فهرست مطالب

چغندر قند - سال بیست و دوم شماره 1 (بهار و تابستان 1385)

مجله چغندر قند
سال بیست و دوم شماره 1 (بهار و تابستان 1385)

  • 122 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/06/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سعید صادق زاده حمایتی، داریوش فتح الله طالقانی، شهرام خدادادی، حسین نیک پناه، مجید دهقانشعار صفحه 1
    این تحقیق آزمایش جهت تعیین دور مناسب آبیاری در مزارع تولید بذر چغندرقند و ارزیابی تاثیر آن روی ویژگی های کمی و کیفی بذر تولیدی در مراحل مختلف رشد بوته های بذری رقم منوژرم هیبرید شیرین اجرا شد. چهار تیمار آبیاری شامل آبیاری در سه مرحله کاشت، ساقه روی و گلدهی به عنوان شاهد و آبیاری براساس میزان تبخیر از طشتک کلاس A در مراحل 50، 70 و 90 میلی متر تبخیر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار و در دو سال (82 و 1381) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل در آلاروق اجرا شد. در تیمار شاهد و آبیاری پس از 50، 70 و 90 میلی متر تبخیر در سال 1381 به ترتیب معادل 3332، 5121، 4419 و 3693 متر مکعب در هکتار و در سال 1382 به ترتیب معادل 2940، 5397، 5280 و 3327 متر مکعب در هکتار آب برای آبیاری مصرف شد. در هر دو سال به ترتیب 3، 7، 5 و 4 نوبت آبیاری انجام شد. کل میزان تبخیر از طشتک طی دوره رشد بوته های بذری چغندرقند به ترتیب در سال های 1381 و 1382 معادل 510.3 و 471.7 میلی متر و میزان بارندگی 156 و 136 میلی متر بوده است. نتایج آزمایش نشان داد که کاهش دور آبیاری (افزایش مصرف آب) تاثیر معنی داری روی عملکرد بذر خام، بذر قابل فروش (با قطر بیش از 3.5 میلی متر) و بذر سایز استاندارد (با قطر بین 3.5 تا 4.5 میلی متر) غیر پوک نداشت. انجام آبیاری پس از 50 میلی متر تبخیر از طشتک کلاس A، موجب کاهش سهم بذور درشت (با قطر بیش از 4.5 ملی متر) معادل 41.45 درصد شد. افزایش آب مصرفی باعث کاهش معنی دار درصد پوکی و افزایش درصد بذور مغزدار نسبت به تیمار شاهد (به ترتیب با درصد پوکی و درصد مغزدار بودن معادل 11.40 و 56.20 درصد) همراه بود. افزایش مقدار بارندگی در سال 1381 (156 میلی متر) در مقایسه با سال 1382 (136 میلی متر) موجب کاهش درصد پوکی بذر به میزان 5.28 درصد و افزایش معنی دار درصد مغزدار بودن بذر به میزان 15.75 درصد شد. عملکرد بذر استاندارد غیرپوک در سال 1382 (1407.79 کیلوگرم در هکتار) در مقایسه با سال 1381 (958.47 کیلوگرم در هکتار) به نحو معنی داری افزایش یافت.
    کلیدواژگان: اردبیل، تولید بذر، چغندرقند، درصد پوکی، دورآبیاری، رقم شیرین، طشتک تبخیر، عملکرد بذر، منوژرم هیبرید
  • محمد جواد صفاریان طوسی، محمدعلی اسماعیلی، رحیم محمدیان، ایرج امینی صفحه 15
    به منظور ارزیابی اثرات زمان قطع آخرین آبیاری بر خصوصیات کمی و کیفی دو رقم تجارتی چغندرقند با دوره رشد متوسط و طولانی، آزمایشی در سال 1381 در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان خراسان، در شهرستان مشهد انجام گرفت. آزمایش بصورت طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد که در آن کرت اصلی به زمان قطع آبیاری در شش سطح (60، 50، 40، 30، 20 و 10 روز قبل از برداشت) و کرت فرعی به دو رقم تجراتی 7233 (زودرس) و PP22 (دیررس) اختصاص داشت. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که اثرات تیمار قطع آبیاری بر عملکرد ریشه، درصد قند ناخالص، درصد قند خالص، سدیم، پتاسیم، قند ملاس، عملکرد قند ناخالص و عملکرد قند خالص معنی دار بود اما رقم (برای مقدار پتاسیم) و ترکیب رقم در قطع آبیاری بر هیچ یک از صفات کمی و کفی مورد بررسی اثرات معنی داری نداشت. عملکرد قند خالص نیز با کم شدن فاصله قطع آبیاری تا زمان برداشت روند افزایش داشت اگر چه مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح پنج درصد نشان داد که در تیمارهای قطع آبیاری 10 تا 40 روز قبل از برداشت، اختلاف معنی داری وجود ندارد. بررسی اقتصادی درآمد ناخالص در شرایط مختلف قطع آبیاری نشان داد که در شرایط قطع آبیاری 20 روز قبل از برداشت ضمن صرفه جویی در مصرف آب، بیشترین درآمد ناخالص برای چغندرکار حاصل می گردد.
    کلیدواژگان: تاریخ قطع آخرین آبیاری، چغندرقند، خصوصیات کمی و کیفی، رقم زودرس، رقم دیررس، مشهد
  • مهدی پناهی، مینا عطایی، مصلح الدین رضایی صفحه 25
    به منظور تعیین تبخیر و تعرق استاندارد گیاه چغندرقند آزمایشی طی از سال های 1370 تا 1372 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی کبوترآباد اصفهان اجرا گردید. اقلیم محل آزمایش براساس روش تقسیم بندی گوسن نیمه بیابانی شدید با متوسط بارندگی درازمدت 90 تا 100 میلی متر در سال و بافت خاک لومی رسی سیلتی و از سری اصفهان می باشد. در این پژوهش میزان تبخیر و تعرق در شرایط استاندارد با لایسیمتر و به روش بیلان آبی اندازه گیری شد. برای این منظور از لایسیمتر زهکش دار به ابعاد 1.2×1×2 متر استفاده شد. اطراف لایسیمتر به مساحت 1000 متر مربع چغندرقند کشت گردید. زمان کاشت اواخر فروردین تا اوایل اردیبهشت ماه بود. آبیاری ها قبل از تبخیر رطوبت سهل الوصول در ناحیه رشد ریشه انجام می گردید. میزان تبخیر و تعرق گیاه در سال های 70، 71 و 72 به ترتیب برابر 1026، 1123 و 1041 میلی متر اندازه گیری شد که میانگین سه سال برابر 1066 میلی متر بود. مجموع تبخیر از تشت کلاس A در همین دوره به ترتیب برابر 1326، 1344 و 1380 میلی متر اندازه گیری شد. میانگین تبخیر از تشت کلاس مذکور 1350 میلی متر به دست آمد. میانگین نسبت تبخیر و تعرق چغندرقند به تبخیر از تشت کلاس A در طول فصل رشد 0.79 محاسبه شد. محصول در آبان ماه هر سال برداشت گردید. میانگین عملکرد ریشه چغندرقند در لایسیمتر 49.9 تن در هکتار، درصد قند 15.1 و میانگین عملکرد شکر 6.37 تن در هکتار بود. کارآیی مصرف آب براساس عملکرد ریشه و عملکرد شکر سفید به ترتیب 5.01 و 0.49 کیلوگرم به ازای هر مترمکعب مصرف آب برای آبیاری بود.
    کلیدواژگان: اصفهان، تبخیر و تعرق، تشتک تبخیر، چغندرقند، عملکرد، لایسیمتر
  • مصطفی حسین پور، علی سروش زاده، مجید آقاعلیخانی، محمد خرمیان، داریوش فتح الله طالقانی صفحه 39
    استفاده از روش های آبیاری تحت فشار، از جمله راه های افزایش بهره وری آب آبیاری می باشد. به همین منظور این آزمایش برای تعیین تاثیر دو روش آبیاری قطره ای و نشتی بر کمیت و کیفیت محصول چغندرقند در سال 1381 و 1382 در مرکز تحقیقات کشاورزی صفی آباد اجرا شد. سه تیمار آبیاری قطره ای تامین 50، 75 و 100 درصد نیاز آبی چغندرقند، به همراه یک تیمار آبیاری نشتی در سال 1381 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در سال 1382، چهار تیمار آبیاری قطره ای تامین 50، 75، 100 و 125 درصد نیاز آبی در دو فاصله پشته 90 و 120 سانتیمتر با دو خط کاشت بر روی هر پشته به همراه یک تیمار آبیاری نشتی با فاصله ردیف 90 سانتیمتر در سه تکرار به صورت طرح کرت های یکبار خرد شده مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از مقایسه تیمارهای آبیاری قطره ای 50، 75، 100 و آبیاری نشتی طی دو سال آزمایش نشان داد که میانگین این تیمارها از نظر عملکرد ریشه و شکر تولیدی در سطح پنج درصد و از نظر کارایی مصرف آب در تولید شکر و ریشه در سطح یک درصد با یکدیگر اختلاف معنی دار دارند، لیکن از نظر صفات کیفی در ریشه بین آنها تفاوت معنی داری وجود نداشت. بالاترین عملکرد ریشه و شکر مربوط به تیمار آبیاری جویچه ای (به ترتیب 83.05 و 9.34 تن در هکتار) بود. هم چنین بالاترین کارایی مصرف آب بر پایه عملکرد ریشه و شکر مربوط به تیمار آبیاری قطره ای با تامین 50 درصد نیاز آبی (به ترتیب 18.3 و 2.29 کیلوگرم بر متر مکعب آب) و کمتری کارایی مصرف آب بر پایه عملکرد ریشه و شکر مربوط به آبیاری جویچه ای (به ترتیب 6.14 و 0.69 کیلوگرم بر مترمکعب آب) بود. نتایج حاصل از مقایسه تاثیر الگوی کاشت بر تیمارهای آبیاری قطره ای در سال دوم نشان داد که بین دو الگوی کاشت از نظر صفات کمی و کیفی اختلاف معنی داری وجود ندارد. بیشترین و کمترین کارایی مصرف آب در تولید ریشه و شکر در هر دو الگوی کاشت به ترتیب مربوط به تیمارهای آبیاری قطره ای تامین 50 و 125 درصد نیاز آبی بود.
    کلیدواژگان: آبیاری نشتی، آبیاری قطره ای، چغندرقند، خوزستان، صفی آباد، کارایی مصرف آب
  • هادی کریمی پور فرد، محمدرضا جهاداکبر، محمود دامادزاده، علیرضا احمدی صفحه 59
    به منظور بررسی امکان کاهش جمعیت نماتد Heterodera schachtii در مزارع چغندرقند از طریق تلفیق مناسب دو روش تناوب با گیاهان زراعی غیرمیزبان نماتد و گیاهان تله مقاوم و مطالعه اثر آن بر کمیت و کیفیت این محصول، این تحقیق از سال 1381 به مدت سه سال در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار شامل استفاده از گیاهان غیرمیزبان، گیاهان تله مقاوم، آیش و کشت متوالی چغندرقند در چهار تکرار در زمینی آلوده به نماتد و سابقه کشت متوالی چغندرقند در منطقه سمیرم اصفهان به اجرا در آمد. پس از برداشت چغندرقند در سال آخر آزمایش، صفات کمی و کیفی تیمارها اندازه گیری شد. نتایج این مطالعه نشان داد تفاوت میانگین جمعیت نهایی، فاکتور تولید مثل، عملکرد ریشه و عملکرد قند ناخالص و قابل استحصال تیمارها معنی دار بود و تیمار اختلاط ذرت رقم 704 و خردل رقم Sirola طی دو سال متوالی با میانگین 89.2 درصد کاهش، بیشترین درصد کاهش جمعیت نهایی نسبت به جمعیت اولیه را داشته و باعث بیشترین میزان عملکرد ریشه چغندرقند، عملکرد قندناخالص و قند سفید در سال 1383 به ترتیب با میانگین 30، 5.69 و 5.09 تن در هکتار گردید. تیمار کشت متوالی رقم حساس چغندرقند به نماتد (شاهد) با میانگین 734 درصد افزایش جمعیت نهایی تخم و نوزاد سن دوم، نماتد چغندرقند را بیش از هفت برابر جمعیت اولیه افزایش داده است و کمترین میزان عملکرد ریشه، قند ناخالص و قند سفید به ترتیب با میانگین 12.81، 2.22 و 1.87 تن در هکتار مربوط به این تیمار بود. براساس نتایج حاصله می توان در زمین های آلوده به نماتد سیستی چغندرقند (سمیرم) از تناوب ذرت – گندم و یا خلر – گندم به عنوان تناوب منطبق با شرایط زارع و یا با استفاده از تناوب دو ساله اختلاط ذرت رقم 704 با خردل رقم Sirola، استفاده کرد.
    کلیدواژگان: تناوب، چغندرقند، گیاهان تله مقاوم، گیاهان غیرمیزبان، نماتد سیستی
  • سعید صادق زاده حمایتی، داریوش فتح الله طالقانی، ودود ساعدنیا، شهرام خدادادی، حسین نیک پناه، مجید دهقانشعار صفحه 75
    جهت بررسی چگونگی تاثیر مقادیر مختلف نیتروژن و فسفر روی مولفه های فیزیولوژیکی رشد بوته های بذری رقم مولتی ژرم 7233 چغندرقند؛ این آزمایش طی دو سال (80-1379) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل (آلاروق) اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با دو عامل نیتروژن شامل چهار مقدار صفر (شاهد)، 100، 200 و 300 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار از منبع اوره و فسفر شامل سه سطح صفر (شاهد)، 100 و 200 کیلوگرم فسفر (P2O5) در هکتار از منبع سوپرفسفات تریپل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف نیتروژن و فسفر اثر معنی داری روی عملکرد بذر خام و عملکرد بذر قابل فروش نداشت. این در حالی است که افزایش مصرف نیتروژن تا سطح 300 کیلوگرم در هکتار، با تاثیر معنی دار روی عملکرد بذر استاندارد غیر پوک (با قطر 3.5 تا 4.5 میلی متر)، موجب کاهش عملکرد بذر تا سطح 833 کیلوگرم در هکتار شد. تغییرات ماده خشک کل در سطوح مورد مطالعه نیتروژن و فسفر با تبعیت از معادلات درجه دوم و به دنبال افزایش بطئی در ابتدای دوره رشد پس از دریافت 350 تا 400 واحد دمایی، رشد نمایی خود را آغاز و به دنبال دستیابی به حداکثر وزن خشک کل گیاه (626-453 گرم در متر مربع) در محدوده 750 تا 900 واحد دمایی، همراه با ریزش برگها از مقدار آن کاسته شد. مصرف نیتروژن از یک سو موجب افزایش وزن خشک کل گیاه شد و از سوی دیگر، زمان به حداکثر رسیدن آن را تسریع کرد. شاخص سطح برگ تا دریافت 300 واحد دمایی، به کندی افزایش و سپس حالت نمایی به خود گرفت. بیشترین شاخص سطح برگ (1.61-2.67) پس از با دریافت 600 تا 700 واحد دمایی حاصل شد. آهنگ رشد محصول از اوایل فصل تا دستیابی به حداکثر مقدار (1.04-1.54 گرم در متر مربع به ازای هر درجه روز رشد) پس از دریافت 550 تا 590 واحد دمایی، افزایش و سپس تا پایان فصل از مقدار آن کاسته شد. در نهایت، مصرف نیتروژن و فسفر با افزایش دوام سطح برگ و دوام زیست توده همراه شد.
    کلیدواژگان: اردبیل، چغندرقند، شاخص های رشد، نیتروژن، فسفر، مولفه های فیزیولوژیکی
  • محمد نقشینه فرد، حمید محمدی، مهرداد باقری، فرشید کفیل زاده، سیامک پیش بین، امیر برجیان صفحه 90
    هدف این مطالعه، تعیین تاثیر نهاده ها بر ریسک تولید زارعین چغندرکار استان فارس بوده که در سال 1383 به اجرا درآمد. داده های مورد استفاده از 120 نفر از چغندرقندکاران استان مذکور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایدو مرحله ای تصادفی به دست آمده است. نتایج مطالعه نشان داد که نهاده های سم، کود حیوانی، بذر و آب دارای تاثیر معنی داری بر تغییرات تولید داشته و نهاده های نیروی کار، کود شیمیایی و ماشین آلات بر ریسک تولید اثر معنی دار نداشتند. هم چنین نتایج مربوط به برآورد جز قطعی تابع تولید نشان داد که کلیه متغیرها بجز کود حیوانی دارای تاثیر معنی داری روی میانگین تولید چغندرقند هستند. مقدار ضریب تبیین در برآورد تابع تولید تصادفی تعمیم یافته، جز تصادفی و قطعی تابع تولید محصول به ترتیب 0.86، 0.46 و 0.89 به دست آمد.
    کلیدواژگان: استان فارس، تابع تولید تصادفی تعمیم یافته، چغندرقند، ریسک تولید، ضریب تبیین، نهاده ها
  • محمد قربانی، سیاوش دهقانیان صفحه 101
    در این مقاله عوامل قیمتی و غیرقیمتی موثر بر سطح زیرکشت چغندرقند با استفاده از الگوی لگاریتمی و داده های مقطع زمانی 195 تولید کننده چغندرقند استان خراسان در سال 1382 که براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شده اند، بررسی شده است. نتایج مطالعه نشان داد که عیار چغندرقند، نوع بذر مصرفی، عملکرد چغندرقند در سال قبل و نوع سیستم آبیاری بیشترین تاثیر مثبت و فاصله مزرعه تا مراکز تبدیل و سن کشاورزان بیشترین تاثیر منفی بر سطح زیر کشت چغندرقند داشته اند. با توجه به یافته ها، مکان یابی مناسب واحدهای فرآوری، بازنگری در ماموریت های ترویجی و تدوین نسخه های ترویجی مطلوب با قدرت تاثیرگذاری بالا، توزیع بذرهای اصلاح شده پلی ژرم با قدرت تولید عیار بالاتر، قیمت گذاری مناسب براساس عیار و میزان تفاله تولیدی به عنوان راهکارهای دفع مشکل در قالب این مطالعه پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: الگوی لگاریتمی، چغندرقند، خراسان، سطح زیرکشت، عوامل قیمتی و غیرقیمتی، نمونه گیری تصادفی
|
  • S. Sadeghzadeh Hemayati, D.F. Taleghani, S. Khodadadi, H. Nikpanah, M. Dehghanshoar Page 1
    This study was carried out to determine the optimal irrigation intervals in sugar beet seed production fields and to evaluate the effects of irrigation at different growth stages of sugar beet seed bearing plants (Cv. SHIRIN) on seed qualitative and quantitative characteristics. The treatments were four irrigation intervals including a control (I1) (irrigation at three stages; planting, bolting and flowering) and irrigation after 50(I2), 70(I3) and 90(I4) mm evaporation from class A pan. The experiment was conducted in four replications in Ardabil Agricultural Research Station during 2002-2003. Total irrigation water volumes in I1, I2, I3 and I4 were 3332, 5121, 4419 and 3693 m3/ha in 2002 and 2940, 5397, 5280 and 3327 m3/ha in 2003 which were applied at 3, 7, 5 and 4 times in each year, respectively. During growth periods 510.3 and 471.7mm evaporation and 156 and 136 mm precipitation were recorded in 2002 and 2003, respectively. According to the results, decreasing of irrigation intervals or increasing of applied water were not effective on unprocessed, marketable (seeds with >3.5mm diameter) and standard (seeds with 3.5-4.5mm diameter) with kernel monogerm seed yield. The I2 irrigation treatment decreased the portion of seeds with the diameter of >4.5mm by 41.45%. The increasing of water application decreased chaffy seed portion (11.40%) and increased with kernel seeds significantly (56.20%) in comparison of control (by 11.40 and 56.20%, respectively). Higher precipitation (156 mm) in 2002 led to significant decrease of unkernel seed rate by 5.28% and increased viable seeds by 15.75%. However, the standard viable seed yield at 2003 (1407.79 kg/ha) was significantly higher than that in 2002 (958.47 kg/ha).
  • M.J. Saffarian Toosi, Am. Asmaeili, R. Mohammadian, I. Amini Page 15
    Effects of the last irrigation time on quantitative and qualitative traits were studied for two sugar beet cultivars with intermediate and long growth periods. This research was conducted in the field of Agricultural and Natural Resources Research Center of Khorasan at Mashhad in 1381. Six treatments of withholding irrigation were applied on the cultivars using a spilit plot design within a randomized complete block design with four replications. Irrigation treatments arranged in main plots were 60, 50, 40, 30, 20 and 10 days before harvest and varieties 7233 and PP22 were in sub plots. The results showed that irrigation treatments had significant effects on the root yield, sugar content, white sugar content, Na, K, molas sugar, net and gross sugar content, while cultivars effects (except K) and irrigation×cultivar interactions were not significant either for root yield or other traits. In this experiment, net sugar content increased with shorter irrigation period before harvest. However, Duncan's test showed that there were no significant difference between irrigation treatments from 40 to 10 days before harvest. It was found that the 20-days-irrigation prior harvest provieded maximum gross income and an economized water use.
  • M. Panahi, M. Agdaei, M. Rezaei Page 25
    For determination of irrigated sugar beet crop evaporation (ETc) and water consumption a field experiment was conducted for three years (1991 to 1993) in Kabotar-Abad Agricultural Experiment Station. The climate was semi-arid according to Gossen method with mean annual precipitation of 90 to 110 mm. The soil was Esfahan Series with a silty clay loam texture. The crop evapotranspiration was measured in standard condition (none limiting water and nutrient) using a 2-m long, 1-m wide and 1, 2 m height drain type lysimeter based on water balance method. Sugar beet was planted in a 1000 Square meter fetch area. The planting season was from mid-April to mid-May. The annual crop was irrigated before depletion of readily available soil moisture content in root zone. The crop evapotranspiration was 1026, 1123 and 1041 mm and the total class A pan evaporation was 1326, 1344 and 1380 mm for 1991, 1992 and 1993 growing seasons, respectively. The sugar beet roots were harvested in November. The mean root yield, white sugar content, and white sugar yield, were 49.9 Mg/ha, 15.1 percent and 6.37 Mg/ha, respectively. The water use efficiency for root yield and white sugar content were 5.01, and 0.49 kg per m3 water use, respectively.
  • M. Hossein Pour, A. Sorooshzadeh, M. Aghaalikhani, M. Khoramian, D. F. Taleghani Page 39
    Drip irrigation is the most efficient technique known for improving irrigation water management. A two-year study was conducted to determine the effects of drip and furrow irrigation methods on yield and quality of sugar beet in north of Khuzestan. In the first year, the experimental design was a completely randomized block design with three replications. Treatments were, three drip irrigation levels (50%, 75%, 100% and 125% volume of water requirement for sugar beet) and one furrow irrigation. In the second year four drip irrigation treatments (50%, 75%, or 100% volume of water requirement for sugar beet), and two row spacing treatments (90 and 120 cm) were conducted in a split-plot design with three replications. A furrow irrigation treatment (row space = 90 cm) was also included in each replication. The treatments were arranged in a split-plot design with three replications. The results of two years showed significant differences (at 5%) in yield of root and sugar among different levels of drip irrigation and furrow irrigation treatment. Water use efficiencies of root and sugar were also significantly different (at 1%) among the treatments. In contrast, there was no significant difference among treatments in qualitative traits of root. Higher yield of root and sugar were obtained in furrow irrigation treatment (83.5 and 9.34 t/ha respectively), while lower root and sugar yield (71.16 and 8.73 t/ha respectively) were produced in drip-irrigation treatment with 50% level. This treatment had also the maximum water use efficiencies of root and sugar (18.3 and 2.29 Kg* m-3 water respectively). Plants in the furrow irrigation treatment had minimum water use efficiencies of root and sugar (6.14 and 0.69 Kg* m-3 water respectively). In the second year of experiment the quantitative and qualitative traits did not affect by row spacing treatments.
  • H. Karimpourfard, M.R. Jahadakbar, M. Damadzadeh, A. Ahmadi Page 59
    In order to study the possibility of control of Heterodera schachtii in sugarbeet fields through integration of rotation with non- host crops and resistant catch crops and their effects on quantitative and qualitative traits of sugarbeet, this study was started from 2002 for three years in Esfahan province. The experiments were carried out in a randomized complete block design with eight treatments that consists of applying non host field crops, resistant catch crops, fallow and sugar beet (control) in four replications in an infected field that sugar beet cultivated continuously in recent years in Semirom region. After harvesting of sugar beet in 2004, quantitative and qualitative traits of sugar beet in different treatments were determined. The results showed that mixture of corn and S. alba cv. Sirola treatment had the most effect on decreasing the percentage of final population of eggs and second stage juveniles in comparison with initial population (89.2% decrease) and also the highest yield of root yield(RY), sugar yield(SY) and white sugar yield (WSY) in 2004, belonging to this treatment (with 30, 5.69 and 5.09 Tons/ha) respectively and Sugar beet treatment (control) had the most increase percentage of final population and the final population of it reached, up to sevenfold of initial population and also the lowest yield of RY, SY and WSY in 2004 belonging to this treatment, with 12.81, 2.22 and 1.87 Tons/ha, respectively.
  • S. Sadeghzadeh Hemayati, D.F. Taleghani, V. Saednia, S. Khodadadi, H. Nikpanah Page 75
    In order to study the effects of nitrogen and phosphorous application on yield and physiological parameters of sugar beet polygerm seed (cv. 7233), this study was conductedin 2000-2001 in Ardabil Agricultural Research Station (Alarough). The experiment was carried out with two factors including nitrogen in 4 levels (0 as control, 100, 200 and 300 Kg N/ha) and phosphorous in 3 levels (0 as control, 100 and 200 Kg P2O5/ha) in four replications in a complete randomized block design. Each plot consisted of 8 rows of 10 meters long with row space of 65 cm. The results did not show any significant effects of nitrogen and phosphorous application on raw and marketable seed yield, while increase in nitrogen application to 300 kg/ha had a significant effect on the yield of standard(3.5-4.5mm) seed with kernel and led to a significant decrease in seed yield to 833 kg/ha. Following the natural increase in early growth period, total dry matter began to exponentially increase after gotting 350-400 heat units, but lessened after reaching the maximum total dry weight(453-626 g/m2) in the range of 750-900 heat units which accompanied by leaf fall. On the other hand, nitrogen application increased the total dry weight of plants and accelerated reaching to the maximum TDW. Leaf area index slowly increased to gain 300 heat units thereafter it increased exponentially. The highest leaf area index (1.61-2.67) was achieved with gaining 600-700 heat units. The growth trend of plants was ascending from the early growth season until receiving 550-590 heat units (1.04-1.54 g/m2/gdd) and then, it was descending. Finally, nitrogen and phosphorous application led to an increase in leaf area and biomass duration.
  • M. Naghshinehfard, H. Mohammadi, M. Bagheri, F. Kafylzadeh, A. Barjian Page 90
    This study investigates the effects of inputs on production risk of sugar beet farmers in Fars province. The study carried out in 1996. The needed data were collected by completing questionnaire from 120 farmers in Fars selected through a two-stage cluster sampling survey. The results showed that pesticide, animal fertilizer, seed and irrigation have significant effects on production changes; while labor, chemical fertilizer and machinery practices have not significant effects on production risk. Also, the results of deterministic component of production function indicated that all variables except manure have significant effects on production average of sugar beet. The amount of R2 in generalized stochastic production function, random term and deterministic production function were estimated 0.86, 0.46 and 0.89, respectively.
  • M. Ghorbani, S. Dehghanian Page 101
    In this paper price and non- price factors affecting the area of sugar beet cultivation was been studied, using a logarithmic model and a cross sectional data on 195 producers of sugar beet in Khorasan province in 2003 producers were selected based on stratified random sampling method. Results of study showed that percent of sugar (an impostor), type of seed, yield of sugar beet in the last year and type of irrigation system has the most positive effect on cultivation practice of sugar beet. Also, distance of the fields from processing centers and age has the most negative effect on cultivation area of sugar beet. With regards to the results, suitable locality of processing unit, establishment of supporting cash for sugar beet, reviewing in extension packages with high effecting authority, distribution of improved polygerm seeds with high sugar production, suitable pricing based on percent of sugar and refuse were suggested in this study.