فهرست مطالب

مطالعات آموزش و یادگیری - سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 84، بهار و تابستان 1402)

نشریه مطالعات آموزش و یادگیری
سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 84، بهار و تابستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/06/01
  • تعداد عناوین: 12
|
  • زهرا بلوچی، ذبیح الله اللهی*، مهرداد مظاهری صفحات 1-15

    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یادگیری مشارکتی بر رفتارهای کلامی دانش آموزان آسیب دیده بینایی پایه ششم ابتدایی در درس علوم تجربی شهر زاهدان بود. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان آسیب دیده بینایی پایه ششم ابتدایی شهر زاهدان در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. تعداد 20 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری داده ها در این پژوهش سیاهه رفتارهای کلامی مثبت و منفی دانش آموزان بود. مداخله آموزشی طی 12 جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس برای رفتارهای کلامی مثبت نشان داد که یادگیری مشارکتی بر رفتارهای کلامی مثبت تاثیر مثبت معنی دار داشته است. همچنین، تحلیل کواریانس برای رفتارهای کلامی منفی نشان داد که یادگیری مشارکتی بر رفتارهای کلامی منفی تاثیر منفی معنی دار داشته است. نتایج این پژوهش نشان داد که تدریس مبتنی بر یادگیری مشارکتی باعث تقویت رفتارهای کلامی مثبت دانش آموزان آسیب دیده بینایی می شود و در مقابل، بر رفتارهای کلامی منفی آن ها تاثیر منفی دارد. بنابراین، استفاده از یادگیری مشارکتی یکی از روش های موثر در اثربخشی و کارایی رفتارهای کلامی دانش آموزان دارای آسیب بینایی است.

    کلیدواژگان: دانش آموزان آسیب دیده بینایی، رفتارهای کلامی، نابینا، یادگیری مشارکتی
  • مریم روحی، مرضیه دهقانی*، محدثه خطاط صفحات 16-45

    هدف از این مطالعه بیان ویژگی ها، قابلیت ها و مولفه های تفکر محاسباتی به عنوان یکی از مهارت های اساسی یادگیری در دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. برای جستجوی مقالات مرتبط جهت تحلیل و بررسی از کلیدواژه های فارسی «تفکر، مهارت های تفکر، تفکر محاسباتی در دبستان، تفکر محاسباتی در دانش آموزان» و معادل انگلیسی آن ها در پایگاه های داده مگ ایران، سید، سیویلیکا، ساینس دایرکت و اسکوپوس، انستیتوی مهندسان برق و الکترونیک  بین سال های 1390 تا 1399 و 2000 تا 2021، استفاده شده است. داده ها براساس یک طرح پژوهش کیفی از نوع فراترکیب و با استفاده از گام های هفتگانه سندلوسکی و باروسو، جمع آوری شده اند. انتخاب نمونه با استفاده از معیارهای پذیرش و عدم پذیرش و برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی صورت گرفت. جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از معیارهای خودبازبینی محقق؛ مرور همتایان و نظرسنجی متخصصان بهره گرفته شد. در بررسی اولیه 1643 مقاله استخراج شده که از این تعداد 1533 مقاله براساس عنوان، 35 مقاله براساس چکیده و 51 مقاله براساس محتوا غربال شده و در نهایت 24 مقاله نهایی استخراج و مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش و بررسی های نهایی، مولفه های تفکر محاسباتی را می توان در نوزده طبقه کلی دسته بندی و متناسب با آن ماهیت عناصر آن را نمایان کرد. نتایج حاکی از این پژوهش نشان دهنده سه مقوله اساسی از این نوع مهارت تفکر و اهمیت پرورش آن در مدارس به ویژه از دوران کودکی و سال های اولیه دبستان است؛ این مقوله ها شامل مهارت های شناختی، مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی (فناوری) و علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضی است. نتایج پژوهش نشان دهنده هم پوشانی بالای این عناصر، مولفه ها و مقوله ها و رابطه مثبت میان آن هاست. نتایج حاکی از آن است که تفکر محاسباتی به عنوان یکی از مهارت های نوظهور و یکی از مهارت های حل مسیله به شمار آمده و با استفاده از فناوری و علوم کامپیوتر در سال های اولیه کودکی در مدارس دنیا در حال آموزش و یادگیری بوده و به عنوان مجموعه ای از مهارت ها و دانش های عرضی برای همگان لازم و ضروری است.

    کلیدواژگان: تفکر، تفکر محاسباتی، دانش آموز، دوره ابتدایی، مهارت های تفکر
  • فاطمه کمالی، بهرام جوکار*، مسعود حسینچاری، فرهاد خرمایی، محبوبه فولادچنگ صفحات 46-64

    پژوهش حاضر به واکاوی نظام معنایی دانشجویان دوره دکتری دانشگاه شیراز و ادراک آن ها از تعلق به دانشگاه شیراز با رویکرد کیفی پرداخته است. شرکت کنندگان این پژوهش 15 دانشجوی دوره دکتری دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها تا نیل به اشباع نظری ادامه پیدا کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مضامین مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند .فرایند حاصل از کدگذاری و تجزیه وتحلیل داده ها منجر به کشف سه مفهوم اصلی «دانشگاه به مثابه میدانی جهت بازاندیشی کلیشه های ذهنی»، «دانشگاه و اثرگذاری بر ابعاد هیجانی و شناختی فرد» و «دانشگاه شیراز و برجستگی بعد تعلق و هویت مکانی» شد. هر کدام از این مفاهیم از زیرمفهوم های متعددی تشکیل شده اند. درون مایه و تم اصلی پژوهش هم شامل «دانشگاه و تعیین گری هویتی و شناختی» است. با توجه به یافته های پژوهش می توان به این نتیجه رسید که دانشگاه تعیین گری سطح بالایی در شکل گیری نوع هویت، شناخت و تعلق دانشجویان دارد و نقش برجسته آن در جامعه انکارناپذیر است. سه مفهوم این پژوهش حکایت از آن دارند که دانشگاه موجب تغییرات هویتی و شناختی دانشجویان می شود و آن ها با چشم انداز فکری جدیدی آشنا می شوند. این تغییرات هویتی و شناختی در دانشگاه موجب بازاندیشی کلیشه های ذهنی دانشجویان و به چالش کشیدن باورها و اندیشه های ذهنی گذشته می شوند، که بسیاری از آن ها می توانند پیامدهای منفی برای جامعه و دانشگاه داشته باشند.

    کلیدواژگان: تعلق خاطر به دانشگاه، نظام معنایی، هویت
  • مریم پورجمشیدی*، حسین زنگنه صفحات 65-82

    پژوهش حاضر با هدف میزان اثربخشی رویکرد یادگیری وارونه مشارکتی، یادگیری وارونه فردی، یادگیری وارونه ارزشیابی از یادگیری و یادگیری وارونه یادگیری از ارزشیابی بر بازده های سطح بالای شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه هفتم انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر همدان بود که از بین آن ها پنج کلاس (شامل 135 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و  به صورت تصادفی به چهار گروه آزمایش و یک گروه کنترل تخصیص یافتند. ابزار گردآوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته بود که روایی محتوایی آن ازنظر سه معلم باتجربه احراز و پایایی آن نیز به روش کودر ریچاردسون 20 تایید گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس با کمک نرم افزار SPSS تحلیل گردید. یافته ها نشان دادند میزان یادگیری گروه یادگیری از ارزشیابی در مقایسه با گروه های دیگر بالاتر است، اما در بین سایر گروه های دیگر (گروه یادگیری وارونه فردی، یادگیری وارونه مشارکتی، یادگیری وارونه ارزشیابی از یادگیری و گروه کنترل) در دستیابی به سطوح بالای شناختی در درس علوم پایه هفتم تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در نتیجه می توان گفت ادغام راهبرد یادگیری از ارزشیابی در روش یادگیری وارونه، اثربخشی این رویکرد را برای دستیابی به سطوح بالای یادگیری افزایش می دهد.

    کلیدواژگان: ارزشیابی از یادگیری، بازده های شناختی، یادگیری از ارزشیابی، یادگیری مشارکتی، یادگیری وارونه، یادگیری وارونه فردی
  • فرزانه بهزادی، ستاره شجاعی* صفحات 83-100

    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه بازی رفتار خوب بر مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توانی ذهنی بود. شرکت کنندگان پژوهش، چهار دانش آموز پسر با کم توانی ذهنی 9 تا 13 ساله بودند که از مرکز استثنایی ضمیمه شمیم دیل شهر گچساران در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. طرح پژوهش تک آزمودنی از نوع ملاک متغیربود. شرکت کنندگان طی شانزده جلسه در مرحله خط پایه مشاهده شدند؛ سپس هریک از آن ها در شانزده جلسه مورد مداخله بازی رفتار خوب قرار گرفت. در این مرحله با توجه به طرح ملاک متغیر، شانزده جلسه مداخله به چهار ملاک تقسیم گردید که هر ملاک شامل چهار جلسه از مداخله بود. ملاک ها نشان دهنده میزان تغییرات مشکلات رفتاری هریک از آزمودنی ها بودند. در نهایت، همه آزمودنی ها به مدت یک هفته مورد پیگیری قرار گرفتند. لازم به ذکر است تمام جلسات ضبط ویدیویی شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری و دیداری نشان داد که با اجرای بازی رفتار خوب، مشکلات رفتاری آزمودنی ها کاهش یافته است و بررسی اندازه اثر به روش درصد داده های بیشتر از روند میانه نیز نشان داد که درصد اثربخشی در هر چهار آزمودنی صددرصد است. در نتیجه می توان گفت برنامه بازی رفتار خوب، راهبردی موثر برای کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توانی ذهنی است.

    کلیدواژگان: بازی رفتار خوب، پژوهش تک آزمودنی، کم توانی ذهنی، مشکلات رفتاری
  • مهدی حاصلی سنقری*، سلطانعلی فیض، رضا احمدی، مهدی یعقوبی صفحات 101-119

    تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر در پذیرش و استفاده از فناوری سیستم مدیریت یادگیری توسط دانشجویان دانشگاه فرهنگیان براساس نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری انجام شد. این تحقیق از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری تحقیق دربرگیرنده تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان مشهد به تعداد 2150 نفر است که از این تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. روایی محتوایی و صوری پرسش نامه توسط 6 نفر از اساتید دانشگاه مورد تایید قرار گرفت. ضریب پایایی پرسش نامه نیز ازطریق آلفای کرونباخ محاسبه شد و در سطح مطلوبی به دست آمد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که انتظار عملکرد و انتظار تلاش به طور مثبت و معنی داری بر قصد رفتاری دانشجویان برای استفاده از سیستم آموزش مجازی اثر گذاشت. تاثیر اجتماعی اثر معنی داری بر قصد رفتاری و رفتار استفاده دانشجویان از سیستم آموزش مجازی نداشت. شرایط تسهیل گر و قصد رفتاری به طور مثبت و معنی داری بر رفتار استفاده دانشجویان از سیستم آموزش مجازی اثر گذاشت. همچنین انتظار تلاش و انتظار عملکرد به صورت غیرمستقیم و با واسطه گری قصد رفتاری پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتار استفاده دانشجویان از سیستم مدیریت یادگیری بود. مطابق با یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که درک مشخص و آشکار از قصد رفتاری و رفتار استفاده دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در استفاده از سیستم مدیریت یادگیری می تواند به مسیولین و تصمیم گیرندگان دانشگاه کمک کند که سیستمی کارآمد و کامل برای آموزش و یادگیری در اختیار دانشجویان قرار دهند.

    کلیدواژگان: آموزش مجازی، پذیرش فناوری، سیستم مدیریت یادگیری
  • آرمین ثبوتی، فهیمه کشاورزی*، قاسم سلیمی صفحات 120-142

    هدف این پژوهش کاوش مولفه های اثربخش در تدریس نوآورانه اساتید در فضای مجازی بود. روش پژوهش از نوع کیفی است و اعضای هییت علمی نمونه و موفق در تدریس دانشگاه شیراز در سال 1400 که تجربه برگزاری کلاس درس با استفاده از روش های خلاق و نوآورانه در فضای مجازی را داشتند، به عنوان مشارکت کنندگان بالقوه در نظر گرفته شدند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و رویکرد اشباع نظری با 15 نفر مصاحبه انجام شد. داده های لازم استخراج و با  روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت مولفه های اثربخش در تدریس نوآورانه اساتید در فضای مجازی در قالب پنج مضمون سازمان دهنده سطح دوم و ده مضمون سازمان دهنده سطح اول و هشتاد و چهار مضمون پایه تدوین گردید. براساس یافته های پژوهش شایستگی دیجیتالی اساتید شامل دو مضمون سازمان دهنده شایستگی شخصیتی و شایستگی حرفه ای، در گیر ساختن دانشجویان  شامل دو مضمون سازمان دهنده علایق و تعاملات مجازی، محتوای مجازی شامل دو مضمون سازمان دهنده کیفیت محتوا و سازمان دهی محتوا، راهبردهای یاددهی - یادگیری مجازی شامل دو مضمون سازمان دهنده ساختاری (شیوه اجرا) و اجرای اثربخش و در نهایت بازخورد شامل دو مضمون سازمان دهنده ارزشیابی و بازخورد انگیزشی استاد بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تدریس اثربخش در فضای مجازی مستلزم فراهم ساختن زیرساخت ها و بسترهای لازم خصوصا فراهم ساختن زمینه های لازم جهت توسعه و بهسازی مهارت ها و شایستگی های حرفه ای، دیجیتالی و ارتباطی استادان براساس بسترهای مختلف آموزشی با هدف افزایش کیفیت انتقال دانش و ارتقای سطح علمی دانشجویان است.

    کلیدواژگان: تدریس نوآورانه، درگیری تحصیلی، فضای مجازی
  • ریحانه محجل کفشدوز، شهریار یارمحمدی واصل*، ابوالقاسم یعقوبی، حسین محققی صفحات 143-159

    مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش زبان بدن بر طرح واره های شکست و نقص در دانشجویان دارای افت تحصیلی انجام شد. روش تحقیق از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه صنعتی قم در سال تحصیلی 1401- 1400 تشکیل دادند که 30 نفر از آنان به شیوه در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده های پژوهش در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از گویه های شکست و نقص پرسش نامه طرح واره یانگ استفاده شد. آموزش زبان بدن در 8 جلسه برای دانشجویان گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین نمرات پس آزمون شکست و نقص گروه آزمایش و گروه کنترل وجود داشت. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که آموزش زبان بدن بر کاهش طرح واره های شکست و نقص دانشجویان موثر است.

    کلیدواژگان: دانشجویان دارای افت تحصیلی، زبان بدن، طرح واره شکست، طرح واره نقص
  • شهروز نعمتی*، رحیم بدری گرگری، سارا اقدم، هدیه قاسمی صفحات 160-177

    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به مراکز مشاوره ناحیه 3 تبریز بود. نمونه به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شد و سپس برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، ابتدا پیش آزمون اجرا شد و سپس آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه روی گروه آزمایش اجرا و بعد از آن پس آزمون روی هر دو گروه اجرا گردید. به فاصله دو ماه بعد یعنی در مرحله پیگیری نیز هر دو گروه آزمایش و کنترل مجددا مورد آزمون قرار گرفتند. از پرسش نامه های پرخاشگری و تعامل با هم سالان برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در گروه آزمایش میانگین نمرات پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معنی دار داشته است. ازطرف دیگر این تغییرات در  پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن از پس آزمون تا مرحله پیگیری تغییر معنی داری نداشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مشاوران می توانند برای پیشگیری و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه، قلدری و قربانی شدن در این گروه از افراد از این مداخله بهره بگیرند.

    کلیدواژگان: اختلال نارسایی توجه، یبش فعالی، پرخاشگری، تعامل با هم سالان، تنظیم هیجان
  • فاطمه الماسی، امید شکری*، جلیل فتح آبادی صفحات 178-210

    پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقدماتی آزمون غربالگری تاب آوری در نوجوانان تیزهوش، با رجوع به آموزه های مفهومی رویکرد توانمندمحور به عنوان یک رویکرد بیش واقع نگر و جامع که مواجهه های تاب آورانه را در بستر منابع فردی و بافتاری معنا می کند، انجام شد. 451 نوجوان تیزهوش از بین دانش آموزان متوسطه اول و دوم مدارس دخترانه و پسرانه تیزهوشان شهرستان کاشان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابتدا، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی، در بعد برون فردی، از مدل اندازه گیری مشتمل بر سه منبع معلم، خانواده و دوستان و همچنین، در بعد درون فردی، از مدل مشتمل بر شش منبع خودباوری، مسیولیت پذیری، خودکنترلی، توانایی یادگیری از رخدادهای منفی، چالشی نگری و مثبت اندیشی، حمایت کرد. در ادامه، نتایج تحلیل عاملی تاییدی ابزار غربالگری تاب آوری نشان داد که مدل دوعاملی مرتبه اول در مقایسه با دو مدل رقیب شامل مدل چندعاملی مرتبه سوم سلسله مراتبی و مدل چندعاملی مرتبه اول، با داده ها برازش بهتری دارد. همچنین، نتایج روش آماری آزمون t برای گروه های مستقل با تایید روایی افتراقی ابزار غربالگری تاب آوری نشان داد که این ابزار در تمایزگذاری بین یادگیرگان تیزهوش تاب آور از غیرتاب آور، موثر بود. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد فردی و بافتاری ابزار غربالگری با وجوه مختلف ادراک از حمایت اجتماعی، شواهد مضاعفی را در دفاع از روایی ملاکی این ابزار فراهم آورد. ضرایب همسانی درونی برای منابع بافتاری تاب آوری، بین 75/0 تا 97/0 و ضرایب همسانی درونی برای منابع درون فردی تاب آوری، بین 84/0 تا 96/0، به دست آمد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که حدود اطلاعاتی رویکرد توانمندمحور نسبت به تاب آوری با شمول حداکثری منابع درون برون فردی تغذیه کننده مقابله های تاب آورانه، از یک سوی، در تدارک تلاشی بسنده برای شکل دهی به نقشه مفهومی زیربنایی ابزار غربالگری تاب آوری تیزهوشان و از دیگر سوی، و متعاقب دسترسی به آن ابزار سنجش، تعقیب دغدغه کاهش پیامدهای ناشی از سلطه گری تک‎ بعدی نگری در فرایند سنجش، پایش و انتخاب سرآمدان را همچون واقعیتی بااهمیت و انکارناشدنی، ممکن ساخت.

    کلیدواژگان: پایایی، تاب آوری، روایی، راهبردهای مقابله، نوجوانان تیزهوش
  • نساء باواری*، سجاد سپهوند، محدثه سروری، سید حامد شریفی صفحات 211-225

    هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر هیجان های تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر اهواز بود. روش این پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل  بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم ناحیه 1 شهر اهواز که در سال تحصیلی 1402-1401 در دوره ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. از بین جامعه آماری مذکور، تعداد 28 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) گمارده شدند. برنامه آموزش تفکر انتقادی به مدت 12 جلسه یک ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های هیجان های تحصیلی و بهزیستی تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر تغییر هیجان های تحصیلی و تقویت بهزیستی تحصیلی دانش آموزان پسر اثربخش بود. به عبارت دیگر آموزش تفکر انتقادی سبب کاهش هیجان های تحصیلی منفی، افزایش هیجان های مثبت و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان شده است. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت که آموزش تفکر انتقادی، رویکردی مفید و سازنده در جهت بهبود و تقویت بسیاری از متغیرهای تحصیلی همچون هیجان های مثبت تحصیلی و بهزیستی تحصیلی است.

    کلیدواژگان: بهزیستی تحصیلی، تفکر انتقادی، دانش آموزان پسر، هیجان های تحصیلی
  • بهرام ملکی* صفحات 226-248

    پژوهش حاضر با هدف مدل یابی علی بهزیستی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان براساس سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با میانجی گری حس انسجام انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های بهزیستی تحصیلی و حس انسجام و پروفایل سرمایه های تحولی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای آماری SPSS-21 و AMOS-21 انجام شد. براساس نتایج به دست آمده، مدل علی رابطه بین سرمایه های درونی، سرمایه های بیرونی، حس انسجام و بهزیستی تحصیلی در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار بود. با توجه به یافته ها، سرمایه های تحولی درونی، تحول بیرونی و حس انسجام بر بهزیستی تحصیلی تاثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. سرمایه های تحولی درونی و بیرونی بر حس انسجام تاثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. همچنین سرمایه های درونی و بیرونی با میانجی گری حس انسجام بر بهزیستی تحصیلی تاثیر غیرمستقیم مثبت داشتند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ارتقای سرمایه های تحولی درونی و بیرونی و حس انسجام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان می تواند بهزیستی تحصیلی آنان را به نحو معنی دار بهبود بخشد.

    کلیدواژگان: بهزیستی تحصیلی، حس انسجام، دانشجویان، سرمایه های بیرونی، سرمایه های درونی
|
  • Zahra Balouchi, Zabihollah Allahi, Mehrdad Mazaheri Pages 1-15

    This study aimed to investigate the effectiveness of cooperative learning on the verbal behavior of sixth-grade visually impaired students in the field of experimental sciences in Zahedan. This experimental research adopted a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the study included sixth-grade visually impaired students in primary schools in Zahedan, Sistan and Baluchestan province, Iran, in the academic year of 2019-2020. Twenty students were selected as the study sample using the simple random sampling method and they were assigned randomly to experimental and control groups. The tool used in this research included an observation schedule of positive and negative verbal behaviors of students. The educational intervention was implemented for the experimental group in 12 sessions, each lasting 45 minutes. The covariance analysis of positive verbal behaviors showed that collaborative learning had a significant positive effect on students’ positive verbal behaviors. Also, covariance analysis of negative verbal behaviors showed that cooperative learning affected students’ negative verbal behaviors. The results showed that teaching based on cooperative learning strengthened positive verbal behaviors but discouraged negative verbal behaviors in visually impaired students. Therefore, it can be suggested that collaborative learning is one of the effective methods for changing the verbal behaviors of visually impaired students.

    Keywords: cooperative learning, primary school students, verbalbehaviors, visually impaired students
  • Maryam Roohi, Marziyeh Dehghani, Mohadeseh Khattat Pages 16-45

    The purpose of this study was to identify and explain the features, capabilities, and components of computational thinking as one of the basic learning skills at the primary school level. This qualitative study used meta-analysis to identify the components of computational thinking. For this purpose, Persion keywords such as “thinking”, “thinking skills”, “computational thinking in primary school”, and “computational thinking in students”, together with their equivalents in English, were searched in MagIran, Sid, Civilica, ScienceDirect, Scopus databases, Institute of Electrical and Electronics Engineers from 1390 to 1399 and 2000 to 2021 in Persian and English sources, respectively. Data were collected using Sandelowski and Barroso’s seven-stage metasynthesis method. The sample was selected using acceptance and non-acceptance criteria and Critical Appraisal Skills Programme. The credibility of the results was checked using the researcher’s self-monitoring, peer review, and expert survey. Initially, 1643 articles were extracted, of which 1533 were screened based on the title, 35 based on the abstract, and 51 based on the content. Finally, 24 articles were selected as the study sample and analyzed. Based on the findings, the components of computational thinking can be classified into nineteen general categories. The results, furthermore, highlighted the importance of the following three basic categories in cultivating computational thinking in schools, especially during childhood and the early years of primary schooling: cognitive skills, communication and information skills (technology), and skills related to science, engineering, and mathematics. There was a high level of overlap and a positive relationship between the identified components and categories of computation thinking. In sum, it can be stated that computational thinking is an emerging problem-solving skill that should be taught and learned through technology and computer science in early childhood and primary schools.

    Keywords: cognitive skills, computational thinking, learning skills, primary school
  • Fatemeh Kamali, Bahram Jowkar, Massoud Hosseinchari, Farhad Khormai, Mahbobe Foulad Chang Pages 46-64

    The present research aimed to examine the semantic system of PHD students of Shiraz University and their perception of belonging to Shiraz University using a qualitative approach. The participants were 15 PhD students of Shiraz University in the academic year of 2021-2022. In-depth and semi-structured interviews were used to collect data. The interviews continued until theoretical saturation was reached. The collected data were analyzed using thematic analysis method. The process of coding and data analysis led to the identification of the following three main concepts: the university as a context for rethinking stereotypes, the university and its impact on the emotional and cognitive dimensions of students, and Shiraz University, the prominence of the dimension of belonging and spatial identity. Each of these themes consisted of several sub-concepts. The main theme of the study was university as an identity and cognitive determinant. Based on the findings, it can be concluded that the university plays an essential and undeniable role in the formation of students' identity, cognition and student’s belonging. The above mentioned three concepts indicate that the university can foster identity and cognitive changes will encourage students to rethink their academic, cultural, and social stereotypes and challenge their previous beliefs and thoughts, of which many, if left untouched, can have negative consequences for the society, in general, and the university, in particular.

    Keywords: identity, sematic system, university belonging
  • Maryam Pourjamshidi, Hossein Zangeneh Pages 65-82

    This study sought to examine the effectiveness of individual flipped learning, cooperative flipped learning, learning from evaluation in flipped learning evaluation, and evaluation of learning in flipped learning on higher-order cognitive outcomes in seventh-grade students in the subject of experimental sciences. This quasiexperimental research adopted a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the study included all seventh-grade students in Hamadan, of which five classes (135 students) were randomly selected using the convenience sampling method and divided into four experimental groups and one control group. A teacher-made descriptive test, the validity of which was confirmed by three experienced teachers, was utilized to collect data. The reliability of the instrument was also confirmed using the Kuder-Richardson 20 coefficient. The data were analyzed using the analysis of covariance in SPSS). The results showed that learning from evaluation was higher in the flipped learning group compared to other groups; however, no significant difference was observed between the other groups, including individual flipped learning, cooperative flipped learning, evaluation of learning in flipped learning, and the control, in terms of higher-order cognitive outcomes. In conclusion, it can be said that integrating the strategy of learning from evaluation into flipped learning can increase the effectiveness of flipped learning, which, in turn, can facilitate the achievement of higher-order learning outcomes.

    Keywords: cognitive outcomes, cooperative learning, evaluation oflearning, flipped learning, individual flipped learning, learning fromevaluation
  • Farzaneh Behzadi, Setareh Shojaee Pages 83-100

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of the good behavior game on behavioral problems of students with intellectual disabilities. The study participants were four male students with intellectual disability aged 9-13 selected from Shamim Exceptional Center in Gachsaran, Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province, Iran, in the academic year 2020- 2021. A changing-criterion design within the single-subject research design was used as the study design. The participants were observed for 16 sessions at the baseline. Then, each of them was subjected to the intervention of the good behavior game in 16 sessions. At this stage, according to the changing criterion design, the 16 intervention sessions were divided into four criteria, each of which included four intervention sessions. The criteria showed the extent of changes in the behavioral problems of each participant. Finally, each participant was followed up for one week. It should be noted that all sessions were video recorded. Statistical and visual analysis showed that participants’ behavioral problems were reduced by playing the good behavior game. Furthermore, the effect-size analysis showed that the percentage of effectiveness in all four participants was 100%. As a result, it can be stated that the good behavior game is an effective strategy to reduce the behavioral problems of students with intellectual disabilities.

    Keywords: behavioral problems, good behavior game, intellectualdisabilities, single-subject research
  • Mehdi Haseli Songhori, Soltanali Feyz, Reza Ahmadi, Mehdi Yaghoobi Pages 101-119

    The aim of this study was to investigate the factors affecting the acceptance and use of the learning management system (LMS) technology among students of Farhangian University of Mashhad using the unified theory of acceptance and use of technology (UTAUT). This study adopted a correlational design. The statistical population of the study included 2150 students of Farhangian University of Mashhad. The study sample consisted of 350 students selected through convenience sampling. The UTAUT questionnaire was used to collect data. The data were analyzed using structural equation modeling in AMOS. The content and face validity of the questionnaire were confirmed by six university faculty members. The reliability coefficient of the questionnaire was also determined using Cronbach’s alpha, which was at satisfactory level. The results showed that performance expectancy, and effort expectancy had a significant positive effect on behavioral intention. In addition, the results revealed that social influence had no significant effect on students’ behavioral intention and use behavior. The facilitating conditions and behavioral intention had a significant positive effect on students’ use behavior in using LMS. Also, effort expectancy and performance expectancy were found to be the indirect positive and significant predictors of students’ use behavior in using the LMS through the mediating role of behavioral intention. According to the results, it can be concluded that a clear understanding of the behavioral intention and use behavior of Farhangian University students in using the LMS can help university administrators and decision-makers provide students with an efficient and comprehensive system of learning.

    Keywords: learning management system, technology acceptance, virtual learning
  • Armin Sabooti, Fahimeh Keshavarz, Ghasem Salimi Pages 120-142

    The aim of this research was to identify the effective factors in innovative teaching in the online environment. This study adopted a qualitative design. The statistical population of the study included exemplary and successful faculty members who had the experience of holding classroomsin online platforms using creative and innovative methods in the year 2021. Of these faculty members, 15 were selected as the study participants using the purposive sampling method. Interviews were conducted to collect data and continued until theoretical saturation was reached. Thematic analysis was used to analyze the data. Based on the findings, the effective factors involved in the faculty members’ innovative teaching in online spaces were classified into five global themes, 10 organizing themes, and 84 basic themes. Based on the findings, faculty participants’ digital competence included the two organizing themes of personal competence and professional competence. Students’ engagement in online learning included two the themes of interests and virtual interactions. In addition, online content included the two themes of content quality and content organization. Finally, online learning-teaching strategies included the two themes of the manner of implementation and effective implementation, and feedback consisted of the two themes of evaluation and motivational feedback. The results indicated that effective teaching in online environments requires the provision of necessary infrastructures and platforms, especially those conducive to the development and improvement of faculty members’ professional, digital, and communication skills and competencies. All these measures should be taken with the aim of enhancing the quality of knowledge transfer and improving students’ academic engagement and achievement in online environments.

    Keywords: academic engagement, innovative teaching, online environments
  • Reyhaneh Mohagel Kafshdooz, Shahryar Yarmohammadi Vasel, Abolgasem Yaghoubi, Hossein Mohagheghi Pages 143-159

    The aim of this study was to determine the effect of body language training on failure and defectiveness schemas of university students with academic failure. This experimental study adopted a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of this study included all Qom University of Technology students, of whom 30 were selected by convenience sampling and randomly divided into two experimental and control groups. The Young Schema Questionnaire was used to collect data in pre-test and post-test stages. The experimental group received eight sessions of body language training. The results of univariate analysis of covariance (ANCOVA) showed that there was a significant difference between the experimental and control groups regarding their post-test failure and defectiveness scores. The results highlight the significance of body language training in helping university students struggling with academic failure.

    Keywords: body language, defectiveness schema, failure schema, university students with academic failure
  • Shahrooz Nemati, Rahim Badri Gargari, Sara Aghdam, Hedieh Ghasemi Pages 160-177

    The purpose of the present study was to determine the effects of emotion regulation training on aggression, bullying, and victimization of female students with attention-deficit/hyperactivity disorder. This experimental research used a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of this study included all female students with attention-deficit/hyperactivity disorder referred to counseling centers in District 3 of Tabriz. Participants were selected through convenience sampling and divided into two groups of 15 students each. Both experimental and control groups took the pretest; then, the experimental group received an intervention in the form of eight sessions of emotion regulation training. The post-test was given to both groups, and the follow-up stage was conducted with a two-month interval for both experimental and control groups. The Aggression Questionnaire, and Peer Interactions in Primary School (PIPS) Questionnaire were used to collect data. The results showed a significant decrease in the mean scores of aggression, bullying, and victimization in the post-test stage in the experimental group. However, the changes in aggression, bullying, and victimization variables did not change significantly from the post-test to the follow-up stage. Therefore, it can be concluded that counselors cand use this intervention to prevent and reduce aggressive behaviors, bullying and victimization in this group of peope.

    Keywords: aggression, attention-deficit disorder, hyperactivity disorder, emotion regulation, bullying, victimization
  • Fatemeh Almasi, Omid Shokri, Jalil Fathabadi Pages 178-210

    The current research was conducted to develop and validate a resilience test in gifted adolescents by referring to the conceptual teachings of the capability-based approach, as a comprehensive and hyper-realistic approach that defines resilience in the context of individual and contextual resources. Using the convenience sampling method, 451 gifted teenagers were selected from among the first and second high school students of gifted girls-only and boys-only schools in Kashan, Isfahan province, Iran. Firstly, the exploratory factor analysis, using principal component analysis, supported the measurement model, which included three sources of teacher, family, and friends, at the extrapersonal level. In addition, the results of the exploratory factor analysis supported the model that consisted of the six sources of self-esteem, responsibility, self-control, the ability to learn from negative experiences, challenge-seeking, and positive thinking at the intrapersonal level. The results of confirmatory factor analysis aimed at determining the factorial validity of the psychological resilience tool revealed that the first-order twofactor model had a better fit with the data than the other two competing models, including the third-order hierarchical multifactorial model and the first-order multifactorial model. Also, the results of the t-test for independent groups, once the differential validity of the resilience tool was confirmed, showed that the tool was effective in distinguishing between resilient and non-resilient gifted learners. Furthermore, the results related to the correlation between the individual and contextual dimensions of the developed tool, with different aspects of the perception of social support, provided additional evidence for the criterion validity of the developed resilience tool. Internal consistency coefficients were between 0.75 and 0.97 for contextual sources of resilience and between 0.84 and 0.96 for intrapersonal sources of resilience. Furthermore, the results showed that the informational limits of the capability-based approach to resilience could not only maximize the inclusion of intra- and extra-personal resources, which nourish resilience-coping strategies, but also reduce the negative consequences caused by the dominance of onedimensionality in the process of evaluating, monitoring, and selecting leaders.

    Keywords: coping strategies, gifted adolescents, reliability, resilience, validity
  • Nesa Bavari, Sajad Sepahvand, Mohadese Sarvari, Seyed Hamed Sharifi Pages 211-225

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of critical thinking training on academic emotions and academic well-being of sixthgrade male students in Ahvaz, Khuzestan province, Iran. This experimental study adopted a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of this research included all sixth-grade male students in District 1 of Ahvaz in the academic year 2022-2023. Using random cluster sampling, 28 students were selected as the study sample and randomly assigned into experimental (N = 14) and control (N = 14) groups. The experimental group received critical thinking training for 12 sessions, each lasting one hour. To collect data, academic emotions questionnaire and academic well-being questionnaire were used. The data were analyzed using analysis of covariance (ANCOVA). The results showed that critical thinking training was effective in changing the academic emotions and improving well-being of male students. More specifically, critical thinking training reduced negative academic emotions, increased positive emotions, and enhanced the academic wellbeing of student participants. Accordingly, it can be concluded that critical thinking training is a useful and effective approach to improve some educational variables such as students’ positive academic emotions and academic well-being.

    Keywords: academic emotions, academic well-being, critical thinking, male students
  • Bahram Maleki Pages 226-248

    The purpose of this study was to develop a causal model of academic wellbeing among Farhangian University students based on its relationship with internal and external developmental assets and the mediating role of the sense of coherence. This research adopted a correlational design to investigate the relationship between the variables. The statistical population of the study included all students studying at Farhangian University of Kurdistan, Kurdistan Province, Iran, in the academic year 2020-2021. In total, 300 students were selected as participants using stratified random sampling. Academic well-being scale, Developmental assets questionnaire, and the sense of coherence scale were used to collect data. Structural equation modeling was performed using SPSS and AMOS (version 21) to analyze the data. Based on the results, the causal model confirmed the relationship between internal developmental assets, external developmental assets, the sense of coherence, and students’ academic well-being. Furthermore, both the sense of coherence and internal and external developmental assets were found to have a direct, positive, and significant effect on academic well-being. Internal and external developmental assets also had a direct, positive, and significant effect on the sense of coherence and an indirect positive effect on academic wellbeing through the mediating role of the sense of coherence. Therefore, it can be concluded that improving Farhangian University students’ internal and external developmental assets and sense of coherence can significantly enhance their academic well-being .

    Keywords: academic well-being, external developmental assets, internal developmental assets, sense of coherence, university students