نشریه مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی
سال ششم شماره 2 (پیاپی 25، تابستان 1402)

امروزه دیگر روش های سنتی آموزشی پاسخگوی نیازهای آموزشی نیست. آموزش عالی به عنوان یکی از متولیان امر آموزش و یادگیری مداوم باید با تغییرات پیرامون هماهنگ شود. آموزش عالی به عنوان عامل اصلی و زمینه ساز تحقق سیاستهای توسعه کشور، زمانی میتواند به وظایف، اهداف و کارکردهای خود جامعه عمل بپوشاند که از کارایی، اثربخشی و کیفیت الزم برخوردار باشد. به کارگیری فناوری های آموزشی مانند آموزش الکترونیکی میتواند در بهبود کیفیت آموزش عالی دخیل باشد. آموزش الکترونیکی رویکردی از برنامه ریزی درسی است که نظام پویا آموزش عالی را میتواند به مطلوبیت یا همان کیفیت برساند. کیفیت در آموزش عالی یک فعالیت چالشبرانگیز بوده و باید با اهداف آموزشی مناسب و راهبردهای بخردانه همراه باشد. تکنولوژی های نوین مانند آموزشهای الکترونیکی قادرند برای حفظ و بهبود کیفیت رویکردهای یاددهی - یادگیری، انعطافپذیری و غیره را تشویق نمایند؛ بنابراین باتوجه به اهمیت موضوع در این مقاله که به روش مروری و با استفاده از منابع کتابخانه ای تهیه شده ضرورت و نقش آموزش الکترونیک در کیفیت آموزش عالی بررسی شده و در پایان پیشنهادهایی در این زمینه ارایه گردیده است.

هدف پژوهش، بررسی رابطه بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با خیانت زناشویی بود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نظر اجرا جزء تحقیقات پیمایشی است. جامعه آماری متشکل از دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان بروجرد بود، که 314 نفر از آنها به صورت هدفمند جهت نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و پرسشنامه خیانت زناشویی کریمی و همکاران 1396، و جهت بررسی اعتبار و پایایی پرسشنامه از اعتبار محتوایی و آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با خیانت زناشویی و تمامی ابعاد آن مشروعیت بخشی به خیانت، اغوا شدن در جهت خیانت، عادیسازی مقوله خیانت، تمایلات جنسی مرتبط با خیانت، زمینه اجتماعی و هیجان- خواهی موثر بر خیانت رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد . (p<0/05) 18درصد از واریانس متغیر خیانت زناشویی توسط متغیر میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی تبیین شد و واریانس بعد »هیجان خواهی موثر بر خیانت« بیشتر از دیگر ابعاد مورد تبیین قرار گرفت. دانشجویان از شبکه اجتماعی تلگرام بیشتر از دیگر شبکه ها استفاده کردند و در رتبه- های بعدی واتساپ و اینستاگرام قرار داشتند.

در این مقاله پس از معرفی انواع ادله و انواع تعارض در دادرسی، نحوه تعارض علم قاضی با ادله های مختلف در امور مدنی بررسی شده و در هر مورد مشخص گردیده که علم قاضی در چه صورتی توانایی رد آن ادله را دارد. روش کار مروری تحلیلی است. یافته ها نشان دادند هر یک از طرفین دعوا برای اثبات حق خود بایستی دلیلی ارایه نماید تا نظر دادرس را بر ذیحقی خود جلب نماید. و قاضی دادگاه نیز برای آنکه بتواند اختالف را فصل و حکم قضیه را صادر نماید، باید دالیلی را بر مستحق بودن طرفو غیر مستحق بودن طرف دیگر بیابد و این دالیل نیز چه از لحاظ شکلی و از لحاظ ماهوی باید منطبق با مقررات و قوانین موضوعه و شرع باشند. اعتبار ادله قانونی مقید است به اینکه قاضی علم به خلاف آن نداشته باشد، زیرا ارزش و اعتبار ادله اختصاص به فرض جهل و شک دارد و آنچه از ادله حاصل میشود، رفع جهل و تردید است. بنابراین حجیت و اعتبار آن منحصر به مواردی است که علم به خالف آن وجود نداشته باشد. اعتماد قاضی به ادله منوط به عدم علم نسبت به موضوع است؛ زیرا چنانچه قاضی باوجود داشتن علم، برخلاف آن عمل کند و طبق ادله ابرازی حکم نماید از یک دادرسی عادلانه دور و موجب بی اعتمادی افراد به دستگاه قضایی خواهد گردید.

سرمایه اجتماعی یک مفهوم نسبتا جدیدی در علوم اجتماعی است و به طور خالصه به معنای هنجارها و شبکه هایی است که امکان مشارکت مردم را در اقدامات جمعی به منظور کسب سود متقابل فراهم میکند. سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در بررسیهای اقتصادی و اجتماعی جوامع مدرن مطرح شده است و شناسایی آن به عنوان یک نوع سرمایه، چه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها و چه در سطح مدیریت سازمانها و بنگاه هاء میتواند شناخت جدیدی را از سیستمهای اقتصادی-اجتماعی ایجاد و مدیران را در هدایت بهتر سیستمها یاری کند. سرمایه اجتماعی شامل شایستگی ها، دانش، ویژگی های اجتماعی و شخصیتی شامل خلاقیت، تجسم در توانایی برای انجام کاری جهت تولید ارزش اقتصادی است. سرمایه اجتماعی می تواند مزایایی در راستای انتظام و انسجام درونی و کارکردی سیستم در جهت تحقق اهداف و مطلوبیت های مورد نظر برای سازمانها به ارمغان آورد، پس شایسته توجه و توسعه است. توسعه سرمایه اجتماعی مستلزم توجه به ملزومات و بسترسازی مناسب در این زمینه است.

هدف از انجام این پژوهش مطالعه عوامل اجتماعی مرتبط با کیفیت زندگی زنان شهر دیواندره بود. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری را تمامی زنان 15 تا 50 سال شهر دیواندره تشکیل داد که با استفاده از فرمول کوکران، 330 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری خوشهای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه های کیفیت زندگی (-36SF)، سرمایه اجتماعی اونیکس و بولن، حمایت اجتماعی عاطفی ادراک شده زیمت و همکاران و امنیت اجتماعی  محقق ساخته  استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS بهره گرفته شد. نتایج نشان داد بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن روابط اجتماعی با خانواده و دوستان، احساس اعتماد و امنیت و ارزشمندی و مفید بودن زندگی  با کیفیت زندگی زنان رابطه معناداری وجود دارد و دیگر ابعاد آن معنادار نبود. بین حمایت اجتماعی ادراک شده و امنیت اجتماعی با کیفیت زندگی رابطه معناداری وجود دارد. بین وضعیت تاهل، میزان تحصیالت، اشتغال، درآمد و محل سکونت با کیفیت زندگی تفاوت معنی داری وجود داشت و بین تعداد فرزندان و وضعیت تعلق به محل سکونت با کیفیت زندگی تفاوتی وجود نداشت. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که 20  درصد از واریانس کیفیت زندگی براساس متغیرهای مستقل، قابل پیشبینی است.

هدف مقاله حاضر معرفی و نقد مفهوم عشق سیال زیگمونت باومن است. برای این منظور ابتدا به صورت مختصر به معرفی این متفکر بزرگ و سپس تیپولوژی عشق از دیدگاه متفکران اجتماعی از جمله آنتونی گیدنز و اولریش بک راجع به عشق پرداخته ایم و در نهایت مفهوم عشق سیال از چشم انداز زیگمونت باومن را بررسی کرده ایم. البته برای شروع بحث راجع به عشق سیال لازم بود که در ابتدا مفهوم مدرنیته سیال بررسی و سپس به این مفهوم اشاره شود و در نهایت نقدهایی که میتوان به دیدگاه این متفکر لهستانی نسبت به این مفهوم وارد کرد، ازجمله نگاه مصرف گرایانه و ابزارگرایانه به عشق و کاالوار شدن آن، توجه به کمیت روابط و تعاملات بهجای کیفیت آنها و... پرداختها یم. میتوان گفت نقدهای وارد شده به این مفهوم بیشتر به زندگی سرمایه دارانه و مصرف گرایانه جامعه غربی وارد است که احساسات و عواطف بشری را نیز همچون شیء و کالا در نظر میگیرند و از احساسات آنها و عواطف بشری ارزش-زدایی میکنند.

خیزش اجتماعی و جنبش اجتماعی دو مفهوم نزدیک به هم میباشد اما تفاوت هایی بین این دو مفهوم وجود دارد. درواقع یکی از مسیرهای ادامه حیات خیزشهای اجتماعی، تبدیل شدن آن به جنبش اجتماعی است. از سویی دیگر برخی پژوهشگران معتقد به نوعی رفتار اجتماعی هستند که لفظ جنبش اجتماعی بر آن اطلاق نمیشود. آصف بیات یکی از این پژوهشگران است که اعتقاد دارد برای تجزیه و تحلیل رخدادهای کشورهای جهان سوم، بهخصوص خاورمیانه، باید از ابزار تحلیلی دیگری به نام ناجنبش اجتماعی استفاده کرد. لذا در پژوهش حاضر با نگاهی تحلیلی مبتنی بر نظریات مختلف جنبش های اجتماعی، با تمرکز بر »نظریه های آصف بیات« به خیزش زنان در اغتشاشات 1401 پرداخته شده است. برای این منظور ابتدا مفاهیمی از نظریه های سیاست های خیابانی، پیشروی آرام و نظریه ناجنبش اجتماعی آصف بیات بیان شده است. در ادامه این فرضیه مطرح شده که در بازه زمانی اغتشاشات 401؛ توامان دو نوع خیزش از سوی جامعه زنان در ایران در حال رخ دادن بوده است. سپس بر اساس مفاهیم موجود در نظریه های بیات و انطباق مصادیق و حوادث آن برهه زمانی بر هریک از خیزش های مذکور؛ نشان داده شده که یکی از خیزش ها نوعی جنبش اجتماعی و دیگری از مصادیق یک ناجنبش اجتماعی بوده است. در نهایت چنین نتیجه گیری شده است که برای درک و تحلیل درست وقایع پاییز 401 لازم است تا با یک رویکرد ترکیبی  تحلیل همزمان از منظر جنبش اجتماعی و ناجنبش اجتماعی  به وقایع آن زمان نگریسته شود.

این پژوهش با هدف واکاوی اثربخشی نقش دلبستگی ملی بر میل به مهاجرت ورزشکاران و داوران نخبه انجام شد.  روش تحقیق به صورت آمیخته بود.

روش شناسی: 

جامعه آماری در بخش کیفی متخصصین حوزه ورزش نخبه بودند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل ورزشکاران نخبه بود که تعداد  192 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. در این پژوهش ابزاری که جهت جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته است عبارتست از مصاحبه و پرسشنامه، در بخش اول پژوهش از مصاحبه نیمه ساختار مند استفاده شد و در بخش دوم داده های حاصل از پژوهش کیفی به شکل ابزار  پرسشنامه  تهیه و تنظیم گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار پیالاس استفاده گردید.

یافته های تحقیق نشان داد عوامل اصلی موثر بر کاهش مهاجرت ورزشکاران نخبه مبتنی بر پذیرش سیاست ها، شامل اعتماد، شرایط تسهیلگر، محدودیتها، سیاستهای زمینهای، ارتقای کیفی، درک موفقیت، پذیرش سیاستها است که در قالب عوامل علی، زمینه ای، محدودیت ها، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی شدند.

همچنین نتایج بخش کمی نشان داد تمامی مسیرها دارای ضریب مسیر مثبت و معناداری هستند. از این رو پیشنهاد می شود در جهت کاهش مهاجرت ورزشکاران اولین اقدام اعتمادسازی است که باید در راس تمامی اقدامات قرار گیرد و مهمترین رکن این اقدام شفافیت در سیاستهاست.

پدیده کودک و کار یکی از موضوع های درخورتوجه قرن حاضر است. مقوله کار کودکان، شاید از مسایل و مشکالت حاد جامعه به شمار نرود، ولی شدت تاثیرات منفی کار بر رشد کودکان، این مساله را در مرکز توجه حوزه های اجتماعی قرار می دهد. در عین حال باید درک کرد که، عدم توجه لازم به این حوزه زنگ خطر و تهدیدی برای سلامت کل جامعه است. پژوهش حاضر مبحث کار کودکان را در محله محروم جعفرآباد شهرستان کرمانشاه، به صورت کیفی-اتنوگرافی مورد توصیف و تحلیل قرار داده است. نظریات کارل مارکس در خصوص سرمایه داری و آنومی دورکیم چارچوب نظری این نوشتار را تشکیل میدهند. یافته های تحقیق نشان میدهد که خانواده، مدرسه، فقر اقتصادی، پتانسیل آسیبزایی برخی محله ها، الگوهای نادرست کودکان و... جملگی شرایط را برای ایجاد این شرایط نابسامان محیا نموده اند. جامعه برای پیشبرد توسعه و رفاه اجتماعی عالوه بر امکانات و تکنولوژی مدرن به نیروی انسانی متخصص وکارآمد نیاز دارد؛ اما، کودکان کار اکنون، نه تنها در آینده جزء جمعیت فعال به شمار نمیروند، بلکه باری مضاعف بر دوش جامعه گذاشته و علاوه بر هزینه های جبران ناپذیری که ایجاد میکند؛ تبدیل به ضایعاتی هرز میشود.

هدف اصلی این تحقیق، معرفی رویکردهای مهم پژوهش به ویژه روش های کمی و کیفی است. در این مقاله، ضمن برشماری ویژگیها و تفاوتهای روش کمی و کیفی پژوهش در علوم اجتماعی، به تفاوتها و مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی آنها اشاره شده است. سوال اصلی تحقیق متمرکز بر این مساله است که: ویژگی ها و تفاوت های روش کمی و کیفی پژوهش در علوم اجتماعی کدامه اند؟ این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از رویکرد کتابخانه ای در جمعآوری اطلاعات، به پرسش فوق پاسخ داده است. یافته های این تحقیق نشان میدهد که روش های کمی و کیفی دارای ویژگی های متمایز از هم بوده و در مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی از هم متفاوت است. رویکرد کمی در بررسی های خود بیشتر از داده های کمی، ریاضی و فنهای مشاهده، طبقه بندی، توصیف و تجربه استفاده میکند. در مقابل؛ در رویکرد کیفی مهمترین هدف تحقیق علمی را فهم و درک مسایل اجتماعی و انسانی تشکیل میدهد. طرفداران این رویکرد با استفاده از مصاحبه، تحلیل محتوا و مطالعه در پی تفسیر رفتار و کنش انسانی است.

تعامل موثر والدین با دانش آموزان به عنوان یک عامل مهم در تحصیلات و پیشرفت تحصیلی آنها مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله با هدف بررسی تاثیر تعامل موثر والدین با دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی آنها انجام شده است. بررسی های انجام شده نشان میدهد که والدینی که در تعامل موثر با فرزندان خود قرار میگیرند، قادرند به ایجاد محیطی مشوق و حمایت کننده برای دانش آموزان خود بپردازند. این تعامل میتواند شامل مشارکت در تحصیلات، ارایه راهنمایی و پشتیبانی روانی و انگیزشی باشد. تاثیر تعامل موثر والدین با دانش آموزان در پیشرفت تحصیلی آنها چندین جنبه را شامل میشود. اولا، این تعامل میتواند اثر مثبتی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان داشته باشد. ثانیا، تعامل موثر والدین میتواند به افزایش اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانش آموزان کمک کند. روش تحقیق مقاله حاضر از نوع توصیفی تحلیلی میباشد که با مشارکت دانش آموزان ابتدایی قم انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد توصیف خود گیزلی و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی استفاده و 300 نفر از دانشآموزان انتخاب شدند. در پایان مشخص شد ضروریست والدین عالقه و توجه جدی توام با خردورزی نسبت به تحصیل فرزندان خود داشته باشند و راهکارهایی برای این امر پیشنهاد شد.

امروزه مسالهی اعتیاد به عنوان یکی از مهمترین و شایع ترین آسیبهای اجتماعی در تمام جوامع بشری محسوب میشود و یکی از جدیترین معضلات بشر است.به همین منظور تحقیق حاضر با هدف سنجش کارایی و اثربخشی شناخت درمانی بر باورهای ناکارآمد مرتبط با مواد مخدر در ابعاد مثبت و منفی در گروه دریافت کننده آموزش صورت گرفت. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی با پیشآزمون و پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بوده است و جامعه ی آماری این تحقیق شامل 40 نفر از افراد دچار سوءمصرف مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز اعتیادشهرستان ارومیه، که به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری قرار داده شدند بود. در این تحقیق به منظور جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه ی باورهای مرتبط با مواد مخدر و مقیاس نگرشهای ناکارآمد استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار 20spss و تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج بررسی های صورت گرفته نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گواه در مرحله پیگیری از لحاظ باورهای مرتبط با مواد و نگرش های ناکارآمد وجود دارد. از میان متغیرهای جمعیت شناختی تحصیلات و میزان درآمد با نگرش ناکارآمد و باورهای مرتبط با مواد دارای رابطه بودند.

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان توانبخشی شناختی بر روی توجه کودکان نارساخوان به اجرا رسید. روش مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. در این پژوهش کودکان 7 تا 12 سالی که توسط کارشناسان روانشناسی مرکز مشاوره آموزش و پرورش مشهد مبتال به اختالل نارسایی توجه تشخیص داده شده بودند، بعنوان جامعه انتخاب شدند. داده ها براساس آزمون بررسی یکپارچه عملکرد دیداری شنیداری  (IVA)، پرسشنامه اضطراب کودکان موسوی، مرادی، فرزاد، مهدوی و اسپنس، 2007 و آزمون خواندن و نارساخوان  نما گردآوری شد. نتایج نشان داد که بین اضطراب کودکان نارساخوان اطلاعات گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع شرکت در جلسات آموزش توانبخشی توانسته است موجب کاهش اضطراب افزایش توجه و در نهایت افزایش سرعت پردازش گردد و در نتیجه فرضیه پژوهش مورد تایید قرار میگیرند.

هدف از انجام این تحقیق بررسی مولفه های سبک دلبستگی مادران دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری و مادران دانش آموزان عادی می باشد. طرح پژوهشی حاضر از نوع غیر آزمایشی است. جامعه مورد بررسی عبارت است از تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دختر که در سال تحصیلی 1400-1401 در شهرستان کرج در حال تحصیل هستند. براساس آمار تعداد برابر با 3000 نفر می باشد. نمونه آماری نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحلهای انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش همبستگی و رگرسیون استفاده شد و از نرم افزار spss مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون t برای معنیداری ضرایب رگرسیون مشخص شد که از بین سبک دلبستگی فقط سبک دلبستگی مقتدرانه با اختلال یادگیری رابطه معنی دار دارد.نتایج به دست آمده نشان میدهد که ضریب همبستگی بین روان رنجورخویی با اختلال یادگیری -0/95 به دست آمد که نشان دهنده همبستگی منفی معنی دار بین متغیرها است. علاوه بر این همبستگی مثبت و معنیدار بین اختلال یادگیری با متغیر های برونگرایی باز بودن و با وجدان بودن مشاهده می شود.

در طول دهه های اخیر، تحقیقات به طور فزاینده ای بر ساختار بندی رهبری در تیوری های انگیزش برای روشن کردن رابطه بین رهبر و پیرو متمرکز شده است.هدف از انجام این تحقیق اثرات پرخاشگری مشتری بر کارکنان عملیات با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر سبک رهبری ناظر م باشد.این تحقیق بر حسب هدف کاربردی و بر شیوه گاردووری داده ها توصیف و میدان است. قلمرو این پژوهش در حوزه بازاریاب م باشد. قلمرو تحقیق کارکنان باناک مرار اقتداد اساتان لرستان می باشد و قلمرو زمان از خرداد وبان ماه  1398 تا برمن 1398 م باشد. جامعه وماری این پژوهش کارکنان باناک مرر اقتداد استان لرستان م باشد.در این پژوهش داده های جمع ووری شده توسط پرسنامه با نرم افزار SPSS و PLS برای انجام تحلیل های وماری از ومارهای توصیف و استنباط برای تجزیه وتحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان داد پرخاشگری مشتریان نشخوارذهن ، قدد انتقام، خروج از کار روزانه و استرس تاثثیر مببات و معناداری بار خدمات عملکرد کارکنان عملیات دارد. همچنین نقش تعدیلگر رهبری ناظر بار خادمات عملکارد کارکنان و پرخاشاگری مشتریان مورد تثیید قرار گرفت.

تسخیر صنعت برنامه های سرگرمی از سوی شرکتهای پلتفرم های دیجیتال جهانی توانسته تلویزیون های سنتی را با خطر جدی کاهش مخاطبان مواجه کند. تغییرات فزاینده فضای دیجیتال جهانی در عرصه تولید، توزیع و محتوا در حوزه های هوش مصنوعی، زیرساخت فیبر نوری و آیپیها به شدت فرایند تولید فیلم و برنامه های سرگرمی را تحت الشعاع قرارداده تا جایی که تلویزیون و رسانه های سنتی به تغییر وضعیت زنجیره ارزش خود در موقعیت های متنوع مجبور شده اند و به سمت ارایه خدمات از طریق اینترنت (OTT) گامهای توسعه گرایانه برداشته اند. همچنین فناوریهای همگرا باعث ایجاد ابرجهش هایی در حوزه های مختلف شده اند که قادرند اشکالی از سرگرمی ها را در قالب های مهیج به مخاطبان ارایه کنند. تولید با مشارکت شهروندان در آینده به یک جریان غالب به ویژه در تولید سرگرمی تبدیل شده و این آمیختگی و ترکیبی تلویزیون و وب، نوعی شبکه اجتماعی را به وجود آورده تا جایی که روند ضد انحصاری فناوری های نوین و گوشی های هوشمند را از بین میبرد. آیا پیش بینی ها به واقعیت خواهند پیوست؟ آیا همزیستی برودکسترهای ملی و شرکتهای پلتفرم دیجیتال جهانی غنی بودن محتوا را تضمین میکنند؟ درحالیکه برودکسترهای ملی بر محتوای محلی و شرکتهای پلتفرم دیجیتال بر محتوای تولیدات جهانی تاکید دارند. مقاله تلاش دارد؛ سناریوهایی که برای درک پویایی و بهتر آینده برنامه های سرگرمی و تلویزیون سنتی مطرح است را ترسیم نماید.

پژوهش حاضر با هدف بررسی"دانش، نگرش و مهارت " معلمان شهرستان کنگان برای اجرای برنامه درسی ریاضی انجام شده است. بدین منظور سه متغیر دانش، نگرش، مهارت در بین مدرسان مرد و زن مورد سنجش و بررسی قرار گرفت. باتوجه به متغیرهای مختلف در پژوهش حاضر روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بوده است. ابزار اصلی پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته 66 سوالی منطبق بر شاخص های لیکرت  گزینه های " .1 خیلی کم"، " .2 کم"، " .3 متوسط"، "4 زیاد" و " .5 خیلی زیاد" . بوده است. حجم نمونه آماری این پژوهش کلیه معلمان پایه ی ششم ابتدایی شهرستان کنگان در سال تحصیلی  1401-1402 به تعداد 62 نفر بود. در این پژوهش با توجه به پایین بودن تعداد افراد جامعه آماری به شیوه ی سرشماری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از تحلیل محتوا و در بخش کمی از آزمون t تک نمونه ای، فرید من و خی دو برای بررسی های استنباطی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که سطح دانش و نگرش و مهارت معلمان ریاضی شهر کنگان از بالاترین میانگین برخوردارند. این بدان معناست که معلمان ریاضی برای اجرای برنامه درسی ریاضی از دانش و نگرش و مهارت  لازم برخوردار هستند.