فهرست مطالب

راهبرد - پیاپی 37 (پاییز 1384)

فصلنامه راهبرد
پیاپی 37 (پاییز 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/07/01
  • تعداد عناوین: 19
|
  • حسن روحانی صفحات 7-38

    در بحث هسته ای حساسیت موضوع از اینجا نشیت می گیرد که در فناوری های مربوط به بخش هسته ای، بخش چرخه سوخت یک حساسیت ویژه ای دارد. به دلیل اینکه توانمندی در چرخه سوخت، تقریبا مساوی است با توانمندی یک کشور برای ساخت سلاح هسته ای در زمانی که اراده سیاسی آن کشور بر این امر تعلیق بگیرد. یعنی کشوری که چرخه سوخت دارد می تواند اورانیوم را غنی کند و کشوری که می تواند اورانیوم را تا یک مرز حدود 5/3 درصد غنی کند، این توانمندی را خواهد داشت که آن را تا بیش از 90 درصد هم غنی کند و به همین دلیل، این توانمندی امروزه با حساسیت فوق العاده در محافل بین المللی مورد بحث است

  • کورش احمدی صفحات 41-71

    آنچه که از آن با عنوان «راست مسیحی» یا «صهیونیسم مسیح» یا «بنیادگرایی مسیحی» یاد می شود از جریان های سیاسی بالنده در آمریکا است که طی دو دهه گذشته توانسته است نقش بیش از پیش مهمی در روند تصمیم گیری های سیاسی در واشنگتن ایفا نماید. این جریان نقش بسیار برجسته ای در انتخاب جرج بوش به ریاست جمهوری آمریکا و غلبه او در مرحله مقدماتی بر رقیب جمهوری خواهش، جان مک کین، و نهایتا بر ال گور داشت. جریان مذکور همچنان یکی از پایه های مهم قدرت جرج بوش است و کمک فراوانی به جمهوری خواهان برای بازپس گیری کنترل سنا در انتخابات نوامبر و پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری سال 2004 نمود. ; شکل گیری این جریان به سال های اولیه دهه 1980 باز می گردد و مجموعه ای از خواست ها و مطالبات عمدتا اجتماعی انگیزه اولیه حرکت پیشگامان آن بوده است. مخالفت مسیحیان دست راستی طی این دو دهه با آنچه که «شر اجتماعی» می دانند مانند، سقط جنین، همجنس گرایی، فمینیسم، سکس و خشونت در رسانه ها و... تلاش آنها برای تثبیت و تحکیم آنچه «خیر اجتماعی» می شمرند، مانند خانواده سنتی، دعا در مدارس و... تدریجا آنها را به تلاش برای کسب نفوذ سیاسی با هدف نیل به اهداف اجتماعی ترغیب کرده است. این جریان یا حداقل جناحی تندرو در درون آن از بازسازی جامعه برمبنای قوانین انجیلی سخن می گوید، احیای برخی مجازات های انجیلی مانند سنگسار را مطلوب می داند و خواستار جرم شمرده شدن برخی اعمال مانند زنا، همجنس بازی و اشاعه عقاید جعلی است

  • شهرود امیرانتخابی صفحات 72-127

    مهم ترین اصل در شناخت کانون های چالش و آسیب این است که اولا چالش ها مفاهیمی اعتباری هستند و احتیاج به تعریف دارند؛ زیرا در غیر این صورت همه چیز می تواند قابلیت تهدید زایی داشته باشد و ثانیا چالش ها به مرور موضوعاتشان تغییرپذیر است و دامنه شان با افزایش توانایی ها کاهش می یابد. بر این اساس برای ترسیم شرایط امنیتی مطلوب باید اقدام به شناسایی تهدیدات نمود و برای مصون ماندن از خطرات احتمالی نیز، راهکارهای مقابله با تهدیدات یا خنثی سازی آنها را مورد توجه قرار داد و در این راستا به طرح مسئله امنیت ملی کشور پرداخت و برنامه های امنیتی را طوری تدوین کرد که مجالی برای بررسی فرصت های موجود باشد

  • مقصود رنجبر صفحات 128-158

    میل به سلطه جویی در نهاد انسان ها قرار دارد و این اراده ی درونی در دولت ها نیز تجلی پیدا می کند. این میل که برخاسته از طبیعت انسانی است به دنبال مطیع ساختن دیگران و بهره برداری از منابع و امکانات آنان است. با وجود این، میل به استقلال نیز میلی فطری و درونی است و انسان ها، جوامع و دولت ها به دنبال حفظ هویت و استقلال عمل خویش هستند و این امر موجب یکی از کشمکش های دایمی میان انسان ها و جوامع بوده است. از لحاظ سیاسی، از زمان های گذشته، مداخله ی قدرت های بزرگ در امور دولت های کوچک، معمول بوده است که در دوران قدیم در قالب امپراطوری های بزرگی در می آمد. در همان زمان ها نیز ممالک ضعیف تر برای کسب حاکمیت خود به مبارزه می پرداختند و جنگ های بسیاری میان نیروهای امپراطوری و مردم تحت سلطه رخ می داد. اما آنچه در دوران معاصر، بیش از همه به بحث استقلال مربوط است، پدیده ی استعمار می باشد

  • سید عباس حسینی لایینی صفحات 159-179

    رهیافت ریالیسم یکی از قدیمی ترین نگرش های پدید آمده در عرصه تحلیل و تبیین مسایل بین المللی است. در تبیین یک جانبه گرایی آمریکا در حمله به عراق از ریالیسم تهاجمی استفاده می کنیم. این رهیافت بر بیشینه سازی قدرت به منزله هدف تا کسب جایگاه هژمونیک در نظام بین الملل به عنوان رفتار اصلی قدرت های بزرگ تاکید می شود. این دسته از واقع گرایی مانند دیگر واقع گرایانی به مسئله امنیت به عنوان محور و پایه اصلی مباحثاتشان می پردازد، که در این حوزه به مسایلی چون «امنیت بین المللی» «بقا» «موضوعات امنیتی مبتنی بر محور نظامی» «خوداتکایی در تحصیل امنیتی» «دولت محوری در مرجع امنیت» و «آنارشی» می پردازد. از این رو واقع گرایان، نظام بین المللی را میدان مبارزه می دانند که در آن کشورها به صورت بی رحمانه ای به دنبال فرصت می باشند تا از یکدیگر سود برده و امتیاز بگیرند و در این میان بی اعتمادی، اصل حاکم است. ; براین اساس، مبارزه برای قدرت، اولین گام برای پای نهادن در این عرصه می باشد و هر کدام از کشورها در صددند که قوی ترین بازیگر نظام بین الملل باشند و در مترصد فرصت هایی هستند تا قدرت خود را در برابر دیگر رقبا افزایش دهند. از این رو ریالیسم تهاجمی نیز با شناسایی دولت ها به عنوان بازیگران اصلی روابط بین الملل بر این باور تاکید می ورزند که قدرت های بزرگ با شکل دهی سیاست بین الملل دارای بروندادهای با بیشترین تاثیرگذاری بر سیستم بین المللی می باشند

  • حسین مسعودنیا صفحات 180-196

    تامین امنیت خلیج فارس و راهکار مناسب برای تحقق آن طی سال های اخیر، بخصوص از زمان خروج نیزوهای انگلیسی به بعد، یکی از مسایل مورد توجه دولت های منطقه و فرامنطقه بوده است. دلایل متعدد اقتصادی و سیاسی سبب گردیده است تا رهبران ایران نیز نه تنها نسبت به موضوع امنیت منطقه حساس باشند بلکه به دلیل تلقی از خلیج فارس به عنوان حیات خلوت خود، خواهان مشارکت در ساختار امنیتی در منطقه باشند. الگوی پیشنهادی ایران طی سه دهه اخیر تشکیل ساختاری با مشارکت همه دولت های منطقه بوده است که البته پیشنهاد اخیر هیچ گاه تحقق نیافته است و ترتیبات امنیتی در منطقه همیشه از سوی دولت های خارجی، به ویژه آمریکا، تعیین گردیده است. حمله نظامی آمریکا به عراق و اشغال این کشور نه تنها چالش های اساسی فراروی ترتیبات امنیتی موجود در منطقه ایجاد کرد بلکه طرح موضوع تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شکل گیری خاورمیانه جدید زمینه ساز ابهام و سوالاتی پیرامون ترتیبات امنیتی آینده در منطقه خلیج فارس گردید. لذا به نظر می رسد اساس پژوهش اخیر، این سوال باشد که: «الگوی مناسب برای ساختار امنیتی خلیج فارس در آینده چیست و دولت ایران در ترتیبات اخیر چه نقشی خواهد داشت؟

  • حسین سپهر صفحات 197-210

    تنایج مداخله نظامی آمریکا در عراق، برای ایران بی نهایت متناقض می نماید. از اوایل ژانویه 2002 که عراق از سوی جرج بوش جزو «محور شرارت» معرفی شد، این کشور خود را در محاصره نیروهای آمریکایی یافت-که قبلا در افغانستان، خلیج فارس، آسیای مرکزی، گرجستان و ترکیه حضور داشتند- و هم زمان با آن ایالات متحده، ایران را از شر یکی از شرورترین دشمنانش یعنی صدام حسین رهایی بخشید. علاوه بر اینها، سقوط رژیم بعث در عراق، امکانات عملی نوینی برای ایران به ارمغان آورد. در واقع، ایران با آگاهی به ارتباط تنگاتنگی که میان روحانیون شیعه ی ایران و عراق وجود دارد می تواند به ایفای نقش مهمی در عراق جدید امیدوار باشد. با این وجود، تناقض دیگری در این میان به چشم می خورد و آن اینکه، تشیع عراق که پیوسته با دعوت قبول رهبری صحنه سیاسی عراق از سوی گروه های مختلف روبه رو است، تمایلی به الهام گرفتن از مدل حکومت ایران ندارد. از طرف دیگر عمل گرایی رهبران سیاسی-مذهبی شیعه ی عراق و تمایل مراکز بزرگ دینی در این کشور به اتخاذ گرایش بسیار سنتی در رابطه با مذهب می تواند برای جمهوری اسلامی، که شاهد مناقشات و بحث های گوناگون در درون خود می باشد، مشکلات تازه ای به وجود آورد

  • مهدی بخشی شیخ احمد صفحات 211-236

    بعد از حملات یازده سپتامبر به برج های دوقلوی تجارت جهانی در آمریکا، تبلیغات وسیعی از سوی رسانه های مختلف غربی، باعث شده است تا واژه هایی از قبیل تروریسم، ضد مدرنیته، مخالف غرب و... با اسلام مترادف شوند. از سوی دیگر رفتارهای خشونت آمیز و خلاف شان انسانیت گروه هایی از قبیل القاعده و پذیرش راحت عقاید آنها از سوی برخی، مزید بر علت شده است تا کسانی که با اسلام آشنایی چندانی ندارند، آراء و عقاید این گروه ها را با اسلام یکی بدانند. در این میان، تعصب های خشک و اطلاعات غلطی که از اسلام به کشورهای غربی می رسد، به جای اینکه راه حل جدیدی را نشان بدهد، مشکلات را دو چندان می کند. بنابراین بهترین راه حل برای پاک کردن چهره ی اسلام از این گونه برداشت ها و تصورات غلط این است که مبانی فکری این گروه ها را بهتر بشناسیم. در این راستا، این پژوهش نیز به دنبال بررسی مبانی فکری و ریشه های به وجود آمدن چنین برداشت هایی می باشد. طبق فرضیه ی این مقاله، ترکیب مذهب وهابیت با اندیشه ی متفکران رادیکالی از قبیل سید قطب، باعث به وجود آمدن شبکه ی القاعده شده است؛ محصول این ترکیب، نو وهابیت نام دارد. در این میان، انقلاب اسلامی ایران و اشغال افغانستان توسط شوروی در سال 1979 نیز، در به وجود آمدن سازمان القاعده، نقش کلید داشته اند

  • مریم السادات امیرشاه کرمی صفحات 237-251

    اهمیت ارتش ما رو به افزایش است زیرا ارتشیان در تقابل با جمهوری، دموکراسی و سکولاریسم قرار دارند . مسقود ییلماز، نخست وزیر سابق ترکیه، رهبر حزب مام میهن و شریک ایتلاف دولتی سه حزب در فاصله سال های 2000-1999، در 4 اوت 2001 سخنانی ایراد کرد که باعث جدایی و انشقاق سیاسی گردید. در آن سخنرانی، ییلماز حول این موضوع بحث کرد که سیاست های ترکیه، توسط «سندرم امنیت ملی» سرکوب شده اند و این مسئله صرفا جهت دموکراتیزه کردن و همگرایی سیستم سیاسی ترکیه برای الحاق به اتحادیه اروپا، صورت گرفته است. علاوه براین وی تاکید کرد که مجامع سیاسی و عمومی، مفهوم امنیت ملی را مورد بحث و بررسی قرار دهند. با این حال به نظر می رسد دستورالعمل ییلماز حاکی از آن می بود که امنیت ملی به عنوان ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به نقش نظامیان در امور غیرنظامی، مورد استفاده قرار گیرد، به خصوص آنکه ارگان های نظامی و حامیانشان براین امر تاکید داشتند که تقدم بخشیدن بر سکولاریسم غیرقابل انفکاک از رژیم، بیش از اصلاحات دموکراتیک اولویت دارد. از طرف دیگر، اتحادیه اروپا یک برنامه اصلاحات سیاسی طرح ریزی کرده است که طبق آن، ترکیه می بایست تا پایان سال 2003 شرایط لازم برای پیوستن به اتحادیه اروپا و شروع گفتگوها بدین منظور را احراز کرده باشد. اهمیت روبه فزونی مفهوم امنیت ملی، با اقدامات اساسی اتحادیه اروپا در جهت فرآیند دموکراتیزاسیون در ترکیه، تنافض و تنش پیدا کرده است. سخنان مسعود ییلماز در خصوص مسایل نظامی، در حال کمرنگ شدن بود که یکی از فرماندهان نظامی که توسط ستاد کل ارتش معرفی شده بود، با انتشار سندی چهار صفحه ای، ییلماز را به سختی مورد انتقاد قرار داد. انتظار نمی رفت که سخنان ییلماز به طور اساسی و موثر، سیاست هایی را که از پیش طرح ریزی و تعیین شده بودند، دگرگون نماید. اهمیت این سخنرانی در آن است که در نوع خود، اولین نمونه می باشد

  • علی کریمی خوزانی، عطیه صنعتگران محب علی صفحات 252-272

    از سال 1982 تا سال 2004 نزدیک به دو دهه جمهوری اسلامی ایران در کمیسیون حقوق بشر به عنوان کشور ناقض حقوق بشر معرفی می گردید و هر ساله قطعنامه ای بر علیه ایران، صادر می شد، اما در پاسخ به این سوال که چرا ایران به عنوان کشور ناقض حقوق بشر معرفی می شد؛ سه دیدگاه وجود داشت: دیدگاه اول که به عملکرد داخلی برای اثبات درست بودن قطعنامه های کمیسیون حقوق بشر اشاره می کرد. دیدگاه دوم که به دشمنی غرب با انقلاب ایران و تلاش آنها برای انزوای کشورمان با توجه به حربه ی حقوق بشر اشاره می کند و علت آن را ساختار سیاسی کمیسیون حقوق بشر می دانند. و دیدگاه سوم تلفیقی از دیدگاه اول و دوم می باشد. در این تحقیق که بهترین راهکار عملی در برخورد با کمیسیون حقوق بشر به وسیله ی مطالعه ی روابط متقابل جمهوری اسلامی با کمیسیون ارایه شود. اما در ابتدا برای اینکه به دیدگاه و نگرش ایران نسبت به کمیسیون حقوق بشر پی ببریم و همچنین عملکرد ایران را بررسی کنیم، لازم است مروری بر نحوه ی نگرش ایران نسبت به سازمان ملل داشته باشیم. چرا که کمیسیون حقوق بشر، جزیی از سازمان ملل متحد می باشد و داشتن دیدگاه منفی و یا مثبت نسبت به سازمان ملل می تواند نگرش به کمیسیون حقوق بشر را تغییر دهد

  • ستاره مهدی زاده صفحات 275-285

    به نظر من چشم انداز متافیزیکی اسلام را می توان برای کیهان شناسان به مثابه کلیدی در تفسیر و تعبیر معانی ممکن کشفیات علوم نوین دانست. در چنین موقعیتی این سخنرانی به برخی مسایل جاری و معماهای کیهان شناسی و رابطه ی آن با تعالیم اسلامی در ماهیت واقعیت، اشاره دارد. از جمله قابلیت درک جهان هستی، هماهنگی دقیق ساختارسازی و جهانی بودن قوانین فیزیک. حذف توضیح در باب علل غایی در مرکز مطالعات کیهان شناسی مدرن قرار دارد، که به نظر من این امر ما را به کشف بی نهایت هستی رهنمون می شود. براساس تعالیم عرفانی اسلام، کل کهکشان یکی از محل های ظهور خداوندی است با پدیده هایی جدید که مرتبا در معرض آفرینش اند. در نتیجه کسب دانش از منظر اسلام نامتناهی است. تلافی علم و دین را می توان در همگرایی متافیزیکی روش های مختلف کشف واقعیت، به وضوح دید و سرانجام تاکید من بر تفاوت رویکرد علم و دین در گستره ی جهان پس از مرگ است و اهمیت شکر، تقوی و حیرت به عنوان سه احساسی که همواره با کسب علم و دانش همراه است

  • سید مصطفی میرسلیم صفحات 286-290

    ماه های قمری از آن رو اهمیت دارند که مناسب های شرعی، به ویژه برای مسلمانان، بدان وابسته است. شروع ماه های قمری به اتکای روایات چه برای اهل سنت و چه برای شیعیان، منوط به رویت هلال است. در هر ماه در منطقه ای از زمین هلال قابل رویت و در منطقه ای دیگر غیرقابل رویت است. بین این دو منطقه نواری وجود دارد که با توجه به شرایط متغیر ماه و زمین و خورشید، در هر ماه، درباره ی قابلیت رویت هلال اول ماه نمی توان با پیش بینی قاطعانه نظر داد. نظر به گستردگی سرزمین ایران، آن نوار معمولا سالی دو بار بر کشور ما می گذرد. برای تقویم نگاری یعنی پیش بینی امکان رویت هلال اول ماه به ویژه برای آن دو ماه بحرانی، باید ملاک رویت و اعتبار سرزمینی آن مشخص باشد واین امر وابسته است به فتوای شرعی درباره ی چگونگی محقق شدن اول ماه و اعتبار آن برای مناطقی غیر از مکان ناظر. مثلا معتبر بودن استفاده از ابزارهای پیشرفته ی رصدی بر دقت تعیین مرز میان منطقه رویت پذیر و منطقه غیرقابل رویت می افزاید بنابراین چنان فتوایی بر تقویم نگاری قمری و تعیین تکلیف مردم در مناسب های شرعی اثر می گذارد

  • حسین مهرپور صفحات 293-303

    در قانون مجازات اسلامی ایران به تبعیت از فقه شیعه امامیه تفاوت هایی در اعمال مقررات کیفری بین زن و مرد وجود دارد. همچنان که اعمال مقررات مدنی نیز برخی تفاوت ها بین زن و مرد به چشم می خورد که در بسیاری از آن موارد حداقل در یک برداشت ظاهری چنین به نظر می رسد که به جنس ذکور، امتیاز و برتری داده شده است. تفکر غالب و حاکم بر جوامع امروزی که در اسناد بین المللی به خصوص اسناد حقوق بشری مثل منشور ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون محور هر نوع تبعیض علیه زنان، کنواسیون حقوق کودک و اسنادی از این قبیل منعکس است، رعایت تساوی بین زن و مرد و عدم تبعیض و تفاوت بر اساس جنس، می باشد. به موجب این طرز تفکر نباید مقرراتی وضع و احکامی مقرر واجرا گردد که نشان دهنده نوعی امتیاز و یا برترنگری مرد نسبت به زن باشد. تردیدی نیست که تفاوت هایی در ساختار طبیعی خلقت زن و مرد وجود دارد و همین تفاوت، خود موجب متفاوت بودن وظایف طبیعی و تکالیف و مزایای اجتماعی می گردد، ولی مهم این است که در وضع احکام و تکالیف و حقوق و مسئولیت ها نباید به چیزی دیگر جز تفاوت طبیعی موجود بین زن و مرد توجه کرد و هر حکمی که مبنایش پایین تر دانستن ارزش انسانی زن نسبت به مرد باشد باید ملغی گردد

  • محمدحسین واثقی راد صفحات 304-329

    در این نوشتار به نفد نظر جناب آقای دکتر حسین مهرپور در موضوع تفاوت حکم قصاص زن و مرد، پرداخته می شود. وی در مقاله ای (که در صفحات پیشین آمده است)، به «بررسی اجرای حکم قصاص در مورد زن و مرد» پرداخت و با استدلال به ظاهر آیه ی: «و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس...» و ناتمام دانستن دلالت منطوقی و مفهومی دیگر آیات و با رد روایاتی که بیان کننده ی اختلاف هستند نتیجه گرفته است: مردان و زنان در برابر قتل دیگری یکسان قصاص می شوند، در این نوشتار به نقد این مطالب پرداخته شد و برای اثبات تفاوت استدلال گردید. امید است این جستار راحمل بر جسارت نکنند. که در گفتگوهای آکادمی باید بنا را بر «مهر» و «وثاقت» متقابل گذاشت

  • سیروس فیضی صفحات 330-336

    کتاب «جهانی شدن؛ قدرت و دموکراسی» اثر مارک اف. پلانتر و الکساندر اسمولار، در واقع مجموعه ی منسجم و گزیده ای از مقالات برخی از مهم ترین نویسندگان علوم سیاسی و روابط بین الملل در مورد سرشت نظام بین الملل پس از جنگ سرد و تاثیر آن بر گسترش دموکراسی است. کتاب در قالب چهار فصل و ده مقاله تنظیم شده که در اینجا ابتدا مطالب هر فصل تبیین می شود و سپس در بخش ارزیابی، مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد

  • علیرضا خسروی صفحات 339-360

    چندین سال است پزشکان تشخیص داده اند که دچار یک بیماری مهلک شده ام؛ از این رو به نظرم رسید خوب است روایتی از زندگی خود در جهان عرب و ایالات متحده به یادگار بگذارم، از جهان عرب که در آن به دنیا آمده ام و سال های شکل گرفتن خود را در آن گذرانده ام و ایالات متحده که در آن به مدرسه، کالج و دانشگاه رفته ام، این کار به نظرم مهم آمد. همیشه یک احساس بر من غلبه داشت و آن، این که حس می کردم آدم خارج از مکانی هستم. پنجاه سال طول کشید تا با «ادوارد» خو کنم یا دقیق تر بگویم در کنار «ادوارد» کمتر معذب باشم. این «ادوارد» اسم انگلیسی ابلهانه ای بود که مثل طوق لعنت به زور در گردن یک خانواده اصیل عرب به نام سعید افتاده بود. البته مادرم به من می گفت اسم شاهزاده ی ویلز را روی من گذاشته اند، که در سال 1935، سال تولد من شخصیت بلند آوازه ای بوده است و سعید هم اسم عموها و پسر عموهای متعدد من بود. ; پدرم در جنگ جهانی اول در ارتش آمریکا خدمت کرده بود و بعد ساکن آمریکا شده بود که به برکت آن، آمریکایی بود. پدرم به سال 1895 در اورشلیم به دنیا آمده بود. پدرم از اورشلیم بیزار بود و با آنکه من در اورشلیم به دنیا آمده بودم و مدت زیاری را در آن شهر زندگی کرده بودیم، تنها چیزی که پدرم درباره ی آن می گفت: این بود که این شهر قدرت جسمانی و چه قدرت اخلاقی او بر سال های آغازین زندگی من سخت حاکم بود؛ مادرم همیشه با عبارت «مرد خوب» از پدرش یاد می کرد، اما من نسبت به او کششی نداشتم

  • قاسم زائری صفحات 402-428

    شرق شناسی، به تعبیر ادوارد سعید، گفتمانی است که از قرن هجدهم در اروپا شکل گرفته است. شرق شناسان، سعی کرده اند در قالب این گفتمان، شناخت و معرفت مورد نیاز «غرب» از «شرق» را فراهم آورند. استعمارگران، پس از سلطه بر سرزمین های مستعمره شده، برای کنترل و حکومت بر مستعره نشینان و نیز اداره این جوامع، نیازمند آگاهی و شناخت بیشتری از ساختار سیاسی-اجتماعی و فرهنگی و اساسا هرگونه معرفتی بودند که به آنها در اداره و کنترل بهینه ی این جوامع کمک کند. رسالت شناخت اولیه ی جوامع مستعمره، بر دوش «مردم شناسان» افتاد. آنها راه مستعمرات را در پیش گرفتند و سعی نمودند تا با اطلاعاتی که از این جوامع فراهم می آوردند، قدرت های استعماری را در اداره این جوامع یاری دهند. وقتی که کار مردم شناسان بر روی جوامع مستعمره، جدی تر شد و توسعه یافت، اساسا رشته ای آکادمیک در دانشگاه های غرب پدید آمد به نام: «شرق شناسی». از این پس مستشرقین (شرق شناسان) به صاحب نظران و متخصصانی در حوزه ی شناخت و آگاهی نسبت به «شرق» تبدیل شدند؛ و نسبت به شناخت شرق، «مرجعیت» نظری یافتند

  • نورالله نورانی صفحات 429-456

    سعید خود در این اثر، توضیح داده است که مقالات کتاب، به سه طریق به یکدیگر مربوط می شوند. نخست نگاه به دنیا مادی و دنیایی است؛ دوم: پس از این مرحله به مشکلات ویژه متون انتقادی معاصر پرداخته می شود. سوم: زمانی که فرهنگ می کوشد تا تفاهم یا سلطه داشته باشد و یا فرهنگ ضعیف تری را تسخیر کند، چه روی خواهد داد؟

  • قاسم زائری صفحات 457-472

    ادوارد سعید در کتاب نقش روشنفکر «آن گونه اندیشیده که زندگی کرده است». «نقش روشنفکر» بسته بندی نظری از سرگذشت زندگی سعید و نوع موضع گیری های او در قبال مسایل مختلف است؛ در واقع این سعید است که یک بار زندگی را تجربه کرده و مشخصه هایی که در کتاب ذکر شده را تجربه کرده است. اینک این تجربه ها، در سال های پایانی عمر سعید بر زبان رانده شده و بر صفحات کتاب نقش بسته است تا دیگران نیز از آن آگاه شوند و به کار بندند. «سعید آواره شده از فلسطین»، «سعید در تبعید»، «سعید نامحرم برای گروه های قدرت»، «سعید رو در روی نظام قدرت در آمریکا»، «سعید عنوان نماینده ی روشنفکران مهاجر حاشیه ای»، «سعید به عنوان منتقد عرفات و رهبری فلسطینی»، «سعید به عنوان نماینده فلسطینی های سرکوب شده»، «سعید به عنوان مخالف جریان صلح خاورمیانه» و دیگر «سعیدها» هرکدام نمود یکی از رسالت های روشنفکر هستند. روایت سعید از وظایف روشنفکر در جهان پرپیچ و خم و پیچیده ای می دهد که سعید در متن آن زندگی کرده است. ; سعید یک روشنفکر مدرن نیست؛ اغلب او را در نحله پست مدرنیستی جای داده اند. سعید در این کتاب نشان می دهد که حتی در نظریه پردازی اش راجع به روشنفکر نیز «روشنفکرانه» عمل کرده و نخواسته است که در قالب ها و در تقسیم بندی های از پیش ساخته و معین شده باقی بماند. این یکی از بزرگ ترین درس های سعید در مورد نقش روشنفکر است که خود بزرگ ترین و نخستین عامل به آن است؛ چرا که در چارچوب نظری پست مدرنیسم؛ نمی توان سراغی از اخلاق جهانشمول وعام گرفت. در طرح نظری پست مدرن، فی الواقع هیچ فراروایتی وجود ندارد؛ روایت های کلان و از آن جمله روایت های کلان اخلاقی جهانشمول گرا زیر سوال رفته اند. در حالی که سعید یک پست مدرن، خوانده می شود، در بحث از رسالت روشنفکر سعی نمی کند تسلیم مقتضیات پست مدرنیسم شود و همچون فوکو یا لیوتار روشنفکر را متخصصی بداند که در یک رشته یا حوزه تخصصی مشغول به کار و دارای اخلاق حرفه ای است. سعید همچنان بر جهانشمول گرا بودن رسالت روشنفکر تاکید دارد؛ از این منظر روشنفکر باید بر ارزش های عام انسانی برای نوع بشر تاکید کند