فهرست مطالب

محیط شناسی - سال سی و چهارم شماره 4 (پیاپی 48، زمستان 1387)

فصلنامه محیط شناسی
سال سی و چهارم شماره 4 (پیاپی 48، زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/10/11
  • تعداد عناوین: 14
|
  • علی مهدوی، محمدحسین امید، محمدرضا گنجعلی صفحات 1-12
    اثر متغیرهای محیطی بر جذب فلزات سنگین به طور گسترده ای به وسیله آزمایش در راکتورها بررسی شده است. اما به دلیل مکانیسم حرکت رسوبات، اثرات متقابل بین آب، رسوب و فلزات سنگین در آنها با آنچه در شرایط طبیعی اتفاق می افتد، متفاوت است. در این مطالعه سینتیک جذب کادمیم در یک کانال دایره ای و همچنین راکتورها بررسی شده و تغییرات غلظت کادمیم با زمان در آب و رسوب اندازه گیری شد. در ضمن با استفاده از نتایج به دست آمده، اثر مشخصه هایی چون دما، شوری، pH، غلظت کادمیم و غلظت رسوب بر جذب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که راکتورها میزان جذب نهایی و نرخ جذب را بیش از مقدار واقعی تخمین می زنند. افزایش دما و غلظت کادمیم سبب افزایش میزان جذب در واحد جرم رسوب می شود، اما با افزایش غلظت درصد کادمیم حذف شده از محلول کاهش می یابد. همچنین نتایج نشان داد که افزایش غلظت رسوب سبب کاهش مقدار کادمیم جذب شده در واحد جرم رسوب می شود اما به هرحال میزان کل کادمیم حذف شده افزایش می یابد. اگرچه تحقیقات قبلی نشان داده است که pH بیش از 6 تاثیر چندانی بر جذب ندارد، اما این تحقیق نشان داد که در شرایط آبراهه های طبیعی افزایش pH باعث رسوب کربنات کلسیم می شود که تاثیر زیادی بر میزان جذب نهایی و زمان رسیدن به تعادل دارد. بنابراین در مدلسازی انتقال و تبدیل فلزات سنگین باید جذب توسط کربنات کلسیم را در pHهای مختلف در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: بستر، جذب، کانال دایره ای، انتقال آلودگی، فلزات سنگین
  • ناصر مهردادی، فرهاد جلالی امین، علی حق اللهی صفحات 13-20
    آب به حساب نیامده اصطلاحی گمراه کننده است که در صنعت آب مورد استفاده قرار می گیرد. آب به حساب نیامده آب اندازه گیری نشده ای است که در فواصل منابع تولید تا مشترکان به نوعی از دسترس خارج شده و برای شرکت های آب و فاضلاب ایجاد درآمد نمی کند. عدم دقت کنتورها، انشعابات غیر قانونی و مصارف غیرمجاز، خطای قرائت، نشت و سرریز از مخازن، نشت از لوله های شبکه توزیع، شکستگی لوله ها، مشکلات ناخواسته در فرایند های تصفیه آب، بد عمل کردن کنترل کننده های شبکه توزیع و برداشت آب از شیرهای آتش نشانی مثال هایی از آب به حساب نیامده است. یکی از اجزای اصلی آب به حساب نیامده، عدم دقت کنتورها در تمام شبکه های توزیع آب شهری است. بواسطه عدم دقت کنتورها آب توسط مشترکان مصرف شده ولی پولی بابت آن پرداخت نمی شود. فاکتورهای متعددی ممکن است موجب ایجاد عدم دقت در کنتورها شود که مهم ترین آنها عبارتند از: فرسایش زیاد قطعات کنتور، درجه حرارت بالای آب ومحیط، خورندگی و مواد معلق در آب ورودی، تمیز نبودن فیلتر، جنس نامرغوب چرخ دندها و نگهداری نامناسب کنتور در انبار. راهکارهای بررسی کنتورها در سیستم های آبرسانی تست کنتورهاست. در این تحقیق، منطقه ای از شهرستان ورامین با حدود 6000 اشتراک و 4500 کنتور سالم به عنوان پایلوت در نظر گرفته شد. 1 درصد کنتورهای مشترکین به طور تصادفی انتخاب و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و میزان دقت کنتورهای مشترکین محاسبه شد. نتایج به کل شهر تعمیم داده شده و مقدار کل آب به حساب نیامده ناشی از خطای کنتور مشترکین محاسبه شد. بر اساس نتایج به دست آمده عموما تعمیر کنتورهای آب مشترکین پس از سپری شدن عمر مفید آن (در حدود 5 الی 6 سال)غیر اقتصادی بوده و لازم است در صورتی که پس از تست، خطای آن محرز شد با کنتور نو تعویض شود. در این منطقه اکثر کنتورهای تعویضی کنتور های تعمیری هستند که قبل از نصب کنتورهای نو و تعمیری باید کنتورها در کارگاه تست مورد آزمایش قرار گرفته و در صورت غیر استاندارد بودن مرجوع شود5 /87 در صد از کنتورهای منطقه مورد مطالعه ایجاد تلفات غیر فیزیکی می کنند، 25/6 درصد در محدوده استاندارد قرار دارند و 25/6 درصد پول بیشتری به شرکت آب و فاضلاب پرداخت می کنند.
    کلیدواژگان: آب به حساب نیامده، عدم دقت کنتور ها، ورامین، تجزیه و تحلیل آماری، شبکه توزیع
  • محمدرضا صبور، داود اویسی، رشید کاوه صفحات 21-28
    راکتور UASB به سرعت جای خود را در بین سیستم های متداول تصفیه فاضلاب ها، خصوصا فاضلاب های سخت تصفیه شونده مثل فاضلاب صنایع و شیرابه محل دفن زباله باز کرده است. این رآکتور، رایج ترین هاضم با بیومس ماندگار است. شیرابه محل دفن زباله، یکی از آلوده ترین انواع فاضلاب است که به دلیل استفاده وسیع از مراکز دفن زباله های شهری برای دفع نهایی پسماندها، نگرانی های بهداشتی و زیست محیطی فراوانی ایجاد کرده است. مهم ترین اثر سوء زیست محیطی شیرابه، تاثیر آن بر کیفیت آبهای زیرزمینی و سطحی، در صورت راهیابی به این محیط هاست. از اقدامات اساسی برای کاهش کمیت و افزایش کیفیت شیرابه کنترل بر روی مواد ورودی به مرکز دفن (زائدات و آب) و خروجی از آن (شیرابه و گاز) است. ولی در هر صورت شیرابه در محل دفن تولید خواهد شد که ورود مقدار کمی از آن به خاک و سفره آب زیرزمینی می تواند سطح وسیعی از این منابع را آلوده سازد. با توجه به این موارد قوانین موجود مدام محدودکننده تر می شوند و تصفیه شیرابه را ضروری و اجتناب ناپذیر می کنند. برای بررسی مشخصه های مختلف در سیستم بی هوازی تصفیه شیرابه، پایلوتی بر اساس فرایند UASB، طراحی و ساخته شد و رفتار سیستم در رژیم ناپیوسته و پیوسته، مورد بررسی قرار گرفت. طراحی راکتور بر اساس قدرت تصفیه روش انتخابی و بارگذاری متعارف صورت گرفت و راه اندازی با شیرابه رقیق شده مرکز دفن زباله انجام شد. در مرحله ناپیوسته غلظت COD ورودی از mg/l 1200 الی mg/l6443، میزان بارگذاری kgCOD/m3.d6/6-36/1 و همچنین زمان ماندهای هیدرولیکی تا 6/21ساعت متغیر بود. همچنین در شرایط راهبری پیوسته، میزان COD ورودی تا mg/l 25960 و میزان بارگذاری آلی تا نزدیک به kgCOD/m3.d30 افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در میزان بارگذاری kgCOD/m3.d48/4 و COD ورودی mg/l4000 سیستم UASB، 90% کارایی در حذف آلودگی در راهبری ناپیوسته دارد. همچنین در شرایط راهبری پیوسته در بار آلی kgCOD/m3.d 6/22 و COD برابر با mg/l 20000 و HRT برابر با 2/21ساعت و 8/38 ساعت سیرکولاسیون و بازده حذف COD برابر 5/63% به دست آمد.
    کلیدواژگان: تصفیه بی هوازی، تصفیه شیرابه، COD مرکز دفن زباله
  • نیما حیدرزاده، محمد علی عبدلی صفحات 29-40
    هم اکنون کمپوست پسماندهای جامد شهری در شهرهای مختلف کشور تولید می شود. به علت معضل دفع پسماندهای جامد شهری در برخی نقاط کشور، تولید کمپوست، بویژه در دهه اخیر از سوی شهرداری های مختلف توجه بیشتری را به خود معطوف کرده است. اما یکی از مشکلات اصلی که تا کنون در مسیر تولید کمپوست وجود داشته است، کیفیت پایین این محصول است. بر اساس بررسی به عمل آمده طی این تحقیق، برخی از مشکلات کیفی کمپوست ایران روشن شده است. پایین بودن نسبت کربن به نیتروژن در برخی کمپوست ها (بویژه کمپوست تهران)، بالا بودن درصد برخی فلزات سنگین (بخصوص مس و روی در کمپوست تهران)، کم بودن درصد نیتروژن، فسفات و پتاسیم (NPK) در اکثر کمپوست ها و بالا بودن نسبی هدایت الکتریکی برخی کمپوست ها (به ویژه کمپوست تهران) از جمله علل افت کیفیت کمپوست در ایران به شمار می آیند. در بین مشخصه های مختلف، فقط مقدار pH و مواد آلی کمپوست های ایران در سطح قابل قبول قرار دارد. این موضوع نشان می دهد که برای ارتقای کیفیت کمپوست در ایران تدوین و استقرار نظام کنترل کیفیت و نیز تهیه استانداردهای ویژه ایران از جمله ضرورت های اولیه به شمار می آید. همچنین، در صورتی که فرایندها و روش های تولید کود آلی در کارخانه های مختلف کشور اصلاح شود، تولید کمپوست پذیرش بیشتری پیدا می کند که نتیجه آن تقاضای بیشتر برای مصرف بود.
    کلیدواژگان: کیفیت کمپوست، استاندارد، پسماندهای جامد شهری
  • صادق مهدوی متین، حسین گنجی دوست صفحات 41-50
    با رشد روزافزون صنایع، فاضلاب های پیچیده تری تولید شده و روش های تصفیه نیز پرهزینه تر و غیراقتصادی تر می شود. فاضلاب فیبر، نوعی فاضلاب اسیدی است که در سال های اخیر روش های مختلف تصفیه فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی بر روی آن بررسی شده است. یکی از روش های فیزیکوشیمیایی، روش جذب سطحی است. از آنجا که مواد زاید بیولوژیکی، ارزانقیمت بوده و درطبیعت فراوان یافت می شود، جذب آلودگی فاضلاب فیبر توسط این مواد می تواند روش مناسب و ارزان قیمتی برای حذف COD از محلول فاضلاب باشد. در این تحقیق، آثار pH محلول، غلظت های اولیه COD در محلول، زمان تماس، زمان ته نشینی و غلظت کربن های تهیه شده بر بازده حذف COD بررسی شد. تجربیات گذشته نشان می دهد که بازده حذف COD در 5/0 ساعت زمان ته نشینی و 5/2 ساعت زمان تماس بهینه است. همچنین نتایج، ارتباط به نسبت یکنواختی را بین غلظت اولیه COD فاضلاب و غلظت جاذب در آن نشان می دهد. در حقیقت هر چه فاضلاب غلیظ تر باشد، جاذب بیشتری مورد نیاز است. در شرایط بهینه، به ازای هر g/lit 1 کربن پوسته گردو و هسته خرما، به ترتیب شاهد در حدود 19% و 11% حذف COD خواهیم بود. شرایط بهینه برای حذف COD به وسیلهکربن پوسته گردو 2= pH و غلظت gr/lit 3 و به وسیلهکربن هسته خرما 7= pH و غلظت gr/lit 5 است. در شرایط بهینه حداکثر بازده حذف COD توسط کربن پوسته گردو 57% و توسط کربن هسته خرما 54% است. آزمایش جاذب ها بر روی آب مقطر نشان می دهد که کربن پوسته گردو خود عامل افزایش COD آب مقطر است درحالی که کربن هسته خرما تاثیری بر افزایش COD آن ندارد. بنابراین مصرف دوز بهینه کربن های مورد نظر بسیار حائز اهمیت است. هدف از این تحقیق آزمایشگاهی، بررسی امکان استفاده از کربن های طبیعی تهیه شده به روش آزمایشگاهی جهت کاهش COD کارخانه فیبر ایران فاضلاب و در نهایت مقایسه جاذب ها با پلیمرها بوده است. همچنین توسط تصاویر بسیار دقیق SEM از کربن های تا 500 برابر بزرگ نمایی تهیه شده است. تصاویر مذکور به وضوح خلل و فرج کربن های پوسته گردو و هسته خرما را نشان می دهد که در نتیجه فرایند مناسب تهیه و فعال سازی کربن ها بوده است. در مقایسه تصاویر قبل و بعد از فرایند جذب، جذب آلاینده ها بروشنی قابل مشاهده است؛ به گونه ای که پس از فرآیند جذب، خلل و فرج کربن ها به طور کامل توسط آلاینده های جذب شدنی پر شده است.
    کلیدواژگان: جذب، حذفCOD، جاذب های طبیعی، فاضلاب صنعتی فیبر، فعال سازی
  • هما ایرانی بهبهانی، المیرا شیرگیر صفحات 51-70
    شهر بم واقع در جنوب شرقی کشور ایران در شرق استان کرمان، شهری کویری با بستر طبیعی و فرهنگی خاص خود و منفک از سایر شهرهای کویری ایران است. در شهر بم از دیرباز هماهنگی و تعادلی بین بستر طبیعی و فرهنگی وجود داشته است. از عناصر منحصر به فرد بستر طبیعی، سفره های پر آب زیرزمینی هستند که حاصل شکل خاص حوزه های آبریز و آبخوان های منطقه اند. از عناصر ویژه بستر فرهنگی علاوه بر ابنیه تاریخی می توان به وجود نخلستان ها و قنات ها اشاره کرد. هدف از این مقاله، شناخت ویژگی های بسترهای طبیعی و فرهنگی و نحوه انطباق و ارتباط بین آنها و علل بروز اختلال در این رابطه متعادل در گذر زمان است. با مرور متون نوشتاری و تصویری شهر بم مربوط به قبل و بعد از زلزله، برداشت های میدانی، تحلیل نقشه ها و تلفیق داده های مرتبط با مشخصه های طبیعی از جمله هیدرولوژی (سطحی و زیرزمینی)، ژئومرفولوژی و پوشش گیاهی و مشخصه های فرهنگی شامل باغ ها و ساخت و سازها، پس از شناسایی ویژگی ها و عناصر بستر طبیعی و فرهنگی، به نظر رسید تعادل مذکور در طول زمان دچار خدشه شده است. با تهیه نقشه های دوران متفاوت قبل و بعد از زلزله و لایه برداری و روی هم گذاری اطلاعات دسته بندی شده (مربوط به پوشش گیاهی، هیدرولوژی، سطوح ارتفاعی) و تحلیل عکسهای هوایی شهر بم در سالهای متفاوت، تعادل رو به زوال بین بستر طبیعی و فرهنگی و عامل اختلال توسعه بی رویه شهر بدون توجه به توان و استعداد منابع و اراضی و کاربری باغها شناخته شد. با روی دادن زلزله در دی ماه سال 1382 و مطرح شدن مقوله احیا و بهره وری از بازسازی شهر بم، این مقاله سعی در ارائه پیشنهادها و توصیه هایی در زمینه بازسازی شهر بم به گونه ای هماهنگ با بستر طبیعی و فرهنگی با ارزش شهر دارد. روش مطالعه در اینجا می تواند برای بررسی شهرهای کویری مشابه که در اثر توسعه شهر، در ساختار طبیعی شان انقطاع ایجاد شده، در ارتباط با فرصت های خواسته و ناخواسته بازسازی قابل تعمیم باشد.
    کلیدواژگان: بستر طبیعی، بستر فرهنگی، ساختار باغات، ساختار شهر بم
  • سید محمد جعفر ناظم سادات، ابوالفضل مجنونی هریس صفحات 71-80
    راحتی و سلامت انسان در محیط طبیعی، رابطه مستقیمی با وضعیت آب و هوا از قبیل دما، نور خورشید و رطوبت نسبی دارد. دمای ظاهری شاخصی است که برای بررسی تاثیر توام دما و رطوبت نسبی بر احساس راحتی انسان معرفی شده است. در این پژوهش مقادیر بیشینه دمای ظاهری و همچنین میانگین این دما در مقیاس روزانه و ماهانه برای شهرهای شیراز، بندر عباس، بیرجند و اردبیل در دوره زمانی 1982-2004 محاسبه و با مقادیر دمای مشاهده شده مقایسه شد. بررسی ها نشان داد که، به دلیل افزایش توام دما و رطوبت نسبی در بندر عباس، دمای ظاهری در این شهر به میزان زیادی بالاتر از دمای مشاهده شده آن قرار می گیرد و مردم این ناحیه از کشور در معرض خطر تنش گرمایی و عوارض ناشی از آن قرار دارند. دمای ظاهری شیراز و بیرجند به دلیل رطوبت نسبی کم، پایین تر از دمای مشاهده شده این شهرها قرار گرفت که تا اندازه ای در احساس رضامندی هوا در این شهرها مؤثر است. نتایج حاصل از بررسی دما نشان داد که خطر وقوع گرمازدگی، آفتابزدگی، انقباض حرارتی عضلات و تحلیل رفتگی حرارتی به ترتیب در شهرهای بندر عباس، شیراز و بیرجند در روزها و ماه های گرم تابستان، بخصوص در روزهای مربوط به ماه های تیر و مرداد بیشتر است که شدت این خطر به صورت کمی تعیین شد. تعیین دمای ظاهری بیشینه روزانه در مناطق مورد مطالعه مشخص کرد که به دلیل بالا بودن دما در ساعات گرم روز تنش گرمایی به صورت جدی سلامت مردم را تهدید می کند.
    کلیدواژگان: دمای ظاهری، دمای مشاهده شده، رطوبت نسبی، شیراز، بندر عباس، بیرجند، اردبیل
  • محمدحسن امتحانی، حمیدرضا عظیم زاده، محمدرضا اختصاصی صفحات 81-88
    کهور ایرانی (کهورمعمولی) Prosopis cineraria (L.) Druce گونه بومی و شاخص ناحیه رویشی صحارا- سندی است از کرانه نوار ساحلی استان های بوشهر، هرمزگان، سیستان و بلوچستان تا جنوب استان کرمان پراکنش دارد. این رویشگاه ها از نظر فلورستیکی، اقلیم، خاک، تراکم و انبوهی پوشش گیاهی متنوع اند. بنابراین در تحقیق حاضر سعی شده است تا ویژگی جنگل ها و رویشگاه های کهور ایرانی از دیدگاه اکولوژیکی مورد بررسی قرار گیرد. با این هدف در 14 رویشگاه، علاوه بر اطلاعات اقلیمی، مشخصات بیومتری و خصوصیات خاک شناسی نظیر هدایت الکتریکی عصاره اشباع، اسیدیته، آهک، کربن آلی، نسبت سدیم جذب سطحی، بافت و گچ رویشگاه ها اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد، خاک رویشگاه های کهور ایرانی جوان است. اسیدیته خاک خنثی تا کمی قلیایی است. این خاکها در دامنه ای از شوری کم تا شور سدیمی است. از لحاظ کربن آلی خاک فقیر و دارای مقادیر چشمگیری آهک در لایه های سطحی و عمقی است؛ همچنین خاک تعداد کمی از رویشگاه ها، حاوی گچ است. بافت خاک در اکثر رویشگاه ها لوم سیلتی و لوم شنی است. رویشگاه های این گونه عموما در اقلیم های فراخشک و خشک گرم تا فراخشک معتدل گسترش دارد. میانگین بارندگی سالانه رویشگاه های این گونه دارای دامنه 45 تا200 میلیمتر و حداقل مطلق دما 4- و حداکثر مطلق دما50 + درجه سانتیگراد است. به علت پاک تراشی توده های جنگلی کهور ایرانی و تبدیل آن به اراضی زراعی، سرشاخه زنی شدید به منظور تغذیه دام، قطع بی رویه به منظور تهیه زغال و زاد آوری بسیار ناچیز، کهورزارها بشدت تخریب شده و رو به نابودی اند.
    کلیدواژگان: کهور ایرانی، Prosopis cineraria، ناحیه صحارا، سندی، ویژگی های اکولوژیکی
  • رزیتا شریفی پور، افشین دانه کار، جعفر نوری صفحات 89-102
    ارزیابی حساسیت سواحل در واقع سنجش غنای زیستی فوق العاده سواحل به دور از کانون های آلوده ساز با ملاک ها و معیارهای مشخص و از پیش تعیین شده است. هدف از فرایند ارزیابی حساسیت در سواحل استان بوشهر عینیت بخشیدن به توانایی سواحل استان برای انتخاب مناطق تحت حفاظت در ناحیه ساحلی کشور به شمار می رود. بدین منظور در اولین گام، محدوده مورد مطالعه با توجه به آخرین یافته های طرح مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی تعریف شد. سپس بر اساس داده های موجود و زمین مرجع کردن و تهیه فتوموزائیک تصاویر ماهواره ای لندست و IRSو برداشت زمینی، کار شناسایی و تهیه نقشه های پایه در دو محدوده تاثیر گذار بالا دست که مرز دهستان های ساحلی را شامل می شود و محدوده تحت تاثیر مستقیم (یا ناحیه کرانه ای) در عرصه ای به وسعت 384810 هکتار صورت گرفت. در این تحقیق طرح ریزی مدل نوینی به منظور گزینش مناطق تحت حفاظت در نوار ساحلی با استعانت از روش تحلیل سلسله مراتبی و با کمک نرم افزار ArcGIS انجام شد. این مدل برای سنجش حساسیت ذاتی منطقه و آسیب پذیری بالفعل منطقه، با توجه به کانون های آلوده ساز و در نهایت ارزیابی حساسیت منطقه برای تعیین مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست در سامانه اطلاعات جغرافیایی و تحت برنامه ArcGIS به صورت مدل ریاضی خطی طرح ریزی شد. در مدل نوین ارزش عوامل تاثیر گذار بر حساسیت به صورت یکسان اعمال نشده است، بلکه با تعیین ضرایب وزنی، ارزش و اهمیت هر یک از عوامل با توجه به میزان حساسیت وارده بر محیط مشخص شده است. درکل، در محدوده مورد مطالعه،21/2994 هکتار از منطقه با حساسیت خیلی زیاد،76/2701 هکتار با حساسیت زیاد، 19/42124 هکتار با حساسیت متوسط و80/290056 هکتار با حساسیت کم ارزیابی شد.
    کلیدواژگان: ارزیابی حساسیت، روش تحلیل سلسله مراتبی، سامانه اطلاعات جغرافیایی، ناحیه ساحلی، بوشهر، خلیج فارس
  • فرود آذری دهکردی، داریوش مینایی تهرانی، نوشین خزاعی، نرگس مشایخی کرهرودی صفحات 103-114
    خروجی های گزارش ارزیابی پیامد فعالیت ها بر محیط زیست (ا.پ.ف.م.) به منزله یک سامانه پشتوانه تصمیم گیری همواره تابعی از مرزهای محدوده مطالعاتی خواهد بود. این در حالی است که مرز محدوده مطالعاتی ممکن است در بر گیرنده دو ماهیت «فیزیکی» و «غیر فیزیکی» از نظر نوع اطلاعات ورودی به الگوهای ارزیابی باشد. در این مقاله ابتدا شش مطالعه موردی ارزیابی منظر، تجمعی، تخریب جنگل به دلیل رشد جمعیت، تخریب سیمای سرزمین، آلودگی هوا و آلودگی رودخانه که در بر گیرنده تعداد زیادی از گونه های مختلف پروژه های ارزیابی می تواند باشد، مطرح شده است. سپس تحدید منطقه های مطالعاتی با توجه به دیدگاه های هدف محور1 و مسئله محور2 در ا.پ.ف.م. در هرکدام از محدوده های مطالعاتی، با توجه به محدودیت های منطقه مطالعاتی انجام شده است. هدف محوری و تصمیم محوری دو بحثی است که اساس آن بیشتر بر تجربه های ارزیاب و نتیجه های کار میدانی تا ارزش های محیط زیستی استوار شده است.در جمع بندی این مقاله، تاکید بر نهایی کردن مرز محدوده های ا.پ.ف.م. با توجه به کمرنگ شدن یا حذف پیامد فعالیت های محیط زیستی و پیامدهای تجمعی و محدودیت های نرم افزاری شده است. برای مثال در ا.پ.ف.م. آبگیری سد بر منظر اطراف، توپوگرافی کوهستانی منطقه و مرز دریاچه سد برای مشخص کردن مرز محدوده ارزیابی در نظر گرفته شد، و برای نشان دادن پراکنش آلاینده ها در اطراف دودکش نیروگاه، محدودیت های نرم افزاری مرز محدوده را تحدید کرد. در مطالعه های موردی مرز پارک ملی، یا مناطق حساس زیستی وجود نداشت، ولی در صورت لزوم می توان نظر واحد مسئول پروژه و نیز وجود اکوسیستم های حساس، و یا منطقه های حفاظت شده را نیزبرای مرز نهایی در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: تحدید محدوده مطالعاتی، ارزیابی پیامد فعالیت ها بر محیط زیست، محیط زیست فیزیکی، محیط زیست غیر فیزیکی
  • سید حمیدفلاح میری، همت الله پیردشتی، میرخالق ضیاء تبار احمدی، حسن قلیچ نیا صفحات 115-126
    این تحقیق به منظور ارزیابی توان منابع اکولوژیک حوزه معرف کسیلیان برای کاربری کشاورزی بر اساس رهیافت تجزیه و تحلیل سیستمی صورت پذیرفت. منطقه مورد مطالعه در جنوب استان مازندران واقع شده است. در این مطالعه از داده های رقومی توپوگرافی، نقشه های کاغذی، آمار هواشناسی، تصاویر ماهواره ای، سامانه اطلاعات جغرافیایی، نرم افزارهای بانک اطلاعاتی و صفحهگسترده استفاده شد. فرایند مطالعه شامل شناسایی منابع اکولوژیک، ایجاد پایگاه داده، پردازش داده، تلفیق داده ها و در نهایت مدل سازی توان اکولوژیک برای فعالیت های کشاورزی است. برای تهیه نقشه یگان های زیست محیطی، لایه های منابع اکولوژیکی پایدار به روش دو دویی رویهم گذاری شدند و در هر مرحله از همپوشانی، لایه های تلفیقی به روش مخدوم کدگذاری شدند. سرانجام، بانک اطلاعات توصیفی نقشه نهایی یگان های زیست محیطی با داده های منابع اکولوژیک ناپایدار کامل شد. سپس هر یک از واحد های زیست محیطی با معادله های خطی مدل اکولوژیک کشاورزی مدل سازی شد. نتایج نشان داد که منطقه از 437 یگان زیست محیطی تشکیل شده است. با توجه به این که حدود 26% اراضی حوزه دارای کاربری کشاورزی است، یگان های زیست محیطی حداقل از نظر یکی از منابع اکولوژیک برای فعالیت های زراعی دارای محدودیت هستند. عوامل محدودکننده کاربری کشاورزی در منطقه مورد مطالعه شامل دمای هوا، بارندگی، اسیدیته خاک، عمق خاک، تکامل یافتگی خاک، دانه بندی خاک، زهکشی خاک، بافت خاک و شیب زمین های زراعی بود.
    کلیدواژگان: حوزه معرف کسیلیان، تجزیه و تحلیل سیستمی، توان اکولوژیک کشاورزی، یگان های زیست محیطی
  • الناز نوروزی اقدم، سید محمودرضا بهبهانی، علی رحیمی خوب، حسین عقیقی صفحات 127-136
    خاک به عنوان مخزنی از آب و مواد غذایی، بستر رشد گیاهان بوده و اساسا میزان حاصلخیزی خاک ها بر مبنای میزان دسترسی گیاه به آب و مواد غذایی مورد ارزیابی قرار می گیرد. رطوبت خاک یکی از مهم ترین متغیرهای محیطی در مدل های اقلیمی، اکولوژی و هیدرولوژی است. با وجود اهمیت غیر قابل انکار رطوبت خاک در مطالعات محیطی، به دلیل دشواری در اندازه گیری های پیوسته از نظر مکانی و زمانی و پرهزینه و وقت گیر بودن اندازه گیری های میدانی، از این مشخصه تاکنون به طور گسترده در مدل های اقلیمی استفاده نشده است. دید جامع و یکنواخت از نواحی مختلف زمین و تصویر برداری مکرر از مناطق وسیع و غیر قابل دسترس به همراه اطلاعات با فواصل زمانی منظم و کاهش اثر طرح ها بر محیط زیست، علاوه بر هزینه کم و سهولت تهیه داده ها از ویژگی های مهم سیستم های سنجش از دور است که جایگاه آن را در تعیین خصوصیات سطحی خاک مانند رطوبت، خاص کرده است. پوشش گیاهی مرتعی در مناطق خشک و نیمه خشک تحت تاثیر رطوبت خاک است، بنابراین به نظر می رسد بتوان از شاخص های معرف پوشش گیاهی حاصل از تصاویر ماهواره ای برای مطالعه رطوبت لایه سطحی خاک در این مناطق استفاده کرد. این تحقیق رابطه رطوبت خاک به دست آمده از اندازه گیری های میدانی و NDVIهای تاخیری و همزمان حاصل از تصاویر سنجنده مودیس را در فصل رشد (فروردین- مرداد) گیاهان مرتعی استان خراسان رضوی، در سالهای آماری 2003 تا 2005 به وسیله رگرسیون خطی ساده مورد مطالعه قرار داده است. به دلیل پاسخ تاخیری گیاه به بارندگی، NDVI عکس العمل تاخیرداری نسبت به رطوبت خاک دارد. نتایج این تحقیق، همبستگی خوبی بین رطوبت لایه سطحی خاک و NDVI تاخیری 15روزه در فصل رشد نشان داد.
    کلیدواژگان: رطوبت خاک، سنجش از دور، استان خراسان رضوی
  • محمد علیزاده، فریبا فتحی، علی ترابیان صفحات 137-148
    یونجه و ذرت از گیاهان مهم علوفه ای اطراف شهر ری هستند. درسال 1384 طی مطالعه ای گیاهان مذکور با آب چاه و فاضلاب مورد آبیاری قرارگرفته و سپس مقدار تجمع فلزات سنگین (روی،منگنز،آهن،کادمیم،نیکل،سرب،کروم) در آنها با مقادیر معمول و مجاز مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج به دست آمده به تفکیک اندام های مختلف گیاه یونجه و ذرت به این شرح است: مقدار تجمع در بوته ذرت آبیاری شده با فاضلاب 5/1 برابر بوته ذرت آبیاری شده با آب چاه است. جز منگنز و روی تجمع سایر عناصر در بوته ذرت بیش از حد مجاز است. در بلال و دانه ذرت مقادیر نیکل، کروم، سرب، روی کمتر از حد مجاز و منگنز و کادمیم بیشتر از حد مجاز درون گیاه است. در بوته ذرت آبیاری شده توسط فاضلاب تجمع کادمیم در اندام هوایی در صالح آباد، ده خیر و در دانه ذرت و بلال هر سه منطقه، تجمع سرب در اندام هوایی در منطقه طالب آباد و صالح آباد و در ریشه در ده خیر و صالح آباد و تجمع آهن در ریشه هر سه منطقه بالاتر از حدتعلیف دام است. مقادیر انتقال فلزات سنگین به اندام هوایی بوته ذرت در هر سه منطقه بسیار بالاتر از حد مجاز است و سرب بالاترین اختلاف با مقدار مجاز انتقال را در بین فلزات اندازه گیری شده در سه منطقه داراست. در گیاه یونجه تجمع فلزات سنگین در چین اول بیشتر از چین دوم و مقدار تجمع فلزات سنگین (به استثناء نیکل،کروم، سرب در طالب آباد وسرب و روی در ده خیر) در برداشت اول گیاه یونجه آبیاری شده با فاضلاب چند برابر مقادیر تجمع یافته با آب چاه بود. در آبیاری با فاضلاب در چین اول یونجه مقدار تجمع یافته آهن درصالح آباد و ده خیر، کادمیم در ده خیر، کروم و سرب در هر سه منطقه بیش از مقادیر طبیعی و مجاز رشد گیاه است و بدیهی است به گیاه یونجه خسارت وارد می کند. مقدار تجمع فلزات سنگین درچین دوم یونجه کاهش یافت لیکن مقدار تجمع یافته کادمیم و سرب در ده خیر و کروم در هر سه منطقه همچنان بالاتر از مقادیر طبیعی و مجاز رشد گیاه مشاهده شد. در چین اول یونجه آبیاری شده با فاضلاب مقدار کادمیم در هر سه منطقه بیش از حد مجاز تعلیف دام است. در بررسی مقادیر ضرایب انتقال فلزات سنگین از خاک به اندام هوایی، سرب کمترین مقدار انتقال را نشان داد. در چین دوم کاهش مقدار انتقال فلزات سنگین به ویژه در موردکادمیم، آهن و کروم مشاهده شد.
    کلیدواژگان: تهران، فاضلاب، فلزات سنگین، ذرت، یونجه
  • نمایه از شماره 41-48
    فرزانه تورانی صفحات 149-176
    از نمایه ((Index پیوست به سه شیوه می توان بهره گرفت: 1- هرگاه به دنبال موضوع خاصی مثلا فاضلاب – تصفیه باشیم بعد از پیداکردن این موضوع در متن اصلی نمایه که پر رنگ تر از بقیه مطالب آمده است مقالات زیر آن را بررسی می کنیم. این موضوعات نمایه به ترتیب الفبای فارسی تنظیم شده است. 2- هرگاه به دنبال مقاله خاصی مثلآ تغییرات زمانی بارش ایران باشیم به بخش نمایه عنوان مقالات مراجعه می کنیم. این بخش به صورت الفبایی حرف به حرف ترتیب داده شده است و به راحتی می توان به عنوان مقاله دست یافت. در این مثال شماره 16 را می بینیم که شماره بازیابی مقاله در متن نمایه است. شماره های بازیابی در گوشه سمت چپ پایین هر پیشینه (رکورد) با علامت * مشخص شده است. 3- هر گاه بخواهیم مقالاتی را که یک شخص خاص مثلآ علی سعیدی در شماره های مختلف نشریه به چاپ رسانده بررسی کنیم، به نمایه پدیدآورندگان که به صورت الفبایی حرف به حرف نام خانوادگی ترتیب داده شده است رجوع می کنیم و بعد از پیدا کردن اسم ایشان شماره های بازیابی مقالات را که در این مثال18، 33، 185 است به خاطر سپرده و در متن اصلی به آن شماره ها مراجعه می کنیم.
|
  • Pages 13-20
    Unaccounted-for-water is a misleading term long used by water industry. Unaccounted-for-water includes unmeasured volume of water that run out of access from supply to end consumer and consequently leads no revenue for supplier. Examples of water losses are: meter inaccuracies, illegal connection and unauthorized usage of water, abnormal meter reading, reservoir seepage and leakage, reservoir overflow, underground leakage, pipe breaks, unwanted problem in the water treatment process, malfunction of distribution system controls, water consumption of hydrant. In domestic water network system, Meter inaccuracies are one of the most important parts of Unaccounted-for-water. Through meter inaccuracies water consume by consumers but there is no payment. So many parameters could cause meter inaccuracies: erosion parts of meter, high water and environment temperature, suspended solid in inlet water, impure filter, low ended gears and unsuitable keep of meter in store. The solution for survey of meters in water system is meter testing. In this research a part of Varamin with 6000 subscription and 4500 healthy meters was chosen as pilot of studies. One percent of meters choose randomly and the results were statistic analyzed. The results generalization to the whole city and total Unaccounted-for-water was calculated. According to the results repair meter after 5 or 6 years is uneconomic and if after the test error of meter was found it should be changes with new one. In this region most of changing meter is repaired meter. before using meter the new meter and repaired meter should be test in the workshop and if has any problem should be back to the factory.87.5 percent of meter in the pilot area has no physical losses, 6.25 percent was in the standard limit and 6.25 percent gives more money to the supplier.
  • Pages 21-28
    Up flow anaerobic sludge blanket (UASB) treatment has proved its efficiency among other treatment methods especially for hardly degradable wastewaters such as industrial wastewaters and leachate. UASB is a widely used reactor with a resistance biomass. Waste landfill's leachate is one of the most polluted wastewaters which cause great concerns due to landfill implementations for municipal solid waste management. One of its impacts is affecting underground and surface waters. Always major tasks are done to improve leachate quality and minimize its quantity by controlling landfill influents (waste and water) and effluents (gas and leachate) but leachate generation is inevitable and large areas of soil and water can get polluted by a small amount of that. Thus, regarding these issues, legislations are going to get stricter so has made leachate treatment compulsory.A UASB pilot plant was established to examine the effects of different parameters on the anaerobic treatment of municipal solid waste (MSW) leachate in both batch and continuous operation. The pilot plant was designed based on the ability of the selected system and normal organic loading rate (OLR) using diluted leachate from Tehran's solid waste landfill. In the first stage (Batch operation), different COD concentrations from 1200 up to 6443 mg/l and Organic Loading Rate (OLR) of 1.36 to 6.6 kg COD/m3.d and Hydraulic Retention Time (HRT) of up to 21.6 hours were examined. In continuous operation, inlet COD and OLR were increased up to 25960 mg/l and 30kg COD/m3.d respectively. Results show that there is 90% efficiency in COD removal for batch situation where OLR is 4.48 kg COD/m3.d and inlet COD is 4000 mg/l. In continuous regime with OLR of 22.6 kg COD/m3.d and COD of 20000 mg/l and 21.2 hours of HRT and 38.8 hours of circulation, COD removal efficiency was raised up to 63.5%.
  • Pages 41-50
    Today the industrial wastes are one of the main problems in the developing countries. Discharging the industrial wastewater into environment is harmful for human health and other living creatures.Thus decreasing of the pollution load of waste waters is an important environmental issue.Adsorption of chemical oxygen demand by biomass wastes can be a proper and low cost method for COD removal from industrial wastewater, Since these materials are abundant in nature and useless. The use of carbon prepared from date pits and nutshells capacity to adsorb COD from aqueous solutions are studied.The purpose of this study is to determine optimum conditions for adsorption of COD of fiber wood wastewater on mentioned adsorbents.The COD adsorption experiments were carried out to analyze the influence of pH, sedimentation time, contact time, initial COD concentration and adsorbent dosage. Experiments show that efficiency of COD adsorption is optimum at 0.5 hour sedimentation time and 2.5 hour contact time. Also results suggest relation between initial COD concentration and adsorption and concentration of adsorbent is uniformed. The higher the concentration is, the higher adsorbent dosage is required. At optimum conditions, 1 g/lit of nutshell carbon and date pit carbon can respectively remove approximately 19 & 11 percent of COD. The optimum pH for nutshell activated carbon is pH=2 and for date pit activated carbon is pH=7. At optimum conditions the maximum COD removal by nutshell activated carbon is 57% and by date pit activated carbon is 54%. Other experiments on distillated water shows that nutshell activated carbon itself increase the COD of wastewater but the date pit activated carbon dose not have any effect on COD. The SEM pictures of carbons (magnitude 500×) before & after adsorption process can show the operation clearly.
  • Pages 51-70
    Bam, which is located in the south eastern part of Iran, east of Kerman province, is a desert city with its special natural and cultural landscapes, which is different in many ways from all other desert cities in Iran. There has always been a balance between cultural and natural elements in Bam. One of the unique natural elements of Bam is its rich underground water reservoirs, which originates from the special formation of the waterways of this region. Two of the most valuable cultural dimensions of Bam are Qantas and palm groves. The main purpose of this article is to recognize natural and cultural textures, how they coincide and connect, and causes of disorders in the balance of this relationship over the course of time. After a review was made of written and pictorial descriptions of Bam before and after the quake and additionally, field work and map analysis were done, and the relevant data was put together with the natural parameters, including hydrology (surface and underground), geomorphology, and plant cover, and also cultural parameters, including the structure of gardens and the city a recognition was made possible of the natural and cultural textures and how they connect over time. In this way, suitable patterns for improvement and restoring a balance between the two textures were identified. Also by preparing and presenting maps from before and after the quake, layering and superimposing these layers, the decreasing balance between natural and cultural textures and the cause of their disorder have been recognized. Finally this article tries to show solutions for restoring a balance between natural and cultural textures and also maintaining this balance over time. Methods used here can be generalized as methods for other desert cities which are an inseparable and coordinated part of their natural texture.
  • Pages 81-88
    Prosopis cineraria (L.) Druce (Kahour in Persian) is a native and indicative species of Saharo-Sindian region. Prosopis forest in Iran extends from the beach of Persian Gulf and Oman sea in Boushehr, Hormozgan and Sistan-Baluchistan provinces to south of Kerman province. In this research ecological conditions of Prosopis such as floristic diversity, climate, soil and the biomass were studied. Its distribution expands in warm hyper-arid and arid to temperate hyper-arid climate. Mean of annually precipitation the study areas are at about 45-200mm, the absolute maximum is 50?C and the absolute minimum temperature is -4?C. Soil characteristics of Prosopis forest include electrical conductivity, pH, lime, organic carbon; Sodium Adsorption Rate and gypsum were studied. The results detect soil of forest is young. Soils have slightly saline to saline-sodic properties, with non appreciable organic matter. Although the calcic horizon was diagnosed in all of soil profiles of prosopis forest but the gypsic horizon was found rarely. Soil texture is coarse to moderate. Soil reaction is neutral to slightly acidic. In recent years, the vegetation areas of Prosopis degraded severely due to clearcut and change the land use to agriculture, livestock feeding and burning to charcoal.
  • Pages 89-102
    Coastal area sensitivity assessment is in fact, the assessment of an extraordinary ecological rich region, in spite of existing environmental polluting factors. This study has been based on established criteria and values. The aim of this sensitivity assessment has been to give objectivity to the Boushehr province coastline region, so as to be able to pinpoint areas requiring ecological conservation. For this purpose, the studied limit was identified by satellite imagery in terms of shoreline and maximum extent of water approach into land along with consideration of the characteristics of nearby coastal villages as above mentioned limit. The coastal area being evaluated was comprising an area of 384810 hectares In this research the blueprint of a new model was planned with use of Analytic Hierarchy Process method backed by the Arc GIS Software program. In the new model the value of influencing sensitivity factors were not applied in the same manner but by determining weight coefficients, the value and importance of each factor was determined according to the amount of sensitivity inflicted on the specified environment. In total, in the area under consideration, 2994.21 hectares were defined as very high sensitivity areas,2701. hectares high sensitivity areas, 42124.19 hectares medium sensitivity areas and 290056.80 hectares low sensitivity areas.
  • Pages 103-114
    The quality of environmental impact assessment (EIA) findings, as a decision support system, has always been a function of the extent of its boundaries. Meanwhile, boundaries of a study area can be delineated physically or non-physically according to the EIA working units or methodologies. Six case studies have been conducted to consider the study areas of variety of EIAs namely, visual, cumulative, forest-degradation due to population growth, air and river pollution. For each case study, we considered dominant constrains and EIA objectives that were desired in the EIA procedure. In the end, frameworks were introduced to delineate the boundary of study area in different EIAs. For instance, the boundary in a highly mountainous area was delineated according to constrains of topography, water-line of a dam lake for EIA of a dam, and software limitations and interfaces for air pollutant dispersion assessments around stack gas of a thermal power plant. Overall, a complete boundary-delineation in an EIA can be achieved, if several boundaries (physical/non-physical) considered at once. For example, if the EIA study area is located near a national park, the whole park must be included to assess the project environmental impacts on the national park besides national and international considerations.
  • Pages 115-126
    This research was carried out based on systematic analysis approach for evaluation of ecological resources capability of Kasilian representative catchment for agricultural land use. The study area is located in southern of Mazandaran province. In this study we used topography digital data, paper maps, climatology data, satellite images and GIS, database and spreadsheet software. The process of study was including: ecological resource identification, database creating, data processing, integration of data, and at last modeling of ecological capability for agricultural activities. For creating environmental unit map, the permanent ecological resources were overlaid with binary method and in each stage of the integration process the overlaid layers were coded by Makhduom’s method. At last, the attribute table of environmental unite map was completed with impermanent resources data. Then each unit of environmental unit map was modeled by linear equation of ecological model for agriculture. The Result of this study indicates that the study area was formed of 437 environmental units. Attention with %26 of present Land use of the study area was agricultural land use, but it showed the environmental units have at least one limitation for agricultural activities. The limitation factors for agricultural Land use in study area included: air temperature, rainfall, pH of soil, soil depth, soil formation, soil aggregation, soil drainage, soil texture and slope of the farmland.
  • Pages 127-136
    Soil moisture is one of the critical parameters in climatic, ecological and hydrological modeling and vegetation growth. Soil moisture is important for environmental studies but due to ground-based point measurement of soil moisture is expensive and impractical for watershed measurement, this parameter is not be used widely to simulate and predict models. Overall and uniform view on different part of land, repetitive photography from wide and inaccessible areas along with data with regular periods and decrement effects of plans on environment are important criteria's of remote sensing. Rangeland growth is heavily functioning of the water availability therefore the vegetation index from satellites may respond to the change of soil moisture. We used MODIS sensor images with the consideration of economical aspects, availability of images and high radiometric, temporal and spatial resolution to estimate the surface soil moisture. MODIS images were provided by Iranian Space Agency for the day's availability of soil moisture field data matched by satellite images. Radiometric and geometric correction was conducted by orbital parameters on all images and the images were converted to BIL format and shifted in relation to accurate boundary of Caspian sea. Using bathymetry map of Caspian Sea, atmospheric correction was conducted by dark pixel method. This case study analyzes the correlation the surface soil moisture measured gravimetric sampling and MODIS NDVI (250m by 250m), compares the collected coincided and lagged soil moisture and MODIS NDVI. Also estimates the soil moisture using NDVI by linear regression models during growing season (April-Aug) from 2003 through 2005 in arid and semi arid rangeland in Khorasan Razavi Province. NDVI shows lag to soil moisture because of vegetations response lag it. Results show that surface soil moisture in arid and semi arid rangelands has moderate correlation with simultaneous and lagged NDVI and can be estimated using NDVI during growing season. Stronger relations can be obtained with surface soil moisture data that are lagged by 2 weeks with respect to the vegetation index.
  • Pages 137-148
    Alfalfa and maize are important agricultural plants for animal consumption. In this survey, accumulation quantity of heavy metals (Fe,Zn,Mn,Cd,Pb,Ni,Cr) in plants irrigated by sewage and well water were compared statistically together and with normal or standard(permeable) limits in plants or foraging, during 2005. The results were as following 1-Maize: the value of accumulation in maize irrigated by sewage is nearly 1.5 times of the maize crop irrigated by well water. Apart from Mn and Zn, the accumulated quantities of heavy metal were more than normal and standard limits of maize crop. In the corn and maize grains Ni, Cr, Pb, and Zn were less than permeable limits and Mn and Cd were more than permeable limits. In the maize crop irrigated by sewage cadmium accumulation in upper organs at Dehkhair & Salehabad and in the seed and corn at the all of the three regions and lead accumulation in the upper organ in Salehabad and Talebabad, and in the root in Dehkhair & Salehabad and Iron in the root at the all of the regions were more than permeable foraging limits. Transition coefficients to upper maize organs at the three regions were more than standard limits, and Pb had the maximum value.2- Alfalfa: accumulated amounts of heavy metals in the first mowing were more than those amounts in the second mowing totally. Accumulated amounts (apart from Ni,Cr and Pb in Talebabad and pb and Zn in Dehkhair) in the first harvest of alfalfa irrigated by sewage were more than of these amounts in alfalfa irrigated by the well water. Accumulated limits of Fe in Salehabad and Dehkhair, Cd in Dehkhair, Cr and Pb In the all of these regions at the first mowing were more than permeable limits of plant growth. The heavy metals accumulation reduced in the second mowing but the amounts of Cd and Pb in Dehkhair and Pb in the all of the surveyed regions were more than permeable limits of plant growth. In the Alfalfa irrigated by sewage, Cd accumulations in all of the surveyed regions were more than permeable foraging limits. In survey aboat amounts of transition coefficient Pb had minimum amount of transition from soil to upper organs. Heavy metal transition, especially for Cd and Fe, reduced in the second mowing.