نشریه توسعه سازمانی پلیس
سال سوم شماره 5 (پیاپی 8، آذر و دی 1385)

یکی از اولویتهای اصلاح ساختار اقتصادی کشور، اصلاح روش های بودجه ریزی و توزیع منابع در سازمان های دولتی است. آنچه تحت عنوان بودجه ریزی در دستگاه های اجرایی کشور رایج است شیوه ای سنتی است که هیچگونه اطلاعاتی درباره هزینه شدن اعتبارها و میزان کارآیی و اثربخشی برنامه بدست نمی دهد، همچنین این نوع سیستمهای بودجه ریزی افق کوتاه مدت دارند و از نگهداری هزینه ها در حسابهای بلند مدت عاجز هستند و منجر به کاهش اقتدار مدیریت دستگاه برای بودجه می شود.از سوی دیگر بودجه ریزی عملیاتی به عنوان یکی از روش های جدید بودجه ریزی بر اهمیت شناسایی نتایج قابل اندازه گیری حاصل از هزینه های عمومی تاکید داشته و می تواند شفافیت خاصی به فرآیند بودجه ریزی در سازمان های دولتی بخشیده و پاسخگویی نسبت به هدفهای طرحهای سازمانی را افزایش دهد. در این مقاله مروری بر مفاهیم و تعاریف و تاریخچه بودجه ریزی عملیاتی خواهد شد و جنبه های مختلف بودجه ریزی عملیاتی مورد بررسی قرار خواهدگرفت. در ادامه نحوه شکل گیری و نتایج استقرار بودجه ریزی عملیاتی در برخی از کشورهای منتخب، ارائه و در بخش پایانی الگوی پیشنهادی برای بکارگیری در دستگاه های اجرایی کشور، ارائه خواهد شد.

این مقاله ارزیابی سیستمهای مدیریت دانش از طریق الگوی 7C برای خلق دانش سازمانی را مطرح می سازد. این الگو مبتنی بر تمایز میان دانش فردی و سازمانی و دانش صریح و ضمنی است. الگوی 7C بیان می دارد که هفت مفهوم کلیدی که حروف اول آنها با C شروع می شود (ایجاد رابطه، تقارن زمانی، درک و فراگیری، ارتباطات، مفهوم سازی، مشارکت و هوش جمعی) در فرآیند خلق دانش، نقش کلیدی ایفا می نمایند. این مقاله، همچنین بحث می کند که تحقیقات گذشته بر زمینه های تکنولوژی (فناوری) و سازمانی متمرکز شده است و بسیاری از ویژگی های کلیدی ذاتی وب تا حد لازم مورد بهره برداری قرار نگرفته است. این مقاله تاکید می کند که پشتیبانی بهتر از زیر فرآیندهای حساس انسانی خلق دانش سازمانی، درک و فراگیری و ارتباطات می تواند از طریق بهره برداری عمیق تر از کارکرد فرامتنی و ابر موضوعی وب حاصل شود. به علاوه، سازمانها می توانند فعالیتهای کاری اصلی و قابلیتهای توسعه را بهبود بخشند، همچنین، در راستای مزیت رقابتی نسبت به متحدان کاری شان به آنها یاری رسانند.

امروزه در اقتصاد کلیه کشورها چه کشورهای توسعه یافته و چه در حال توسعه بهره وری به اولویتی ملی تبدیل شده است. بهره وری موجبات رشد اقتصادی و کنترل تورم را فراهم و امکان دستیابی به سطح بالای استاندارد زندگی را میسر می کند. در طی چند دهه اخیر الگو ها و روش های مختلفی جهت بررسی، ارزیابی و ارتقاء بهره وری در سازمان ها توسعه یافته اند. از جمله این الگو ها می توان به الگوی کارت امتیاز متوازن (BSC) و الگوی تعالی سازمانی (EFQM) اشاره نمود. در این مقاله با بررسی اجمالی این دو الگو با توجه به ساختار و معیارهای سازنده الگو ها، در نهایت به مقایسه آنها پرداخته شده است.

آمار ابزار مناسبی برای تبدیل داده ها به اطلاعات است و به کارگیری برنام ه های آماری و کامپیوتری به مدیران، یاری رسانده تا در کمترین زمان ، اطلاعات لازم بسیاری را برای تصمیم گیری بدست آورند. مرکز آمار در ساختار جدید معاونت طرح و برنامه و بودجه ناجا به صورت یکی از واحدهای مستقل، یگانه متولی آمار در ناجا است. نیازسنجی آماری، مطالعات و تحقیقات آماری ، جمع آوری، کنترل ، تلخیص و طبقه بندی داده های آماری و تبدیل آنها به اطلاعات، برقراری ارتباط واحدهای آماری درون و برون سازمانی، تهیه نشریات و جزوات آماری، ایجاد و توسعه شبک ه های اطلاعات آماری در سطح ناجا و ارایه آموز شهای لازم آماری از عمده ترین وظایف این مرکز است تاکنون این مرکز به جمع آوری و ارایه اطلاعات آماری مشغول بوده ، اما برخود لازم می داند با ارتقاء سطح توانایی ها از این پس، اثر بخش تر از گذشته با اصلاح فرآیندها نیازهای بیشتری را در ناجا پاسخگو باشد و کارایی های خود را افزایش دهد.

به دنبال تدوین و تصویب سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران و در راستای تلاش سازمانها و دستگاه های مختلف نظام جمهوری اسلامی ایران برای تحقق این چشم انداز، همچنین در جهت تحقق فرمایش مقام معظم فرماندهی کل قوا مبنی بر استفاده از تجارب دانش جهانی، دفتر تحقیقات کاربردی معاونت طرح و برنامه و بودجه ناجا از ابتدای سال 82 اقدام به طراحی، تدوین و اجرای 16 کارگاه آموزشی برنامه ریزی راهبردی جهت 846 نفر از فرماندهان و مدیران عالی و میانی کلیه رده های ناجا نموده است.