فهرست مطالب

نشریه اجتماعیات در ادب فارسی
پیاپی 1 (زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/12/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مریم عاملی رضایی* صفحات 1-11

    بازخوانی و بازاندیشی مفاهیم و تعاریف نهادها و روابط میان- فردی و جمعی در متون کهن فارسی با دیدگاه کشف و نقد سنت ها یکی از کارکردهای نقد اجتماعی در روزگار معاصر است. نهاد خانواده، قدیمی ترین نهادی است که کلیشه های جنسیتی از گذشته تا امروز در آن بازتولید شده است. متون منثور تعلیمی بخش مهمی از این تعاریف را در روایتی برساخته و به هم پیوسته آشکار می سازد. در این روایت ها می توان مشاهده و تحلیل کرد که مفاهیم و مناسبات میان افراد و تعاریفی که برای زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان و حقوق آن ها بر یکدیگر طرح می شود، در مقایسه با جهان امروز چه تفاوت های بنیادینی یافته است و چه مفاهیمی همچنان بر بستر سنت ها بازتعریف می شود. در کلیشه های جنسیتی تکرار شونده در این متون بر اساس دیدگاه سلسله مراتبی قدرت و فرهنگ پذیرفته شده آن روزگار، مردان متکفل و مخاطب« تدبیر منزل» بودند و زنان و کودکان بر اساس نقصان عقل و صغارت، تحت قیمومیت آنان بودند. روابط میان اعضای خانواده نه بر اساس «محبت» که بر اساس «وظیفه» و «قدرت» تعریف می شد و آداب و سیاست خاصی بر آن حکم فرما بود. تلاش در برقراری یک نظام از پیش تعیین شده  و یک طرفه که مجری آن مرد خانواده است، دیده می شود و برای کودکان دختر و پسر بر اساس جنسیت، پرورش و نقش های از پیش تعیین شده و متفاوتی در نظر گرفته می شود

  • عیسی سلیمانی* صفحات 13-31

    ادبیات از همان زمان پیدایش اش، اجتماعیات را در خودش بازتاب می داده است. ولی اوج این تحقیقات به متفکرانی چون کارل مارکس در قرن نوزدهم و گیورگ لوکاچ و لوسین گلدمن و تری ایگلتون و فردریک جیمسون و پی یر ماشری و... در قرن بیستم برمی گردد که دنبال خوانشی جامعه شناختی از ادبیات در آثار ادبی بودند. و این تحقیقات وقتی اوج گرفت که در نیمه اول قرن بیستم ولادیمیر پراپ ریخت شناسی قصه ها را نوشت و نشان داد که این قصه ها تقریبا در تمام جهان به لحاظ ساختار خیلی شبیه هم هستند و بعد از او میخاییل باختین آمد روی تاریخ شفاهی و فولکلورها و سنت ها از جمله کار کرد که اوج تحقیقاتش کتابش راجع به فرانسوا رابله بود که نشان داده بود چطور رنسانس در اعتلای فرهنگ شفاهی نقش داشته و رابله چطور توانسته بود از این فرهنگ شفاهی موجود و فولکلورها در اجتماعیات تاریخ بشریت استفاده بهینه بکند تا آثار پنج گانه اش را خلق کند که همچنان یکی از بهترین آثار ادبی جهان باقی بماند، طوری که منتقدان و رمان نویسان بزرگی چون میلان کوندرا همچنان بر پیوند ریالیسم گرتسک و فرهنگ شفاهی در آثار او تاکید کرده اند. این خنده کارناوال در آثار بهرام صادقی به خنده ای تلخ و هجوآمیز تبدیل شده است و نه خنده ای از سر شادی و سرور. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد نشانه ها و شاخصه های کارناوال را در آثار صادقی و مخصوصا داستان سراسر بررسی کنیم  و پی ببریم علت این دگرگونی خنده شاد به خنده سیاه چیست؟

    کلیدواژگان: کارناوال، باختین، اجتماع، صادقی، تاریخ
  • جواد دهقانیان*، محمود آرخی صفحات 33-49

    به دنبال آشنایی ایرانیان با مدرنیته و ظهور گفتمان نوخواهی و نوگرایی در بین نخبگان فکری- سیاسی جامعه ایران در عصر مشروطه، ادبیات نیز پا به عرصه تحولات سیاسی- اجتماعی جامعه گذاشت و در خدمت نوسازی جامعه قرار گرفت. به گونه ای که مدرنیسم و نوگرایی به مهم ترین مساله ادبیات این دوره تبدیل شد و متون ادبی با تجلیل از مدرنیته و انگاره های مدرن و حمله به سنت و اندیشه های سنتی نقش مهمی را در پذیرش مدرنیته در ایران ایفا کردند. مقاله حاضر از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات می کوشد تا به بررسی چگونگی بازتاب مدرنیسم در پاره ای از متون داستانی دوره مشروطه بپردازد و به این دو پرسش مهم که کدام جنبه های مدرنیته برای روشنفکران ایرانی جاذبه بیشتری داشته و در مقابل، چه عواملی مخالفت بخش هایی از کشور با ورود نهادها و انگاره های مدرن به ایران را به دنبال داشته است پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که از نگاه نویسندگان این دوره، مجلس و مشروطه، تکنولوژی، موضوع زن مدرن، مدارس جدید، قانون، آزادی، ارتش مدرن و برابری به ترتیب مهم ترین و ضروری ترین جنبه های مدرنیته برای جامعه ایرانی بوده و در مقابل، عواملی مانند اقتصاد، تفکر مذهبی در ایران، تقدیرگرایی ایرانیان و استبداد مهم ترین موانع ورود مدرنیته به ایران بوده اند.

    کلیدواژگان: مشروطه، سنت، مدرنیته، ادبیات
  • مدینه کرمی* صفحات 51-63

    با ورود مدرنیته به کشورهای سنتی، تقابل و تضادی دامنه دار و پرپیامد در زندگی فکری و اجتماعی افراد، به ویژه اندیشمندان جامعه ایجاد شد. انسان اندیشه ورز معاصر با مقایسه دنیای مدرن -که رهاورد غرب است- و سنت های خودی به تعارضی سخت دچار می شود و در میان احساس شرقی و خرد غربی نوین در تعارض قرار می گیرد. اگر روشنفکر نتواند راه میانه ای برای درک اوضاع بیابد، به حیرت، دوپارگی شخصیت و بحران هویت و در مواردی به پوچ انگاری و هیچ گرایی می رسد. بوف کور، به عنوان نخستین اثر داستانی مدرن ایران، دستاورد رویارویی سنت و تجدد در ایران نیمه جدید رضاشاهی است. این مقاله می کوشد پیامدهای حاصل از رویارویی سنت و تجدد را در این اثر داستانی در پیوند با نویسنده اش -صادق هدایت- نشان دهد. راوی داستان در جست وجوی «فردیت» و شناخت خود به عدم شناخت خود و دیگران می رسد. حیرت، شک و ناپایداری حاکم بر راوی و داستان، درهم ریختگی و از هم گسیختگی زمان و مکان و احساس فاصله بسیار با اجتماع و خود بیانگر بحران هویت راوی است. این بحران هویت که همراه با پوچ انگاری، خویشتن گریزی و دیگرگریزی است، به مرگ تدریجی و خودخواسته راوی می انجامد. هم چنین حضور موثر زن و توجه ویژه به کارکرد او در ذهن مرد، اجتماع مردسالار و به تبع، در آثار ادبی از جمله بوف کور،که در آثار پیشامدرن وجود نداشت، از دیگر پیامدهای جدال سنت و تجدد است. تقابل علم و دین که به شکل رویارویی عقل با خرافات و باورهای تغییر شکل یافته مذهبی است، پیامدی دیگر از این رویارویی است. همه این اندیشه ها را می توان در شخصیت هدایت بازیافت؛ اما نمی توان گفت که او به اندازه راوی داستانش پوچ گرا بوده است.

    کلیدواژگان: بوف کور، سنت، تجدد، بحران هویت، پوچ انگاری
  • مراد اسماعیلی* صفحات 65-83

    تغییرات اجتماعی - سیاسی ای که به واسطه تاسیس حکومت صفوی در ایران روی داده بود، با به قدرت رسیدن شاه عباس اول و انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت حکومت، سرعت بیشتری گرفت. در پی این تحولات، اندیشه و هنر این عصر، دستخوش دگرگونی هایی شد و مکتبی در این زمان شکل گرفت که بعدها مکتب اصفهان و یا سبک اصفهانی نامیده شد؛ مکتبی که برخلاف اندیشه ی آن جهانی و کل گرای عرفانی، دیدی زمینی و جزیی نگر داشت. جستار حاضر، در پی آن است تا با استفاده از نظریه ی تامس کوهن و تمرکز بر پارادایم حاکم بر این عصر، به بررسی این موضوع بپردازد که چگونه رویدادهایی که در عصر صفوی به وقوع پیوست، سبب شد حرکت، به عنوانی پیش فرضی مشترک، در اندیشه و هنر مکتب اصفهان نمود یابد. بر اساس یافته های این پژوهش، دگرگونی هایی که در جامعه عصر صفوی و شهر اصفهان در زمان شاه عباس اول روی داد، باعث گرایش به زمین و روی گردانی از عوالم دیگر شد و همین امر باعث شد، حرکت و متعلقات آن، که از جمله مولفه های گرایش به زمین هستند،  نقشی اساسی در خلق شعر، نقاشی و معماری این دوره داشته باشند و همچنین فیلسوفان نیز با بهره گیری از این پیش فرض و تاکید بر آن به تبیین و حل مسایل فلسفی بپردازند.

    کلیدواژگان: مکتب اصفهان، جامعه، پارادایم، حرکت، شعر، فلسفه، نقاشی، معماری
  • محمد جعفری قنواتی* صفحات 85-96

    نفت در سده اخیر یکی از مضمون های تازه و بکر پیش روی جامعه ی ایرانی بوده که آثار عمیق و دوران سازی بر خوزستان و ادبیات آن برجای گذاشته است. خصوصا انعکاس مسایل و مناسبات اجتماعی مرتبط با نفت در آثار داستانی نویسندگان خوزستانی قابل توجه است. به همین جهت در این پژوهش تلاش شده است تا نفت و مسایل و پیامدهای آن از ادبیات بومی خوزستان تا پیش از دهه هفتاد شمسی استخراج گردد و آن چنان که نتیجه این پژوهش نشان می دهد پیامدهای استخراج نفت و ایجاد شرکت نفت در خوزستان در قالب مضامینی چون اضمحلال شیوه های سنتی و اقتصاد بومی، رشد مناسبات سرمایه داری، تغییر در انگاره های قشربندی اجتماعی، گسیختگی و ناموزونی رشد اقتصادی-اجتماعی و گسترش حاشیه نشینی ، دامن زدن به مهاجرت های وسیع روستایی، گسترش زندگی حاشیه ای، گسترش و دامن زدن به تضادهای فرهنگی- اجتماعی، برخورد تحقیرآمیز و استعماری فرنگیان، بیداری ملی (خودآگاهی ملی) و هویت های تازه در ادبیات بومی خوزستان انعکاس داشته است که از دید این آثار  مهم ترین آن ها تضعیف شدید هویت های عشیره ای و قومی و شکل دادن به هویتی جدید در قالب شرکت- شهرهای نفتی بوده است .

    کلیدواژگان: ادبیات بومی خوزستان، داستان، نفت، تحولات اجتماعی
|
  • Maryam Amelirezaii * Pages 1-11

    In the contemporary era, one of the functions of the social critique is to review and to rethink the concepts and definitions related to the institutions and inter – person and collective relations as reflected in old Persian texts with discovery and critical approach. Family is the oldest institution reproducing the gender clichés from the past to the present time. Prosy educational texts reveal a great deal of such definitions in a persistent and structured narrative form. In these narrations, one can see and analyze that the concepts and relations among persons and the definitions allocated to wives, husbands, fathers, mothers, children and their rights have been hugely transformed as compared to the new world, and which concepts are redefined with reference to their traditional origins. In gender-oriented clichés frequently referred to in these text and based on the power and culture pyramid, recognized at that time, men were responsible for the family livings; wives and children were under the men's guardianship due to their deficiency in reasoning and childhood. The relationship among family members were recognized not on the basis of the passion but on basis of the duty and power. A particular policy and system governed it. Under that system, the aim was the establishment of a unilateral and pre-determined system administered by men within the family. The predefined and different gender-based roles and education were seen for girls and boys

  • Issa Soleymani * Pages 13-31
  • Javad Dehghanian *, Mahmood Arekhi Pages 33-49

    Following the acquaintance of Iranians with modernity and the emergence of discourse of innovation andmodernization among the intellectual-political elites of the Iranian society in the era of constitutionalism,literature also stepped into the field of political-social developments and served to modernize the society;in such a way that modernization became the most important issue of literature in this period of time andliterary texts played an important role in the acceptance of modernity in Iran via glorifying modernity andmodern ideas as well as attacking on tradition and traditional ideas. From the point of view of thesociology of literature, this article tries to investigate how modernism is reflected in some of the fictiontexts of the constitutionalism era and to answer to these two important questions that which aspects ofmodernity have more attracted the Iranian intellectuals and on the other hand, what factors have beenfollowed by the oppositions of some parts of the country against the introduction of modern institutionsand ideas to Iran. The results of the current research show that from the viewpoint of the authors of thatera, parliament and constitutionalism, technology, modern women, new schools, law, freedom, modernarmy and equality are respectively the most important and necessary aspects of modernity for the Iraniansociety and on the other hand, factors such as economy, religious thoughts in Iran, Iranians’ fatalism and,tyranny, have been the most important obstacles to the entry of modernity into Iran.Keywords: Constitutionalism, tradition, modernity, literature

  • Madineh Karami * Pages 51-63

    With the advent of modernity in the traditional countries, it emerged a widespread and consequential contradiction in the mental and social lives of individuals, especially the intellectuals. The contemporary thinking man is in a difficult contrast when he compares the modern world. If the intellectual fails to find a middle way to understand the situation, there will be an identity crisis. Buf-e-kur, is an achievement of the confrontation of tradition and modernity in Iran. This article seeks to illustrate the implications of confronting tradition and modernity in this fiction with its author, Sadegh Hedayat. The narrator, who is in search of "individuality" and self-knowledge, reaches into the ignorance of himself and others. The astonishment, suspicion, and instability of the narrator and the story, the disorderliness and disruption of time and place, and the feeling of being too distant from society and self, reflect the narrator's identity crisis. This identity crisis, coupled with absurdity, self-loathing, and others-loathing, leads to the narrator's gradual and self-inflicted death. and, in the literary works such as Buf-e-kur, which did not exist in the pre-modern works, are other consequences of the controversy of the tradition and modernity. The confrontation between science and religion, which is in the form of a contrast between wisdom and superstition and the deformed religious beliefs, is another result of this controversy. All of these ideas can be found in Hedayat's character, but it can't be said that he was as absurdist as the narrator of his story.

  • Morad Esmaili * Pages 65-83

    A paradigmatic study of the relations between society, thought and art of Isfahan school(Relying on philosophy, poetry, painting and architecture)AbstractThe sociopolitical changes that emerged due to the establishment of the Safavid period in Iran gathered momentum when Shah Abbas I came to power and chose Isfahan as his capital. As a result of these transformations, thought and art also underwent a change. In this era, a school was formed which was called the school of Isfahan or Isfahani style. Unlike mysticism which emphasized otherworldliness and wholeness, the school of Isfahan had a worldly perspective that paid attention to minute details. The fundamental presuppositions of this school include movement, transformation, attending to worldly affairs, and disregarding the mystical worlds. The current study strives to analyze how the movement has crystalized as a common presupposition in the thought and art of the school of Isfahan. To do so, the current study employed Thomas Kuhn’s theory and concentrated on the dominant paradigm in this period. Based on the findings of this research, the movement and things related to it played a significant role in the poetry, painting, and architecture of this period. Also, by using and emphasizing this presupposition, philosophers engaged in interpreting and solving the philosophical issues.

  • Mohammad Jaafari Ghanavati * Pages 85-96