فهرست مطالب

ذهن - سال ششم شماره 4 (پیاپی 24، زمستان 1384)

فصلنامه ذهن
سال ششم شماره 4 (پیاپی 24، زمستان 1384)

  • 188 صفحه، بهای روی جلد: 12,500ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/11/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • صفحه 1
    بحث از ساختار معرفت و توجیه از جنجال برانگیزترین مباحث معرفت شناسی معاصر است. قدیمی ترین دیدگاه در این زمینه «مبناگرایی» (foundationalism) نام گرفته است. این دیدگاه در میان فلاسفه یونان و نیز فلاسفه قرون وسطا و برخی از فیلسوفان جدید مطرح بوده است. در آثار فلاسفه اسلامی هم این دیدگاه به چشم می خورد. بر طبق مبناگرایی سه ادعا دارد: اولا، باورهای ما بر دو دسته اند: باورهای پایه، و باورهای غیرپایه. ثانیا باورهای پایه نیازی به توجیه ندارند و باورهای غیرپایه به توجیه نیازمندند. ثالثا، باورهای غیرپایه براساس باورهای پایه توجیه می شوند.
    مبناگرایان ساختار معرفت بشری را مانند یک هرم در نظر می گیرند که در قاعده آن باورهای پایه قرار دارند و باورهای غیرپایه در بالا و به طرف راس جای گرفته اند. ملاط این هرم قوانین منطقی اند و باورهای غیرپایه به وسیله قوانین منطق با باورهای پایه ارتباط دارند.
    دیدگاه دیگر رقیب که در میان فلاسفه جدید مطرح شد انسجام گرایی (coherentism) است. برطبق این دیدگاه، باورهای پایه وجود ندارند و همه باورهای ما غیرپایه اند. از این گذشته، توجیه صرفا رابطه سازگاری میان باورها است. انسجام گرایان ساختار معرفت بشری را به کشتی تشبیه می کنند که بدون لنگر و آزاد در اقیانوس در حال حرکت است. این کشتی نمی تواند در جایی لنگر بیندازد (و آن را مبنا قرار دهد).
  • لورنس بونجور ترجمه: رضا صادقی صفحه 3
    لورنس‎ بونجور اکنون استاد فلسفه در دانشگاه واشنگتن است. او که با دفاع از انسجام‎گرایی به حوزه معرفت‎شناسی وارد شد، اکنون به نوعی مبناگرایی سنتی نزدیک شده است که براساس آن توجیه باورهای تجربی در نهایت مبتنی بر باورهای پایه است. نوشتار زیر ترجمه متن سخنرانی بونجور است که در فبریه 1991 در دانشگاه نوتردام ارائه شد. بونجور در این سخنرانی نخست به دلایل خود برای کنار گذاشتن انسجام‎گرایی اشاره می‎کند و سپس تلاش می‎کند ضمن بسط دیدگاهی مبناگرایانه در باب توجیه، یکی از مهم‎ترین اشکالات به مبناگرایی سنتی را پاسخ دهد.
    کلیدواژگان: مبناگرایی، باورهای پایه، توجیه، آشنایی مستقیم، خطاناپذیری، ماهیت آگاهی
  • مهدی قوام صفری صفحه 29
    مبناگرایی ارسطویی، که شیخ الرئیس ابوعلی سینا آن را به تفصیل پرورش داد و سایر فیلسوفان مسلمان آن را پذیرفتند، از دو جنبه اساسی تشکیل شده است: جنبه ساختاری و جنبه دلالتی. جنبه دوم که از حیث معرفتی بیش از جنبه اول اهمیت دارد در معرفت شناسی جدید و معاصر غربی کاملا ناشناخته است و کسانی که با مبناگرایی مخالف اند فقط به نقد جنبه ساختاری آن پرداخته اند.
    در بخش اول این مقاله کوشش شده است ضمن طرح اصل دیدگاه ارسطویی سینوی پاره ای از ضعف های انتقادهای مخالفان مبناگرایی بحث شود؛ بخش دوم متکفل آشکارسازی جنبه دلالتی مبناگرایی است تا ضمن روشن شدن نوع این مبناگرایی لوازمات معرفتی آن معلوم شود
    کلیدواژگان: اصل عدم تناقض، توقف ساختاری، توقف دلالتی، کاربرد معرفتی اصل عدم تناقض
  • عبدالحسین خسروپناه صفحه 45
    مبناگرایی یکی از نظریه ها و پاسخ های رکن توجیه (justification) است چنانچه معرفت را به معنای باور صادق موجه (justified truth belief) بدانیم، باید توجیه را یکی از سه رکن معرفت زایی به شمار آورد. به عبارتی هر مدعی معرفت که مثلا ادعا کند «الف ب است»، باید بتواند آن را توجیه کند؛ یعنی دلایل لازم و کافی را برای اثبات آن اقامه نماید. یعنی وی علاوه بر صدق ثبوتی، باید به دنبال صدق اثباتی باشد و با دلایل کافی آن را به دیگران منتقل نماید و دیگران نیز آن را بپذیرند.
    معرفت شناسان در مقام بحث از توجیه یا ارائه دلایل لازم و کافی برای معرفت، حداقل سه نظریه مطرح کرده اند: مبناگرایی، انسجام گرایی و عمل گرایی، این تئوری ها در صددهستند معرفت صادق را که در مقام ثبوت و واقع (علی الفرض) با نفس الامر مطابقت دارد، در مقام اثبات و بین الاذهانی با دلایل کافی به اثبات برسانند. سه نظریه مذکور نحوه تحقق این عملیات را تشریح می کنند.
    نظریه مبناگرایی (foundationalism)، با سابقه ترین پاسخ به پرسش توجیه است که از سوی حکیمان یونان باستان مطرح گردید و فلاسفه، منطق دانان و متکلمان مسلمان نیز آن را تقویت کردند. مبناگرایی، تقریرهای گوناگونی دارد اما مبناگروی سنتی حکیمان مسلمان بر نظریه بداهت استوار است؛ بدین معنا که معرفت ها و باورهای انسان به دو شعبه باورهای پایه و اساسی و باورهای مستنتج تقسیم می شوند و از این میان، باورها و معرفت های پایه همان معرفت های بدیهی اند که توجیه ذاتی دارند و تصور موضوع و محمول آنها یا به تنهایی بر تصدیق کفایت می کند و یا اگر به حد وسطی حاجت باشد، بدون زحمت، به دست می آید. این گونه بدیهیات اولیه و ثانویه به صاحب معرفت مدد می رساند تا صدق اثبات را به انجام برساند.
    کلیدواژگان: مبناگرایی، بداهت، اولیات، فطریات، حسیات
  • رضا صادقی صفحه 77
    در نظریه های انسجام‎گرایانه و بیرونی‎گرایانه، که تقریبا بر معرفت‎شناسی معاصر غرب سیطره دارند، نقش توجیهی داده تجربی مورد انکار قرار گرفته و حتی گاهی داده تجربی اسطوره خوانده شده است. در این نوشتار نخست به پاره‎ای از مشکلات و بن‎بست‎هایی که این نظریه ها با آن روبرو هستند اشاره خواهد شد و سپس با تکیه بر جایگاه وجودشناختی داده تجربی بر نقش مبنایی آن در توجیه باورهای تجربی تاکید خواهد شد.
    کلیدواژگان: توجیه، داده تجربی، علم حضوری، مبنا گرایی، انسجام گرایی، درونی گرایی، بیرونی گرایی، دوگانه انگاری
  • حسن عبدی صفحه 97
    در این مقاله کوشش شده تا بر اساس مبانی فلسفه اسلامی، الگویی برای ارجاع گزاره های غیر بدیهی به گزاره های بدیهی ارائه شود. نویسنده نخست به دیدگاه مبناگرایی در باب توجیه معرفت اشاره می کند سپس با اشاره به تردیدهایی که درباره امکان دستیابی به معرفت صادق مطرح شده در ضمن ده مرحله، الگویی از ارجاع گزاره های غیر بدیهی به گزاره های بدیهی ارائه می کند که از گزند تردیدهای مذکور در امان باشد.
    کلیدواژگان: توجیه، مبناگرایی، گزاره های پایه، الگوی مبناگرایی، بدیهی
  • رحمت الله رضایی صفحه 103
    یکی از دیدگاه های رایج درباب توجیه، مبناگرایی است. از مبناگرایی، تقریر های گوناگونی ارائه شده است. یک قرائت، تفسیر اعتدالی است که پال موزر، یکی از معرفت شناسان معاصر، آن را مطرح کرده است. این نظریه که از جهاتی شباهت با نظریه فیلسوفان مسلمان دارد، سطوح مختلف مبنا را مطرح می سازد. بر طبق آن، آنچه می تواند مبنا به نحو مطلق و قطعی قلمداد شود، همان تجارب و دریافت های حضوری انسان است اما به کمک تبیین. به دنبال آن، گزاره هایی می توانند مبنا قرار گیرند که از چنین تجاربی به نحو غیراستنتاجی به دست آمده باشند که وی آنها را مبنای مشروط می نامد. سایر گزاره ها، گزاره های استنتاج شده از گزاره های قسم قبلی هستند. از مهم ترین ویژگی این دیدگاه، درونی گرایی معتدل است. اهمیتی که وی برای تبیین و کل نگری معرفت قایل است، موجب می شود تا قید چهارمی بر قیود سه گانه معرفت بیافزاید.
    کلیدواژگان: توجیه، مبناگرایی معتدل، مبانی منجز، مبانی معلق، بیرونی گرایی، درون گرایی، ثابت الصدق
  • الوین گلدمن ترجمه: مصطفی میخ بر صفحه 123
    1. در معرفت شناسی معاصر، تمایزگذاشتن میان معانی یا مفاهیم مختلف توجیه معرفتی امری متداول است. برابر نهشت های پیشنهادشده از جمله عبارت اند از: مفاهیم توجیه عینی/ ذهنی (objective/subjective)، درونی گرا/ بیرونی گرا (internalist/externalist)، آراینده/ غیر آراینده (regulative/nonregulative)، وابسته به منابع/ مستقل از منابع (resource-relative/resource-independent)، شخصی/ تحقیقی (personal/verific)، و تکلیف شناختی / ارزشگذارانه (deontological/evaluative). در پاره ای از این موارد، نویسندگان، هر دو طرف زوج متقابل را درست و مقبول می پندارند و در سایر موارد، تنها یکی از طرفین را قابل پذیرش به حساب می آورند. در این مقاله من قصد دارم زوج متقابل دیگری پیشنهاد کنم و محرز نمایم که در این زوج، هر دو مفهوم توجیه معرفتی، قابل دفاع و منطقی هستند. سپس تقابل موجود را مورد استفاده قرار خواهم داد تا صورت اصلاح شده ای از اعتمادگرایی (reliabilism) ایجاد کنم، صورتی از اعتمادگرایی که در مقایسه با گونه هایی از اعتمادگرایی که پیش تر ارائه داده ام، بتواند به شکل طبیعی تری از عهده برخی از موارد مسئله ساز بخصوص برآید
  • صفحه 145
    ارسطو، بزرگ ترین فیلسوف همه اعصار، در شهر استاگیرا (Stagira) در شمال یونان متولد شد، او تحت تاثیر سؤالاتی واقع شد که در محاورات استادش افلاطون (به ویژه در منون (Meno) و ثئای تتوس (Theaetetus)) درباره تعریف معرفت و شرایط توجیه مطرح بود. هر چند هیچ یک از آثار ارسطو یک سره و اولا به مسائل معرفت شناسی مربوط نمی شود، او درباره بسیاری از مسائل معرفت شناختی بحث کرده است. بنابراین معرفت شناسی منسجمی ار که در واقع دیدگاه معرفت شناختی اوست می توان از آثار موجود او فراهم آورد. او در خصوص مسئله توجیه قطعا یک مبناگرای بود، و اگر گه گاه از انسجام حرف می زند یا سخنان او گرایشی به آنچه امروز انسجام گرایی می نامند نشان می دهد باید آن را صرفا در چهارچوب مبناگرایی او فهم کرد.
  • اصطلاحات (15)
    صفحه 155
  • نمایه سالانه
    صفحه 169