فهرست مطالب

کاوش نامه ادبیات تطبیقی - پیاپی 54 (تابستان 1403)

کاوش نامه ادبیات تطبیقی
پیاپی 54 (تابستان 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/04/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • صیاد پناهی، حمید ولی زاده*، مهین حاجی زاده صفحات 1-23

    امروزه ایده ها و الگوهای فمینستی، ابزار مناسبی برای شناخت فمنیستی بودن یک اثر ، نویسنده آن و نیز میزان برخورداری اش از سازوکارهای فمنیستی است. در این میان، نظریه رویکردهای چهارگانه «الین شوالتر» منتقد و نظریه پرداز مطرح آمریکایی قرن بیستم، اعم از رویکرد زیست شناختی، فرهنگی روانکاونه و زبانی این فرصت را برای نقد سنت نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و نویسندگان مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی سعی نموده تا یک رمان احلام مستغانمی با عنوان ذاکره الجسد و یک رمان از نسیم مرعشی با عنوان هرس را برای نقد نوشتار زنانه انتخاب کند و آن را بر حسب رویکرد فرهنگی از رویکردهای چهارگانه الین شوالتر، مورد واکاوی قرار دهد تا تصویر روشن تری از وضعیت زنان و ایده ها و آرمان های آنها بدست آورد. مطابق با دستاوردهای تحقیق و با توجه تعلق رمان های مورد بحث به مرحله فمینیسم از سنت نوشتاری الین شوالتر نشانه های رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در هر دو اثر مورد  بحث نمایان است، و مطابق مولفه مصداق های حاکمیت مردسالاری، حاکمیت تابوهای سنتی و عادت ها و باورهای زنانه، در هر دو اثر ذاکره الجسد احلام  مستغانمی و هرس نسیم  مرعشی بیشتر بازتاب کرده است.

    کلیدواژگان: رویکرد فرهنگی، زنانه نویسی، الین شوالتر، احلام مستغانمی، نسیم مرعشی
  • وحید سبزیان پور*، عبدالرضا نادری فر، الهام رضایی صفحات 25-50

    نزار قبانی و سیمین بهبهانی، از شاعران پر آوازه و صاحب سبک در ادب عربی و فارسی هستند. این دو شاعر برجسته به سبب گرایش به سبک رمانتیک از حالات و صفات کودکان به عنوان ابزاری برای بیان احساسات و عواطف خود بهره برده اند. نزار کودکی را کلید شخصیت و زندگی ادبی خود می داند و در اشعارش شادی ها و تجربه های شیرین کودکی را بیان می کند، و هرگز خود را جدای از حالات کودکی نمی بیند. اما سیمین دوران کودکی تلخی را سپری نموده و این تلخی ها در اشعارش انعکاس یافته است، با آنکه خاطرات کودکی دو شاعر، یکی شیرین و دیگری تلخ است هر دو با هنرمندی تمام از صفات و حالات کودکان چون عشق به بازی، عشق به مادر، معصومیت، زیبایی و لطافت، صداقت و بی ریایی و... برای تصویر سازی های عاشقانه خود استفاده کرده اند. در این مقاله نشان داده ایم که با وجود تفاوت های بسیار این دو شاعر از جهت جنسیت و ملیت، به سبب احساسات مشترک انسانی، حالات و صفات کودکان را محملی جهت بیان احساسات و عواطف عاشقانه خود قرار داده اند.

    کلیدواژگان: تصویرسازی عاشقانه، کودک و کودکی، نزار قبانی، سیمین بهبهانی
  • سیده محبوبه حسینی فارسانی*، احسان اسماعیلی طاهری، علی نجفی ایوکی صفحات 51-72

    فرید الدین عطار (540 ق)، شاعر پرآوازه ایران زمین، و حسن امرانی (1949م) شاعر سرشناس کشور مغرب، دو تن از شاعران برجسته در ادبیات جهان هستند که هر دو در آثارشان به فراخوانی و دخالت دهی عارف نامی «شیخ صنعان» پرداخته و هر یک از رهگذر آن شخصیت کهن، ارزش  والای عشق و دلدادگی را ترسیم نمودند. در این پژوهش دو متن با دو زبان متفاوت و با مضامین و موضوعات واحد مورد واکاوی قرار می گیرد؛ متن نخست، حکایت شیخ صنعان اثر فرید الدین عطار، و متن دوم، حکایت شیخ صنعان اثر حسن الامرانی است. در پرتو اهمیت مساله، پژوهش حاضر -که بر اساس مکتب فرانسوی در حوزه ادبیات تطبیقی و به شیوه توصیفی_ تحلیلی شکل گرفته- در پی هم سنجی و تحلیل  این دو منظومه است و تلاش دارد با توجه به اصل حکایت، به ارائه برخی شباهت ها و تفاوت ها بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین شباهت این دو اثر، انتخاب هدفمند دال حکایت شیخ صنعان در عنوان دو سروده، کثرت عبادت و مریدان شیخ صنعان است. از جمله تفاوت ها می توان به اختلاف در نحوه خواب دیدن و کیفیت عشق، نصیحت مریدان و تفاوت در تحلیل ساختاری اشاره کرد.

    کلیدواژگان: حسن الامرانی عطار نیشابوری، حکایت شیخ صنعان، همسنجی، ادبیات تطبیقی، مکتب فرانسوی
  • سمانه دهقانی، علی بشیری* صفحات 73-98

    جریان های فمینیستی، رویکرد  برابری زن و مرد در جامعه است. نقد فمنیستی، به دنبال جلب توجه خوانندگان خود به وجود نابرابری های جنسیتی در جامعه و فراخواندن آنان به سمت خوانشی متفاوت و اقدام در این خصوص است. محور اصلی رمان های سندریلات مسقط اثر هدی حمد نویسنده عمانی و طعم گس خرمالو اثر زویا پیرزاد را زنان و دغدغه های آنان تشکیل می دهند. با توجه به ریشه دار بودن باورها و رفتارهای مردسالارانه در جامعه عربی و ایرانی، هر دو نویسنده تحت تاثیر حقوق تضییع شده زنان در جوامع خود قرار گرفته اند و سعی در انعکاس این باورها داشته اند. این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مکتب تطبیقی آمریکایی، درپی بررسی مفاهیم مشترک فمنیستی در میان این دو اثر و تحلیل و بررسی آن است. با بررسی هر دو رمان مشخص گردید که مفاهیم مردسالارانه، خشونت عاطفی، زن علیه زن و تلاش برای جلب رضایت مردان در آثار هر دو نویسنده انعکاس پیدا کرده است و هر دو نویسنده علی رغم تفاوت در ملیت و زبان، دغدغه زنانه داشته اند و از جامعه مردسالارانه انتقاد کرده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد زنان روایت پیرزاد، زنانی فعال هستند و شرایط زندگی خود را تغییر می دهند اما، زنان روایت حمد، زنانی منفعل اما آگاه از اوضاع خود هستند. حمد و پیرزاد در آگاهی بخشی برای مبارزه با «جنس دوم» واقع شدن زن، به شکل تقریبا مشابهی عمل کرده اند و هر دو، مبارزه با سیطره تفکر مردسالارانه را دنبال می کنند.

    کلیدواژگان: نقد فمنیستی، هدی حمد، زویا پیرزاد، مردسالاری، خشونت عاطفی
  • عبدالله عابدی خواه، علی ضیغمی*، رضا قلی پور صفحات 99-117

    با بررسی آثار شاعران و نویسندگان در طول تاریخ با ادیبان و شاعرانی مواجه می شویم که از وضعیت موجود جامعه خود در زمینه های مختلف بیزاری جسته اند. این ناقدان به دلیل برخورداری از روحیه ای انتقادی نمی توانند به راحتی از این ناهنجاری ها بگذرند؛ بنابراین به شیوه های گوناگون بسته به شرایط حاکم بر جامعه، کاستی ها و انحرافات را به منظور آگاه کردن مردم و اصلاح این ناهنجاری ها مورد انتقاد قرار می دهند. در این ارتباط ابوالعلاء معری و عبید زاکانی دو تن از ادیبان بزرگ در ادب عربی و فارسی هستند که ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی دوران خود را در قالب نقد اجتماعی بیان کرده اند. لذا در این پژوهش بر اساس«روش تطبیقی» نقد هر یک از این دو شاعر بر اوضاع اجتماعی دوران خود را مورد بررسی قرارداده ایم که با بررسی زمینه های مشترک اجتماعی در اشعار این دو شاعر دریافتیم، هر دو از شعر خود به عنوان سلاحی برنده برای بیان مسائل اجتماعی استفاده کرده تا بتوانند ناهنجاری هایی نظیر: بی عدالتی و ستمگری طبقات حاکم، حیله و فریب کاری، زهد ریایی، جهل و سادگی مردم و دیگر انحرافات موجود در جامعه خود را مورد انتقاد قرار دهند.

    کلیدواژگان: ادب اصلاح، نقد اجتماعی، ادبیات تطبیقی، ابوالعلاء معری، عبید زاکانی
  • عباس گنجعلی*، نسرین انداده، مسعود سلمانی حقیقی صفحات 119-142

    ادبیات تطبیقی، نوعی پژوهش میان رشته ای است که به مطالعه رابطه ادبیات ملت های مختلف با یکدیگر و بررسی رابطه ادبیات با هنر و علوم انسانی می پردازد. موضوعات گوناگونی در ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار می گیرد که یکی از آن ها جنبش های فکری است. فمینیسم به عنوان یکی از این جنبش های فکری شمار می‎رود. در این جستار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی تطبیقی برخی از مولفه های فمینیستیی در رمان های الخباء اثر میرال الطحاوی و اختر دختر زیبای قاجاری از الی نجفی فر بر پایه ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی پرداخته می شود. برخی از مولفه های فمینیستی رمان های زن محور عبارت است از: تبعیض جنسیتی،  ازدواج اجباری، چند همسری، ازدواج در سن پایین، فرمانبرداری بی چون و چرا از همسر، طلاق، جایگاه خرافات در میان زنان، اشتغال زنان در محیط خانه و بیرون از آن، آزار و اذیت زنان، زن در برابر زن، دلتنگی، دخانیات در میان زنان، تلاش برای رسیدن به آزادی، تسلیم سرنوشت بودن و... . برآیند پژوهش نشان می دهد رمان الخباء و اختر دختر زیبای قاجاری بیشتر بیانگر زندگی کلاسیک سنتی و دردهای زنان در جامعه مرد سالار و زن ستیز است و یاس و نا امیدی در میان زنان و نگاه زننده به آنان را نیز به تصویر می کشد. هر دو نویسنده، داستان خود را به گونه ای به پایان می رسانند که با آغاز فعالیت زنان برای تساوی حقوق خود با مردان رو به رو می شود.

    کلیدواژگان: مولفه های فمینیستی، الخباء، اختر دختر زیبای قاجاری، الطحاوی، نجفی فر
  • مهدیه همتی، مهسا رون* صفحات 143-169

    «نوشتار زنانه»، از رویکردهای مطرح نقد فمینیستی، روایت زنانه را متمایز از نوشتار مردان می داند؛ این تفاوت در کاربرد واژگان عاطفی، رنگ واژه ها، سوگندواژه ها، عبارات تعللی و مشددها و ویژگی های نحوی همچون کاربرد جملات دعایی (نفرین و دعا)، جملات توصیفی، جمله های پرسشی به شکل حدیث نفس، جملات کوتاه و ساده نویسی نمود می یابد. موضوعاتی همچون فراموش شدگی زنان، مردستیزی، خودجویی، دغدغه زیست و غلبه عشق رمانسی نیز از محتواهای زنانه است. نسیم مرعشی در هرس و حنان الشیخ، نویسنده زن لبنانی، در زارهای زنی به نام بیروت، زوایای مختلفی از موقعیت و جایگاه زنان در خانواده و جامعه جنگ زده را ترسیم کرده اند. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، روایت زنانه از جنگ در این دو رمان و تاثیر جنگ بر زندگی زنان و محدودیت های جنسیتی آنان در جامعه مردسالار توصیف و نشان داده شده که نویسندگان زن بیشتر بر عواقب خانمان برانداز جنگ تاکید دارند و براساس روحیات زنانه خود، با بیان عاطفی، غم و فداکاری هایشان در جنگ را روایت کرده اند و هیچ گاه ستایشگر جنگ نبوده اند. هر دو نویسنده، با بهره گیری از تعابیر عاطفی زنانه، ذکر رنگ واژه ها، سوگند و جملات دعایی و عاطفی و پرسشی، ساده نویسی و جملات کوتاه به مضامینی همچون نقد فراموش شدگی زنان، مردسالاری، خودجویی، عشق و... پرداخته اند.

    کلیدواژگان: ادبیات جنگ، نوشتار زنانه، هرس، نسیم مرعشی، زارهای زنی به نام بیروت، حنان الشیخ
|
  • Sayad Panahi, Hamid Valizadeh *, Mahin Hajizadeh Pages 1-23

    Today, feministic images are counted as appropriate tools for recognizing the feministic nature of a work, its author, and the extent to which it has feminist-based mechanisms. In the meantime, the theory of four approaches of "Elinschwalter" comprising; the biological, cultural, psychoanalytical, and linguistic approaches, provides this opportunity to criticize the tradition of women's writing by relying on which, the position of women in the literary works of female writers can be determined. Having that in mind, the current rrsearch, using a descriptive-analytical method, has tried to select the two novels of Body Memory by Ahlam Mesghanami and Hars by Nasim Marashi so as to criticize women's writing and analyze it on the basis of Elaine Showalter’s cultural approach. Consequently, the image gets a better understanding of the women’s situation and their ideas and ideals. According to the results of the research and considering that the novels under discussion belong to the stage of feminism, the signs of the cultural approach about women's writing are visible in both works under investication. Finally, according to the component of examples in patriarchal rule, the rule of traditional taboos and female habits and beliefs in both works has been more reflected.

    Keywords: Keywords, Cultural Approach, Feminist Writing, Elaine Showalter, Ahlam Mosteghanemi, Nasim Marashi
  • Vahid Sabzianpoor *, Abdolreza Naderfar, Elham Rezaei Pages 25-50

    Nizar Qabbani and Simin Behbahani are renkowned as famous and stylish poets in Arabic and Persian literature. These two prominent poets have utilized the states and characteristics of children as a tool to express their feelings and emotions aligned with their tendency towards romantic style. As decleared by Nizar, childhood is considerd as the key feature of his personality and literary life and, accordingly, he has expressed the joys and sweet experiences of childhood in these poems. Furthermore, he never finds himself distinguished from the states of childhood. In opposition to that, Simin has spent a bitter childhood and this bitterness is reflected in his poems, although the childhood memories of two poets, one is sweet and the other is bitter, both of them are full of the characteristics and moods of children, such as love for play and mother. They have integrated features like innocence, beauty and tenderness, honesty and hopelessness, etc. for their romantic depictions. In this article, irrespective of the exisiting distinctions between the two poets in terms of their gender and nationality, childrens' moods and traits have been used by both as a vehicle to express their romantic feelings and emotions due to their shared human feelings.

    Keywords: Romantic Illustration, Child, Childhood, Nizar Qabbani, Simin Behbahani
  • Seyedeh Mahboobeh Hosseini Farsani *, Ehsan Esmaeili Taheri, Ali Najafi Ivaki Pages 51-72

    Fariduddin Attar (540 AD), the well-known Iranian poet and Hassan Amrani (1949 AD), the famous Moroccan poet, are two prominent poets in world literature. In their works, both of them invoked and intervened a mystic character referred to as Sheikh Sanaan and each of them depicted the great value of love and affection through that old character. In the current research, two texts with two different languages and the same themes and topics are analyzed. The first text is the story of Sheikh Sanaan by Fariduddin Attar, and the second text is the story of Sheikh Sanaan by Hassan Al-Amrani. Due to the significance of the aforementioend issue, the present research, which is based on the French school in the field of comparative literature and is formed in a descriptive and analytical way, seeks to compare and analyze these two work and attempts to present some similarities and differences according to the essence of the original work. The findings of the research indicate that the predominant similarity between these two works is the purposeful choice of the signifier of Sheikh Sanaan's story which is placed in the title of the two poems, the plurality of worship, and disciples of Sheikh Sanaan. Among the differences, the way of dreaming and the quality of love, the advice of disciples and the difference in structural analysis can be noticed. 

    Keywords: Hassanal-Marani, Attar Nishaburi, The Story Of Sheikh Sanan, Isometric, Comparative Literature, French School
  • Samaneh Dehghani, Ali Bashiri * Pages 73-98

    Feminist ideas first appeared in literary criticism in the late twentieth century. The primary objective of feministic schools is gender equality in society. Feminist criticism tries to draw the attention of its readers to gender inequalities in society, encourage a different interpretation, and motivate them to take action in this regard. The novels Cinderella of Muscat (Arabic: Sindrella Al Muscat) by Huda Hamed and The Acrid Taste of Persimmon (Ta'am-e gas-e khormalu) by Zoya Pirzad focus on women and their issues. Given the deeply ingrained patriarchal beliefs and behaviors in Arab and Iranian societies, both authors have been influenced by violations of women's rights in their societies and have attempted to reflect these beliefs. This research uses a descriptive-analytical method and the American comparative literature school presumptions to analyze and examine the common feminist concepts in the aforementioned works. The concepts of patriarchy, emotional violence, women against women, and women’s effort to please men were found to be reflected in the works of both authors, and both of them, despite differences in nationality and language, were concerned about women and criticized patriarchal society. The findings indicate that the women in Pirzad's narrative are active and modify their living conditions, whereas the women in Hamed's narrative are passive, though aware of their condition.

    Keywords: Feminist Criticism, Huda Hamad, Zoya Pirzad, Masculism, Comparative Analysis
  • Abdullah Abedikhah, Ali Zeighami *, Reza Gholipour Pages 99-117

    By examining the works of poets and writers throughout history, we come across writers and poets who are disgusted with the current state of their society in various fields. These critics cannot easily ignore these anomalies due to their critical spirit; therefore, they criticize the shortcomings and deviations in various ways depending on the prevailing conditions of the society in order to inform the people and correct these anomalies. In this connection, Abul Alaa Maari and Obaid Zakani are two great writers in Arabic and Persian literature who expressed the moral and social anomalies of their time in the form of social criticism. Therefore, in this research, based on the "comparative method", the criticism in each of these two poets on the social conditions of their time, and the common social contexts in the poems of these two poets has been examined. Finally, it is found that both of their poems have used the title as a winning weapon to express social issues so that they can criticize anomalies such as injustice and oppression of the ruling classes, trickery and deception, hypocritical asceticism, ignorance and simplicity of people and other deviations in their society.

    Keywords: Reform Literature, Social Criticism, Comparative Literature, Abul Ala Maari, Obaid Zakani
  • Abbas Ganjali *, Nasrin Andadeh, Masoud Salmanihaghighi Pages 119-142

    Comparative literature is a type of interdisciplinary research that studies the relationship between the literature in different nations and examines the relationship between literature, and art and humanities. Various topics have been investigated in comparative literature, one of which is intellectual movements. Feminism is considered as one of these intellectual movements. In this essay, relying on the descriptive-analytical method, a comparative study of some feminist components in the novels Al-Khaba by Almiral Tahawi and Akhtar, Dokhtar-e Zibaye Qajari by Eli Najafifar based on the comparative literature of the American school is discussed. Women-centered novels possess a number of Feminist components inclusing; gender discrimination, forced marriage, polygamy, marriage at a young age, unquestioning obedience to the wife, divorce, the place of superstitions among women, employment of women in the home environment, and further. Followed by that, harassment of women, women against women, longing, smoking among women, trying to achieve freedom, surrendering to fate, etc are aong the other noticed elements. The result of the research has indicated that Al-Khaba and Akhtar Dokhtar-e Zaizaye Qajari mostly express the classic traditional life and the pains of women experiecned in a patriarchal and misogynistic society. It also represents desperation and despair among women and the negative view of them. Both authors end their stories in a way that confronts men with the beginning of women's activism for equal rights. 

    Keywords: Feminist Components, Al-Khaba, Akhtar Beautiful Qajar Girl, Al-Tahawi, Najafi Far
  • Mahdiye Hemmati, Mahsa Rone * Pages 143-169

    "Women's Writing" is a significant approach in feminist criticism. This approach is a distinct female narrative element of male writing, which represents the difference in the application of emotional lexis, more use of colored phrases, oaths, principles of procrastination, losers and syntactic characteristics such as the use of prayer sentences (curses and prayers), Descriptive sentences, questional sentences appear in the form of self-esteem, and, finally, short and simplified sentences. Contents and issues such as historical affliction of self-confidence, and misandry, self-discovery, life concerns and overcoming romantic love are also from the feminine content. Nasim Marashi in Haras and Hanan al-Sheikh (the Lebanese female writer) in Beirut Blues, have different perspectives over war and human relations in the war condition and, in particular, position of women in the family and society. Using a descriptive-analytical method and a comparative approach of the female narrative of war, the effect of war on women's lives and their gender restrictions in the patriarchal society is described in this study and, furthermore, it was shown that female writers emphasized the terrible consequences of the war and expressed its affection and devotion based on their female spiritualities. They have never praised war, though. Both writers, by using emotional interpretations, of colored phrases, oaths and the emotional and praying sentences, and the simplicity and short sentences have considered contents such as historical affliction of self-confidence, and misandry, self-discovery, life concerns & overcoming of romantic love.

    Keywords: War Literature, Female Writing, Haras, Nasim Marashi, Beirut Blues, Hanan Alsheikh