فهرست مطالب

هنرهای زیبا - پیاپی 1 (بهار 1374)

فصلنامه هنرهای زیبا
پیاپی 1 (بهار 1374)

  • 120 صفحه، بهای روی جلد: 2,500ريال
  • تاریخ انتشار: 1374/02/16
  • تعداد عناوین: 24
|
  • سرمقاله
    صفحه 3
  • کلیات هنر
  • نگاهی به نقد هنر
    پل اوری ترجمه: یعقوب آژند صفحه 4
  • خاستگاه هنر انسانی و هنر اسلامی
    سید محمد فدوی صفحه 6
    هنر از جمله ارزنده ترین پدیده های عالم و جلوه گاه روح زیبایی طلب انسان در قالب ساختاری محسوس است. این موهبت الهی از هبوط انسان بر کره خاکی و شروع زندگی زمینیش ‘ وسیله ای برای التیام دردها ‘ بیان رنجها و آلام ناشی از هجراتش بوده است وزیبایی شناسی اصل هنر است. عشق به زیبایی درخمیره انسانی سرشته شده و انسان خلیفهالله است و وارث او بر روی زمین و بر اساس حدیث شریف نبوی "خداوندزیباست و زیبایی را دوست می دارد".عشق به زیبایی در روح و جان انسان نهاده شده است. از این جهت او در خلق هنر می کوشد. «آنچه هست را به سود آنچه که باید باشد تعدیل نماید. ما این هنر را جلوه گاه تعهد و به وجود آورنده آن را هنرمند متعهد می نامیم» هنر که زاییده نوابغ سازنده آن است در گذر زمان هیچگاه به گونه ای ثابت ویکنواخت رخ ننموده است‘ و عواملی چون نوع زیست‘ محیط‘ جهان بینی وحکومتها ‘ باعث شده است که شیوه عرضه آن به صور گوناگون باشد. لذا با نگرش عمیق و آگاهانه نسبت به کم وکیف این عوامل و دیگر پدیده ها و توجه به سیر تحول تاریخی اندیشه های همواره دو نوع گرایش هنری کاملا متفاوت از نظر موضوع ومحتوا متصور است. نوع اول هنر دینی والهی و نوع دوم هنر غیره دینی. باید توجه داشت که بر این باور نیستیم که هنری که در ذات خود دینی والهی وهنر دیگر غیر دینی است. بلکه عقیده بر این است که هنر ذاتا مقدس و الهی است وهنری که بتوان ان راذاتا غیر معنوی و غیر دینی شناخت وجود ندارد. اما آنچه موجب امتیاز می شود همان طور که بیان شد موضوع و محتوای آثار است که تاثیر متفاوتی می گذارد.
  • رئالیسم
    ابوالقاسم کاخی صفحه 9
    بی شک یکی از پدیده های مثبت تئاتر معاصر جهان‘ که نگاه خود را عمدتا به «فرد» و «جامعه» می اندازد‘ «واقع گرایی در ادبیات نمایشی» است‘ شیوه ای که به آسانی با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند و باعنایت به طبیعت زندگی ‘ چگونه زیستن را به بشر می آموزد. بشری که با خوبی ها و بدی هایش ‘ زشتی ها و زیبایی هایش ‘ شقاوتها و نیک بختی هایش‘ ترحمو سنگدیلیش ‘ در زندگی و انسانیتش و برعرصه زندگی می تازد وخویشتن را در بوته آزمایش قرار می دهد. «واقع گرایی در ادبیات نمایشی» در عصر حاضر با تاثیر از انقلاب صنعتی‘ اجتماعی وسیاسی ‘ پای درجرگه متفکران دوران خود گذاشته است. و در قلمرو فلسفه ‘ جامعه شناسی ‘ روانشناسی‘ ادبیات وهنر گام می زند‘ نمایشی ترتیب داده است که گویی همه چیز وهمه کس در سیطره جهان ظاهر قرار دارد. این پدیده هنری ‘ درمقابل شماری از قراردادهای نظم یافته قبل ازخود‘ از جمله (کلاسیسیسم)و «رمانتیسیسم» قد بر افراشته‘ و با یک شیوه نوین ‘ تحولاتی را شامل شده است این مقاله ‘ به سیر تحولاتی را شامل شده است این مقاله‘ به سیر تحول رئالیسم و تاثیر آن در تئاتر و آثار نویسندگان می پردازد ‘ تا با استفاده از نظریات محققین بزرگ ‘به یک برداشت جدید دست یابد. گرچه گفته ها‘ بر آن چه در این تحقیق بیان شده است‘ بسیار فزونی دارد‘ اما بررسی نکاتی که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته هم خالی از لطف نیست. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته است. تمامی در زمینه های واقع گرایی است‘ جز در مواردی که نیازبه ارائه تعریف رئالیسم بوده است. شیوه تحقق کتابخانه ای بوده و تکنیک آن ‘ فیش برداری بر اساس موضوعات مطروحه است. نگاه فلسفی و ادبی در ابتدای بحث ضروری می نمود ‘ به همین دلیل با گفتاری تحلیلی به بررسی تعاریف ارائه شده از رئالیسم پرداخته ایم و ازمکاتب گوناگون فکری بهره مند شده ام‘ تا شاید زمینه نقد آراء و افکار دیگران فراهم آید و با توجه به کتب اسلامی ‘خاصه تفاسیر قران کریم ‘ در این زمینه قدم برداشته ام و به تعریف تازه ای از رئالیسم رسیده ام که «عبرت از طبیعت برای درک حقیقت» است.
  • سمبولیسم و هنر
    علیرضا نوروزی طلب صفحه 18
    بحث سمبولیسم در هنر‘ یکی از مهمترین مباحثی است که اندیشه صاحبنظران را همیشه به خود معطوف ومشغول ساخته است. همان گونه که از عنوان بحث بر می آید‘ نخست مقوله هنر و سمبولیسم هر کدام باید به تنهایی مورد شناسایی واقع شوند ودر مرتبه بعد‘ رابطه آن دو با یکدیگر موردمداقه و بررسی قرار گیرد. روش شناخت وکشف حقایق در حوزه مسایل نظری ‘مبتنی بر منطق وعقل است و دوستدار دانش (فیلسوف) ‘ با چون و چرا ونفی و اثبات قضایا‘ بسته به وسع وجودی و طاقت بشری در جستجوی کشف حقیقت بر می آید. بحر را غواص باید ای پسر بدیهی است که چون عقل بشر دارای محدودیت است ‘ شناخت او از حقایق نیز محدود خواهدبود. عقل جزیی تنها با ارتباط با عقل کل ومعرفت عرفانی مبتنی برشهودحقیقی ‘ که همان شهود معصوم است. به دلالت فطری به اذن الهی و عنایت و رحمت واسعه او‘ به قد رظرف وجودی خود می تواند حصار مدیریت را اندکی فراختر کند. نظربه اینکه قبل از شناخت مقوله سمبولیسم ‘ بحث در ارتباط آن با هنر و چگونگی ظهور سمبول در قالبهای مختلف هنری- که بحث روش شناسی در هنر (متدولوژی) را طلب می کند- راه به جایی نخواهد برد‘نخست عنوان سمبولیسم را مطلع بحث قرار می دهیم‘ تا انشاءالله چنانچه مجالی حاصل آمد و توفیق حق همراه شد ‘ در دیگر مباحث مرتبط با سمبولیسم نیز بحث کنیم. از منابع سودمندموجود در این زمینه ‘ کتاب انسان وسمبولهایش نوشته «کارل گوستاوبونگ» است. یونگ می نویسد: «چون اشیاء بی شماری درورای فهم انسانی قرار دارند ‘ما پیوسته اصطلاحات سمبولیک را به کار می بریم. تا مفاهیمی را نمودار سازیم که نمیتوانیم تعریف کنیم یا کاملا بفهمیم» درفرهنگ معین‘ جلد 5 (اعلام) ‘ سمبولیسم چنین تعریف می شود: «سمبولیسم شیوه ای است که حدود سال 1880 م.در ادبیات پیدا شد. شاعران سمبولیست معتقد بودند که شعر بایداز راه آهنگ کلمات‘ حالات روحی و احساسات راکه امکان بیان مستقیم آنها نیست به خواننده یا شنونده القاء کند. شیوه سمبولیسم همواره به این سه اصل کلی که عبارت است از: 1- آهنگ کلام و رمز بیان2- هیجان3- استقلال ‘ توجه دارد. گروهی در آن اثری از عرفان پیشین شرق وغرب می بینند‘ عده ای آن را راهی برای پدید آوردن زبانی تازه در شعر می شمارند؛ وگروهی نیز وسیله ای برای بیان مطالب یا استفاده های دیگر می دانند‘ چنانکه اغلب سمبولیستها از اینکه می توانند با موسیقی رقابت کنند افتخار می نمایند. در سال 1880م.عده ای از شاعران جوان درعین وابستگی به جریان پارناس از چها رچوب خشک شعر پارناسیان قدم فراتر گذاشتند و هم بر ضد اشعار خشن پارناسیان برخاستند وهم با قاطعیت «فلسفه تحققی»(positivisme) وادبیات رئالیستی (واقع بینی) و ناتورالیستی (طبیعت گرایی) ستیزه کردند. درآن زمان با اینکه فلسفه تحققی با عنوان مکتب ادبی ناتورالیسم برعرصه رمان و تئاتر فرمانروایی داشت. عصیان شاعرانه جدید به صورت کاملا تازه ای در برابر آن قد بر افراشت. فلسفه تحققی تنها به واقعیت متکی بود‘ اما سمبولیست ها از واقعیت گریزان و روگردان بودند و در حقیقت منکرواقعیت بودند. در نظر اغلب شاعران سمبولیست بیان واقعیت حال یا گذشته کار نفرت آوری بود.سمبولیست ها آنارشیست بودندو با همه مظاهر هنری‘ادبی وفلسفی گذشتگان سرناسازگاری داشتند. نخستین پیام آور سمبولیسمدرمیان شعرا «بودلر» بود که از طرفداران هنر برای هنر بود ولی با پیدا کردن این راه تازه ‘ شیوه نوی را بنیان گذاشت. بودلر با انتشار کتاب شعرش به نام گلهای شعر (les fleurs du mal) دنیای شعر را تکان داد ونسلی که درخلال سالهای 1857 تا 1880 م. می زیست ‘ بودلررا پیشوای خودشمرد. آنچه را که سمبولیست ها اساس مکتب خودقرار دادند. بودلر دراشعار کوچکی از قبیل مکاتبات (correspond-dances) وحیات پیشین la vie) antArirure) بیان کرد. در نظر او دنیا جنگلی است پر ازعلایم و اشارات؛ وحقیقت ا زنظر مردم عادی پنهان است. فقط شاعر باید با قدرت ادراکش به تعبیر وتفسیر این علایم بپردازد. از دیگر پیشوایان بزرگ این شیوه می توان «ورلن» (p.verlaine) ‘«رمبو» (A.Rimbaud) و «مالارمه»(s.Mallarme) را نام برد.
  • هنرهای تجسمی
  • فرهنگ هنرمندان تجسمی جهان
    یعقوب آژند صفحه 23
    شناخت هنرمندان هنرهای تجسمی جهان ‘ چند مدتی است که درکشور ما بطور جدی و آکادمیک شروع شده است. ترجمه چند اثر معتبر تاریخ هنر و تنظیم چند فرهنگنامه در زمینه هنرهای تجسمی و ترجمه زندگینامه برخی از هنرمندان نام آور جهان از جمله تلاشهایی است که در سالهای اخیر باب تفحص و پژوهش را در این مقوله گشوده است ولی متاسفانه هنوز هم فرهنگنامه ای که حاوی اسامی هنرمندان تجسمی جهان و تلفظ صحیح آنها باشد‘ در دست نیست. مدتی بود که یک دانشنامه هنرهای تجسمی ترجمه و تدوین می کردیم. یکی از مشکلات ما تلفظ صحیح اسامی هنرمندان بودکه گاه با صور گوناگون در تواریخ هنر ثبت و ضبط شده است. تنظیم و تدوین این فرهنگنامه از همین نیاز برخاست. در تنظیم آن تلاش شد تا تلفظ صحیح نامها با توجه به ملیت هنرمندان ارائه شود. سال تولد و مرگ آنها و زمینه فعالیت هنرپیشان هم مشخص گشت تا مقطع و دوره فعالیت آنها روشن گردد. این فرهنگنامه برای تسهیل کار با حروف الفبای لاتین تنظیم و تدوین شده است.
  • در اندیشه راهی نو
    صداقت جباری صفحه 28
  • شهر سازی
  • اندیشه های خام شهر سازی
    احمد سعیدنیا صفحه 31
    ماهیت مسائل شهری مسائل امروز شهرهای ایران‘ از سرشت پیچیده شهر سرچشمه می گیرد. این سرشت دارای دووجه است: یکی فرایند شهر نشینی مانندمسائل اجتماعی ‘اقتصادی ‘ زیست محیطی ‘ ارتباطات ومانندآن‘ و دیگری فرایند خرد و اندیشه شهرسازی‘ که برای مسائل شهر نشینی و شهر سازی راه حل ارائه می دهد. پژوهشگران و تحلیل گران مسائل شهری بنیان هر دو جنبه را به چهار عامل اساسی زیر نسبت می دند: 1. پویشهای اجتماعی – اقتصادی 2. رشد شتابان شهر نشینی 3. تحول فرهنگ مادی (تکنولوژی) و فرهنگ عقل (اندیشه) 4. مدیریت اجتماعی (سیاسی) عوامل ذکر شده همه نیروهای مؤثر در ایجاد مسائل شهری هستند. اما در یک تحلیل منطقی ‘ عوامل یاد شده آنچنان در سلسله علت ومعلول به همدیگر مرتبط اند ‘ که هر یک می تواند هم علت دیگری وهم معلول دیگری به شمار آید. چنین تحلیلی سرانجام دور و تسلسل به وجود می آورد. برای خروج از چنین دور باطلی کسانی مانند: «انگلس»‘ «اشپنگلر» و «هانری لافور» مسائل شهری را تجلی اقتصاد سیاسی دانسته اند.و برخی مانند«میشل فوکو» از آن تعبیر قدرت گرفته اند و «مانوئل کاسل» آن راتعبیر به «سیاست» کرده است. برخی نویسندگان ‘ براساس نظرات «نیچه» و «هایدگر» ‘ جامعه صنعتی عصرما و به تبع آن مسائل شهری کنونی را به طور کلی به «مدرنیته» یا «مدرنیسم» نسبت می دند و حجابی از مفاهیم خردباوری و فرهنگی را بر چهره ماهیت شهر می کشند. رواج مباحث مدرنیته در چندسال اخیر چنان هزار تویی پدیدآورنده که خروج از آن آسان نیست. برخی مانند «کولاکوفسکی» می گویند. «ابهام وگوناگونی کاربرد مفهوم مدرنیسم آن را به برچسبی بدل کرده که فاقد کاکرد که فاقد کارکرد و دقت تبینی است.» اما بنا به گفته «بنه ولو» شهرسازی نه از طریق این استنتاجها وبکار بردن تئوری آرمانگرایی ‘ بلکه از راه استقراء و از تجارب مکرر مشکلات وتصادمهایی صورت گرفت که برخی از افراد متعهد تر – مانند موریس وسپس گلدیس را وادار می سازد تا سلسله علت ها و معلول ها را بپیماید وتعهد خود را گسترش دهند ورابطه گمگشته میان سیاست و فن را بازیابند. آنچه مسلم است. شهر سازی نوین همزاد توسعه تمدن صنعتی است. تحولات ناشی از صنت جدید‘ ساختارهای اجتماعی ‘ اقتصادی و فرهنگی جوامع را دگرگونه کرد و باعث توسعه شهرنشینی شد؛ ونیز همراه با رشد نظام سرمایه داری ‘ ثروتهای کلان و همزمان با آن فقر و بیچارگی های عظیم پدید آمد. از آن پس پدیده هایی مانند محلات فقیر نشین چشمگیر شدند. و بالاخره اتومبیل پیکر شهر را دگرگون ساخت. افکار و ایده های شهر سازی برای مسائل شهر ی با تاخیر یک قرن پس از وقوع این تحولات به تدریج شکل گرفت. در طول این یک قرن ‘ «اتوپیسم» اروپایی برای شهرها ‘ طرحهای آرمانی ارائه می داد‘ و دولتها به اقدامات موضعی دست می زدند. «هوسمن» در پاریس و «آنسپاش» در بروکسل خیابانکشی می کردند. دولتها نیز مانند صاحبان اندیشه همواره از توسعه و تحول عقب بودند وکارهای آنها حالت علاج واقعه بعد از وقوع راداشت. بررسی شهرسازی در ایران نیز گویای همین عقب ماندگی اندیشه و عمل به علت دوری از واقعیتها بوده است‘ البته جریان توسعه شهرنشینی در ایران با تاخیر یک قرن نسبت به جوامع صنعتی رخ داد وهر چند فرایند و حتی خصوصیات شهر نشینی در کشورهای توسعه نایافته بکلی با کشورهای صنعتی متفاوت است و در واقع یک جریان «برونزا» است. اما حاصل کار در اصل دارای تفاوت ماهوی نیست. حاصل توسعه ‘ شکل گرفتن تجمعات عظیم انسانی و اسکان در مجموعه های بی انتظام شهری است. تحولات شهر سازی دویست سال گذشته جهان صنعتی و صد سال گذشته ایران‘ تفاوتی جز تفاوت زمانی ومکانی ندارند. مشکل اصلی در هر دو؛ تاخیر در ادراک ضرورت واقعیت وخامی در تدبیر و اندیشه های شهر سازی است. چیزی که در اول قرن بیستم‘ شهرهای اروپایی – به شهادت مفاد منشور آتن- با آن رو به رو بودند. ماهم اکنون با آن مواجه هستیم. در این مقاله قصد آن را نداریم که منشاء این مسائل و تحولات را بیابیم ‘ بلکه منظور این است که در وهله اول به جریان تاخیر در تدابیر شهرسازی ایران اشاره ای بشود و دروهله دوم مسائل ناشی از چنین تدابیری را به اجمال بررسی کنیم.
  • فضای معماری و شهر ایرانی در برابر غرب
    محمود توسلی صفحه 37
    این نوشته مقدمه ای است درباره فضای معماری و شهر ایرانی ومسایل آن در حال حاضر‘ به همراه اشاره ای تطبیقی با شرایط جهانی. این بحث مختصر در سه دوره تاریخی عنوان شده است. 1- دوره پیش از تسلط مدرنیسم یا نوگرایی؛ 2- دوره تسلط مدرنیسم؛ 3- دوره سرگشتگی حاضر. همچنین پیرامون این سوال که: آیا در شرایط استحاله فضاهای شهر ایرانی در فرهنگ غربی امکان شکوفایی دوباره فضای شهر ایرانی میسر است؟ سخنی به میان خواهدآمد.
  • معماری
  • رویاروی مرمت
    لطیف ابوالقاسمی صفحه 40
  • مرمت پنهان در معماری ایران
    پیروز حناچی صفحه 43
  • مروری بر معماری معاصر جهان
    داراب دیبا صفحه 46
  • قالب و محتوا در معماری اسلامی
    محمد کاظم سیفیان صفحه 58
    موضوع قالب و محتوا درمعماری به طور اعم و در معماری اسلامی به طور اخص از اهمیت ویژه ای برخوردار است. معماری که می خواهد اثری کالبدی خلق کند با توجه به جهان بینی و مکتب ونیز دایره آگاهی های علمی و دانش روز‘ وارد عرصه ترکیب وخلاقیت می شود که محل ایفای نقش هنری وموضع ابداع معمارست. بحث قالب ومحتوا به لحاظ همین ترکیب که عرصه ارزشهای اعتقادی و دانشهای متعارف است مطرح می شود و برای ورود به این بحث قبلا توجه به موارد زیر ضروری است. 1- مفهومی جدیداز معماری اسلامی یعنی فضا و کالبدی که زندگی اسلامی به ما القا می کند. 2- احصاء ویژگی های زندگی اسلامی که به معماری ارتباط پیدا می کند. مانند چگونگی محل سکونت یا محل عبادت و تجارت؛ چون اسلام برای زندگی سخن بسیار دارد و باید جهات عمده راکه مورد سفارش ویا تایید است بشناسیم و سپس ایده های طراحی را برای ایجاد فضاهای مورد نیاز بر آنها استوار کنیم‘ که این کار بستگی به استنباط و ذوق و درک معمار دارد‘ وگاه ممکن است برای یک نظر اسلامی چندین روش ونمونه استنتاج شودکه همه آنها هم مورد تایید باشد. 3- برای رسیدن به الگوی عملی نسبت به بررسی و تحقیق در مورد قالب ومحتوا در معماری اسلامی بایستی با توجه به زمینه های ارزشی و دانش و آگاهی های روز‘ یک یا دو مورد مهم انتخاب شده و چهار چوبی به عنوان مدل معماری اسلامی ارائه شود. همان طوری هم که در بالا اشاره شد چهارچوب ارائه شده می تواند در زمینه های محل سکونت و یا محل عبادت و تجارت باشد. بدیهی است که این فقط یک چها ر چوب کلی است ودر داخل این چهار چوب معمار خواهد توانست خلاقیتهای هنری خود را به منصه ظهور برساند. بحث ما با عنوان قالب ومحتوا در معماری اسلامی ‘ در واقع رسیدن به همان چهار چوبی است که برای مدل معماری اسلامی ارائه شود. همان طوری هم که در بالا اشاره شد چهارچوب ارائه شده می تواند در زمینه های محل سکونت و یا محل عبادت و تجارت باشد. بدیهی است که این فقط یک چهارچوب کلی است و در داخل این چهارچوب معمار خواهد توانست خلاقیتهای هنری خود را به منصه ظهور برساند. بحث ما با عنوان قالب ومحتوا در معماری اسلامی‘ در واقع رسیدن به همان چهار چوبی است که برای مدل معماری اسلامی ارائه خواهد شد. کاربسیار دقیق و ظریفی است با ریزه کاری های خاص خود که برای انجام آن بایستی از متخصصان و صاحبنظران علوم اسلامی هم استفاده کرد باشد که این تلاش جمعی موجبات رضایت پروردگار متعال را فراهم آورد وحرکتی در جهت اعتلای معماری اسلامی باشد.
  • پیوند با گذشته
    حامد مظاهریان صفحه 61
    «ما چون اشخاص کوته قامتی هستیم که بر دوش غولان سترگ نشسته ایم: بیشتر از پیشینیان می بینیم ونگاهمان تا فاصله دورتری پیش می رود‘ اما این امر نه به سبب تیز بینی خودما است ونه به علت بلندی قامتمان‘ بلکه از این جهت است که ما را از روی زمین برداشته اند و توده ای از این جثه های غول پیکر ما را می کشند.» در دوازدهمین قرن از تاریخ مسیحی «برنارد شارتری» چنین نوشت: «اهمیت این توده غول پیکر از مردان مشهور و پدرانمان که باعث شدند ما به دنیا بیابیم تنها از نظر علم توارث و جنبه احساساتی آن نیست. ما نه تنها از اجداد بسیار دور خویش چهره ها و آژنگ جبینمان را ‘ کمان ابروانمان را وحالت خاص شکل و شباهتمان را به ارث می بریم‘ بلکه سراسر تاریخ و ادبیاتمان را ‘ بیانیه های استقلالمان را و شعارهای معروفمان را نیز از آنان داریم. همچنین اندیشه هایمان را و تمام روش های تفکر را ‘ همره با کلماتی که به هنگام اندیشیدن به کار می بریم‘ از آنان می گیریم. در واقع ما چیزی نداریم که به ما داده نشده باشد. چیزی که نسل به نسل به ارث نرسیده و به کرات استعمال نشده باشد.» آنچه در این سطور به آن نظر داریم ‘ کوششی در باب تذکر به هنرمندان ومعماران این مرز و بوم ‘ در توجه به هویت ملی و فرهنگی است؛ هویتی که فراتر از فردیت به کلیتی به نام جامعه تعلق دارد. در ابتدا پس از نگاهی به مساله بحران هویت ‘ به بررسی نظریه ای قابل توجه در مورد نقش فرهنگ وتمدن در جهان آتی می پردازیم و سپس راه هایی را در خصوص شناساندن هویت فرهنگی بررسی خواهیم کرد‘ و دربخشی دیگر به طرح موضوع در مسائل هنری و بالاخص معماری خواهیم پرداخت.
  • موسیقی
  • ابن زیله اصفهانی
    تقی بینش صفحه 64
  • همبستگی هنرها در زیر گنبد مینا
    فرهاد فخرالدینی صفحه 67
    طبیعت منشاو الهام بخش همه هنرهاست. آسمان لاجوردی و آبی‘ ابر سفید وفضای مه گرفته دریاها و دریاچه ها‘ حرکت ابرها بر بلندای کوه ها و ریزش برف و باران و پوشش قلل آنها از برف ‘ جاری شدن رودها در دره ها و رویش گلها و گیاهان بر بستر آنها‘ حرکاتی موزون و دلچسب ‘ توام با تزئینات و رنگ آمیزی متنوع و زیبا در فراز ونشیب طبیعت به وجود آورده است. به نظر می رسد که اکثر هنرجویان رشته های مختلف هنری و همچنین اکثر دوستداران هنر به هبستگی و رابطه میان هنرها اندیشیده و عوامل آنها را در طبیعت جستجو کرده باشند. برای مثال هنرجویان رشته موسیقی با مشاهده پستی و بلندی کوه ها و دشتها به یاد زیر وبمی یک خط ملودی از این نمودارها بهره یا الهام می گیرند. موسیقی‘ شعر‘ معماری وهنرهای دیگر نیز دارای منحنی های متعددی است که با پستی و بلندی طبیعت و برجستگی ها و انحناهای اعضاء بدن انسان هماهنگی دارد. این منحنی ها در هنرهای مختلف – از نظر حسی – تقریبا دارای معانی یکسان هستند. مثلا در هر کلام شعر گونه یک نوع موسیقی خفیف نهفته است که به آن موسیقی شعر می گوییم ومی دانیم که شعر وموسیقی در دو عامل وزن و صدا باهم مشترکند. البته دامنه این دو عامل در موسیقی وسیعتر و در شعر محدود تر است ولی در بعضی از اشعار شعرا می توان موسیقی شعر را به وضوح شنید برای مثال در این مصراع از غزل حافظ می توان صدای دف رابه خوبی شنید: من که شبها ره تقوی زده ام با دف و چنگ یادآور می شوم که هجای «هم آوا» و «هماهنگی» چون «ها» و «وا» و «با» (که با علامت فلش مشخص گردیده اند) در نقاط معینی از شعر قرار دارند ودر استخوانبندی و اسکلت وشکل و وزن آن نقش عمده داشته ودر حکم تکیه گاه و ستونهای اصلی وزن این شعر به حساب می آیند. شکل زیر با توجه به وزن شعر و زیر وبم هجای آن نت نویسی ومقایسه تطبیقی شده است. ملاحظه می کنید که وزن شعر و زیر و بم خفیف آن خود می تواند استخوانبندی ‘ فرم و ساختمان یک جمله موسیقی را به وجود آورد. ناگفته نماند که آهنگساز خلاق و خوش قریحه ‘از نیروی آفرینش و دانش خود در جهت تکامل آن استفاده خواهد کرد و این موسیقی خفیف را با دامنه ای گسترده تر و درخششی دیگر جان خواهد بخشید.
  • موسیقی ایران در حال و آینده
    مجید کیانی صفحه 77
  • هنرهای نمایشی
  • کارگردان تئاتر در جامعه و عصر حاضر
    امیر حسین جبینی صفحه 84
    یک فروغ رخ ساقی است که درجام افتاد هدف از به رشته تحریر د رآوردن مطالبی چند پیرامون موقعیت کارگردان و ارائه روشی دیگر در خصوص آن ‘ نیاز جامعه تئاتری ایران به بررسی شیوه کارگردانی و نقش کارگردان در تئاتر است. شناخت و به کارگرفتن روش و شیوه کارگردانی به نظر نگارنده یکی از ضروریات تئاتر ایران است. تئاتر به معنی آنچه که امروزه در بین صاحبنظران این هنر متداول است. قبل از شروع نگارش تاریخ آغاز شده است. بشر اولیه با ایفای نقش و بازی در طبیعت و جامعه خود به شکار می پرداخته وحرکاتی که از وی سر می زده‘ دارای جنبه های نمایشی شناخته شده بوده است. از آغاز زندگی بشر همیشه افرادی وجود داشته اند که وظیفه شان درقبال جامعه خود رهبری وهدایت و آفرینش نمایش به منظور انتقال تجربیات و یافته ها و اندوخته ها بوده است. (مانند رئیس یا بزرگ قبیله).
  • کارگردان و هدایت بازیگر
    تاج بخش فناییان صفحه 91
    بسیاری از نظریه پردازان معتبر تئاتر جهان بر این عقیده اندکه تئاتر بیش از هر چیز عبارت از بازی بازیگر است. این ادعا متکی بر استدلال قابل قبولی است ‘ مبنی بر اینک نمایش را می توان بدون دکور‘ بدون تنظیم نور‘ بدون لباسی طراحی شده و بدون گریم و بی نیاز از موسیقی اجرا کرد. اما نمی توان تئاتری را تصور نمود که در آن بازیگر نقش نداشته باشد. اگر این واقعیت را بپذیریم که جوهر نمایش همانا در بازی است ‘ باید بیندیشیم که کار اصلی کارگردان تئاتر چیست؟ آیا کار اصلی اومنحصر به ایجاد فضایی زیبا و دلنشین از طریق دکور‘ نور‘ وسایل صحنه‘ ترکیب صحنه ‘ موسیقی و... یا انتقال یک پیام کلی از طریق مجموعه این عناصر است؟ اگر چنین است آیا می توان نمایشی ترتیب داد که د رآن بازیگر نقش نداشته باشد؟ باید گفت که بی تردید حاصل چنین تلاشی هر چه باشد تئاتر نیست! پس تئاتر با بازیگر به وجود می آید. و مهمترین و اصلیترین وظیفه کارگردان د رتئاتر همانا هدایت بازیگراست.
  • ساخت و پرداخت «فضا و حالت» در نمایش
    فرهاد ناظر زاده کرمانی صفحه 95
    1- پیش آشنایی ها عنصر «فضا وحالت»atmosphere and mood)) یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده «بیان تئاتری» (theatrical expression) است. ساخت و پرداخت «فضا و حالت» درهنرنمایش ازنمایشنامه آغاز می شود؛ زیرا نمایشنامه نه فقط عنصر آغازین و سلسله جنبان عناصر دیگر هنر نمایش است‘ بلکه در آن بیشتر عناصر هنر نمایش هر چند به صورت بالقوه وجود دارند. از این نظر نمایشنامه به مثابه بذر گیاهی است که به طور بالقوه اکثر خصوصیات گیاه را درخود نهفته دارد. شاید بتوان نمایشنامه ای را که به اجرا در آمده به بذری مثل زد که به صورت گیاه ‘ رشد ونمایافته است. بنابراین احتمالا می توان چنین نتیجه گرفت که در بسیاری از موارد‘ عنصر «فضا وحالت» به طو رنهفته و سربسته و گاهی نیز آشکارا ‘ در تمام عناصر هنر نمایش جاری و ساری است؛ به صورت کلمه در می آید و یا به طور نهفته و درونی در آن حضور می یابد. یادآوری می کنیم که علاوه بر «نمایشنامه» سایر «عناصر تشکیل دهنده هنر نمایش» (elements of theatre) عبارتند از: «بازیگری» ‘ «طراحی صحنه»‘ «لوازم صحنه»‘ «نورپردازی»‘ «چهره پردازی و گریم»‘ «موسیقی»‘ «حرکات موزون»‘ «لباس»‘ «معماری تماشاخانه» ‘ «کارگردانی»‘ تماشاگری... و «جلوه های ویژه». و همان طور که گفته شد‘ بیشتر «عناصرهنر نمایش» درنمایشنامه آشکارا و یا نهفته حضور دارند؛ ونیز بر بنیاد و با وساطت «عناصر تشکیل دهنده هنر نمایش»است که «بیان تئاتری» که انوا ع بیان هنری است –زاده و پرورده می شود؛و «عناصر هنر نمایش» به کار گرفته می شوند تا «بیان تئاتری» پدید آورنده شود. «فضا وحالت» که از عناصر «بیان تئاتری» به شمار می رود. در واقع بنیادو به وساطت کلیه «عناصر تشکیل دهنده هنر نمایش» زاده و پرورده می شود. پژوهش حاضر را با چنین زاده و پرورده می شود. پژوهش حاضر را با چنین پیش آشنائی هایی آغاز کرده‘ سپس به بررسی عنصر «فضا وحالت» در هنر نمایش می پردازیم.
  • استاد دکتر محمد کریم پیرنیا و اولین دکترای افتخاری معماری
    صفحه 104
  • در سوگ مش اسماعیل
    صفحه 105
    نظر به اهمیت ویژه ای که امرتحقیق د رنهادهای دانشگاهی دارد. این مجله بر آن است تا در هر شماره ضمن لیستی از پایان نامه های ارائه شده دانشجویان رشته های مختلف دانشکده هنرهای زیبا‘ اقدام به معرفی برخی از پایان نامه های برتر هر نیمسال تحصیلی کند. لازم به تذکر است که درانتخاب پایان نامه های برتر دو ضابطه در نظر گرفته شده است: یکی امتیاز پایان نامه ها در مرحله قضاوت و دیگری اهمیت آن از لحاظ جنبه های تحقیقاتی وکاربردی. امید است که با این عمل‘ محققین و پژوهشگران رشته های مختلف هنری بتوانند کمال استفاده را از پایان نامه های تحصیلی دانشجویان ببرند و از این طریق دانشکده هنرهای زیبا نیز بتواند به بخشی دیگر از رسالت خودعمل کند.
  • معرفی پایان نامه های تحصیلی دانشجویان
    صفحه 106
  • بخش انگلیسی
    صفحه 110