فهرست مطالب

نشریه علوم حرکتی و ورزش
پیاپی 13 (بهار و تابستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/05/11
  • تعداد عناوین: 15
|
  • بیومکانیک ورزشی
  • پتانسیل بروز آسیب لیگامنت متقاطع- قدامی در بین زنان و مردان حین فرودآمدن با توجه به عملکرد کینماتیکی مفصل زانو
    حیدر صادقی، بهشته شیخ صراف صفحه 1
    آسیب لیگامنت متقاطع قدامی (ACL)یکی از شایع ترین آسیب های زانو در فعالیت های ورزشی است که میزان شیوع آن با توجه به عامل جنسیت مورد بحث و بررسی است. در خصوص پتانسیل بروز آسیب ACL در بین زنان و مردان در کنار تفاوت های آناتومیکی و فیزیولوژیکی که در تحقیقات قبلی به آن اشاره شده است، نتایج مطالعات در بررسی تفاوت مکانیک حرکت زانو اختلاف نظر را نشان می دهد. هدف از انجام این تحقیق بررسی پتانسیل بروز آسیب ACL در بین مردان و زنان حین فرودآمدن با توجه به عملکرد کینماتیکی مفصل زانو بود. هشت مرد با میانگین قد:47/7±18/179، وزن:22/13±96/67 و سن:41/1±50/21 و هشت زن دانشجوی تربیت بدنی و علوم ورزشی با میانگین قد:19/3±25/162، وزن:26/3±31/59 و سن:30/1±00/21 به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند. اطلاعات مربوط به تغییرات وضعیت سه بعدی مفصل زانو حین اجرای حرکت فرود از زمان تماس پا با زمین تا رسیدن زانو به حداکثر فلکشن از سکویی که 40 سانتی متر از زمین فاصله داشت، جمع آوری شد. با توجه به اطلاعات مذکور پارامترهای زاویه و شتاب مفصل زانو در سه صفحه حرکتی و در دو لحظه تماس پا با زمین و رسیدن زانو به حداکثر فلکشن مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون تی مستقل برای تعیین تفاوت جنسیت در عملکرد کینماتیکی مفصل زانو استفاده شد. زنان در مقایسه با مردان در لحظه تماس پا با زمین (22%) و رسیدن زانو به حداکثر فلکشن (24%) به طور معنی داری زاویه فلکشن زانوی کمتری نشان دادند. همچنین زنان شتاب زانوی بیشتری (19%) در صفحه ساجیتال در زمان رسیدن زانو به حداکثر فلکشن نسبت به مردان را به خود اختصاص دادند. کاهش فلکشن زانو در زنان هنگام فرود از نظر مکانیکی بازدارنده همسترینگ در مقابل نیروهای قدامی است و در نتیجه ACL را تحت استرس بیشتری قرار می دهد. در خصوص شتاب بیشتر مفصل زانو در زنان، با استفاده از قانون دوم نیوتن، مشاهده شتاب بیشتر در محور جلویی-عقبی در زانو را به بالاتر بودن اعمال نیروی وارد شده می توان مرتبط دانست. از این رو در شرایطی که در حرکت قدامی زانو نیروی بیشتری اعمال شود، به مکانیسم هایی همچون ACL که نقش کنترل حرکت رو به جلو در زانو را دارند، فشار بیشتری وارد می شود. نتیجه گیری نهایی اینکه زنان در حرکت فرود آمدن الگوی حرکت زانوی متفاوتی دارند که افزایش بار بر تیگامنت متقاطع قدامی را موجب گردیده و پتانسیل آسیب بیشتر را فراهم می نماید.
    کلیدواژگان: زانو، تیگامنت متقاطع قدامی، بیومکانیک، کینماتیک
  • حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزش
  • سید صدرالدین شجاع الدین، علی اشرف جمشیدی، علی غفاری صفحه 11
    هدف کلی از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر ماساژ بر خستگی عضلات بازکننده زانو متعاقب انقباض های ایزوکینتیک زیربیشینه بود. این تحقیق به روش اندازه گیری مکرر، طرح متقاطع، انجام شد. ابتدا و بر اساس معیارهای حذف و انتخاب، تعداد 10 ورزشکار مرد دانشگاهی به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی طی 2 جلسه به آزمایشگاه مراجعه می نمود. در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، اوج گشتاور(PT) کانسنتریک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعتs-1 o60 اندازه گیری می شد. سپس پروتکل خستگی، انقباض های ایزوکینتیک زیربیشنه (PT 60%) تا رسیدن به معیار خستگی(PT 50%)، اجرا می گردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، اوج گشتاور عضلات چهارسر محاسبه گردیده و خستگی ادراک شده مورد ارزیابی قرار می گرفت، سپس آزمودنی به مدت 15 دقیقه ماساژ(ترکیبی از تکنیک های ماساژ کلاسیک) دریافت و یا استراحت می نمود. بعد از پایان یافتن شرایط مداخله (ماساژ یا استراحت) مجددا ارزیابی خستگی ادراک شده و اوج گشتاور عضلات چهارسر انجام می گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، از آزمون تحلیل واریانس برای اندازه گیری مکرر و آزمون t وابسته در سطح آلفا 05/0 استفاده گردید. بررسی یافته های تحقیق نشان داد بین اثر ماساژ و استراحت تفاوت معنی داری در بهبود خستگی و افزایش عملکرد وجود ندارد. با این حال تفاوت معنی داری بین اثر ماساژ و استراحت بر میزان خستگی ادراک شده مشاهده گردید. یافته های این تحقیق از این عقیده که ماساژ تاثیری بر بهبود خستگی و بازیافت عملکرد عضلانی ندارد، حمایت می کند. با این حال در این پژوهش ماساژ بر خستگی ادراک شده اثر مثبتی داشت و باعث بهبود آن گردید.
    کلیدواژگان: ماساژ، خستگی، بازکننده های زانو، ایزوکینتیک، انقباض های زیربیشین
  • محمدحسین علیزاده، جلیل رئیسی، الهام شیرزاد، لاله باقری صفحه 21
    با توجه به اهمیت ویژه کنترل تعادل در انجام فعالیت های حرکتی، در سال های اخیر تعدادی از پژوهشگران با استفاده از نظری های نوین در زمینه کنترل تعادل و حرکت روش های جدیدی را برای بررسی تعادل ارائه نموده اند. از جمله روش هایی که اخیرا به منظور بررسی تعادل توسط برخی از محققین مورد استفاده قرار گرفته است، بررسی میزان نوسان بدن در وضعیت ایستادن روی یک پا در حالت هایی است که دسترسی فرد به اطلاعات سیستم های بینایی و حسی پیکری تغییر پیدا کرده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر اطلاعات حسی بر کنترل تعادل در وضعیت ایستاده افراد ورزشکار و غیر ورزشکار بود.تعداد 30 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه تهران که بر اساس میزان فعالیت ورزشی به دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار تقسیم شدند، در این پژوهش شرکت داشتند. جهت ارزیابی تعادل ایستای افراد از دستگاه سکوی نیرو استفاده شد. همچنین برای مقایسه کارایی سیستم های حسی مختلف از پروتکل اصلاح شده CTSIB استفاده گردید. نتایج نشان داد که در شرایط مختلف آزمون، گروه ورزشکار بهتر از گروه غیرورزشکار قادر به کنترل تعادل بودند؛ همچنین افراد غیر ورزشکار در حفظ تعادل، اتکای بیشتری به درگیری سیستم حس بینایی نسبت به افراد ورزشکار دارند در حالیکه افراد ورزشکار از کارایی حس عمقی بهتری برخوردار بودند. از این تحقیق می توان چنین نتیجه گرفت که افراد ورزشکار جهت حفظ تعادل فقط متکی به حس بینایی خود نیستند و از سیستم های دیگر حسی به ویژه سیستم حس عمقی نیز بهره بیشتری می گیرند. در مقابل افراد غیر ورزشکار اتکای بیشتری به حس بینایی خود دارند. این امر می تواند اختلال در کنترل پوسچر ناشی از ضعف بینایی این افراد را در سنین پیری توجیه کند. بنابر این به افراد غیر ورزشکار توصیه می شود به منظور استفاده مطلوب از سایر سیستم های حسی جهت حفظ تعادل به انجام ورزش مبادرت ورزند.
    کلیدواژگان: ورزشکار، تعادل ایستا، دستگاه سکوی نیرو
  • فریبرز هوانلو، حیدر صادقی، علیرضا ربیعی زاده صفحه 31
    نقصان در قدرت و انعطاف عضلات اگر در سطح مهره های ستون مهره ها به خصوص قسمت پشتی به وجود آید، می تواند هم راستایی آن را به هم زده و از حالت طبیعی خارج کند. هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین قدرت و انعطاف عضلات تنه با میزان قوس کایفوز پشتی در دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی بود. آزمودنی های این تحقیق را 67 دانش آموز در دسترس با میانگین و انحراف استاندارد سن (سال) 83/0±15/13، وزن (کیلوگرم) 06/12±57/52 و قد (سانتی متر) 59/8±40/157 تشکیل دادند. به منظور ارزیابی راستای ستون مهره ها، از دستگاه اسپاینال ماوس استفاده شد. قدرت عضلات بازکننده ستون مهره ها و قدرت عضلات نزدیک کننده کتف با استفاده از دستگاه دینامومتر اندازه گیری شد. اندازه گیری انعطاف پذیری تا کننده های کمربند شانه ای توسط آزمون بلند کردن دست ها از زمین در حالت درازکش و انعطاف عضلات سینه ای شکمی توسط آزمون باز کردن تنه در حالت درازکش انجام گرفت. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون، ارتباط معنی داری بین کایفوز پشتی با تمام متغیرهای پیش بین(قدرت عضلات بازکننده پشت(55/0-=r)، قدرت عضلات نزدیک کننده کتف(46/0-=r)، انعطاف عضلات تاکننده کمربند شانه ای(50/0-=r) و انعطاف عضلات سینه ای شکمی(46/0-=r) در سطح 05/0 نشان داد. نتایج رگرسیون چند متغیره سه الگوی پیش بین را معرفی کرد که در سومین و مهم ترین الگوی پیش بین، متغیرهای قدرت عضلات بازکننده پشتی(38/0-=β) و انعطاف عضلات سینه ای شکمی(26/0-=β)، انعطاف عضلات تاکننده کمربند شان ای(25/0-=β) به عنوان مهم ترین پیشگوها برای میزان تغییرات کایفوز پشتی معرفی شدند(39/17= 63و3 F و 009/0> P و 45/0= R2). با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد با کاهش قدرت عضلات بازکننده تنه و نزدیک کننده کتف، کاهش انعطاف عضلات سینه ای شکمی و نیز تاکننده کمربند شانه ای، میزان قوس کایفوز پشتی افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: قدرت عضلات، انعطاف عضلات، کایفوز پشتی، دانش آموزان پسر
  • رفتار حرکتی
  • مریم نزاکت الحسینی، عباس بهرام، محسن شفیع زاده، احمد فرخی، گابریل ولف صفحه 43
    هدف از انجام این تحقیق بررسی نظریه ای بود که کاهش فراوانی نسبی بازخورد سبب افزایش یادگیری برنامه حرکتی تعمیم یافته می شود، در حالیکه یادگیری پارامتر را کاهش می دهد(1). بر این اساس اثر بازخورد خودکنترلی بر یادگیری زمان بندی نسبی و مطلق یک تکلیف زمان بندی متوالی مورد مطالعه قرار گرفته است. 60 نفر آزمودنی به صورت داووطلبانه انتخاب و بر اساس نوع ارائه بازخورد به سه گروه خودکنترلی، جفت شده و آزمونگر تقسیم شدند. تکلیف آزمودنی ها حرکت در مسیر از قبل مشخص شده یعنی فشردن کلید های 2، 6، 8 و 4 یک دستگاه زمان بندی متوالی با حفظ زمان بندی نسبی و مطلق معین بود. آزمودنی های خودکنترلی در هر زمان که نیاز داشتند بازخورد دریافت می کردند، در حالی که دو گروه دیگر کنترلی بر زمان دریافت بازخورد نداشتند. آزمایش از سه مرحله اکتساب، یادداری و انتقال تشکیل شده بود و آزمودنی های خودکنترلی یادگیری زمان بندی نسبی را در هر سه مرحله نشان دادند. نتایج تحلیل واریانس عاملی مرکب نشان داد اثر اصلی نوع بازخورد بر زمان بندی نسبی در دسته کوشش های مختلف مرحله اکتساب معنی دار بود و آزمودنی های گروه خود کنترلی و آزمونگر دارای خطای زمان بندی نسبی کمتری در مقایسه با گروه جفت شده بوده اند. همچنین، اثر اصلی نوع بازخورد بر زمان بندی نسبی در مرحله یادداری معنی دار بود و آزمودنی های گروه خود کنترلی و آزمونگر دارای خطای زمان بندی نسبی کمتری در مقایسه با گروه جفت شده بودند. اثر اصلی نوع بازخورد بر زمان بندی نسبی در مرحله انتقال معنی دار بود و آزمودنی های گروه خود کنترلی دارای خطای زمان بندی نسبی کمتری در مقایسه با گروه جفت شده بودند. یافته ها اثر سودمند بازخورد خودکنترلی بر یادگیری GMP در مقایسه با پارامتر را نشان می دهند و حمایتی دیگر بر جدائی نظری این فرآیندها فرآهم می کنند.
    کلیدواژگان: بازخورد خودکنترلی، زمان بندی نسبی و زمان بندی مطلق
  • مجید وصالی ناصح، حسن محمد زاده، میر محمد کاشف صفحه 57
    هدف تحقیق حاضر توصیف و مقایسه تبحرحرکتی دانش آموزان دختر و پسر10و 11 ساله شهرستان ارومیه بود. 360 دانش آموز (180 پسر و 180 دختر) از پایه های چهارم و پنجم مدارس دولتی مقطع ابتدایی شهرستان ارومیه به صورت تصادفی خوشه ایانتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری تحقیق حاضر مجموعه آزمون تبحرحرکتی بروینینکس ازرتسکی(BOTMP) بود. دو گروه آزمونگر آموزش دیده اجرای آزمونها و ثبت اطلاعات را برعهده داشتند. نمرات خام حاصل از اجرای آزمونها ثبت و پس از تبدیل به نمرات استاندارد T، به تفکیک جنسیت و سن طبقه بندی و مقایسه شدند. از روش های آمار توصیفی و آزمونهای آمار استنباطی t مستقل و تحلیل واریانس دوطرفه برای مقایسه گروه ها به تفکیک جنسیت و سن در سطح معناداری 05/0=α استفاده شد. نتایج نشان داد پسران در مهارتهای حرکتی درشت و دختران در مهارتهای حرکتی ظریف به صورت معناداری بهتر از گروه مقابل بودند. در تبحر حرکتی هم، برتری از آن دختران بود. دانش آموزان 11 ساله در مهارتهای حرکتی درشت و تبحر حرکتی به صورت معناداری نسبت به دانش آموزان 10 ساله بهتر عمل کردند اما در مهارتهای حرکتی ظریف تفاوت معناداری بین دانش آموزان 10 و 11 مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: مهارتهای حرکتی درشت، مهارتهای حرکتی ظریف، تبحر حرکتی، مقطع ابتدایی
  • فیزیولوژی ورزشی
  • رضا قراخانلو، عباس صارمی، کبری امیدفر، ساسان شرقی، محمدرضا قرائتی صفحه 67
    هدف از انجام تحقیق، تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی، توده بدون چربی، میوستاتین، ASP-1، IGF-I و IGFBP-3 سرمی در مردان جوان غیرورزشکار بود. 16 مرد جوان (19 تا 26 سال) به دو گروه تمرین مقاومتی (8 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 3 ست 8 تا 10 تکراری با 60 تا 70 درصد 1RM برای سه نوبت در هفته برای حرکات در برگیرنده کل بدن بود، در حالی که گروه کنترل، تمرین مقاومتی انجام نمی داد. نمونه گیری خون، آزمون قدرت عضلانی و سنجش ترکیب بدنی (DEXA) در هفته های صفر، چهارم و هشتم انجام شد. میوستاتین، GASP-1 و IGFBP-3 به روش آنزیم ایمنواسی، درحالی که IGF-I از طریق ایمنورادیومتریک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد تمرین مقاومتی باعث افزایش قدرت عضلانی [بین هفته صفر و چهارم (05/0P<) و چهارم و هشتم (05/0P<)]، توده بدون چربی [بین هفته صفر و هشتم (05/0P<)] و GASP-1 [بین هفته صفر و هشتم (05/0P<)] می شود، در حالی که میوستاتین [بین هفته صفر و چهارم (05/0P<) و چهارم و هشتم (05/0P<)] کاهش می یابد. تغییر معنی داری در سطوح سرمی IGF-I وIGFBP-3 مشاهده نشد. یافته های ما پیشنهاد می کند که 8 هفته تمرین مقاومتی سطوح سرمیIGF-I و IGFBP-3 را تغییر نمی دهد و کاهش تولید میوستاتین ومهار کارکرد آن توسط GASP-1 ممکن است نقش مهمی در افزایش قدرت و توده عضلانی ایجاد شده توسط تمرین مقاومتی ایفا نماید.
    کلیدواژگان: میوستاتین، IGF، I، GASP، 1، تمرین مقاومتی
  • بختیار ترتیبیان، هیرش نوری، حسن محمدزاده صفحه 81
    هدف تحقیق بررسی ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما متعاقب فعالیت بدنی شدید هوازی در دوندگان جوان بود. 16 نفر دونده مرد جوان به صورت داوطلب با میانگین سنی2± 8/21 سال، قد 26/5 ± 175سانتی متر، وزن 21/2± 17/64 کیلو گرم، در این تحقیق شرکت نمودند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 3 ساعت پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی (آزمون بالک) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و برای بررسی ارتباط بین متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بلافاصله پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی، سطوح کورتیزول، آلبومین، گلوبولین و هموگلوبین سرم به طور معنی داری افزایش یافتند (05/0P<) اما هماتوکریت سرم تغییر معنی داری نداشت. در پایان دوره بازیافت (3 ساعت پس از فعالیت بدنی) سطوح کورتیزول سرم به طور معنی داری به پایینتر از مقادیر اولیه کاهش یافت (05/0P<)، همچنین سطوح آلبومین و هموگلوبولین سرم به طور معنی داری به مقادیر اولیه برگشت نمودند (05/0P<) در حالی که گلوبولین سرم در همان سطح افزایش یافته باقی ماند (05/0P>). بین تغییرات کورتیزول سرم و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما، بلافاصله و 3 ساعت پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی ارتباط معناداری مشاهده نشد (05/0P>). در مجموع، افزایش غلظت کورتیزول سرم و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما در دوندگان جوان، احتمالا به دلیل ویژگی نوع فعالیت بدنی، شدت فعالیت و انتقال مواد پلاسمایی باشد.
    کلیدواژگان: کورتیزول سرم، پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما، آزمون بالک، دوندگان جوان
  • مدیریت ورزشی و جامعه شناسی ورزشی
  • اعظم جابری، اردشیر صادقی، محمدحسن علیزاده صفحه 91
    با توجه به اینکه بسیاری از ورزشهای آبی از جمله شنا، واتر پلو، و علم جدید آب درمانی ارتباط مستقیم شناگران با آباستخر دارد وضعیت آباستخرها و سالم بودن آب موضوع مهمی است که در این تحقیق مورد نظر قرار گرفته است. تحقیق نیمه تجربی بود که شامل آزمایشات میکروبی و شیمیائی آب شد. در این تحقیق با بررسی 26استخر فعال سرپوشیده و روباز در شهر مشهد به بررسی کلرباقیمانده، شمارش کلی باکتری ها، مقایسهاستخرهای دولتی و خصوصی مقایسهاستخرهای سرپوشیده با روباز و مقایسه نتایج با استانداردهای وزارت بهداشت و درمان و موسسه استاندارد تحقیقات صنعتی اشاره شده است. نتایج نشان داد از312 نمونه انتخاب شده میزان کلر باقیمانده در 8/22 درصد نمونه ها در حد استاندارد و 2/77 درصد خارج از حد استاندارد و میزان کلر باقیمانده در 2/044/0 نمونه ها درحد (0) می باشد. از لحاظ شمارش کل باکتری های موجود در آب، 2/45 درصد نمونه ها در حد استاندارد و 8/54 درصد آنهاخارج از حد استاندارد بود. مشخص شد کهاستخرهای مورد مطالعه دارای آلودگی می باشد. بین میزان آلودگی آباستخرها و نوع مدیریتاستخرها (دولتی-خصوصی) ارتباط معنی داری بدست آمد.استخرهای دولتی آلوده تر از خصوصی بودند. میزان کلر باقیمانده دراستخرهای خصوصی برابر 543/0 میلی گرم در لیتر بود که بیشتر از میزان کلر باقیمانده دراستخرهای دولتی بود (389/0). بین میزان آلودگی آباستخرها با نوعاستخرها (سرپوشیده-روباز) تفاوت معنی داری بدست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده وضعیت بهداشتیاستخرهای سرپوشیده نسبت بهاستخرهای روباز با توجه به شرایط نگهداری و بهره برداری آنها وضعیت مناسب تری داشت و از طرف دیگر با توجه به شرایط محیطیاستخرهای روباز به دلیل فضای باز و تعداد مراجعه کننده بیشتر و همچنین تاثیر نور خورشید در از بین بردن کلراستخر، آلودگی بیشتری داشت که باید مد نظر مدیراناستخرها قرار گیرد. نتایج بیانگر نظارت بیشتر دولت دراستخر های خصوصی بود، و نشان داد که باید ارگانهای دولتی در راهبریاستخر های تحت پوشش به جهت سلامت پرسنل و شناگران دقت بیشتری داشته باشند.
    کلیدواژگان: استخر شنا، آلودگی آب، گندزدایی آباستخر، کلر باقیمانده، بیماریهای شناگران
  • یوسف یاوری، علی محمد امیر تاش، فریدون تندنویس صفحه 99
    هدف از انجام این پژوهش مقایسه کیفیت زندگی کاری و خرده مقیاس های آن در بین اعضای هیات علمی دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی بود. تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود و داده های آن به صورت میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی کشور بود که تعداد 217 نفر به عنوان نمونه های آماری انتخاب شده اند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه اطلاعات فردی و کیفیت زندگی کاری بر اساس الگوی والتون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی، تحلیل واریانس ANOVA و t در گروه های مستقل) استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میانگین کیفیت زندکی کاری دردانشکده های تربیت بدنی 78/51 در صد و در گروه های آموزشی برابر 46/49 درصد است. تفاوت معنی داری در کیفیت زندگی کاری بین دانشکده ها و گروه های آموزشی مستقل تربیت بدنی مشاهده نشد (359/1=t، 176/0=p) و تنها تفاوت معنی داری در بعد توسعه قابلیت های انسانی مشاهده گردید. بین سن و سابقه تدریس اعضای هیات علمی با کیفیت زندگی کاری و برخی از ابعاد آن رابطه معنی داری وجود دارد. تفاوت در بعد وابستگی اجتماعی زندگی کاری بین زنان و مردان معنی دار است. در ارتباط با وضعیت تاهل، تفاوت معنی داری در کیفیت زندگی کاری و ابعاد آن وجود ندارد. در جمع بندی کلی، کیفیت زندگی کاری اعضای هیات علمی تربیت بدنی در حد متوسطی است و کیفیت زندکی کاری در دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی مشابه است.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی کاری، هیات علمی، تربیت بدنی
  • شیرین زردشتیان، فریدون تندنویس، فریده هادوی، محمد خبیری صفحه 111
    هدف این پژوهش تعیین ارتباط بین سبک رهبری تحول گرا و عمل گرای مربیان با انگیزش اجتناب از شکست بازیکنان لیگ برتر بسکتبال ایران است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه بازیکنان لیگ برتر بسکتبال ایران به تعداد 182 نفربود. تمام جامعه آماری به عنوان نمونه تحقیق، مورد مطالعه قرارگرفتند. برای اندازه گیری سبک رهبری مربیان از پرسشنامه نیمرخ رهبری مارشال ساشکین(TLP) و برای انگیزش اجتناب از شکست بازیکنان از پرسشنامه نگرشی ورزشی ویلیسSAI)) استفاده گردید. برای پیش بینی سهم و نقش متغیر پیش بین بر متغیر ملاک از رگرسیون چند متغیره و در راستای تحلیل های تکمیلی و ارائه مدل از حیطه معادلات ساختاری(SEM) برای مدل سازی روابط علی با تاکید بر نرم افزار لیزرل 2/9 استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که بین سبک رهبری تحول گرای مربیان با انگیزش اجتناب از شکست بازیکنان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین خصوصیات رهبری تحول گرای مربیان در کاهش انگیزش اجتناب از شکست بازیکنان سهم بیشتری را نسبت به رفتارهای رهبری تحول گرا به خود اختصاص داد. در عین حال معلوم گردید که بین سبک رهبری عمل گرای مربیان با انگیزش اجتناب از شکست بازیکنان رابطه ای وجود ندارد.
    کلیدواژگان: سبک رهبری تحول گرا، سبک رهبری عمل گرا، انگیزش اجتناب از شکست
  • حسن اسدی، محمود گودرزی، محمدحسین قربانی صفحه 127
    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انطباق پذیری سازمانی(ایجاد تغییر، مشتری مداری، یادگیری سازمانی) و مشارکت سازمانی (تیم گرایی، توسعه قابلیت ها، توانمن سازی) در بین کارشناسان سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران بوده است. در راستای دستیابی به اهداف تحقیق، از پرسشنامه (دنیسون، 2005) استفاده گردید و پس از تایید روایی و پایایی (882/0α=) آن، در بین جامعه 241 نفری پژوهش که تمامی کارشناسان سازمان مورد مطالعه را در بر می گیرد، توزیع شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری کلموگروف اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و تحلیل ماتریس همبستگی، استفاده شده است. یافت 4 ای تحقیق نشان داد که میزان انطباق پذیری و مشارکت کارشناسان به ترتیب برابر با 37/51 درصد و 93/50 درصد بوده و ارتباط معنادار و مثبتی (01/0p<، 66/0=r) بین انطباق پذیری سازمانی و مشارکت سازمانی و همچنین بین تمامی متغیرهای آنها در کارشناسان سازمان تربیت بدنی، مشاهده شد. نتایج این تحقیق بر افزایش سطح مشارکت سازمانی به عنوان یکی از شیوه های افزایش سطح انطباق پذیری کارشناسان سازمان تربیت بدنی، تاکید دارد.
    کلیدواژگان: انطباق پذیری سازمانی، مشارکت سازمانی، سازمان تربیت بدنی، کارشناس
  • رضا صابونچی، فریده هادوی، سید امیر احمد مظفری صفحه 137
    تحقیق حاضر با هدف بررسی و مطالعه ساختار سازمانی سازمان تربیت بدنی کشور از دوالگوی ارگانیکی ومکانیکی انجام گرفت، دیدگاه 368 نفر از کل 1229 نفر کارکنان دارای مدرک فوق دیپلم به بالا، سازمان تربیت بدنی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای جمع آوری شد. از روش آماری توصیفی و استنباطی همچون کلموگروف اسمرینف، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی دو رشته ای، رگرسیون لجستیک، آزمونt و F و تعقیبی شفه استفاده شد. براساس یافته های تحقیق ساختار سازمانی، سازمان تربیت بدنی گرایش بیشتری به ساختار مکانیکی دارد. تنها بین سن، پست سازمانی و سابقه کار با ساختار ارگانیکی رابطه معنی دار وجود داشت و بین دیگر ویژگی های شخصی با ساختار سازمانی (ارگانیکی و مکانیکی) رابطه معنی داری یافت نشد. از طرفی سن و پست سازمانی بهترین پیش بینی کننده های ساختارسازمانی می باشند. همچنین جنسیت، رشته تحصیلی، سن و پست سازمانی موجب تفاوت معنی دار، در ساختار سازمانی شده اند.
    کلیدواژگان: ساختارسازمانی، ساختار ارگانیکی مکانیکی، سازمان تربیت بدنی
  • مسعود نادریان، وحید ذوالاکتاف، الهام مشکل گشا صفحه 145
    هدف کلی این پژوهش، بررسی رابطه موانع مشارکت ورزشی زنان، با انگیزه درونی، انگیزه بیرونی، و بی انگیزگی می باشد. در این پژوهش از نظریه خود عزمی و مدل توالی انگیزه به عنوان چارچوب تئوری استفاده شده است. جامعه آماری زنان شهر اصفهان بوده و نمونه آماری تحقیق شامل دویست و چهارده نفر(214N=) از زنان بالای هیجده سال (ساکن منطقه ای درمرکزشهراصفهان)،که مشارکت خود را در برخی از فعالیتهای ورزشی گزارش داده بودند، می شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه انگیزه ورزشی، پرسشنامه موانع، و پرسشنامه مشارکت ورزشی استفاده شد. رابطه میان سه بعد انگیزه (انگیزه درونی، انگیزه بیرونی و بی انگیزگی) و موانع مشارکت (نبود وقت، نبود علاقه، ناآگاهی، مشکلات فردی/روانی، مشکلات مربوط به نداشتن همراه، نبود امکانات، نداشتن دسترسی به امکانات) از طریق رگرسیون چندگانه بررسی شد. برای مقایسه سه بعد انگیزه (انگیزه درونی، انگیزه بیرونی، و بی انگیزگی) زنان با میزان مشارکت متفاوت از تحلیل واریانس چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد مشکلات فردی/روانی و نداشتن دسترسی به امکانات مسئول 21 درصد واریانس بی انگیزگی بودند. نداشتن علاقه، ناآگاهی، و نداشتن دسترسی مسئول17 درصد واریانس انگیزه بیرونی بودند. نداشتن علاقه نیز، مسئول12 درصد واریانس انگیزه درونی بود. همچنین میان نمرات انگیزه درونی، انگیزه بیرونی، و بی انگیزگی افراد با چهار سطح مشارکت (روزانه، هفتگی، ماهانه، و گهگاهی) تفاوت معناداری (05/0P≤) مشاهده گردید. نتایج نشان می دهدکه موانع درون فردی (نداشتن علاقه، ناآگاهی، مشکلات فردی روانی) با انگیزه فرد رابطه دارند و از آن طریق می توانند بر میزان مشارکت فرد در ورزش اثر بگذارند. در پایان پیشنهاد می شود برای درک بهتر موانع درون فردی و ارتباط آنها با دیگر میانجی های روانی، اجتماعی موثر بر انگیزه، که در ادبیات تحقیق بدان اشاره شده، تحقیق بیشتری انجام گیرد.
    کلیدواژگان: مشارکت ورزشی، موانع، انگیزه ورزشی، زنان