب در نوشته هایشان می کوشند با تحریک حس غیرت ملی به ویژه نسبت به عنصر زبان، روحیه اتحاد میان مردم را تقویت کند. در عین حال از مسایل جهان، بیرون از مرزهای جغرافیایی سرزمینی که در آن زاده شده نیز غافل نیست. با تامل ادبیات داستانی امروز عرب، آثار داستانی فراوانی را متاثر از جنگ بین مسلمانان عرب و صهیونیسم می یابیم که نویسندگان این آثار، مستقیم یا غیر مستقیم از این پدیده تاثیر پذیرفته اند تا چهره واقعی یهود غاصب را به جهان معرفی نمایند. قوم یهود با ویژگیهای خاصی که دارد، به عنوان بدترین دشمن اسلام معرفی شده و هیچ کس به سرسختی او با مسلمانان مقابله نمیکند. تحقیق حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی و با هدف معرفی چهره یهود در رمانهای احمد و داوود و صدیقتی الیهودیه نگارش شده است، یافته ها حاکی از آن است که در هر دو رمان، آنان در آثار خود از حادثه تاریخی سخن می گویند و با بهره از ظرفیت های ادبیات داستانی، روایتی ماندگار از واقعیتها بیان شده است و از تمامی مولفه ها و روایتی به عنوان نشانه ای برای تبیین اعتقادات و ایدیولوژی مورد نظر خود استفاده نمودهاند تا تصویر واقعی یهودیان روشن گردد. در این رمانها پیش زمینهای را که عملیات شهادت آغاز میشود، روشن میکند و به سوالات مطرح شده در عرصه بین المللی در مورد مقاومت، شهادت و آنچه غرب تروریسم مینامد پاسخ میدهند.

    کلیدواژگان: ارزشهای مرجع، چهره یهود، رمان معاصر عرب، احمد و داوود، صدیقتی الیهودیه
  • فرشته بلوچی، محمدمهدی تقدیسی *، محمد جعفری هرندی صفحات 75-94

    به باور امامیه، امام حجت، برگزیده و منصوب خدا برای هدایت بشر است. از این رو ضرورتا ویژگی های دارد که درعین حال که او را از مرتبه بنده و مخلوق بودن خداوند خارج نمی سازد او را از افراد عادی بشر متفاوت می سازد. از مهم ترین این ویژگی ها مصونیت از هرگونه گناه و خطا است که در اصطلاح علم کلام از آن به عصمت یاد می شود؛ زیرا خطای امام او را از حجیت می اندازد و با حکمت و عدالت خداوند منافات دارد.همچنین از دیگر لوازم شان امامت، علم کامل و گسترده او است. در این میان گاه خداوند در مواردی مصلحت می بیند که امام را از غیب و بواطن امور آگاه کند. این آموزه ها همه برگرفته از آیات قرآن و مضامین معتبر روایی است که در متن مقاله به آن اشاره خواهد شد. روش این مقاله بصورت تحلیلی-توصیفی است وخواهیم گفت: غلو شمردن صفات و ویژگی های فرابشری معصومین(ع)، ناشی از عدم توجه به دقایق و ظرایفی است که در این اتصاف و در معیارهای غلو وجود دارد. ونویسنده در این مقاله با معنای دقیقی که از مفهوم فوق بشری بودن صفات ارایه داده،خواهد گفت،که اگراسناد امور،بصورت ذاتی،نسبت به انسان غیرممکن باشد، مثل الوهیت، تجرد و استقلال تام، حلول خدا و اتحادش با انسان، غلو است؛ اما امور خارق العاده ای که ذاتا ممکن و طبق شواهد و مستندات - گرچه به ندرت - واقع شده است، غلو نیست، و می توان آن را از صفات فوق بشری ایمه(ع)قلمداد کرد.

    کلیدواژگان: امامان معصوم(ع)، علم غیب، صفات فرابشری، عصمت
  • افسانه پایمرد * صفحات 95-128

    اندیشه و اعتقاد به بقاء روح و حیات پس از مرگ، از زمان هبوط آدم به کره خاکی از سوی پیامبران الهی، فلاسفه و متفکران با تعابیر مختلف بیان شده است و انسانها فارغ از هر زمان و مکان همواره بر این باور بوده اند که انسان پس از مرگ در عالم دیگر دارای حیات است. این اندیشه که یکی از کهن ترین عقاید انسان هاست، به رغم پاره ای از اختلافات در چگونگی آن، یکی از اصول مشترک باورها در شریعت های آسمانی و غیرآسمانی است. اعتقاد به جاودانگی روح و جهان بازپسین، در فطرت انسان تخمیر شده و سلسله پیامبران الهی در طول تاریخ بشریت همواره این عقیده را، رهبری کرده اند. مطابق این باور، انسان از دو ساحت بدن مادی و حقیقتی به نام روح تشکیل شده است. روح حقیقتی مجرد دارد و امری ماوراء زمان و مکان و فراتر از دانش بشری است و پس از مرگ نیز دارای حیات است. بنابراین مرگ مستلزم فنا نبوده و روح همچنان در گرو اعمال خود در عالم دیگر به حیات ادامه می دهد. در این نوشتار، ضمن بررسی این عقیده در عصر پیش از تاریخ دین و برخی تمدن های باستانی، دیدگاه قرآن کریم و آیین یهود و مسیحیت مطرح و تلاش می شود، باور به جاودانگی روح و حیات پس از مرگ را، از عقاید کهن بشری و آیین های آسمانی استخراج و آن را به عنوان یکی از وجوه مشترک عقاید یاد کرد. همچنین تلاش بر این بوده است که در شریعت های آسمانی، تنها کتب مقدس به عنوان اصلی ترین متون مورد استناد قرار گیرد. مضافا بر این که فقط اصل اعتقاد به حیات روح پس از مرگ، مورد پژوهش قرار گرفته است. کیفیت و وجوه افتراق این باور، فراتر از چهارچوب این نوشتار است.

    کلیدواژگان: روح، مرگ، حیات، بقاء
  • شاهرخ حکمت * صفحات 129-154

    ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (260-330 ه‍) برای یافتن راه میانه یا جبر متوسط میان اندیشه های تفویض معتزلی و جبرگرایی اشعری، نظریه «کسب» را مطرح و اعلام کرد که خداوند خالق کردارهای ارادی انسان است و انسان کاسب این کردارهاست. وی کسب را اقتران قدرت خدا و انسان دانست و بر این اعتقاد بود که فعل ارادی در پی این اقتران صورت می پذیرد. بر این اساس، انسان در وجود فعل ارادی خود تاثیر ندارد و تنها محل فعل خویش است. به همین سبب، جریان عادت الله موجب پدید آمدن قدرت و اختیار در انسان می شود و فعل ارادی وی انجام می پذیرد. بسیاری از علما، نظریه کسب را تعبیر دیگری از نظریه جبر و جبرگرایی دانسته اند. البته در جبرگرایی و کسب اشعری تطوری پیدا شد و برخی استادان کلام اشعری کوشیدند آن را به گونه ای دیگر تعبیر کنند. خاقانی شروانی (520-595 ه‍) یکی از بزرگترین شاعران ایرانی و از گویندگان طراز اول زبان فارسی است که با وجود پیروی از مذهب تسنن به معتقدات و مقدسات شیعه به دیده تکریم می نگرد. خاقانی در مذهب تعصب دارد ولی از قشری بودن اجتناب می کند؛ با این همه به مشرب کلامی اشعری به ویژه کسب اشعری تمایل دارد و در بسیاری از موارد به جبر متوسط روی خوش نشان می دهد. نتایج این پژوهش که به شیوه ی کتابخانه ای و مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است نشان می دهد که خاقانی در عین پذیرش جبر در سرنوشت انسان، در مواردی از اختیار هم سخن می گوید و در عین مذهب کلامی، در سرایش برخی از اشعار، بیانگر نحوه ای از افکار و تعالیم اندیشه اشعری با محوریت نظریه کسب اشعری، می باشد.

    کلیدواژگان: علم کلام، جبرگرایی، جبر متوسط، دیوان خاقانی
  • علی خلجی، امیررضا خلیلی *، سید احمد دارستانی، سید محمد حسینی صفحات 155-182

    صلح یکی از موضوعات مهمی است که همه فرق و ادیان نسبت به آن توجه جدی دارند و تلاش می کنند تا تصویر روشنی از آن ارایه نمایند. بهاییت از جمله فرقه هایی است که تلاش زیادی دارد تا خود را پیشتاز ارایه صلح و همزیستی مسالمت آمیز در جهان نشان دهد. پرسش اصلی در این مقاله این است که مفهوم و مراتب و انواع صلح در متون بهاییان چیست؟ هدف از انجام این پژوهش نشان دادن مراتب و ویژگی های صلح با استفاده از منابع مکتوب بهاییان است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در متون بهاییان چهار اصطلاح صلح مطرح شده است که عبارتند از صلح عمومی، صلح اصغر، صلح اکبر و صلح اعظم. این اصطلاحات ویژگی های دقیقی ندارند و برای سه اصطلاح نخست، ویژگی همسانی ذکر شده و صلح اعظم نیز زمانی است که تمام انسان ها تعالیم بهایی را پذیرفته و بهایی شوند. تصویر صلح از سوی بهاییان عمق علمی ندارد و صرفا چند توصیه ساده است و نمی توان برخلاف آنچه آنها معتقدند آن را به عنوان نجات دهنده بشر و معارفی از سوی خداوند دانست.

    کلیدواژگان: صلح، بهاییت، نعالیم صلح عمومی، صلح اصغر، صلح اکبر، صلح اعظم
  • نجمه رهنما فلاورجانی، محمدرضا حاجی اسماعیلی *، مهدی مطیع صفحات 183-197

    یکی از پژوهش های پردامنه در سال های اخیر در میان تحقیقات معناشناسی، پژوهش های معناشناسانه بر اساس روش ایزوتسو بوده است، و تعداد پرشماری از مقالات بر اساس این متد چاپ شده است. اما کمتر پژوهشی با هدف ریشه شناسی این روش مورد توجه قرار گرفته است. و بیشتر پژوهش های انجام شده در این زمینه نیز تنها به پیشنه معناشناسانه این روش بسنده نموده است از این رو این پرسشی بدون پاسخ باقی مانده است که این روش معناشناسی بر اساس کدام نظریه فلسفی بنا نهاده شده است؟ آیا دیدگاهی مدرن است یا پست مدرن؟ در این میان اهمیت پاسخ به این پرسش در آن است که مشخص می سازد پارادایم ایزتسو در طراحی این مدل چه چیزی بوده است و آیا این نگاه با آنچه خود قرآن در صدد بیان آن است مطابقت دارد یا این نظریه صرفا راهی برای پاسخگویی معیارهای فلسفه غرب در برداشت از متون مقدسی مانند قرآن است. در این زمینه پژوهی که بتوان به طور مستقیم به پاسخ پرسش مذکور پرداخته باشد نمی توان به دست آورد از این رو نوشتار مذکور متکفل پاسخ به این پرسش برآمده است. و نتیجه گرفته است روش ایزوتسو نه نگاهی صرفا مدرن و نه نگاهی مطلقا پست مدرن است. بلکه نگاهی التقاطی از هر دو فلسفه است که در هستی شناسی نگاه نسبی گرایانه پست مدرن را پذیرفته است و در روش شناسی از ساختارگرایی و کاربردگرایی فلسفه مدرن بهره گرفته است.

    کلیدواژگان: معناشناسی، ایزوتسو، شبکه معنایی، کل گرایی، فراروایت
  • مریم سیاحی، هرمز اسدی کوه باد *، مسعود پاکدل صفحات 199-222

    در این پژوهش به بررسی فقهی شریعت، طریقت، حقیقت و سماع در مکتب متصوفه از منظر فقهای امامیه پرداخته است. در واقع این پژوهش در باب یکی از مسایل اساسی عرفان و تصوف اسلامی یعنی شریعت، طریقت، حقیقت و سماع است. شریعت را اوامر و نواهی فرستاده شده از سوی پروردگار برای راهنمایی بندگان می دانند. طریقت را هم راه و روش مخصوص سالکان که مشتمل بر احوال و مقامات است تعریف کرده اند و حقیقت را عرفا آخرین منزل سلوک می دانند که به سختی قابل توصیف است. اکثر عرفا این مرحله را توام با حیرت می دانند. ما در این پژوهش در پی فهم ماهیت و ارتباط بررسی فقهی شریعت، طریقت، حقیقت و سماع در مکتب عرفا و متصوفه از منظر فقهای امامیه هستیم. واژه های شریعت، طریقت و حقیقت و سماع در عرفان و تصوف اسلامی یک سابقه طولانی دارد. اما نکته مهم اینجاست که عرفای مکاتب گوناگون نظرات متفاوتی در این خصوص مطرح کردند. برخی از آنها شریعت را فقط در مراحل ابتدایی سلوک لازم می دانند و عارفی که به حقیقت واصل شود را بی نیاز از رعایت مناسک شریعت می دانند، اما برخی معتقدند انجام امور ظاهری شریعت هیچگاه از گردن انسان ساقط نمی شود حتی اگر عارف به مرحله حقیقت رسیده باشد.

    کلیدواژگان: شریعت، طریقت، حقیقت، سماع
  • سیده مریم غازی، علی مرادخانی *، محمد شکری صفحات 223-242

    پژوهشگر در این پژوهش به آشکارگی وجه پنهان اشیاء از طریق نقاشی مبتنی بر نظرگاه ژیل دولوز پرداخته است. با بازگویی تاریخی از هنر ماقبل تاریخ تا دوره ی پست مدرن، با رویکرد مبتنی بر رنگ مداری های اثرگذار بر حسانیت، و فراروی از فیگوراسیون، که مشتمل بر نقاط توقف و گذرگاه هایی است که می توان در رنگ و در احساس رنگی، تصاویر نقاشی شده را، ورای خوانش های مبتنی بر فرم و ایده، به مثابه ی عصاره ای از برهم کنش نیروهای تاثیرگذار بر ایده های نهفته بر بوم، مورد مطالعه قرار داد، با بررسی فرآیند نقاشی، به مثابه ی بردار برآیند ایده های نهفته، و تحقیق پیرامون شیوه های بیان واقعی رنگ ها در نقاشی، تحلیل کشمکش های صوری رنگ ها بر بوم نقاشی را کنار زده و به ایده های نهفته در رنگ ها، رسیده است. هدف این پژوهش که به روش کیفی و بر مبنای اطلاعات و داده های کتابخانه ای است، تعیین مختصات نقاشی مدرن، مبتنی بر رنگ مداری های اثرگذار بر حسانیت و چگونگی شناسایی مکانیسم های معطوف به روابط رنگی، بر روی بوم نقاشی است. پژوهشگر با تاکید، بر اصلی ترین نکات دستگاه فکری ژیل دلوز، چارچوب جست و جو برای یافتن چشم اندازی به نقاشی را شکل داده است و در غایت با نگاهی بر رنگ، به جایگاه محض یک امر واقع تصویری که دیگر چیزی برای روایت کردن ندارد، و با پذیرش گذار از کلیشه های نقاشی های بصری و کنشی، به رویت پذیر کردن امر رویت ناپذیر رسیده است.

    کلیدواژگان: فلسفه، ژیل دولوز، نقاشی، رنگ، روابط رنگی، حسانیت، نیروهای تاثیرگذار، امر نامریی
  • حسین موحدپور، سید هاشم گلستانی *، محمدرضا شمشیری صفحات 243-252

    دیدگاه جمعی ازفلاسفه اسلامی آن است که عقل دراثبات معاد جسمانی ناتوان است ودلایل اثبات معاد جسمانی صرفا نقلی است. با توجه به اینکه حقیقت اصلی انسان به روح است وفهم وادراک نیزتوسط روح حاصل می شود، ودراین میان، روح، ازماده تنها به عنوان ابزارووسیله ای برای نیل به خواسته های خود بهره می گیرد،لذامقاله حاضر با عنوان «تحلیل انتقادی دیدگاه صدرالمتالهین درباب معاد جسمانی»ابتدا تصویری اجمالی ازچگونگی پدیدآمدن شبهه عنصری وجسمانی نبودن معاد در بین فلاسفه اسلامی به جهت خواننده عزیز مطرح کرده، سپس به مبانی معاد درحکمت متعالیه پرداخته ، وهمچنین اشکال اساسی معاد عنصری ازدیدگاه صدرالمتالهین ومرحوم آشتیانی را مورد بررسی قرار داده ، و سرانجام با نگاهی گذرا به این مطلب توجه داشته که اشکالات وشبهات اصلی مطرح شده درباب معاد جسمانی توسط صدرالمتالهین ، چگونه قابل حل است وچه پاسخی می توان برای آن یافت.

    کلیدواژگان: معاد، ملاصدرا، تناسخ، معاد روحانی، معاد مثالی، نفس
  • شهناز یزدان پناه، رضا دهقانی *، نعمت الله احمدی نسب صفحات 253-269

    الحادگری در عصر عباسی مفهومی متفاوت و گسترده تر از دوره های پیشین داشت. در این دوره ملحد به مفهوم خدا ناباور یا انکارکننده ی نبوت نبود. بلکه ملحدان از دیدگاه خلفا و کارگزاران آنها کسانی بودند که نگرش ها و باورهای سیاسی و مذهبی شان در تعارض با دین اسلام بود و خلفا برای پاسداشت شریعت و حفظ وحدت امت اسلامی سرکوب آنها را واجب و جایز می دانستند. این ملحدان که اغلب آنها را زندیق می خواندند از گروه های مختلف اجتماعی با نگرش های متفاوت بودند. جریان های فکری الحادی در قالب جنبش های سیاسی و اجتماعی نمود می یافت و مبارزه با آنها مهمترین دغدغه ی خلفا بود. در حالی که بسیاری از آنها ماهیت مذهبی نداشتند بلکه جنبه ی فرهنگی و اقتصادی داشتند. هدف از این پژوهش، تحلیل رویکردهای خلفا و اندیشمندان عصر عباسی در مبارزه با زندیقگری و ارتباط آنها با فضای فکری و اعتقادی حاکم بر جامعه شان است. این مقاله در پی پاسخگویی به این سوال است که چرا عباسیان همواره تلاش می کردند جنبش ها و جریان های فکری را با دو رکن دین و زندقه پیوند بزنند؟ در این نوشتار برای درک و دریافت مفهوم زندیقگری از نظریه ی لوسین فبور استفاده شده است. فبور در کتاب معروفش به تحلیل الحادگری در قرون وسطی پرداخته و آن را از دیدگاه اجتماعی و سیاسی بررسی کرده است. روش تحقیق در این مقاله علی و و شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است.

    کلیدواژگان: زندیق، خلافت عباسی، غزالی، اشعریان، فبور، شیعیان