فهرست مطالب

یافته های نوین زمین شناسی کاربردی - پیاپی 5 (بهار و تابستان 1387)

مجله یافته های نوین زمین شناسی کاربردی
پیاپی 5 (بهار و تابستان 1387)

  • 78 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1387/02/10
  • تعداد عناوین: 7
|
  • فرشته ولی وند، اردشیر هزارخانی صفحه 1
    سرمایه گذاری در بخش معدن به دلیل طولانی بودن زمان برگشت سرمایه، ریسک زیادی دارد. لذا جهت اکتشاف بهینه باید عملیات اکتشافی به صورت سیستماتیک انجام شده و داده های برداشت شده با بهره گیری از روش های نوین از جمله روش های آماری تفسیر و ترسیم شوند. جداسازی آنومالی ژئوشیمایی از زمینه در کارهای اکتشافی یکی از اساسی ترین مراحل می باشد که بایستی به تمام عوامل ایجاد کننده آنومالی توجه شود، از جمله این که همه آنومالی ها در ارتباط با کانی سازی نمی باشند. شناخت الگوی پراکندگی و توزیع عناصر در محیط های مختلف، کمک بسیار خوبی برای جدا سازی آنومالی های حقیقی از آنومالی های کاذب می باشد. با استفاده از روش های آماری می توان الگوی توزیع خوبی از عناصر به دست آورد که خود می تواند در شناخت صحیح مناطق آنومال مفید و مؤثر باشد. البته بایستی این موضوع نیز مدنظر قرار گیرد که آمار و بویژه آمار کلاسیک توجهی به نحوه توزیع فضایی عناصر و شکل هندسی آنومالی ها ندارد در صورتیکه نحوه توزیع فضایی عناصر در تشخیص آنومالی بسیار مهم و تعیین کننده است.
    در این مقاله روش های آماری تک متغیره و چند متغیره برای تعیین مناطق آنومال داده های ژئوشیمیایی رسوبات رودخانه ای ورقه 000/1:50 دوزال - سبلان استفاده شده است. در مجموع 168 نمونه رسوبات آبراهه ای از این منطقه برداشت گردیده و برای هشت عنصر مس، سرب، روی، کروم، کبالت، نیکل، وانادیوم و زیرکونیوم آنالیز شده است. هدف از این کار مطالعه دقیق و سیستماتیک اولیه و شناسایی مناطق امیدبخش این ورقه می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده به لحاظ کانی سازی نواحی غرب نقشه در امتداد ایری چای برای عناصر سرب و زیرکنیوم بسیار مهم و شمال شرق نقشه، اطراف روستای نوجه مهر برای عنصر مس حایز اهمیت تشخیص داده شد که نواحی فوق الذکر برای ادامه عملیات اکتشافی پیشنهاد می گردند.
    کلیدواژگان: آنومالی، رسوبات آبراهه ای، روش های تک متغیره و چند متغیره، دوزال
  • ایرج مغفوری مقدم، رامین سامهر، علی غبیشاوی صفحه 14
    در این مطالعه نهشته های سازند تله زنگ در برش های الگو و کیالو (جنوب لرستان) مورد بررسی قرار گرفته اند. در هر دو برش سازند تله زنگ بر روی سازند امیران و در زیرسازند کشکان قرار می گیرد. ضخامت این سازند در برش الگو 4/241 متر و در برش کیالو 2/81 متر بوده و شامل سنگهای آهکی ضخیم لایه و توده ای می باشد. حاصل مطالعات میکروسکوپی از 122 مقطع نازک از برش الگو و 41 مقطع نازک از برش کیالو، شناسائی 19 جنس و 22 گونه از فرامینیفرهای کف زی می باشد. از میان میکرو فسیل های موجود، فرامینیفرهای کف زی با توجه به تنوع و فراوانی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و مبنای مطالعات زیست چینه نگاری قرار گرفتند. بر همین اساس دو بیوزون برای برشهای کیالو و برش الگو معرفی گردیده است. سن پیشنهادی برای برش کیالو، ائوسن پیشین تا میانی و برای برش الگو، پالئوسن پسین- ائوسن میانی می باشد.
    کلیدواژگان: سازند تله زنگ، برش الگو، برش کیالو، پالئوسن، ائوسن، چینه نگاری زیستی
  • رضا زارعی سهامیه، بیژن یوسفی یگانه صفحه 25
    تعیین جهت جریان دیرینه در تحلیل حوضه های رسوبی اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه سازند کشکان در چهار برش واقع در غرب خرم آباد بررسی شده است. کنگلومرا، ماسه سنگ و سیلتستون، واحدهای اصلی سنگی و طبقه بندی مورب عدسی و مسطح فراوانترین ساختمان رسوبی این سازند است. رخساره های کنگلومرایی و ماسه سنگی به ترتیب شامل Gm، Gp، Gt، Sp و St می باشند و رخساره Fl مربوط به بخش دانه ریز است. با اندازه گیری 69 محور طبقه بندی مورب عدسی جهت جریان دیرینه برای این سازند به سمت جنوب غربی (Az=190o-227o) بدست آمده است.
    کلیدواژگان: سازند کشکان، جهت جریان دیرینه، طبقه بندی مورب عدسی
  • بهنام سخاوتی صفحه 34
    در این پژوهش نهشته های سازند تله زنگ در جنوب باختری کرمانشاه (برش تنگه مرصاد) جهت شناسایی میکروفسیل ها بررسی شده است. برش چینه نگاری مرصاد با ستبرای 87 مترشامل سنگ های آهکی توده ای می باشد که با ناپیوستگی هم شیب برروی سازند امیران و در زیر سازند کشکان قرار می گیرد. از 60 نمونه برداشت شده 4 جنس، 3 گونه روزن داران کف زی، 1جنس و 4 گونه روزن داران غوطه ور و 8 جنس و 1 گونه جلبک سبز شناسایی شد. از میان میکروفسیل های موجود، روزن داران با توجه به تنوع وفراوانی اهمیت بیشتری داشته ومبنای مطالعات قرار گرفتند. بر همین اساس وبا توجه به گونه های شاخص معرفی شده، سن پالئوسن پسین (تانتین) برای این برش پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: تله زنگ، میکروفسیل، پالئوسن، تانتین، تنگه مرصاد
  • مهدی خشنودکیا، حسن محسنی، محمود حاجیان، بهروز رفیعی صفحه 41
    سازند دشتک در حوضه زاگرس به عنوان پوش سنگ مخازن گازی دهرم عمل می کند. این سازند در سه چاه (آغار 1، آغار غربی 1 و نورا 1) در چارچوب چینه شناسی سکانسی مرتبه سوم برای تشخیص سطوح حداکثر پیشروی آب دریا (MFS) و روابط آن با منحنی تغییرات نسبی آب دریا، ائوستازی، فرونشست و تاریخچه تدفین حوضه در منطقه مورد بررسی قرار گرفت. داده ها از مطالعات پتروگرافی مقاطع نازک تهیه شده از خرده های حفاری به همراه داده های چاه نگاری (گاما- صوتی) می باشد. سازند دشتک در یک رمپ هموکلاین داخلی و میانی تشکیل شده و چهار سکانس رسوبی در آن شناسایی گردید. شروع هر سکانس از خط ساحلی به سمت دریا از نوع سیکل رسوبی R با ضخامت بسیار کم در سیستم ترکتTST، سطح حداکثر پیشروی آب دریا (MFS) و HST روی آن می باشد. سکانس های سازند دشتک توسط مجموعه عوامل زیر کنترل گردیده اند: 1) نقش بین فضای رسوبگذاری و نرخ تولید برجا، 2) شکل و نوسانات منحنی آب دریا در دوره تریاس، 3) موقعیت قرار گیری حوضه در زمان رسوبگذاری، 4) وضعیت حوضه رسوبگذاری، 5) آب و هوا و نقش انرژی محیط رسوبی، 6) میزان تولید کربنات در مقابل نرخ ورود آواری ها، 7) ائوستازی و فرونشست حوضه، 8) حرکت رو به بالای دیاپیر های نمکی.
    منحنی تغییرات آب دریا و منحنی ائوستازی پیشنهادی برای سازند دشتک تطابق نزدیکی با دریای دوره زمانی آنسین تا نورین در پلیت عربی دارد. رسوبات در کلیه مراحل افت آب دریا خواص پوش سنگی عالی را برای سنگ مخزن گروه دهرم نشان می دهند. در نهایت بر اساس شواهد موجود پیشگویی مدل کلی نیاز به کاربرد تمامی فاکتور های موثر در تعیین سطوح MFS دارد.
    کلیدواژگان: میدان گازی آغار، سازند دشتک، سطوح MFS، منحنی تغییرات آب دریا، ائوستازی، فضای رسوبگذاری، فرونشست
  • عباس آسیابانها صفحه 56
    منطقه آتشفشانی طارم سفلی واقع در البرز غربی حاوی محصولات آتشفشانی پالئوژن (هم ارز سازند کرج) است. با وجود هم زمانی پدیده آتشفشانی این منطقه با سایر مناطق البرز مرکزی و نیز مرکز ایران (ائوسن میانی –فوقانی)، بررسی رخساره های آتشفشانی مختلف حاکی از تفاوت در مقدار و نوع محصولات آتشفشانی می باشد، به طوری که علاوه بر زیادتر بودن مقدار کل محصولات، نسبت روانه های گدازه به فرآورده های آذرآواری نیز بالاتر است. از دیگر سو نتیجه بررسی های این مطالعه و بررسی های مشابه در سایر مناطق البرز غربی حاکی از آن است که فرآیندهای آتشفشانی بر خلاف مناطق مرکزی تر، در محیطی هوایی صورت گرفته اند. رخساره های آتشفشانی منطقه طارم سفلی بر حسب شدت فوران ها به ترتیب زمانی در دو مرحله افوزیف و انفجاری خارج شده اند. درمرحله افوزیف گدازه های چینه سان تراکی بازالتی و روانه های آذرآواری داسیتی و در مرحله انفجاری پیروکلاسیتکهای ریزشی توده ای (عمدتا لاپیلی توف و آگلومرا) و سپس روانه گدازه های توده ای با ترکیب تراکی آندزیتی به منصه ظهور رسیده اند. گدازه های تراکی بازالتی که قدیمی ترین واحد آتشفشانی منطقه محسوب می شوند با منظره چینه سان (گدازه مرکب) و دارا بودن ویژگی هایی نظیر افقهای خاک قرمز شده در زیر روانه ها، تونل ها و غارهای زیر گدازه و نیز بین لایه های آذرآواری مشخص می شوند. در قسمتهای شمالی منطقه، بر روی این سری روانه های بازیک یک روانه آذرآواری داسیتی توده ای به رنگ قرمز مایل به صورتی وجود دارد. مهمترین ویژگی این روانه، داشتن درزه های منشوری، ساخت رمپ، ضخامت بسیار متغیر در فواصل کم، فابریک ویتروپورفیری تا اوتاکسیتی با بلورهای شکسته شده میباشد که همگی دلالت بر ماهیت تخریبی روان های داغ دارد که متحمل جوش خوردگی شده است. دومین مرحله آتشفشانی منطقه که از شدت انفجاری بالاتری نیز برخوردار بوده است، با یک سری پیروکلاستیکهای ریزشی گسترده مشخص می شود که تقریبا در کل منطقه به چشم می خورند و از خصوصیاتی چون لایه بندی توده ای، فقدان ساختمان داخلی مشخص، دارا بودن قطعات با شکل و اندازه بسیار متغیر برخوردارند. از دیگر سو تراوایی نسبتا بالای این واحد باعث شده است که در بیشتر نقاط طی حوادث دگرسانی گرمابی، دچار انواع دگرسانی شده و منطقه های دگرسانی مختلف (نظیر آرژیلیک، آرژیلیک پیشرفته، آلونیتی وسیلیسی) را پدید آورد. بالاخره آخرین تظاهرات آتشفشانی منطقه طارم سفلی با بیرون ریزی یک سری روانه تراکیتی -تراکی آندزیتی مشخص می شود که گاه با واحد پیروکلاستیکی، حالت بین لایه ای دارد. وجود افقهای خاک قرمز شده در زیر روانه ها و نیز حالت توده ای آنها مهمترین ویژگی قابل تشخیص آنها محسوب می شود. از نظر جایگاه تکتونیکی، داده های ژئوشیمیایی عناصر اصلی حکایت از یک قرابت کالکوآلکالن پرپتاسیم (شوشونیتی) در یک محیط تکتونیکی کمان قارهای مرتبط با تصادم برای تشکیل سنگ های ماگمایی منطقه مورد مطالعه دارند.
    کلیدواژگان: آتشفشانی های پالئوژن، سازند کرج، تحلیل رخساره ای، فوران های آتشفشانی، قزوین، البرز، شوشونیتی
  • محمدحسین قبادی، ساجدالدین موسوی، سعید خدابخش صفحه 69
    فرایند هوازدگی یکی از عوامل موثر در تغییر ویژگی های زمین شناسی مهندسی سنگ است. در این مقاله اثر این فرآیند برروی ماسه سنگ های سازند آغاجاری بر اساس مشاهدات صحرایی و مطالعات آزمایشگاهی مورد بحث قرار گرفته است. در این پژوهش 10 نمونه ماسه سنگ ازگمانه های حفاری شده در سازند آغاجاری ازمحل سد خیرآباد تهیه و ویژگی های فیزیکی و پتروگرافی آنها مطالعه گردید. نمونه ها تحت آزمایش های کلسیمتری، دوام دینامیکی (در پنج سیکل)، استاتیکی و مقاومت بار نقطه ای قرار گرفته اند. حداکثرتخلخل ماسه سنگ ها به 56/21 درصد می رسد. سیمان ماسه سنگ ها کربناته و میزان آن حداقل 2 و حداکثر 10درصد بوده و میزان دانه های کربناته در آنها به بیش از30 درصد می رسد. نمونه ها بطورعمده مقاومت پائین تا خیلی پائین دارند. نتایج آزمایش های دوام و شکفتگی نشان می دهد که ماسه سنگ ها بدلیل داشتن کربنات کلسیم زیاد درشرایط هوازدگی شتابدار (دوام پذیری در آزمایشگاه) مقاوم تا خیلی مقاوم هستند. ولی در شرایط طبیعی و متاثر از هوازدگی شیمیایی بدلیل انحلال مواد کربناته قابلیت کارستی شدن دارند. به این ترتیب انحلال کربنات ها قادر است با ایجاد فضا های خالی خطر نشست های بالقوه را بالا ببرد و مسیرهای نشت در سازند آغاجاری ایجاد کند.
    کلیدواژگان: سازند آغاجاری، ماسه سنگ، هوازدگی، کارست
|
  • F. Valivand, A. Hezarkhani Page 1
    Due to the long duration of retrieval of funds, the investment in mining includes many important risks. So, for optimum exploration, the exploratory activities must be done systematically and collected data should be interpreted and illustrated by means of new methods such as statistic methods. The main art of the geochemical investigations would be the separation of anomalies from the background. In this stage we must pay attention to all parameters which cause these anomalies because same anomalies have may not relation with mineralization. We must consider the element dispersion pattern in different environments because it could help us to distinguish the real anomalies from false ones. In order to obtain efficient element dispersion pattern, one can use the statistic methods which will be effective in finding the right anomaly areas. It should be noted that statistic, especially classic statistic method, doesn’t consider space distribution of element and also anomalies shape though of their importance.In this paper variate and multivariate statistic methods are used for determination of anomaly of geochemical data of stream sediments in Duzal – Sabalan sheet (1/50000). Totally 168 samples of stream sediments have been collected from this area and have been analyzed for 8 elements such as Cu, Pb, Zn, Zr, Co, Cr, Ni, V. The purpose of this work is preliminary precise and systematic study and detection of areas with high potential in this sheet. According to the results, it merged that the west mapped regions, "along Irichai" is related to a significant deposition of Zn and Zr, and the northeast part "around of village Nojemehr" is an anomaly area for Cu. Therefore, the mentioned mapped regions are recommended for continuing exploratory activities.
  • R. Zarei Sahamieh, B. Yousefi-Yeganeh Page 25
    Paleocurrent direction is an important factor in basin analysis. In this research four outcrops of the Kashkan Formation, west of Khoram Abad were studied; The main lithounits include conglomerate, sandstone and siltstone, and the most dominate sedimentary structure are trough and plannar X-stratifications. The conglomeratic and sandstone facies are Gm, Gp, Gt, Sp, and St and Fl is the fine – grained facies. Measurments on the axi of 69 X-bed troughs shows the paleocurrent direction in this formation is SW (Az=190o – 227o).
  • B. Sakhavati Page 34
    In this study, sediments of Taleh-Zang Formation in the Tange Mersadsection (south of Kermanshah) were investigated This section has a thickness of 87 meters and consist of massive lies tone whichdisconformably lies on the Amiran formation and is disconformably over lies by the Kashkan Formation. Study on 60 samples led to the identification 4 genera and 3 species of bentonic foraminifera, 1 genus and 4 species of plangtonic foraminifera and 8 genera and 1 species of green algae. Among them, foraminifera have more variety and abundance the measured section are used the determine the occurrence of Miscellanea sp. And Globorotalia velascoensis is late Paleocene (Thanetian).
  • M. Khoshnoud-Kia, H. Mohseni, M. Hajiyan, B. Rafiei Page 41
    The Dashtak Formation in Zagros Basin is a Cap rock for the Dehram group reservoirs, is studied at three Wells (Aghar 1, West Aghar 1, Naura 1) for recognition of maximum flooding surfaces (MFS) in a sequence stratigraphic framework and relatives with sea level change, eustacy, subsidence and burial history. Data gathered from thin sections of cutting provided from this boreholes and geophysical logs including Gamma- Ray and Sonic logs. Depositional environment of Dashtak formation interpreted as an inner-middle homocline ramp. The formation consists of four depositional sequences. Each sequence begins with shoreface deposits and terminated with the shelf facies that represent characteristics of type R cycle with low TST thickness, MFS and HST intervals are more dominate. These sequences controlled by various factors including: 1) interplay between the rate of accommodation development and insitu sediment production, 2) amplitude and shape of relative Sea-Level curve in Triassic, 3) position in shorface-shelf system, 4) basin physiography, 6) climate driven environmental energy, 7) carbonate production vs. siliciclastic input, 7) eustacy and basin subsidence, 8) upward driven evaporates of diaprism. Postulated Sea-Level Curve and Eustacy for Dashtak formation is similar to those global curves inferred for Anisian-Norian time. Sediments deposited during Sea- Level fall pose good seal characteristics.
  • A.Asiabanha Page 56
    The Tarom-Sofla volcanic terrain, situated on western Alborz zone, contains Paleogene volcanic products (equivalent to Karaj Formation). Despite the contemporaneous volcanism in this area with other parts of central Alborz and even central Iran (middle-upper Eocene), the consideration of volcanic facies indicates the differences in amount and types of volcanics. Also, the ratio of lava flows onto pyroclastics is very high. Furthermore, the results of this study, as well as similar ones, show that volcanism in the western Alborz had been formed in subaerial conditions. The volcanic facies in the studied area, had been outpoured in two stages respectively: effusive and then explosive. In the effusive stage, the stratoid trachybasaltic lavas and dacitic pyroclastic flows and in the explosive stage, fall-out pyroclastics (mostly lapilli tuff and agglomerate) and then trachyandesitic lava flows appeared. The trachybasaltic lavas as the oldest volcanic unit, are recognized by stratoid appearance (composite lavas), reddened soil horizons under the flows and lava caves and tubes as well as pyroclastic inliers. In northern parts of the area, these basic lava are overlaid by a pinkish red dacitic pyroclastic flow. The most important features of this facies are columnar joints, ramp structure, very different thickness and vitroporphyric to autaxitic fabric with broken crystals. All the characteristics show that the flows were welded in a hot condition. The second volcanic stage in the studied area is distinguished by fall-out pyroclastics that are seen throughout the area and shows massive bedding, no internal fabrics and also very different clasts in shape and size. On the other hand, these pyroclastic deposits have been hydrothermally altered due to their permeability and produced various alteration zones (including argilic, advanced argilic, alunitic and silicic). Finally, the newest volcanic products are trachytic-trachyandesitic lavas that sometimes are interlayered by pyroclastics and characterized by their massive perspectives and redden soil horizons beneath flows. Geodynamically, the major element data reveal a high-K calcalkaline affinity (shoshonitic) in a continental arc regime in relation to collision.
  • M.H. Ghobadi, S. Mousavi, S. Khodabakhsh Page 69
    Weathering process is one of the effective parameters in changing engineering geology properties of rock. In this paper on the basis of field observations and laboratory studies the effect of this process is investigated on the Aghajari sandstones. For this reseach 10 sandstone samples were collected from boreholes in Kheirabad dam site. Physical properties of all samples were determined. Samples were subjected to calcimeter analysis, five cycles of dynamic durability, static durability and point load strength tests. The results indicate that sandstones are strong and very strong against accelerated weathering conditions (durability test) because they have high carbonate calcium content. But solubility of carbonate cement make them susceptible to karstification in the natural conditions and influenced by chemical weathering. Therefore dissolution of calcium carbonate cement can constitute risk of potential settlements and leakage paths within the Aghajari formation. In deciding how to safeguard the foundation of structures in these sandstones against solution، karst engineering geology studies are recommended.